شکلدهی به تشکلهای کاغذی
شیوه صحیح برخورد با اعتصاب سراسری کامیونداران چیست؟
اعتصاب کامیونداران که اعتصابی سراسری محسوب میشود، اولین اعتصاب سراسری کشور نیست. پیشتر اعتصابهایی بوده که کارگران شش استان را هم درگیر خود کرده است اما این هارمونی و ملودی هماهنگی که امروز در اعتصاب سراسری کامیوندارها دیده میشود، اتفاق تازهای است و با اعتصابهای قبلی تفاوتهایی دارد.
اعتصاب کامیونداران که اعتصابی سراسری محسوب میشود، اولین اعتصاب سراسری کشور نیست. پیشتر اعتصابهایی بوده که کارگران شش استان را هم درگیر خود کرده است اما این هارمونی و ملودی هماهنگی که امروز در اعتصاب سراسری کامیوندارها دیده میشود، اتفاق تازهای است و با اعتصابهای قبلی تفاوتهایی دارد. در این حرکت جمعی نوعی همبستگی مشاهده میشود که علت آن را باید در تغییر ماهیت رانندگان جستوجو کرد. ورود رانندگان جوان و تحصیلکرده در میان کامیوندارها یکی از دلایل این هارمونی است که در این اعتصاب مشاهده میشود. دیگر رانندگان «بنیهندل» محسوب نمیشوند و اینها دیگر افرادی نیستند که صرفاً راننده باشند؛ کسانی با بینش و دانش و خواست مترقی محسوب میشوند. میان رانندگان کامیوندار میتوانید افراد تحصیلکرده با مدارک فوقلیسانسهای متعدد را ببینید که از اقتصاد تا سیاست را میفهمند. بنابراین سطح دانش و اطلاعات عمومی آنها بالا رفته است و به نوعی شکلدهی مطالبات آنها معطوف به ارتقای سطح دانش آنهاست.
البته فقدان تشکلهای مستقل و اثرگذار یکی از معضلاتی است که فراروی بخشهای صنفی کشور وجود دارد. از طرفی تشکلهایی که موجود هستند، جامعه هدف را رهبری نمیکنند و نقش کاریزمایی ندارند و همین اتفاق منتج به این میشود که در مسیر مطالبات ناگزیر هستیم صنف مربوط را طرف درگیری ببینیم. اگر تشکل واقعی وجود داشته باشد، میتواند مطالبات را در قالب گفتمان جلو ببرد و طرف گفتوگو و نامهنگاری قرار گیرد. اعتصاب، اتفاقی خلقالساعه نیست. تشکل واقعی اگر وجود داشته باشد، چند ماه قبل از وقوع اعتصاب اخطار میدهد. یک ماه دوباره هشدار را تکرار و اصرار میکند و اساساً میگوید ما چنین مطالبهای داریم و آماده مذاکره هستیم. بعد که صنف مورد کمتوجهی واقع شده از هژمونی انسانیاش استفاده میکند و طرف را با این ابزار تهدید پای میز مذاکره میکشاند و این کار توفیقاتی هم دارد. ما چنین تشکلی نداریم و صدای کامیوندارها به جایی نرسیده و چون این رانندگان مورد کممحلی قرار گرفتهاند، ناچار معترض شده اند و این هژمونی بدون تشکیلات خاصی خودش را به مرحله اجرا رسانده است. کنترل این نوع اعتصابات کار دشواری است و نظام سیاسی ما باید بپذیرد اگر ما تشکلهای صنفی قدرتمند در حوزههای مختلف داشته باشیم این ضربهپذیری نظام سیاسی و اجرایی کشور را کاهش میدهد و از طرفی این تشکلها شکل اعتراض و اعتصاب را علمیتر و واقعیتر میکنند.
در گذشته بخش خصوصی سهم پررنگی در صنعت حملونقل داشته است. در مقاطع مختلف نمایندگانی داشتهاند ولی در سیکلی نبوده که مورد تایید وزارت راه و ترابری بوده باشد. بعد از انقلاب این بخش در قالب انجمن صنفی رانندگان فعالیت داشتهاند. در کرمان انجمن صنفی وجود دارد. در قزوین نیز چنین است. تشکلهایی البته در حوزه حملونقل وجود دارد اما تشکلهایی نیستند که بتوانند فراگیر باشند. آنچه میتوان دنبال کرد این است که تشکلهای صنفی از حالت تشکلهای کاغذی خارج شوند و بتوانند حقوق و مطالبات اعضای صنف را در قالب مراجعه به مراجع قانونی پیگیری کنند. تشکلها باید به گونهای باشند که در همه مراحل نماینده صنف مربوطه باشند و در تمامی مراحل بتوانند حقوق را پیگیری کنند. مسائلی که در حوزه تشکلهای صنفی مغفول واقع شده فراگیر نبودن تشکلها و پیگیر نبودن آنها در حوزههای دیگر است یعنی تشکلهای درونگرا هستند و آثاری در حوزه بیرونی ندارند.
ریشه طغیان رانندگان کامیون در هفتههای گذشته به این مساله برمیگردد که صدای رانندگان شنیده نشده است. خواستهها عمدتاً در شهرستانها مطرح شده ولی بیتفاوت از کنار آنها گذشتهاند در حالی که میشد با اندکی تمهید موضوع را در سطوح کوچک مدیریت کرد. بعد که به این پرسشها در مقیاس کوچک پاسخ داده نشد، به صورت فراگیر به سطح سراسری کشیده شد. ریشه اصلی این اعتصابها عدم توجه مسوولان به این خواستهاست. این خواستهها قابل کنترل است. وقتی ابتدا افزایش کرایه مطرح و بعد تورم محاسبه و بعد به گونهای موضوعات رصد میشود که در نهایت نتیجه این اتفاق افزایش هزینه برای کامیوندار دستمزدبگیر است، راهی جز اعتصاب برای آنها باقی نمیماند.
بیتوجهی از یک طرف و فشارهایی که از زوایای مختلف وارد میشود، سبب میشود مشکلات تشدید شود. کرایهها افزایش پیدا نکرده است و فعل و انفعالات حاصل از نوسانات ارزی باعث گران شدن قطعات و برای مثال لاستیک کامیون میشود، بنابراین راننده معترض میشود. این اعتراض در قالب نوعی گفتمان فردی و نه گفتمان گروهی و جمعی مطرح میشود. این گفتمان فردی چون از ناحیه افراد مختلف است به جایی نمیرسد و موثر واقع نمیشود و بعد دامنه این گفتوگو تبدیل به یک اعتراض عمومی میشود که کنترل آن واقعاً کار سختی است. بعد از این به خودیخود گروهی در خارج از کشور به این اعتراضات دامن میزنند و خطدهی میکنند و خواسته صنفی و بحق به مسالهای سیاسی و امنیتی و پرمخاطره بدل میشود. در این میان نوعی موجسواری اتفاق میافتد که اگر تشکلی قابل توجه وجود داشت، اجازه چنین سوءاستفادهای را نمیداد و خواست صنفی و بحق اعتصابکنندگان نیز در وضعیتی بهتر و قابل قبولتر مورد رسیدگی قرار میگرفت. اگر تشکلی در این زمینه وجود داشت پای میز مذاکره میتوانست صنف مرتبط را کنترل و متعهد کند که بر اساس نتیجه، اعتصاب را بشکند و جریان سرویسدهی را به حالت طبیعی برگرداند. در نهایت این رفتار مانع تبدیل مطالبه صنفی به مطالبهای سیاسی میشود. نکته دیگر این است که منتقدان درون حاکمیتی از این اعتراضات برای منافع جناحی خود استفاده و به نوعی با اپوزیسیون همنوایی میکنند و سعی دارند بر اعتصاب کارگران سوار شوند. برای اینکه دولت را به چالش بکشند سوار بر موج میشوند و منافع بخشی و جناحی بر منافع ملی ارجح میشود.
باید پذیرفت که رانندگان تقصیری ندارند. خواستهایی دارند که خواستهای بحقی است. اما عدهای در درون کشور که متاسفانه در حاکمیت هم هستند برای تامین منافع خود و شکست دولت در سیاستهایش به این جریان دامن میزنند. در این میان گروه خارج از کشور نیز برای رسیدن به اهداف خود که فشار بر پیکره اصلی نظام است وارد این کارزار میشوند و تلاش میکنند این تصویر را علیه نظام به وجود آورند که اینها اهل گفتوگو نیستند و به کارگران بیتوجهی میکنند و به اعتراض مردم وقعی نمینهند و... در حالی که در همین اعتصاب کامیوندارها هیچکس متعرض رانندگان نشده است و این اعتراض مورد توجه هم واقع شده و مذاکراتی در جریان است که البته هنوز از نتیجه نهایی آن اطلاعی در دست نیست.
بهترین شیوه برخورد با اعتصاب این است که دولت و اساساً حاکمیت کمک کند اصناف، تشکلهای تخصصی خود را داشته باشند و نمایندگان اصناف در شرایطی مثل ماجرای اعتصاب رانندگان کامیونها بیایند مذاکره و خواست و اعتراض خود را مطرح کنند. حال که این امکان هنوز وجود ندارد، شیوه آسان این است که کامیونداران امکان این را پیدا کنند که نمایندگانی از میان خود انتخاب کنند و به نمایندگان اعتماد شود و نهایتاً با آنها مذاکراتی صورت گیرد. مذاکره برای رسیدن به یک راه حل بهترین است. استفاده از هرگونه قوه قهریه برای کنترل و مدیریت اعتصاب و اعتراض راه به جایی نمیبرد و نتیجه عکس دارد و میتواند اعتصاب کامیونداران را از مساله صنفی و آرام و بیتنش به چالشی خطرناک تبدیل کند. باید در نهایت به اعتصابکنندگان امتیازهایی داده شود و از هر گونه روش تعرضی و قهری پرهیز شود چراکه مجموعه رانندگانی که خواستهایشان را به طرق مختلف عنوان کردهاند انسانهایی فهیم و اهل سواد هستند و دغدغههای بحق و صحیحی دارند که باید با مطالعه دقیق به آنها پاسخ داده شود.