شهر بیدفاع
سیل اطلاعات سیاسی و جهتدار با افکار عمومی چه میکند؟
نسبت دادن مشکلات و تقصیرها به رسانهها تقریباً به عادتی رایج در میان مسوولان کشور تبدیل شده است. بارها شاهد بودهایم که وقتی مسوولی بابت سخنی سرزنش شده یا به خاطر تصمیم یا اقدامی مورد انتقاد قرار گرفته ادعا کرده است که رسانهها حرفش را نادرست منتشر کردهاند یا رسانههای منتقد علیه او سیاهنمایی کردهاند. انگشت اتهام مسوولان مختلف به کرات به سوی رسانهها دراز شده است.
فاطمه شیرزادی: نسبت دادن مشکلات و تقصیرها به رسانهها تقریباً به عادتی رایج در میان مسوولان کشور تبدیل شده است. بارها شاهد بودهایم که وقتی مسوولی بابت سخنی سرزنش شده یا به خاطر تصمیم یا اقدامی مورد انتقاد قرار گرفته ادعا کرده است که رسانهها حرفش را نادرست منتشر کردهاند یا رسانههای منتقد علیه او سیاهنمایی کردهاند. انگشت اتهام مسوولان مختلف به کرات به سوی رسانهها دراز شده است. البته این رسانههای رسمی هستند که در هر بزنگاهی دیوار کوتاهشان آماج انتقادها قرار میگیرد ولی همزمان که این رسانهها با انواع محدودیتها دست و پنجه نرم میکنند، سیل اطلاعات و تحلیلهای درست و نادرستی که در رسانههای غیررسمی، شبکههای اجتماعی و تلویزیونهای ماهوارهای منتشر میشود افکار عمومی را دربر گرفته است آن هم در شرایط امروز که تجمیع مشکلات که عمدتاً به سبب اشتباهات پی در پی سیاستگذاران طی سالهای متمادی ایجاد شدهاند به نابسامانی اوضاع اقتصادی منتهی شدهاند و نگرانی مردم از این اوضاع به التهابها دامن زده است. عباس عبدی، تحلیلگر سیاسی، در این باره در روزنامه اعتماد مینویسد: «ما به محاصره رسانهها درآمدهایم. رسانههایی که فاقد مسوولیت اجتماعی کافی هستند. رسانههایی که هر خبر درست و نادرستی را بازتاب میدهند، بدون آنکه تعهدی نسبت به ابعاد مطلب منتشره داشته باشند... ما خودمان را به امواج خبری رسانههایی دادهایم که ما را به هر جایی میبرند جز به ساحل حقیقت و آرامش. بسیاری از نیروهای سیاسی و رسانهای و حتی اجتماعی در این راه مسوولیت دارند. آنان هیزمبیار این آتش سوزان هستند.» محمدرضا باهنر، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، نیز در این باره میگوید: «از دی ۹۵ تا دی ۹۶، متاسفانه برخی از رسانههایی که از خزانه تغذیه میشدند و برخی از رسانههای دیگر، در همکاری اعلامنشدهای در پی اثبات ناکارآمدی نظام، شیوع فساد و بالا بردن مطالبات مردمی بودند. اگرچه اقرار میکنیم ناکارآمدی و فساد در برخی لایهها وجود دارد، اما ما افکار مردم را ۱۰ برابر واقعیات تحریک کردیم به گونهای که الان مردم تصور میکنند افراد جامعه دودستهاند؛ یا غارتگر یا غارتزده! امروز جنگی تمامعیار علیه کشور در جریان است... یک جنگ رسانهای سنگین شروع شده است برای اینکه این را در افکار عمومی جا بیندازند که چالشها قابل حل نیست.»
در شرایط دشوار امروز که نمیتوان تجمیع مشکلات و چالشهای مختلف را انکار کرد، افکار عمومی نیز از هر سو در معرض اطلاعات سیاسی و جهتدار درباره مسائل مختلف اقتصادی، سیاسی و اجتماعی قرار گرفته است. تلویزیونها و رسانههای خارجی و حتی صداوسیما و رسانههای داخلی هر کدام با اهداف، اشکال و روشهای مختلف با القای اطلاعات نادرست بر افکار عمومی اثر منفی میگذارند. در این میان چه توصیفی میتوان از وضعیت کنونی افکار عمومی ارائه کرد؟ چرا به نظر میرسد سیاستگذاران کشور از نظر رسانهای قادر به مدیریت اوضاع نیستند و جریانهایی غیر از جریانهای سیاسی و رسانهای رسمی کشور بیشترین تاثیر را بر افکار عمومی میگذارند؟ راه نجات افکار عمومی از سرگشتگیهای این روزها چیست؟ در شرایط کنونی کدام جریان در حال غلبه بر افکار عمومی است؟