خدوم بیبضاعت
دولتهای مدعی حقوق مردم چگونه به زیان مردم کار میکنند؟
آیسان تنها: در میان سیاستمداران ایرانی، باب شده که سودای قدرت با انگیزه «خدمت به مردم» توجیه میشود. سیاستمدارانی هم که بر سر کار میآیند مدام شعار میدهند که برای خدمتگزاری بیشتر به مردم تلاش میکنند. شاید در حقیقت هم چنین رویایی در سر داشته باشند اما خروجی دولتهایشان معمولاً برخلاف این مسیر میرود. اخیراً ابراهیم رئیسی گفته: «برای دولت، مهم مردم هستند. البته گاهی اوقات با سختیهایی مواجه هستیم و حتی عدهای خاص هم از ما ناراحت میشوند اما فقط مردم برای ما اهمیت دارند.» جملهای معروف از ابراهیم رئیسی هم وجود دارد که میگوید «هیچ فخری برای ما بالاتر از اینکه خود را خدمتگزار مردم بدانیم وجود ندارد.» سوال این است که منظور دولت و شخص رئیسجمهور از خدمت و خدمتگزاری چیست؟ دولت خدمتگزار چه وظایف و ویژگیهایی دارد؟ البته از میان سخنان رئیسجمهور و بهطور کلی سخنان دولتمردان نمیتوان منظور ایشان از خدمت و خدمتگزاری را رمزگشایی کرد. اما آنچه برداشت میشود بیشتر به قیمتگذاری نزدیک است. به نظر میرسد معاون اول و همه وزرای اقتصادی صرفاً به دنبال این هستند که با افزایش قیمتها مبارزه کنند. همانگونه که در جریان بازدیدهای میدانی خود از بازارهای اقلام مصرفی جامعه مدام بر تلاش جهت جلوگیری از افزایش قیمتها اصرار میکنند. سوال این است که چرا «دولتهای خدمتگزار» به «دولتهای قیمتگذار» تبدیل میشوند؟ فارغ از معنای خدمت در ادبیات سیاستمداران ایرانی، در ادبیات علوم سیاسی و اقتصادی، خدمات و وظایف دولت تعاریف روشنی دارد. بانک جهانی، شش بعد اصلی برای حکمرانی خوب را تعریف کرده است که عبارتاند از: آزادی بیان و پاسخگویی شامل آزادیهای مدنی و ثبات سیاسی، اثربخشی حکومت شامل کیفیت خط مشیگذاری و کیفیت ارائه خدمات عمومی، فقدان اجبارهای قانونی، قواعد قانونی شامل حمایت از حقوق مالکیت، انسجام درونی قوه قضائیه و کنترل فساد و نظام اداری پاسخگو. سوال این است که آیا موارد مطرحشده نسبتی با تصویر خدمت و وظیفه دولت در ذهن دولتمردان ما دارد. اما نکتهای مهمتر هم وجود دارد، در ایران هنوز وضعیت رابطه حکمران با مردم روشن نیست. در نخستین گام باید به این سوال پاسخ داده شود که آیا دولت، ابزاری در خدمت آحاد جامعه برای تامین نیازهای فردی آنها یا همان تولید کالای عمومی و تسهیلگر توسعه، رفاه و خوشبختی به هزینه عمومی است یا اینکه رسالتی اخلاقی در تعالی و رستگاری مردم داشته و از این بابت نسبت به آنها دارای سلطه است تا به هزینه عمومی آنها را به راه راست هدایت کند؟ آیا دولت در خدمت آحاد جامعه است یا اینکه مردم باید در خدمت به آرمانهای دولت باشند و برای تحقق آن فداکاری کنند؟ اگر اجماعی در مورد پاسخ به این سوالهای به ظاهر ساده وجود داشته باشد بنیادیترین مشکلات اقتصاد سیاسی ایران حل میشود اما حکمرانان هم از پاسخ صریح به این سوال پرهیز دارند.