دمیدن در آتش
سیاستهای غلط اقتصادی چگونه به تشدید رکود تورمی میانجامد؟
آخرین محاسبات استیو هانکه، استاد جنجالی اقتصاد کاربردی دانشگاه «جانز هاپکینز»، نرخ تورم ایران را 190 درصد نشان داده است. این رقم از نقطه اوج تورم محاسبهشده او برای ایران (399 درصد در اوایل مهرماه 1397) فاصله زیادی دارد، اما باز هم در مقایسه با نرخ تورم رسمی اعلامشده توسط مرکز آمار ایران (9 /26 در شاخص میانگین و 5 /47 درصد در شاخص نقطهبهنقطه) به طرز عجیبی بالاست.
مشکل بتوان در میان اقتصاددانان قابل اعتنای ایران و جهان کسی را پیدا کرد که شیوه محاسباتی هانکه را -که صرفاً مبتنی بر ارزش برابری نرخ ارز است- قبول داشته باشد. در عین حال بعید است کسی در میان ساکنان مرزهای جغرافیایی ایران یافت شود که جهش تورمی یک سال اخیر را با گوشت و پوست خود احساس نکرده باشد. بنابراین، حتی اگر نرخ 5 /47 درصدی اعلامی مرکز آمار برای تورم نقطهبهنقطه اسفند 97 را ملاک ارزیابی قرار دهیم، تردیدی نیست که اقتصاد ایران در حال تجربه کردن یکی از بالاترین تورمهای چهار پنج دهه اخیر خود است. از سوی دیگر، آخرین آمار رسمی از تولید ناخالص داخلی، نشان از منفی شدن رشد اقتصادی ایران دارد.
اقتصاددانان، همزمانی رکود اقتصادی با تورم بالا را «رکود تورمی» مینامند و از آن به عنوان یکی از اتفاقات نادر در اقتصاد یک کشور یاد میکنند. با این حال، اقتصاد ایران برای دومین بار در یک دهه اخیر دچار این معضل شده است و آنطور که هشدار داده شده، در صورت ادامه سیاستهای غلط، تکرار آن میتواند به امری طبیعی در اقتصاد بدل شود.
اما وقتی از سیاستهای غلط اقتصادی حرف میزنیم، از چه حرف میزنیم؟ وقتی رئیس کل بانک مرکزی به صراحت از امکان رونق تولید از طریق رشد پایه پولی سخن میگوید، آیا باید آن را راهحلی کارساز برای خروج از وضعیت رکود تورمی دانست، یا پاشیدن بذر ابرتورم بر زمین ملتهب اقتصاد؟ پرونده ویژه این هفته به دنبال بررسی این مساله است.