شناسه خبر : 21958 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

تجربه هراس بانکی در جهان چه آموزه‌هایی برای اقتصاد ایران دارد؟

با گودزیلا شوخی نکنید

اخیراً در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی اخبار و تحلیل‌هایی درباره بحران بانکی مطرح می‌شود که اصلاً نمی‌پسندم. بحران بانکی مثل یک رسوایی اخلاقی است که تا محرز نشده نباید آن را جار زد. حتی احتیاط بیشتری در این مورد لازم است، چراکه پیامدهای آن ممکن است از یک بانک فراتر رود و دامن بانک‌های دیگر را هم بگیرد.

اخیراً در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی اخبار و تحلیل‌هایی درباره بحران بانکی مطرح می‌شود که اصلاً نمی‌پسندم. بحران بانکی مثل یک رسوایی اخلاقی است که تا محرز نشده نباید آن را جار زد. حتی احتیاط بیشتری در این مورد لازم است، چراکه پیامدهای آن ممکن است از یک بانک فراتر رود و دامن بانک‌های دیگر را هم بگیرد. ممکن است فکر ‌کنیم که بانک هم یک‌جور کسب‫و‫کار است مثل کسب‫و‫کارهای دیگر، اما این‫طور نیست، بانک خیلی متفاوت است. آنچه در کسب‫و‫کار بانک مایه اصلی و منبع حیات است، نه سرمایه است و نه حتی سپرده سپرده‫گذاران، اصل منبع بانک که آن را چون خزانه‌ای بی‫انتها و همیشه آماده برای پرداخت پول می‌سازد فقط اعتماد است و نه چیز دیگر. اگر این اعتماد از بین برود مستحکم‌ترین و قوی‌ترین بانک‌ها هم یک دقیقه دوام نمی‌آورند. آن معجزه‌ای که بانک را قادر می‌سازد تا با سپرده‌های جاری و مدت‫داری که اغلب حداکثر یک‫ساله هستند وام‌های پنج‫ساله و ده‫ساله بدهند همین اعتماد است. والا اگر اعتماد از دست برود و مردم پولشان را بخواهند، برای بانک‌هایی که پول‌ها را به وام‫گیرندگان داده و رفته چیزی در دست نیست که به دست سپرده‌گذارانی که پولشان را مطالبه می‌کنند بدهند. حال تصور کنید در یک موضوع تخصصی و بسیار تخصصی چون بحث بحران بانکی هر شیر‌پاک‫خورده‌ای قلم را بردارد، یا نه گوشی موبایلش را به دست بگیرد، و کلی قلم‫فرسایی کند. همین خودش می‌تواند بحران‫آفرین باشد. عرض کردم مثل آبرو است. نباید ریختن آبروی یک بانک، یا نه آبروی کل نظام بانکی سهل و ساده به نظر رسد. به جرات می‌توانم عرض کنم که در زمینه یک ارزیابی درست‌وحسابی از امکان بروز بحران -که آن را اصطلاحاً آزمون تنش یا آزمون بحران می‫گویند- در ایران کاری انجام نشده است. این را به عنوان یک فرد مطلع می‫گویم، به خاطر دارم زمانی که برای نخستین بار حدود سال 89 یا 90 بود که با آقای دکتر ‫فرهاد نیلی در این مورد صحبت کردم با طرح این موضوع که به واسطه امکان اعمال تحریم‌های جدی‌تر باید مقاومت و استحکام نظام بانکی را سنجید ایشان هم متقاعد شدند که روی این قضیه کار شود. حتی به کمک اسکایپ با یکی از کارشناسان صندوق بین‫المللی پول در این‫باره صحبت کردیم و قرار شد آن بنده خدا هم کمک کند، همکاری که متاسفانه عملی نشد چراکه پس از چندی بانک مرکزی هم مشمول تحریم و قضیه منتفی شد. در سال 93 بود که زیرنظر یک مشاور خارجی در بانک مرکزی قرار شد که در زمینه همین آزمون بحران کار کنیم و تا حد زیادی هم کار پیش رفت اما اندکی که جلو رفتیم از همان ا‫وایل متوجه مشکلات مربوط به دسترسی به داده‌ها و کیفیت آنها شدیم. آزمون تنش کار بسیار مفصل و پیچیده‌ای است و به داده‌های قابل اتکا نیاز دارد. در این بررسی‌ها، نخست سناریوسازی می‌کنند و بدترین حالات ممکن را هم در تدوین سناریوها در نظر می‌گیرند. سپس همه مسیر تاثیر عوامل مخاطره‌انگیز را از کلان اقتصاد تا سطح پورتفو‫های دارایی‌های بانک‌ها که عمدتاً وام‌ها هستند مدلسازی می‌کنند و بعد به مدل شوک می‌دهند و میزان زیان را اندازه‫گیری کرده و آن را در مقابل سرمایه می‌گذارند. اگر این زیان‌ها را سرمایه بانک به عنوان یک سپر محافظتی نتواند مهار کند آن‌وقت می‫گوییم آن بانک در خطر بی‌مایگی یا insolvency قرار دارد. بررسی بعدی آن است که حال اگر بانکی به این حد خطر رسید تا چه حد این بحران می‌تواند دامنگیر سایر بانک‌ها شود. این خطر را ریسک سیستمی می‫گویند‫. این ریسک به ما می‌گوید چقدر احتمال فراگیر شدن خطر وجود دارد. اینها را گفتم تا بعد گریزی داشته باشم به برخی از استدلال‌های آنان که شیپور دست‌شان گرفته‌اند و برای نظام بانکی در حال مشکل‫آفرینی هستند. این فقط به رسانه‌های داخلی و کانال‌های تلگرامی محدود نمی‌شود، چندی پیش یک موسسه انگلیسی هم چشم‫انداز پساتحریم را لطف و برای نظام بانکی ما ترسیم کردند. آنها از یک بحران بانکی بزرگ طی دو، سه سال آینده خبر دادند. استدلال آنها هم ورود مبالغ هنگفت ارزی به اقتصاد کشور به واسطه رفع تحریم و افزایش وام‫دهی بانک‌ها از این منبع و نهایتاً احتمال نکول این وام‌ها بود. این آن چیزی است که من در رسانه‌ها درباره آن خواندم و باید بگویم این تحلیل بسیار آبکی و غیرحرفه‌ای است.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬ چرا این‌قدر از این و آن درباره بحران می‌شنویم اما از متولی آن که بانک مرکزی است صدایی بلند نمی‌شود. واقعاً باید از خودمان در این زمینه بی‫رحمانه انتقاد کنیم. اینکه بانک مرکزی فقط به ما اطمینان بدهد کافی نیست. انتظار می‌رود که پشتوانه فنی و عملی این اطمینان‫بخشی را هم مشخص و روشن سازد. وگرنه همه می‫دانیم حتی در صورت بروز بحران، بانک مرکزی وظیفه آرام کردن جو را دارد و غیر از این کاری نباید بکند. پس صرف اطمینان‫بخشی در این مورد کفایت ندارد. این یک توقع بیجا در انبوه مشکلات موجود نیست. این اصل و دلیل وجودی بانک مرکزی است، یعنی اصلاً بانک مرکزی ضرورت و جودش همین است و این منحصر به کشور ما نیست. فدرال‫رزرو در آمریکا و EBA در اروپا مدام وضعیت بانک‌ها را از این جهت رصد می‌کنند. چون در صورت بروز خساراتی که از این همه‫گیر شدن بحران ممکن است حادث شود، خیلی بالاست. حال از خود می‌پرسیم برای رصد بحران و اقدامات پیشگیرانه چه برنامه‌ای داشته‌ایم و چه‌کار کرده‌ایم؟ ‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬از حق نباید گذشت که مدیریت بانک مرکزی اخیراً کارهای مطالعاتی را در این زمینه دنبال کرده است اما این اقدامات مصداق آن حکایت Too Late و Too Little فرنگی‌هاست. خیلی کم از این جهت که بانک مرکزی هنوز هم که هنوز است گنجینه قابل اتکایی از داده‌های قابل اتکا برای اندازه‫گیری ریسک بی‫مایگی بانک‌ها در اختیار ندارد. نه اینکه در قالب سامانه x 28 اطلاعات مربوط به نکول وام‌ها را گردآوری نکند. اشکال در اینجاست که این داده‌ها از کیفیت لازم برای آنکه مبنای یک تحلیل درست قرار بگیرند برخوردار نیستند. وقتی که متولی امر در این موضوع مهم حرف محکمی نزند طبیعی است که هر کسی به خودش اجازه می‌دهد یک چیزی در این زمینه بگوید و مردم هم به خاطر حساسیت موضوع آن را با ولع از این دست به آن دست می‌گردانند و همین خود می‌تواند بحران‫آفرین باشد. ‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

بحران‌های بانکی شاید برای ما خیلی مسبوق به سابقه نباشد ولی در تجربه بین‫المللی الی‌ماشاءالله از این خبرها بوده و هست. یک بررسی تحقیقی تعداد بحران‌های بانکی که در کشورهای مختلف اتفاق افتاده طی 40 سال گذشته را حدود 150 مورد اعلام می‌کند و از اینها حدود 13 موردش چنان گسترده بوده که از مرزهای کشورها هم فراتر رفته است. این بحران‌ها معمولاً بسیار پر‌هزینه هستند. چرا راه دور برویم در همین بحران مالی و بانکی اخیر که هنوز که هنوز است سایه‌اش بر سر اقتصاد جهانی مانده است کل ارزش تولید ناخالص جهان تا 60 درصد مقدار خود منقضی شد، یعنی وقتی می‫گوییم بحران یک چنین مصیبتی است. اساساً از سال‌های دهه 80 به بعد که بانک‌ها طی برنامه‌های خصوصی‫سازی از مالکیت و پشتیبانی مستقیم دولت رها شدند شاهد افت‫و‫خیزهای بعضاً شدیدی در نظام‌های بانکی بوده‌ایم. ما هم که قدم در راه خصوصی‫سازی گذاشته‌ایم و تا حدودی هم پیش رفته‌ایم نباید تصور کنیم که بحران بانکی فقط مصیبت دیگران است و هرگز دامان ما را نخواهد گرفت. ‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

حال اجازه بدهید قدری در مفهوم بحران بانکی غورکنم و نهایتاً بگویم که چرا از نظر من آنچه در شرایط کنونی شاهدش هستیم الزاماً چیزی از جنس بحران بانکی نیست. عرض می‌کنم «الزاماً» چراکه همان‌طور که گفته شد از یک رخداد نامیمون تا مدیریت نابخردانه و نهایتاً شیوع یک بحران فاصله چندانی نیست و همیشه باید خود را در این زمینه در وضعیت هشدار بدانیم. ‬‬‬‬‬‬

قبل از هر چیز باید میان دو نوع بحران تفاوت قائل شویم. گاه بانک‌ها دچار ناتوانی در عدم ایفای تعهدات و پرداخت بدهی‌های عاجل خود هستند و این به‫رغم وجود بنیه قوی مالی برای بانک حادث می‌شود. مثالی از این موضوع همان بحث هجوم سپرده‫گذاران برای بیرون کشیدن سپرده‌ها از بانکی است که اساساً مشکلی نداشته ولی با همین شایعات دچار مشکل شده یا حالتی که هجومی صورت نگرفته ولی یکباره بانک مرکزی تصمیم می‌گیرد برخلاف روال گذشته کمی به بازار بین بانکی نظم بدهد و برمی‫دارد چندین قفل به وجوه بانک مرکزی می‫زند و آن را از دسترسی بانک‌ها خارج می‌کند. این بحران، بحران نقدینگی و خطری را که از این جهت پیش می‌آید ریسک نقدینگی (‌liquidity risk‌) می‫گویند. یکی از کارهایی که بانک مرکزی می‌کند آن است که در چنین شرایطی امکان دسترسی به نقدینگی را به عنوان آخرین ملجأ (lender of last resort‌) فراهم آورد. ‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

توجه داشته باشید که در این مورد بانک مرکزی کژی و کاستی بازار را جبران می‌کند و نه کژی و ناکارایی بانک را. اما گاهی بانک دچار بی‫مایگی می‌شود، یعنی اگر ارزش دارایی‌ها را در مقابل تعهدات بانک بگذاریم، چیزی هم بدهکار می‌شویم و دارایی‌ها قادر به جبران بدهی‌ها، نیستند. یکی از مهم‌ترین اقلام دارایی هر بانک وام‌های آن است. مفهوم دارایی هم یعنی چیزی که یک جریان ارزشی را ایجاد کند. اگر وام‫گیرندگان به هر دلیلی وام‌شان را با سودش پس ندهند این جریان قطع می‌شود و اصطلاحاً می‫گویند این وام «غیرجاری» (non- performing) شده است. حال این به دلایل مختلفی می‌تواند باشد. مثلاً شاید وام به دولت داده شد و دولت قادر به بازگرداندن آن نیست. یا وام به کاسبان، کارگاه‌ها و کارخانه‌هایی داده‫شده که گرفتار شرایط رکودی شده‌اند و قادر به بازپرداخت بدهی‌شان به بانک‌ها نیستند. این خطر را که همیشه برای بانک‌ها خیلی جدی است ریسک نامعتبر شدن مشتریان یا به اختصار ریسک اعتباری (credit Risk) می‫گویند. خب حالا تکلیف چیست؟ مردم خبردار می‌شوند که ارزش بانک (ارزش تجاری)(Net Values) منفی شده است یعنی در آستانه ورشکستگی است حالا باید چه‌کار کرد؟ تکلیف سپرده‫گذاران چیست؟ اگر آنها برای گرفتن و برداشت سپرده‌هایشان هجوم بیاورند فقط مصیبت به همان بانک خلاصه نمی‌شود. بانکی که طلبکار از بانک یا موسسه ورشکسته بوده هم به مشکل می‌خورد و همین‫طور سپرده‫گذاران بانکی که در تعامل بالا با بانک ورشکسته بوده هم شست‌شان خبردار می‌شود. این‫بار بانک دیگر هم گرفتار می‌شود و همین‫طور دومینو‫وار مشکل شیوع پیدا می‌کند تا کل نظام بانکی فرو بریزد. خطر شیوع این ناتوانی‌ها را اصطلاحاً ریسک سیستمی می‌گویند. در بحث‌های نظری ناظر بر وظایف بانک مرکزی در برابر بحران بانکی خلاصه بگویم جمع‫بندی‌ها بر آن است که اگر بانکی به دلایل داخلی و نه التهابات بازار پول یا تصمیم‫گیری‌های مسوولان سیاسی و فضای کل اقتصاد کشور دچار مصیبت شد بانک مرکزی باید نگاه کند به خطر شیوع و اگر خطر شیوع جدی نباشد، بانک مرکزی جز نظارت بر فرآیند ورشکستگی و اطمینان از اینکه حقی ناحق نشود، خصوصاً حقوق سپرده‫گذاران خرد، نباید کاری انجام بدهد. اما چنانچه مشکل نه از مدیریت بانک که از تصمیمات سیاسی و کلان اقتصادی است قضیه فرق می‌کند و یک برنامه جامع احیا یا انحلال هدایت‌شده باید در دستور کار قرار گیرد. ‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

حال می‌خواهم قدری موشکافانه‌تر به این موضوع ناتوانی و بی‫مایگی بپردازم تا به کمک یک معیار روشن بتوانیم در مورد وضعیت جاری به یک برداشت و تحلیل درست برسیم. ‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

همان‫طور که در بحث پیشگیری از مدیریت ریسک اعتباری از سه لایه دفاعی (Three line of defence) صحبت می‌شود در زمینه اقدامات پس از وقوع غیرجاری شدن و معوق شدن وام‌ها هم یک دفاع سه‫لایه مطرح است. در لایه نخست ذخیره‫گیری برای زیان وام‌ها و مطالبات را داریم. در واقع ارزش دارایی را با توجه به ماهیت فعالیت بانکی که با ریسک عجین است تعدیل می‌کنیم. لایه بعدی بحث وثایق بانکی است. ذخیره‫گیری از دو نوع است، ذخیره عمومی که نسبتی از ارزش تسهیلات است و ذخیره‫گیری اختصاصی که بسته به وضعیت مطالبات اینکه در کدام طبقه از جهت غیرجاری بودن قرار گیرد و تا چه میزان شانس بازگشت داشته باشد از 10 تا 100 درصد ارزش مطالبات متغیر است.  میان این دو یعنی ذخایر و وثایق جانشینی وجود دارد پس بانک به جای ذخیره‫گیری می‌تواند تا دریافت تضمین‌هایی چون اوراق مشارکت یا املاک و مستغلات یا سهام مشتریان به جای ذخایر اختصاصی از وثیقه استفاده کند. توجه داشته باشید در این صورت هرگونه تغییری در ارزش این دارایی‌ها می‌تواند برای زنده کردن وام سوخت‌شده مشکل‫ساز شود و عملاً ارزش دارایی‌های بانک‌ها را کاهش دهد و زمینه‫ساز بحران باشد. نهایتاً اگر این دو هم کفایت نکرد آنگاه بانک دست به دامن حقوق صاحبان سهام یا سرمایه بانک می‌شود. سرمایه بانک مثل یک متکا عمل می‌کند تا وقتی ضربه‌ای به بانک وارد می‌شود و سودآوری بانک کاهش می‌یابد و متحمل زیان می‌شود از انتقال این زیان به سپرده‫گذاران جلوگیری کند. حال با این توضیحات ببینیم شرایط برای نظام بانکی کشور ما چگونه است.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬ یک واقعیت که باعث شده بسیاری از نظام بانکی مایوس شده و مستعد شایعات در مورد بحران بانکی باشند، کاهش شدید سودآوری بانک‌ها طی سال‌های اخیر و حتی زیان‫ده شدن بخش مهمی از این بانک‌هاست. این همان بانک‌هایی هستند که طی سال‌های گذشته سودآور بوده‌اند. اینکه یک بانک که در سال 94 با تحریم و رکود و همه مشکلات 200 میلیارد تومان سود داده و یکباره در سال گذشته، 1001 میلیارد زیان انباشته شناسایی می‌کند بیشتر از آنکه به دلیل وقوع اتفاق خاصی در فضای اقتصادی باشد خبر از یک تغییر رویه در شناسایی سود و زیان به واسطه اصلاح صورت‌های مالی می‌دهد. اما حتی آن زمان که سودهای غیرواقعی شناسایی می‌شد نسبت بازده دارایی در نظام بانکی از کشورهای همسایه عقب بود. وقتی این بازده را در کنار میزان ریسک و خصوصاً ریسک تجاری بگذاریم تصویر مایوس‫کننده‌تر می‌شود. بر اساس استانداردهای حرفه‌ای حداکثر چیزی حدود چهار درصد وام‌ها اگر نکول شود اتفاق خاصی نیفتاده و مدیریت ریسک نمره قبولی می‌گیرد. این در حالی است که نسبت غیرجاری به کل وام‌ها برای نظام بانکی، حدود 12 درصد است. مقایسه کنید این را با کشورهای همسایه چون ترکیه و عربستان که این نسبت برای آنها چیزی بین دو تا سه درصد است. اما برابر آنچه پیشتر گفتیم به صرف زیان‫ده بودن بانک‌ها نمی‌شود نتیجه گرفت که یک بانک در وضعیت بحرانی قرار گرفته است. وضعیت زمانی بحرانی است که این زیان به اندازه‌ای باشد که عملاً آن بانک خالص دارایی‌هایش منفی شود.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

مشکل دیگری که برای هر ناظر خارجی عجیب و تکان‫دهنده است و باعث نگرانی می‌شود میزان کفایت سرمایه برای بانک‌های ماست. برای آنکه سرمایه ضربه‫گیر خوبی باشد یک حد مشخص بر آن به عنوان نسبت کفایت سرمایه به دارایی‌های بانک مشخص کرده‌اند. با اینکه بانک مرکزی این نسبت را برای بانک‌های ما روی هشت درصد گذاشته متاسفانه هم‫اکنون در عمل چیزی حدود چهار درصد است. یعنی نصف آنچه بانک مرکزی از آنها خواسته است. اما بانک‌های همین کشورهای همسایه با رفتن به سمت پیاده‫سازی مقررات جدید بین‫المللی در حد بیش از چهار برابر بانک‌های ما سرمایه منظور می‌کنند. برای بانک‌های ترکیه این نسبت 5 /15 و برای بانک‌های عربستان این نسبت به 18 درصد می‌رسد. ‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

پس واقعاً مشکلاتی وجود دارد. اما آیا با این مطالبی که گفته شد می‌شود گفت وضعیت بانک‌های ما بحرانی است. پاسخ این است الزاماً نه!‬‬‬‬‬‬

درست است وجود دارایی‌های سمی و غیرجاری تا حد زیادی دست بانک‌ها را بسته است و به علت وضعیت رکودی و محدودیت‌های بین‫المللی در کنار مدیریت‌های ناکارآمد حال نظام بانکی چندان خوب نیست. اما دلایلی وجود دارد که با همه این مشکلات باز بتوانیم بگوییم اگر این طبیبان نابلد بگذارند شکر خدا بیمار هنوز رو به موت نیست. دلیل اصلی این خوش‫بینی به این برمی‫گردد که اساساً در نظام بانکی اتفاق خاصی واقعاً نیفتاده است و این مجموعه در مدیریت ریسک اعتباری اگرچه از استانداردهای بین‫المللی پیروی نمی‌کند اما در عین بی‫نظمی، نظم خاص خودش را دارد. بانک‌های ما برخلاف بسیاری از بانک‌های دنیا اساساً وام‌های غیرایمن یعنی بدون وثیقه نمی‌دهند. از آن طرف باز برخلاف خیلی از بانک‌های دنیا چند برابر وامی که می‌دهند از وام‫گیرندگان بنده‫خدا وثیقه می‫گیرند. در کشور ما وام‌ها، عمدتاً از جنس تضمین‌شده و با پشتوانه یا (Secured) هستند. در صورت نکول وام در این قراردادها ذکر شده که بانک حق تصاحب وثیقه و تضمین را داشته و می‌تواند آن را به فروش بر‫ساند. آنها ممکن است آنجا که بخشی از دارایی‌شان به صورت واحدهای مسکونی باشد از افت قیمت مسکن متضرر شوند، ولی بعید می‫دانم در پرداخت وام‌ها جایی خوابیده باشند که به اصطلاح آب زیرشان برود. البته بحث نقدینگی یک موضوع دیگر است اما تا جایی که به بی‫مایگی مربوط می‌شود به باور بنده خیلی از این هول و هراس‌ها، پایه واقعی دارد. ‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

علاوه بر این بانک‌ها یک عالمه کسب‫و‫کار مرتبط و نامرتبط دور خودشان چیده‌اند که با فروش آنها می‌توانند کیفیت دارایی‌شان را بالا برده و وضعیت نقدینگی‌شان را سروسامان دهند و مشکل اینجاست که بعضاً این دارایی‌ها، اتفاقاً همان دارایی‌هایی است که مثل گاو شیری پربازده‌اند و می‌توانند کسری و زیان‌های عملیاتی بانک‌ها را جبران کنند. شاید به من کسی ایراد بگیرد که شما خودت کلی در مورد ضرورت نگاه حرفه‌ای و دقیق به بحث بحران بانکی گفتی حال بر اساس کدام تحلیل می‌شود با اطمینان چنین تحلیل و قضاوت کرد؟ البته شاید لازم بود در ابتدای این تحلیل بگویم این نگرش به مساله را وامدار لمور‌صالح و همکارانش در آرکام کپیتال هستم. وی در همایشی که در فرانکفورت ارائه داشتم پس از من آمد و نتایج آزمون بحرانش را که برای نظام بانکی ما، انجام داده بود در آن همایش ارائه کرد. شاید این تنها کار حساب‌شده‌ای بود که در این زمینه دیدم و نتایجش هم نگران‌کننده نبود. ‬‬

اما اگر چنین است پس این هیاهوها چیست؟ چرا موسسه کاسپین به این شرایط دچار شد و سپرده‫گذارانش در شهرهای مختلف هر روز در حال اعتراض هستند؟ آیا این نشان بحران بانکی نیست؟ خیر، این نه‫تنها نشانه بحران نیست بلکه حتی می‌تواند خبر خوبی تلقی شود. بخش پولی و بانکی جای بی‫سامان و بی‫نظمی نیست. موسسات و بانک‌هایی که به واسطه نفوذ خود تا اینجا آمده‌اند باید بدانند که قرار است قاعده‫بازی از این مرحله به بعد عوض شود و در این بخش با همه قرار است با یک قاعده و بر اساس یک قانون رفتار شود. در غیر این صورت بانک‌های خارجی با ما وارد تعامل نخواهند شد و اگر این اتفاق نیفتد سرمایه‫گذاری هم به این کشور پا نمی‌گذارد. این به این معنی است که می‌شود سرمان را مثل کبک زیر برف کنیم و مشکلات عدیده نظام بانکی را نبینیم. این فقط به آن معنی است که هنوز فرصتی هست تا آن زمان که کار کلاً از دست برود تا با راه‫حل‌های حرفه‌ای و کارشناسی و به‌دور از آرمان‫پردازی‌های بی‫پایه به این بخش سروسامان بدهیم. حرفه بانکداری یک کار کاملاً تخصصی است و همان‫طور که در کار پزشک هر‫کس و ناکسی دخالت نمی‌کند به باور اینجانب در این حوزه هم باید حرفه‌ای عمل کرده و کلاس کارمان را سعی کنیم به کلاس کار در سطح بین‫المللی نزدیک کنیم. این حتی از کار پزشکی حساس‌تر است. ریسک سیستمی و خطر یک بحران فراگیر بانکی مانند آن هیولای افسانه‌ای گودزیلاست که در ته اقیانوس خوابیده است. بعضی وقت‌ها یک بی‌ملاحظگی کافی است تا با سرو‫صدای نابجا این هیولا از خواب بیدار شود. پس مواظب باشیم.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬ ‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬  

 

دراین پرونده بخوانید ...

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها