دور زدن تنفس
تبعات حال ناخوش جنگلها برای ایران چیست؟
حال و روز جنگلهای ایران خوب نیست. این مساله را با گوشت و پوست و استخوان میتوان لمس کرد. کاهش سطح جنگلهای کشور با چشم هم قابل مشاهده است. خاطره جمعی مردم شمال میگوید که جنگلهای این خطه، در سه دهه گذشته از نظر کمی و کیفی تحلیل رفتهاند اما هنوز ساختار مدیریتی این اکوسیستم سرسبز، درگیر چانهزنی برای بهرهبرداری جنگل است. سازمان جنگلهای سابق که این روزها به سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری تغییر نام یافته است، تلاش میکند به هر شکل ممکن قانون تنفس را دور بزند. این قانون با تلاش گروه معدودی از کارشناسان کشور برای ایجاد یک دوره استراحت کوتاه برای جنگلهای شمال در قالب برنامه ششم توسعه به ثمر نشست. سازمان منابع طبیعی به بهانه آزادسازی مسیر جادهها و آبراههها دستور برداشت درختان شکسته و افتاده حاشیه رودخانهها و جادهها را صادر کرده است. درختانی که به گواه کارشناسان دلسوز، زیستگاه و مامن بسیاری از حشرات، پرندگان و جوندگان کوچک جنگل هستند، برای اندکی سود قرار است با ماشینآلات سنگین برداشت شوند تا اندک سکوت ایجادشده در دوره توقف بهرهبرداری جنگل، بار دیگر با صدای اره موتوریها، اسکیدرها و دیگر ماشینآلات بهرهبرداری بشکند.
در حالی که بشر به سکونت در سایر کرات زمین فکر میکند و بالاترین سطوح تکنولوژیهای ماهوارهای در کشورهای جهان در زمینه نقشهبرداری زمین به کار گرفته میشود، کارشناسان جنگل ایران درگیر بحث بر سر سطح جنگلهای کشور هستند! سازمان متولی، سطح جنگلهای شمال را دو میلیون و 100 هزار هکتار اعلام میکند و موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع به عنوان تنها موسسه تحقیقاتی کشور در حوزه جنگل، این سطح را نزدیک به یک میلیون و 650 هزار هکتار برآورد کرده است. اگر ملاک عمل را آمارهای ارائهشده از سوی بخش تحقیقات بگیریم، یعنی در کمتر از چهار دهه نزدیک به 40 درصد از سطح جنگلهای شمال ایران کاسته شده است اما دستگاه اجرایی مدیریت جنگل زیر بار این آمار نمیرود. این مجموعه دائماً با دست بردن در مفهوم جنگل، با توجیه حفظ اراضی جنگلی از دستاندازی سودجویان، سعی میکند با آمارسازی، عملکرد خودش را درخشان نشان دهد اما حافظه تاریخی ساکنان شمال کشور، چیز دیگری را نشان میدهد.
اوضاع جنگلهای غرب کشور که سرمنشأ منابع آبی ایران است، دستکمی از شمال ندارد. این جنگلها که از دیرباز مورد بهرهبرداری شدید ساکنانش قرار داشته و زندگی در این منطقه بر مبنای برداشت از طبیعت شکل گرفته، نفسهای آخر را میکشد. این مساله را میشود از هجوم یکباره آفات به جنگلهای زاگرس فهمید. سازمان متولی به جای برنامهریزی برای تشدید برنامههای حفاظت از جنگلهای زاگرس، در حالی که مردم هم به شخم زیراشکوب و برداشت بیشتر از عرصههای جنگلی زاگرس علاقه دارند، طرحهایی مثل جنگلداری مشارکتی را در دستور کار خود دارد تا این جنگلها را تبدیل به مزرعه گیاهان دارویی کند. طرحهایی که بهرهکشی از عرصههای طبیعی را بیشتر میکند، در قالب طرحهای مدیریتی در زاگرس در حال اجراست و تداوم نسل جنگلهای این منطقه را با بحران جدی مواجه کرده است.
آمارهای ارائهشده از سوی سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری در قالب طرح امنیت غذایی نشان میدهد از سطح کل ۱۳ میلیون و ۳۴۹ هزار و ۴۴۴هکتاری جنگلهای طبیعی ایران در سال ۸۸ به سطح ۱۱ میلیون و ۷۶۴ هزار و ۵۳۶ هکتار رسیدهایم و این یعنی در یک دوره ۱۶ساله، یک میلیون و ۵۴۸ هزار و ۹۰۸ هکتار از سطح جنگلهای طبیعی کشور کاسته شده است.
آمارهای ارائهشده نشان میدهد حدود ۷۲۵ هزار و ۷۱۳ هکتار از جنگل نیمهانبوه یا جنگل تنک بهدلیل افزایش تراکم تاج پوشش، در یک دوره ۱۶ساله تبدیل به جنگل انبوه با تراکم تاج پوشش بیش از ۵۰ درصد شده است. از سوی دیگر درباره جنگلهای نیمهانبوه و جنگل تنک در همین دوره سطح دو میلیون و ۳۱۰ هزار و ۶۲۱ هکتاری گزارش شده است. اگر از این سطح ۷۲۵ هزار و ۷۱۳ هکتار جنگل در اثر رشد به جنگل انبوه تبدیل شده باشد، قطعاً قسمت عمدهای از سطح جنگلهای کشور به دلیل تغییر کاربری کاهش یافته است؛ بنابراین میتوان اینگونه نتیجه گرفت که تقریباً یکمیلیون و ۵۸۴ هزار و ۹۰۸ هکتار از سطح کل جنگلهای کشور (با توجه به آمارهایی که برای انواع دستهبندی جنگل ارائه شده) کاسته شده است. این یعنی در ایران سالانه سطحی معادل ۹۹ هزار و ۵۶ هکتار از جنگلهای طبیعی کاسته میشود و سهم هر روز حدود ۲۷۱ هکتار است.
آمارهای ارائهشده از کاهش سطح عرصههای طبیعی با آنچه سازمان امور اراضی درباره تغییر کاربری اراضی کشاورزی ارائه میدهد، تقریباً همخوان است. از آنجا که با وجود تغییر کاربری گسترده در اراضی کشاورزی، سطح این اراضی همواره ثابت میماند، هرسال بخشی از عرصههای طبیعی کشور تبدیل به اراضی کشاورزی میشوند تا وزارت جهاد کشاورزی مجوز تغییر کاربری اراضی کشاورزی را برای متقاضیان منفعتطلب صادر کند.
جنگلهای ایران روی خط نابودی قرار دارند. برداشت چوب برای تهیه زغال، استفاده از عرصه جنگلی به عنوان محلی برای دپوی زباله، تجاوز به حریم جنگل و تبدیل عرصههای جنگلی به ویلایی با منظر جنگل روزبهروز در حال توسعه است. تقریباً در اکثر دامنههای نوار شمالی کشور یا دیگر نقاط سرسبز ایران، ردی از ویلاهای لاکچری قابل مشاهده است. معدنکاوان حاضر به چشمپوشی از ذخایر معدنی موجود در عرصههای جنگلی نیستند و خوشنشینان دوست دارند برای ویلاهایی که در نوک قلهها ساختهاند، جادهسازی در دستور کار قرار گیرد. همه این عوامل دستبهدست هم میدهند تا فشار بر جنگلهای کشور روزبهروز بیشتر شود. فشاری که با توسعه گردشگری بیضابطه، در حال تشدید شدن است. گردشگرانی که برای رفتن به قله کوههای سرسبز شمال درخواست تلهکابین دارند، سرمایهگذاران را ترغیب میکنند که درخواستهای متعددی را روانه دستگاههای اجرایی کنند تا عرصههای بیشتری را به تصرف گردشگران دربیاورند. تلهکابینها یکی پس از دیگری مجوز احداث میگیرند و به راحتی گردشگران را به نوک قلهها و مناطق صعبالعبور منتقل میکنند. گردشگرانی که اصول اولیه تفرج را رعایت نمیکنند، در مناطق صعبالعبور آتش روشن میکنند و به این ترتیب، بلای آتش هم به جنگلهای کشور اضافه میشود. اطفای آتشسوزی در مناطق صعبالعبور چهار روز به طول میانجامد و بخش زیادی از تنوع زیستی جنگلهای کشور زیر شعلههای آتش به خاکستر تبدیل میشود. مطابق آمار رسمی ارائهشده، سالانه دستکم ۱۵ هزار هکتار از جنگلها و مراتع ایران در آتش میسوزد و اگر چارهای برای این بلا نشود، دیری نخواهد پایید که جنگلهای ایران برای همیشه از نقشه کشور حذف میشوند.