مدیران هزینه
چرا فوتبال در ایران پولسوزی میکند؟
ممکن است اقتصاددانان با احتیاط سخن بگویند اما اهالی فوتبال صریح نظر میدهند؛ بدون شک فوتبال ایران ورشکسته است و اگر رانتها و چشمپوشیها در کار نباشد، باید در خیلی از باشگاههای ایرانی را تخته کرد.
اگر بخواهیم وضعیت فعلی را به صورت یک چرخه ترسیم کنیم باید بگوییم، فوتبال در ایران پدیدهای فرهنگی، امنیتی و ورزشی است که سیاستگذاریاش دست دولت است اما پولش را (در بعضی نهادها) سهامداران کارخانهها میدهند ولی بودجه عمومیاش بهطور مستقیم یا غیرمستقیم از محل درآمدهای نفتی تامین میشود.
در این زمینه یکی از موضوعات مهم قابل طرح در حوزه اقتصادی فوتبال ایران، مقوله درآمدزایی است. اکنون دیگر میدانیم که کمتر مالکی از بخش خصوصی تمایل دارد به فوتبال ایران وارد شود. پیشتر هم آنهایی که به عنوان سرمایهگذار به میدان آمدند اهدافی غیر از ورزش و اقتصاد در سر داشتهاند تا سرمایهگذاری. تعدادی دیگر هم که حقیقتاً قصد سرمایهگذاری داشتند بعد از مدتی عطای حضور در فوتبال ایران را به لقایش بخشیدند. اگر بخواهیم ورشکستگی فوتبال ایران را آسیبشناسی کنیم به چند دلیل عمده میرسیم. مثلاً اینکه در لیگ ایران باشگاهها بابت قهرمان شدن جایزه مالی دریافت نمیکنند. این در حالی است که در لیگهای معتبری مثل لیگ برتر انگلیس، حتی تیم انتهای جدول هم پاداشی نقدی دریافت میکند. به عبارت سادهتر در این لیگ تیمها با توجه به رتبهای که در پایان فصل کسب میکنند، از پاداشهای نقدی برخوردار میشوند. این امر موجب جدالهای جذاب حتی بین تیمهای میانه جدول در اواخر فصل میشود. این در حالی است که در لیگ ایران به دلیل فقدان چنین جوایزی، عملاً از هفته بیستم به بعد، تیمهایی که از سقوط نکردن مطمئن هستند و امیدی به کسب سهمیه هم ندارند، صرفاً وارد زمین میشوند و به همین دلیل روی کیفیت کلی لیگ اثرگذاری واضحی دارند. همچنین در لیگ ایران هزینه اجاره زمین، هزینه تیم داوری (به جز بلیت هواپیما)، هزینه مسوولان برگزاری بازی، حتی مواردی شبیه به تهیه آب معدنی برای بازی و... بر عهده تیم میزبان است. در سوی دیگر به جز بلیتفروشی که آن هم به دلیل کرونا دو سالی است که انجام نمیشود، تیم میزبان هیچ درآمدی ندارد.
اما موضوع مهم دیگر حق پخش تلویزیونی است. صداوسیما ظاهراً به دلیل انحصاری بودن زیر بار پرداخت حق پخش تلویزیونی نمیرود. در حالی که بررسیها حاکی از آن است که بعضاً حدود 70 تا 90 درصد درآمد باشگاههای بزرگ اروپایی از حق پخش حاصل میشود. در گذشته تلاشهایی برای گرفتن حق پخش تلویزیونی انجام شده که بینتیجه مانده است. مثل دوره ریاست علی کفاشیان در فدراسیون فوتبال، که چند هفته مانع از ورود دوربینهای صداوسیما به ورزشگاه شد ولی این مقاومت هم فایدهای نداشت و دوباره دوربینها به ورزشگاه آمدند.
به هر حال صداوسیما از پخش بازیهای فوتبال بهره فراوانی میبرد. به عنوان مثال میتوان به پخش بازیها در ساعاتی اشاره کرد که معمولاً افراد کمتری پای برنامههای تلویزیون مینشینند. با کدام برنامه صداوسیما میتواند در ساعت 16 چند میلیون نفر را مقابل تلویزیون بنشاند؟ تبلیغات متعدد قبل از شروع بازی، بین دو نیمه و پایان بازی به همراه تبلیغاتی که زیرنویس میشوند و در بسیاری از موارد مجری تلویزیون را که در حال تبلیغ کدهای ستاره و مربع است هم در کنار این قضیه بگذارید تا حجم درآمد صداوسیما را از پخش رقابتهای لیگ فوتبال ایران دریابید. با این حال سهم تیمهای لیگ برتری از این درآمد بزرگ تنها عدد صفر است و این در حالی است که از الزامات AFC، پرداخت این حق به باشگاههاست. خاطرم هست که یکبار با یکی از مجریان مشهور صداوسیما در این رابطه گفتوگو میکردم و در عین تعجب دیدم که از این سیاست عجیب صداوسیما حمایت میکند. استدلال این بود که این صداوسیماست که باعث شهرت بازیکنان و مربیان شده و به نوعی بازیکنان و مربیان حتی بدهکار هم هستند. به گفته او بسیاری از لیگهای سایر ورزشها حاضرند به صداوسیما پول هم بدهند تا بازیهایشان پخش مستقیم شود! ظاهراً سیاست حاکم بر مدیران صداوسیما نگاه از بالا به پایین نسبت به فوتبال است. تا این رویه اصلاح نشود و خود را با استانداردهای بینالمللی منطبق نکند، همچنان فوتبال ایران از یکی از مهمترین منابع درآمدی خود محروم بوده و همین در تضعیف اقتصاد فوتبال موثر است.
جای خالی تبلیغات محیطی
یکی دیگر از منابع مهم درآمدی در فوتبال ایران، تبلیغات محیطی است که در سالهای اخیر با عدم شفافیت جدی روبهرو بوده است. این رقم در سالهای 95 و 96، جمعاً 110 میلیارد تومان اعلام شد و در ادامه با افزایش روبهرو شد. بهطور مثال در سال 99، این رقم 135 میلیارد تومان بود. با این حال همه این رقمها در سالهای گذشته در اختیار سازمان لیگ قرار نگرفته است. در دوره حضور علی کفاشیان و مهدی تاج در فدراسیون و سازمان لیگ، قراردادی با شرکت ایراننوین به مدت دو سال منعقد شد که به گواه رسانهها در آن دوره، چیزی حدود نیمی از تعهد این شرکت پرداخت نشد و در ادامه سازمان لیگ مالیات این قرارداد را هم از باشگاهها گرفت. در فصل جاری لیگ برتر هم دیدیم که مصطفی آجورلو مدیرعامل جدید باشگاه استقلال با اعلام اینکه این باشگاه خواهان در دست گرفتن تبلیغات محیطی بازیهای خودش است، راه جدیدی را در فوتبال ایران باز کرد. اقدامی که البته با مخالفت جدی سازمان لیگ مواجه شد و دخالت وزارت ورزش در این امر و فشارهای رسانهای منجر به این شد که سازمان لیگ با باشگاه استقلال پشت یک میز بنشینند. در حالی که به نظر میرسید همه چیز حل شده، بازهم هفته گذشته سازمان لیگ اعلام کرد که تضامین لازمه از سوی کارگزار مورد نظر باشگاه استقلال تامین نشده و به همین دلیل سازمان لیگ مانند گذشته متولی این امر خواهد بود. برای درک بهتر ابعاد این ماجرا نیاز است نگاهی به عقب بیندازیم. در سالهای گذشته سهم باشگاههایی مثل استقلال و پرسپولیس از تبلیغات محیطی عملاً صفر بوده است. سیدرضا افتخاری مدیرعامل وقت استقلال در مصاحبهای مشهور در زمان جداییاش از این باشگاه به این نکته اشاره کرد و گفت: یک ریال بابت تبلیغات محیطی نگرفتهایم و بعد میگویند اینها را به حساب شما گذاشتهایم و حالا بدهی ما بابت چیست. ما در رشت و مشهد بازی میکنیم و به داور توهین میشود و ما را جریمه میکنند. از کجا معلوم است که تماشاگر ماست؟ در حالی که ما میهمان بودهایم؟ این روند حتی در دوره مدیریت امیرحسین فتحی در استقلال هم ظاهراً ادامه داشته و او و معاونش هادی مباشری در اظهاراتی به این نکته اشاره کردهاند که سازمان لیگ آنها را (باشگاه استقلال) حتی بدهکار میداند. در باشگاه پرسپولیس هم اتفاق مشابهی رخ داده است. در زمستان سال 97 باشگاه پرسپولیس طی نامهای از سازمان لیگ خواست تا درآمدش از تبلیغات محیطی را در اختیار این باشگاه قرار دهد اما سازمان لیگ طی اطلاعیهای رسمی خطاب به باشگاه پرسپولیس نوشت: این باشگاه نهتنها ریالی از سازمان لیگ طلب ندارد که بر اساس اسناد مالی موجود در سازمان لیگ باشگاه پرسپولیس بیش از پنج میلیارد و ۷۰۰ میلیون تومان به این سازمان بدهکار است.
در فصل گذشته و بر اساس ادعای معاون حقوقی باشگاه استقلال، سهم این باشگاه از تبلیغات محیطی تنها پنج میلیارد تومان بوده است. همین موضوع موجب شد تا باشگاه استقلال اعلام کند که با شرکتی به توافق رسیده تا در هر بازی 10 میلیارد تومان از تبلیغات محیطی به این باشگاه بدهد. این اتفاق در بازی با نساجی رخ داد و باشگاه استقلال درصد سهم سازمان لیگ که دقیقاً مشخص نشد 20 درصد بوده یا 30 درصد را پرداخت کرد و با کسر سایر هزینهها، آن بازی به تنهایی پنج میلیارد تومان برای استقلال عایدی داشت. اتفاقی که سبب ایجاد سوالات مختلفی از جمله دلایل عدم شفافیت در سالهای گذشته از سوی متولیان امور در ذهن هواداران شد.
معاون حقوقی باشگاه استقلال در اظهاراتی تلویزیونی با اشاره به این درآمد باشگاه استقلال در بازی با نساجی، از کارشکنیهایی صحبت کرد که صادق درودگر در مقام دفاع مدعی شد که کارگزار استقلال تضامین لازمه را ارائه نداده است و این اتفاقات کارشکنی نیست بلکه مسیری قانونی است که البته معاون حقوقی استقلال با طرح این پرسش که چرا سازمان لیگ در سالها قبل از کارگزاران خودش چنین تضامینی را نخواسته، بر ابهامات اضافه کرد. ماجرای تبلیغات محیطی در فوتبال ایران بعید است به زودی تکلیفش روشن شود ولی مسلم این است که حداقل برخی از باشگاهها توانایی کسب درآمد بیشتری از این حوزه را دارند و دخالت سازمان لیگ در این قضیه به ضرر آنهاست.
دو روی سکه خصوصیسازی
آخرین موضوع در قضیه درآمدزایی در فوتبال ایران به خصوصیسازی فوتبال برمیگردد. همه موارد قبلی که به آنها اشاره شد در ترغیب یک سرمایهدار برای ورود به عرصه فوتبال میتواند اثرگذار باشد اما در اینجا به شکلی متفاوت به این موضوع نگاه میکنیم. وقتی صحبت از خصوصیسازی تیمها در لیگ میشود، اذهان به سمت خصوصی شدن استقلال و پرسپولیس میرود. این دو باشگاه با توجه به مصوبه مجلس شورای اسلامی حق دریافت پول از دولت را ندارند و به نوعی باید خودکفا باشند ولی کماکان دولتی محسوب میشوند و مالک آنها وزارت ورزش و جوانان است. این در حالی است که صنعت فولاد در ایران به دلیل تمکن بالایش، فضای نابرابری در این حوزه ایجاد کرده است. تیمسار پرویز خسروانی مالک باشگاه استقلال در پیش از انقلاب اسلامی، در سال 47 این باشگاه را وقف عام کرده و اگر این موضوع قابل حل باشد و مانعی برای واگذاری باشگاه نباشد، موانع دیگری در راه خصوصیسازی استقلال و پرسپولیس وجود دارد. بحث وقفی بودن باشگاه استقلال، یک موضوع فقهی است که در حوزه اقتصاد اسلامی قابل بررسی و بحث است و نگارنده در این حوزه صاحب نظر نیست. به همین دلیل صرفاً به طرح مزایا و خطرات احتمالی واگذاری در اینجا اشاره میشود. با فرض حفظ شرایط موجود (پرداخت نشدن حق پخش و نامعلوم بودن سرنوشت تبلیغات محیطی)، آیا سرمایهداری تمایل به ورود در این حوزه دارد؟ در صورت واگذاری باشگاه به یک مالک شخصی، آیا اموال باشگاه استقلال یا پرسپولیس از جمله ساختمانهای این دو باشگاه هم در واگذاری به خریدار داده میشوند یا مانند چند سال پیش به فروش برند اکتفا میشود؟ آیا این احتمال در واگذاری در نظر گرفته میشود که فرد خریدار از باشگاه در مقاصد سیاسی مثل انتخابات ریاستجمهوری و تبلیغ یک نامزد خاص استفاده کند؟ تبدیل باشگاه از باشگاهی دولتی به یک باشگاه خصوصی، به چه شکلی از ارتباط میان صفحات هواداری و صفحات رسمی منجر میشود؟ در صورت افت شدید تیم واگذارشده و بیتوجهی به شرایط آن از سوی مالک جدید به هر دلیلی، سرنوشت باشگاه چه میشود؟ آیا فرض اینکه احتمال انحلال باشگاه در این موارد میتواند وجود داشته باشد، فرض باطلی است؟ به نظر میرسد ایده واگذاری دو باشگاه استقلال و پرسپولیس، ایدهای خام باشد که هنوز شکل نگرفته و ظواهر هم نشان نمیدهد ارادهای بر این امر باشد. این واگذاری شاید فواید احتمالیای از جمله پیشرفت در همه سطوح و تبدیل شدن به یک باشگاه واقعی را با خود به همراه داشته باشد ولی روی دیگر این سکه نوعی نابودی است.
در پایان این مطلب میخواهم اشارهای کوتاه به نقش اقتصاد در فوتبال ایران داشته باشم. حجم سرسامآوری از پول در لیگ ایران در حال گردش است که بخش اعظم آن از جیب دولت و در قالب کارخانههای صنعتی است. این اتفاق به رانتهای مختلف و ترویج باندهای مختلف در فوتبال منجر شده است. ترویج مدیران هزینه، یعنی مدیرانی که تنها هزینه کردن را بلد هستند، از آفتهای جدی این موضوع است. مدیرانی که بدهیهای عظیمی از خود به جای میگذارند و هیچوقت از این بابت مواخذه نمیشوند. نمونه دمدستی آن طلب کالدرون از پرسپولیس بود که مدیران وقت پرسپولیس از دادن آن امتناع کردند تا مدیران بعدی چند برابر آن را پرداخت کنند. لزوم تعریف یک مکانیسم شفاف درآمدزایی و هزینه در فوتبال ایران به شدت احساس میشود. این نخستین گام برای افزایش بهرهوری فوتبال ایران است و البته که اجرای آن هم نیازمند یک عزم جدی در داخل خود فوتبالیهاست. اتفاقی که شاید با تبلیغات محیطی آغاز شود اما شواهد امیدوارکنندهای نسبت به آینده آن دیده نمیشود.