فرار قلبها
خروج سرمایه و نیروی انسانی چه اثرات تخریبی برای اقتصاد دارد؟
در طول سالیان گذشته، به وقت هر بحران سیاسی یا اجتماعی، در خصوص روند فزاینده فرار سرمایه یا فرار مغزها از کشور و اثرات منفی اقتصادی آن، مطالب زیادی به رشته تحریر درآمده است. اما واقعیت این است که اگرچه در سالهای اخیر، سرمایههای مادی و معنوی بسیاری به دلایل مختلف از کشور خارج شده، اما عشق به وطن و خانواده و امید به فردایی بهتر برای ایران و ایرانی، قلبهای اکثر مهاجران را در سرزمین مادری نگه داشته است؛ قلبهایی که همواره برای بازگرداندن صاحبان خود به کشورشان در تپش بودهاند! اما افسوس که رخداد تلخ و ناگوار اخیر، تنها یک شلیک اشتباه موشک و سقوط هواپیما نبود بلکه پنهانکاری پس از آن، شلیک به اعتماد جامعه و سقوط اخلاق بود که قلب هر ایرانی را به درد آورد.
در طول سالیان گذشته، به وقت هر بحران سیاسی یا اجتماعی، در خصوص روند فزاینده فرار سرمایه یا فرار مغزها از کشور و اثرات منفی اقتصادی آن، مطالب زیادی به رشته تحریر درآمده است. اما واقعیت این است که اگرچه در سالهای اخیر، سرمایههای مادی و معنوی بسیاری به دلایل مختلف از کشور خارج شده، اما عشق به وطن و خانواده و امید به فردایی بهتر برای ایران و ایرانی، قلبهای اکثر مهاجران را در سرزمین مادری نگه داشته است؛ قلبهایی که همواره برای بازگرداندن صاحبان خود به کشورشان در تپش بودهاند! اما افسوس که رخداد تلخ و ناگوار اخیر، تنها یک شلیک اشتباه موشک و سقوط هواپیما نبود بلکه پنهانکاری پس از آن، شلیک به اعتماد جامعه و سقوط اخلاق بود که قلب هر ایرانی را به درد آورد. اکنون اگرچه هرگز جانباختگان حادثه به زندگی برنمیگردند؛ اما شاید بتوان اعتماد ازدسترفته را ترمیم کرد که در غیر این صورت، پس از این افراد بسیاری یک به یک رحل سفر میبندند و با قصد بیبازگشت، ایران عزیزشان را ترک میکنند. امروز نوشتن و گفتن از خروج نخبگان و فرار سرمایه حرف تازهای نیست. اما آنچه کمتر گفته شده، تعداد دانشجویان خارجشده بعد از انقلاب و حدود و صغور حجم سرمایه انباشته ایرانیان مقیم خارج است. سرمایههای علمی که در محیط مهیای کشورهای عمدتاً توسعهیافته، امروز بسیار شکوفاتر از گذشته بوده و البته داراییهایی که رقم قابل توجهی را به خود اختصاص میدهند. بنابراین بهتر است وقتی در خصوص مهاجرت علم و ثروت از کشور صحبت میکنیم، نیمنگاهی هم بیندازیم به پتانسل نهفته ایران و ایرانی در خارج از کشور. پتانسیلی که بازگشت تنها بخشی از آن، میتواند تحولی شگرف در اقتصاد کشور ایجاد کند. در این یادداشت کوتاه صرفاً بر آنیم که به ارائه آمارهای موجود جهت مقایسه بپردازیم و تحلیل بیشتر را به خوانندگان محترم بسپاریم. فقط ذکر این نکته ضروری است که در مقام بررسی، دو زاویه مختلف جهت پرداختن به موضوع وجود دارد. یکی آنکه خروج سرمایه و نیروی انسانی از کشور چه اثرات مخرب اقتصادی داشته و اگر چنین نبود وضعیت چگونه بود؟ و دیگر آنکه اگر بخشی از آنچه خارج شده به کشور بازگردد چه تاثیری بر اقتصاد خواهد داشت؟
ثروت ایرانیان مقیم خارج
در خصوص میزان ثروت ایرانیان مقیم خارج آمار دقیقی در دسترس نیست اما به گفته دبیرکل شورای عالی ایرانیان خارج از کشور در دولت قبل، حدود پنج تا شش میلیون نفر ایرانی در خارج از کشور زندگی میکنند که مجموع ثروت آنها حدود 1500 تا 2000 میلیارد دلار برآورد میشود (البته اعداد بسیار بالاتری تا 25000 میلیارد دلار هم توسط مسوولان عنوان شده است که چندان واقعی به نظر نمیرسد). با فرض رقم حدودی 1750 میلیارد دلار برای ثروت ایرانیان مقیم خارج که دور از منطق نیست، برای بهتر مشخص شدن اندازه این عدد، در ادامه میزان تقریبی برخی از شاخصهای اقتصادی کشور نیز ارائه میشود.
♦ مجموع کل صادرات ایران در 20 سال گذشته: 1650 میلیارد دلار
♦ ارزش تولید ناخالص داخلی ایران: 500 میلیارد دلار
♦ کل نقدینگی کشور: 150 میلیارد دلار
♦ ارزش بازار بورس تهران: 110 میلیارد دلار
نمودار 1 تصویر بهتری برای مقایسه اعداد فوق ارائه میدهد. نکته جالب اینجاست که میزان انباشت سرمایه ایرانیان خارج از کشور بیش از مجموع صادرات کشور طی 20 سال گذشته برآورد میشود. همچنین ارزش کل بازار بورس تهران تنها با حدود شش درصد از سرمایه فوق برابری میکند. نکته دیگر اینکه بر اساس اطلاعات اقتصادی بینالمللی، میزان مجموع ارزش کل داراییهای فیزیکی در ایران حدود 5000 میلیارد دلار برآورد میشود؛ یعنی سرمایه ایرانیان مقیم خارج بیش از یکسوم کل داراییهای فیزیکی موجود در کشور است.
دانشجویان مقیم خارج
بر اساس برآورد دانشگاه استنفورد که اخیراً منتشر شده است، حدود 137 هزار دانشجوی ایرانی در خارج از کشور زندگی میکنند که بالغ بر 85 درصد آنها (بر اساس اطلاعات دانشجوهای ایرانی در آمریکا) فارغالتحصیل شدهاند. نمودار زیر حاکی از آن است که پس از انقلاب روند صعودی خروج دانشجو از کشور در دولت اصلاحات آغاز شده و در دولتهای نهم و دهم رشد فزایندهای به خود گرفته است. متاسفانه نسبت تعداد دانشجویانی که خارج از کشور فارغالتحصیل شدهاند نیز در دوران مذکور صعودی بوده که نشاندهنده عدم تمایل بازگشت دانشجویان به کشور پس از پایان تحصیلات است. پس از جهش ارزی در سال 90 و 91 و متعاقب آن روی کار آمدن دولت تدبیر و امید و انعقاد تفاهم برجام، کمی از سرعت رشد خروج دانشجویان از کشور کاسته شده و نسبت فارعالتحصیلان به کل دانشجویان حتی نزولی شده است که دلالت بر تصمیم به بازگشت برخی از آنها در آن مقطع دارد. شاید اگر شرایط سیاسی کشور به دلیل خروج آمریکا از برجام مجدداً دچار ناپایداری نمیشد، روند بازگشت فارغالتحصیلان ادامه مییافت. اما در نمودار مشخص است که در پی وقوع تنش سیاسی میان ایران و ایالات متحده در توافق هستهای، مجدداً نرخ رشد خروج دانشجویان از کشور فزاینده شده و علاوه بر آن صعودی شدن نسبت فارغالتحصیلان هم حاکی از توقف نسبی بازگشت آنها به ایران است.
نتیجهگیری
آمار و ارقام و نمودارها نشان میدهد طی بیست سال گذشته خروج پول و سرمایه و دانشجو از کشور کمابیش روندی صعودی داشته است. امروز نیروی انسانی ایرانیالاصل بسیار ارزشمندی مقیم خارج بوده و منفعت دانش آنها بیشتر نصیب کشورهای خارجی میشود تا ایران. از طرف دیگر ثروت انباشته بسیار زیادی نیز در اختیار ایرانیان مقیم خارج قرار دارد که باز هم سود چندانی به اقتصاد ایران نمیرساند. اما واقعیت این است که قلب بسیاری از ایرانیان مهاجر در سرزمین مادری جامانده و هنوز برای بازگشت به ایران میتپد اگر اعتماد ازدسترفته این روزها آنها را فراری ندهد.