کسبوکار گرفتار
بر کسبوکارهای فعال در شبکههای اجتماعی چه گذشت؟
زیستبوم فناوری کشور در 15 ماه گذشته، رویدادهای عجیب و تجربیات تلخی را از سر گذرانده است، شاید اتفاقهایی را که استارتآپها، دانشبنیانها و بنگاههای اکوسیستم فناوری در یک اقتصاد متعارف و باثبات طی چند دهه با آن مواجه میشوند، به چشم دیده و به قولی شبی را خفته به درازنای سالی. صنعت اقتصاد دیجیتال و کسبوکارهای شبکه اجتماعی از اوج امید و تلاش برای رشد و توسعه، حتی در شرایط سخت اقتصادی، با محدودیتهای سخت و فیلترینگ گسترده ناگهان به دره مرگ فروغلتیدند و آنها که بیرون آمدند هم به سختجانی خود این گمانشان نبود. تعداد زیادی از کسبوکارهای خرد در اثر ضربه فیلترینگ و قطعی اینترنت و محدودیت سرعت و پهنای باند از بین رفتند، با این حال آنها که ماندند در حال ساختن یک داستان موفقیتآمیز از بقا در شرایط سخت هستند؛ داستانی که خواندنش یک کوه درس و آموزه دارد. سال 1401 با شعار «تولید، دانشبنیان و اشتغالآفرین» آغاز شد. توجه به این مهم بدین معنا بود که در سال 1401 هدفگذاریها بهگونهای تبیین شود تا بستر مناسبی برای حمایت بیشتر از استارتآپها و دانشبنیانها مهیا شود. سالی که انتظار میرفت شاهد پیشتازی اقتصاد دانشبنیان در کشور باشیم.
در شرایطی که فعالان بخش خصوصی و کسبوکارها انتظار داشتند شاهد برنامهریزی برای افزایش سهم تولید و صادرات محصولات و خدمات دانشبنیان باشند، گویا مسوولان امر در پی افزایش تعداد شرکتهای دانشبنیان با هدف تحقق شعار سال بودند؛ رشد ۸۷درصدی شرکتهای دانشبنیان در سال 1401 و ارائه گزارشهایی مبنی بر جهش دانشبنیانها تا حدی بیانگر این دیدگاه است. به گونهای که در سال گذشته تعداد شرکتهای دانشبنیان و استارتآپهای ثبتشده از شش هزار و 500 شرکت به بیش از هشت هزار و 600 شرکت دانشبنیان در حال حاضر رسیده است؛ این همان مسالهای بود که بسیاری از متخصصان و فعالان این اکوسیستم را دچار نگرانی کرده بود. چراکه، بسیاری از فعالان حوزه معتقد بودند آمار ناشی از رشد قارچگونه استارتآپها و شرکتهای دانشبنیان که اغلب هیچیک از معیارهای تحقق اقتصاد دانشبنیان را در اختیار ندارند، فقط چشم ما را روی واقعیت میبندد.
خسارتی غیرقابل جبران
اما این پایان ماجرا نبود، سالی که انتظار میرفت حداقل برای استارتآپها و دانشبنیانها سال پرباری باشد، دستخوش اتفاقات متفاوتی شد. در ماههای ابتدایی سال، همچنان اقتصاد ایران در پی امیدهای باقیمانده از شعارهای انتخابات ریاستجمهوری مبنی بر احیای برجام و توافق جدید منتظر کاهش فشارهای خارجی بر اقتصاد داخلی بود. اما، این امید به دلایل مختلف از دست رفت و شرایط مایوسکنندهای بر اقتصاد کشور حکمفرما شد که البته بدنه نحیف اکوسیستم استارتآپی و دانشبنیان ایران بیش از سایر ارکان از این اتفاقات متضرر شد.
در حالی که تمام اجزای اقتصاد کشور مانند سایر حوزهها درگیر مسائلی بودند که از خارج از مرزها به کشور تحمیل شده بود، اتفاق جدیدی که در داخل کشور افتاد امید کسبوکارها را بیش از پیش کاهش داد. کاهش پهنای باند و افت سرعت اینترنت با هدف آمادهسازی بستر پیادهسازی شبکه ملی اطلاعات و طرح صیانت، ضربه مهلکی به کسبوکارهای کوچک و خرد که با فروش اینترنتی روزگار میگذراندند از یکسو و کسبوکارهای مطرح و صنایع بزرگ کشور که با دور زدن تحریمها و دستوپنجه نرم کردن با مسائل و مشکلات تبادل ارز همچنان در مسیر تجارت فعالیت میکردند از سوی دیگر، وضعیت فعالان اقتصادی کشور را سختتر از گذشته کرد.
اتفاقاتی که تبعات اقتصادی بههمراه داشت
درست زمانی که کسبوکارها و مشاغل دچار چالشهای عدیدهای شده و گمان میکردند وضع دیگر از این بدتر نخواهد شد، قطعی و اختلال گسترده اینترنت در پی اعتراضات، بسیاری از مناطق کشور، بهویژه شهر تهران را در برگرفت و تقریباً همه دسترسیها به سایتها و شبکههای اجتماعی و پیامرسانها به صورت کامل محدود شد.
این بار اما، وزارت ارتباطات و دولت نهتنها اختلال و قطعی اینترنت را تکذیب نکردند، بلکه وزیر ارتباطات اعلام کرد این موضوع ربطی به وزارتخانه متبوعش ندارد و یک تصمیم امنیتی است که از سوی نهادهای بالادستی گرفته شده است. این اتفاق در زمانهای که زندگی همه افراد با شبکه اینترنت و پهنای باند گره خورده، بسیار غیرمنتظره بود و بسیاری از کسبوکارها و استارتآپها را دچار ضررهای جبرانناپذیری کرد.
قطعاً به دلیل غیررسمی بودن فعالیتهای جاری در فضای مجازی آمار دقیقی از خسارات وارده به زندگی اقتصادی مردم در پی محدودیت و قطعی اینترنت در دست نیست. اما، بر اساس آمار غیررسمی که در حوزه کسبوکارهای اینترنتی وجود دارد، تا پیش از اتفاقات سال گذشته بیش از 400 هزار فروشگاه اینستاگرامی فعال در کشور از طریق فروش آنلاین ارتزاق میکردند و از این طریق 10 میلیون شغل ایجاد شده بود که اتفاقات مذکور باعث از بین رفتن بسیاری از این کسبوکارها شد. بهگونهای که، نهاد مدنی ناظر بر اینترنت در جهان، خسارت ناشی از قطعی اینترنت در ایران را چیزی در حدود 5 /1 میلیون دلار برای هر ساعت برآورد کرد. طبق بررسی که سازمان نظام صنفی استان تهران نیز 20 روز بعد از شروع اعتراضات و قطعی گسترده اینترنت انجام داد مشخص شد که بیش از ۴۱ درصد شرکتها ۲۵ تا ۵۰ درصد درآمد خود را در همین مدت کوتاه از دست دادهاند و حدود ۴۷ درصد هم بیشتر از ۵۰ درصد کاهش فروش داشتهاند.
دردسری به نام VPN
با قطعی اینترنت کاربران برای رفع نیازهای روزمره خود به ویپیانها و پروکسیها روی آوردند. اما، آنها هم به سرعت شناسایی شده و از دسترس خارج میشدند و کاربران هر روز در پی یافتن ویپیان جدید و آزمون و خطای آن بودند، عدهای هم برای از دست ندادن فضای کسبوکار و بازار خود به شبکههای داخلی روی آوردند که البته فعالیت بر بستر پلتفرمهای داخلی نیز با اما و اگرهای بسیاری روبهرو بود.
سرانجام در زمستان سال گذشته یعنی چیزی حدود سه ماه بعد از قطعی سراسری اینترنت ویپیانها وضعیت پایدارتری پیدا کردند و برخی از فعالیتها و کسبوکارها با استفاده از آنها فعالیت خود را از سر گرفتند. البته برای بسیاری از استارتآپهای نوپا و شرکتهایی که به تازگی مجوز فعالیت گرفته و نوپا بودند هم همین سه ماه کافی بود تا اسیر دره مرگ شده و از بین بروند. علاوه بر این، بسیاری از استارتآپها و شرکتهای بخش خصوصی که در این شرایط همچنان سرپا مانده بودند، درگیر اختلال سرور و دامنهها شده و همچنین به دلیل تحمیل سیستم فیلترینگ و تلاش برای بستن سرویسهای تانل و ویپیان دچار مشکلات و چالشهای زیادی در حوزه امنیت شبکه سرویسهای موجود و افزایش ریسکهای امنیتی شده بودند.
نفس اقتصاد دیجیتال به اینترنت بند است
وقتی میگوییم قطعی اینترنت استارتآپها را نابود میکند، دقیقاً از چه حرف میزنیم؟ برای پاسخ به این سوال کافی است نگاهی به آمار و ارقام بیندازیم.
بر اساس آمار منتشرشده از معاونت علمی و فناوری ریاستجمهوری 9 دسته فناوری برای فعالیت استارتآپها و دانشبنیانها وجود دارد که از این میان بیشترین شرکتها در دسته فناوری اطلاعات و ارتباطات و نرمافزارهای رایانهای فعالیت میکنند. اگر ارتباط سایر دستهها را با اینترنت و فضای دیجیتال نادیده بگیریم و اینگونه فرض کنیم که شرکتهای فعال در سایر دستهها برای فعالیتها، تولیدات، تبادلات و تعاملات خود به پهنای باند و اینترنت نیازی ندارند باز هم درمییابیم که تعداد زیادی از شرکتهای دانشبنیان و استارتآپهای کشور به صورت مستقیم در این دسته فعالیت کرده و تصمیمات سلبی پیامدهای منفی زیادی برای آنها که پیشران اقتصاد دیجیتال کشور هستند، به بار میآورد. در کنار این موارد، با نگاهی به آمار ارائهشده از سوی سازمان نظام صنفی رایانهای کشور نیز درمییابیم که نفس استارتآپها، شرکتهای دانشبنیان، بخش خصوصی و اقتصاد دیجیتال که روزی قرار بود ناجی اقتصاد ایران باشد تا چه حد به اینترنت بند است.
هدف وسیله را توجیه نمیکند!
در این میان فعالان بخش خصوصی و اتاقهای بازرگانی بیکار ننشستند و با درخواستهای مکرر خواهان تغییر در وضع موجود و رسیدگی به وضعیت نابسامان کسبوکارهای اقتصادی کشور شدند. در همان دوره، فعالان اقتصادی در نشستی که با نمایندگان وزارت صمت برگزار شد مراتب نگرانی از اوضاع نابسامان تحمیلشده به بخش خصوصی را به گوش مسوولان دولتی رساندند. افشین کلاهی در این جلسه تاکید کرد: اقتصاد واقعی بر بستر اینترنت در جریان است و حواسمان نیست تصمیماتی که پیرامون این فضا گرفته میشود، چه میزان میتواند در وضعیت اقتصادی افراد تاثیرگذار باشد. وی امنیت اقتصادی را یکی از نیازهای امنیتی کشور دانست و گفت: از سوی دیگر خسارات ایجادشده به صورت جدی دیده نمیشود. پاساژی را که در آن ۴۰ مغازه وجود دارد نمیتوانیم به یکباره ببندیم و به مغازهداران آن بگوییم به جای دیگری بروند، حال وقتی صحبت از وجود ۵۰۰ تا ۷۰۰ شغل مستقیم در اینستاگرام میشود چگونه میتوانیم آنها را به یکباره مسدود کنیم، گویی یکروزه حدود سه تا چهار هزار مرکز خرید را در کشور مسدود کنیم.
این فعال اقتصادی خطاب به تصمیمگیرندگان فیلترینگ و قطعی اینترنت تاکید کرد: تجربه سالهای گذشته ثابت کرده که فیلترینگ نتیجه نمیدهد و باید متوجه باشیم که اینترنت تنها مختص IT نیست و روی همه جوانب صنعت کشورمان اثر دارد. در این جلسه، مدیرکل دفتر خدمات کسبوکار وزارت صنعت، معدن و تجارت با اشاره به اینکه آمار درستی از کسبوکارهای اینترنتی در اختیار نداریم تا بتوانیم از آنها حمایت کنیم، گفت: ما نمیدانیم چگونه میتوانیم این کسبوکارها را شناسایی کنیم. در آن زمان وزارت صمت طرحی را آماده کرده بود که کسبوکارها را بر اساس رسته شغلی طبقهبندی کرده و بتوانند میزان خسارت را برآورد کنند، همچنین راهاندازی صندوقی برای حمایت از کسبوکارها در شرایط بحران از دیگر برنامههای این وزارتخانه بود که البته به دلایل مختلفی از قبیل نبود آمار مدون و قابل اعتماد این امر محقق نشد. ایجاد اینترنت امن از دیگر برنامههای این وزارتخانه بود که البته با قرار گرفتن در کنار طرح صیانت مقوله مثبتی را به ذهن فعالان بخش خصوصی متبادر نکرد و فعالان اقتصادی همواره اعلام کرده بودند که استفاده از اینترنت آزاد حق همه مردم ایران است.
افول سرمایهگذاری در کسبوکارهای آنلاین
بهتر است نتیجه اقدامات صورتگرفته در حوزه فضای مجازی را به کاهش فروشهای اینستاگرامی محدود نکنیم. چراکه، این اقدامات ضربه مهلکی به اقتصاد دیجیتال کشور زده و این حوزه به نقطه خطرپذیری رسیده است که طبق شواهد تمایل به سرمایهگذاری در آن هر روز کمتر و کمتر میشود. شرایط پیچیده اقتصادی، تحریمها، نوسانات ارزی و البته فیلترینگ و محدودیتهای اینترنتی تمایل سرمایهگذاران به سرمایهگذاری در بخش خصوصی را روزبهروز کمتر میکند. بر اساس گزارش سالانه انجمن سرمایهگذاری خطرپذیر، حجم سرمایهگذاری در زیستبوم فناوری از ۲۲۲۰ میلیارد تومان در سال 1400 به ۱۱۱۴ میلیارد تومان در سال 1401 کاهش یافته است. این در حالی است که با توجه به چالشهای موجود از قبیل تحریمها، نوسان نرخ ارز، شرایط ناپایدار اقتصادی، تورم و... تنها راه حفظ استارتآپها و بقای سرمایهگذاران تعامل است. علاوه بر این، بررسیهای اخیر رصدخانه مهاجرت ایران نشان میدهد که نگاه سلبی به اینترنت و فیلترینگ در سالهای اخیر به حدی رسیده است که امسال و سالهای آینده بیش از پیش با بحران مهاجرت نخبگان و نیروهای متخصص مواجه خواهیم بود. چنانکه گذار از بحران مهاجرت نخبگان به مهاجرت استارتآپها گویای این مساله است که اکوسیستم استارتآپی کشور حال چندان مساعدی ندارد. بنابر نظر بسیاری از کارشناسان، با انتشار موج ناامیدی ناشی از فیلترینگ در صنعت و اکوسیستم استارتآپی کشور و همچنین، فقدان سرمایهگذاری در کسبوکارها، ظرفیت کشور دیگر پذیرای نگهداری از این حجم از استارتآپهای نوپا که روزی به عنوان آمار موفقیت ایران در این حوزه از آنها یاد میشد، نیست و شاید بهزودی شاهد آن باشیم که کشورهای دیگری پذیرای آنها باشند.
استارتآپها امروز در چه وضعیتی هستند؟
در هر حال سال 1401 به پایان رسید و کسبوکارها و فعالان اقتصادی شرایط بسیار نامناسبی را نسبت به آغاز سال تجربه کردند. در کنار نبود ساختار مناسب برای فعالیتهای اقتصادی، رانت، تورم و مشکلات ناشی از تحریمها و تبادلات ارزی که کسبوکارها و فعالان اقتصادی چند دهه است با آن دستبهگریباناند، حمایتهای مقطعی و بیاساس ناشی از محدودیتهای تحمیلی، مهاجرت نیروهای متخصص، قطعی اینترنت و... فضای نابسامانی را نسبت به گذشته برای کسبوکارها رقم زد. در حال حاضر بسیاری از استارتآپها یا نابود شدند یا مدیران و متخصصان اصلی آنها مهاجرت کردند و آنهایی هم که هنوز در کشور فعالیت میکنند، توانستند بهرغم همه مصائب و مشکلات از طریق تامین مالی و جذب سرمایه سرپا بمانند. اما، به جای پیشرفت و امید به افق پیشرو در وضعیت بسیار بدتر از چند سال گذشته خود در حال فعالیت بوده و تنها برای بقا، تلاش مضاعف میکنند.