صبوری در مصرف منابع
کمکهای مالی رسیده برای آسیبدیدگان زلزله را چگونه مدیریت کنیم؟
ایران یکی از بالاترین نرخهای وقوع بلایای طبیعی در دنیا را دارد؛ هم از نظر تعداد حوادثی که در کشور امکان وقوع دارد و هم از نظر تعداد تلفات و جراحاتی که این بلایا به دنبال دارند.
ایران یکی از بالاترین نرخهای وقوع بلایای طبیعی در دنیا را دارد؛ هم از نظر تعداد حوادثی که در کشور امکان وقوع دارد و هم از نظر تعداد تلفات و جراحاتی که این بلایا به دنبال دارند. به طور خاص، به علت عدم بررسی مکان احداث شهرهای قدیمی و مکانیابی غلط شهرهای جدید، عملاً بخش مهمی از جمعیت شهری در معرض آسیب بالقوه ناشی از زمینلرزه هستند. به این پیشینه باید عدم رعایت استانداردهای لازم در احداث ابنیه مسکونی را نیز اضافه کرد. اینها باعث شده تا در کشور ما، از نظر تلفات انسانی، زلزله در صدر لیست بلایای طبیعی باشد.
به همان میزان که زلزله به دلایل فوق به راحتی تبدیل به یک فاجعه ملی میشود، صحنههایی زیبا از همبستگی ملی و سرازیر شدن کمکهای خرد و کلان به سوی آسیبدیدگان نیز اتفاق میافتد. اما اغلب این اقبال و مشارکت عمومی مردم در کاهش آلام زلزلهزدگان، با تخصیص نابهینه منابع خدشهدار میشود. در زلزله روزهای اخیر در کرمانشاه، بر مبنای گزارشهای میدانی و عکسهای فراوانی که از مناطق زلزلهزده موجود است، حجم عظیمی از کمکهایی که معمولاً در روزهای اول پس از وقوع حادثه مفید هستند، مانند پتو، لباس گرم، بستههای آب معدنی، چادر و... در کنار جادهها و خیابانها انباشته شده و عملاً به هدر رفته است. در حالی که در زلزله، نیازهای فرد آسیبدیده از همان لحظه اول شروع شده و در بهترین حالت یک تا دو سال پس از وقوع حادثه و تا اتمام بازسازی مسکن ادامه دارد. جالب آنکه هرچه از زمان وقوع زلزله فاصله میگیریم، بار مالی نیازهای آسیبدیدگان بیشتر شده و از تامین مایحتاج غذایی و دارویی و سرپناه موقت، به سمت ایجاد توانگری بلندمدت و سرپناه دائم حرکت میکند. تجربه زلزلههای قبلی نشان میدهد که با گذشت زمان و فراموشی حادثه، این نیازهای بلندمدت آسیبدیدگان به درستی تامین نشده و در نتیجه آلام ناشی از زلزله تا سالها سایه خود را بر زندگی آنها حفظ میکند.
ترسیم فوق از شرایط موجود، ناامیدکننده و نشاندهنده شدت نابهینگی تخصیص منابع پس از وقوع زلزله است و راهحل آن نیز چندان ساده نیست. شاید بد نباشد در ابتدا تلاش کنیم مهمترین دلایل این نابهینگی را بررسی کنیم. بسامد بالای اخبار زلزله در روزهای نخست: دنیای رسانه در تشخیص اهمیت یک خبر تابعِ چندین عامل است که مهمترین آنها تازگی خبر و همچنین میزان توجه افکار عمومی به آن است. در روزهای اول پس از وقوع زلزله سیل اخبار ریز و درشت از مناطق زلزلهزده سرازیر شده و باعث درگیری اذهان عمومی و ایجاد پویشهای مردمی برای جمعآوری کمک میشود. اما به تدریج اخبار مناطق زلزلهزده ارزش خبری خود را از دست میدهند و بسامد تولید آنها بهشدت کاهش پیدا میکند. در نتیجه درست در نقطهای از زمان که کمک به زلزلهزدگان اهمیت بیشتری پیدا کرده و هزینهبرتر است، یعنی آغاز فرآیند بازسازی منازل، کمکهای مردمی پایان یافته و صرفاً منابع اندک و نابهینه دولتی و عمومی و وامهای مصوب در دسترس زلزلهزدگان قرار میگیرد.
عدم اعتماد عمومی به نهادهای کمکرسان: در زلزله اخیر که اولین زلزله عمده پس از ظهور تلگرام و افزایش ضریب نفوذ اینستاگرام در کشور ما بود، شاهد بودیم که تعداد زیادی از سلبریتیهای ملی و محلی با اعلام شماره حساب شخصی خود، اقدام به جمعآوری کمکهای مردمی و ارسال آن به مناطق زلزلهزده کردند. به عنوان مثال، تا لحظه نگارش این نوشته علی دایی از طریق اعلام شماره حساب خود در صفحه شخصیاش در اینستاگرام 3 /6 میلیارد تومان و صادق زیباکلام در 48 ساعت اول اعلام حساب، دو میلیارد تومان جمعآوری کردهاند. یک حساب سرانگشتی از تعداد بالای شمارهحسابهای اعلامشده از سوی شخصیتهای ملی و محلی، مشخص میکند که میلیاردها تومان کمک از طریق مجاری غیررسمی برای مناطق زلزلهزده کرمانشاه جمعآوری شده است. این در حالی است که سازمان هلال احمر، به عنوان مهمترین متولی ملی مدیریت بحران در بلایای طبیعی، دیروز در حساب رسمی خود در توئیتر اعلام کرد که تا این لحظه 35 میلیارد تومان کمک نقدی از مردم برای زلزله کرمانشاه دریافت کرده است. این اعداد و ارقام نشان میدهد مردم به وجود «بحران در مدیریت بحران» در کشور باور داشته و به راحتی به نهادهای رسمی متولی امر کمکرسانی اعتماد نمیکنند.
کژگزینی در انتخاب کمکشوندگان: معمولاً آسیبهای فیزیکی زلزله از نظر جغرافیایی غیرمتمرکز است و گستره وسیعی را به خود درگیر میکند. همچنین، آسیبهای وارده برای همه یکسان نیست و از تخریب کامل منزل و از دست رفتن تمامی دارایی یک خانوار تا تخریب جزئی منزل و جراحتهای سطحی متغیر است. این دو نکته حل مساله «به هر کس باید چه میزان کمک اعطا شود» را سخت میکنند. خصوصاً که معمولاً کسانی که محل سکونتشان آسیب بیشتری دیده است، همانهایی هستند که عزیزان خود را هم از دست دادهاند و به علت شوک روحی وارده و تالمات بلندمدت ناشی از آن، در موقعیتی نیستند که خود فعالانه به دنبال جذب کمک و دریافت تسهیلات برای بازسازی منزل و... بروند.
به نظر میرسد با توجه به دلایل فوق، شاید نتوان راهکاری کوتاهمدت برای حل این نابهینگی ارائه کرد؛ خصوصاً که دلیل اول ماهیتی ذاتی و دلیل دوم ریشه فرهنگی داشته و به راحتی قابل رفع و رجوع نیستند. اما میتوان بر دلیل سوم، یعنی کژگزینی، تمرکز کرد و آن را نقطه ورود به حل این معضل دانست. در دنیا یکی از روشهای جدید و مرسوم در جمعآوری کمکهای مردمی، جمعسپاریِ1 زماندار است. به این صورت که سازمان مردمنهاد یا خیریه مورد نظر، ابتدا یک معضل یا فرد یا گروه را شناسایی کرده و وی را از نظر اینکه آیا واقعاً نیازمند دریافت کمک است اعتبارسنجی میکند. سپس کمپینی موقت، معمولاً چندساعته یا حداکثر چندروزه، برای تامین مالی این مساله خاص طراحی شده و به محض تامین مبلغ مورد نیاز، کمپین بسته میشود. در نتیجه کمککنندگان اولاً از اینکه کمک آنها به چه فرد یا افرادی و برای چه موضوعی تخصیص مییابد آگاه میشوند؛ ثانیاً میدانند این نیاز واقعی است و از سوی نهادی مطمئن صحتسنجی شده است؛ و در نهایت به علت بسته شدن کمپین پس از تامین مبلغ مورد نیاز، از اینکه کمک اعطایی هدر نمیرود اطمینان حاصل میکنند.
شاید به سختی بتوان انتظار داشت که حجم عظیم کمکی را که مردم آسیبدیده در زلزله نیاز دارند از طریق این سازوکار تامین کرد. اما، میتوان روی یکی از کارویژههای اصلی آن تمرکز کرد: صحتسنجی و رتبهبندی آسیبدیدگان بر مبنای میزان نیاز به کمک. باید توجه داشت که در شرایط فعلی معضل اصلی بیتوجهی افکار عمومی به زلزله کرمانشاه یا کمبود کمکهای ارسالی نیست؛ بلکه نحوه مدیریت این کمکها و ذخیره آن برای نیازهای بلندمدت آسیبدیدگان است. بسیار مناسب است که یک یا چند نفر از افراد سرشناسی که مورد اعتماد عمومی مردم هستند، به جای اینکه اقدام به اعلام شماره حساب و جمعآوری پول کنند، با کمک گرفتن از متخصصان مدیریت بحران و بازسازی، یک آییننامه مختصر برای برآورد میزان خسارت و رتبهبندی آسیبدیدگان تهیه کرده و با آموزش یک گروه از داوطلبان، اقدام به ایجاد دیتابیس آسیبدیدگان و رتبهبندی آنها بر مبنای میزان خسارات جانی و مالی وارده کنند. خروجی چنین اقدامی، میتواند تبدیل به مرجعی مناسب برای هدایت آن دسته از کمکهای نقدی مردم شود که در اختیار هنرمندان و ورزشکاران قرار گرفته و آنها را در موقعیت دشوار ناآگاهی از نحوه مصرف این منابع قرار داده است.
برآوردهای اولیه از تخریب صددرصدی 12 هزار واحد مسکونی در زلزله کرمانشاه حکایت میکند. اگر متوسط زیربنای هر واحد را 100 مترمربع و هزینه ساخت هر مترمربع در آن منطقه از کشور را 700 هزار تومان در نظر بگیریم، برای بازسازی این واحدها به 840 میلیارد تومان منابع مالی نیاز است. اگر همان برآورد سرانگشتی ابتدای این نوشته را مبنا قرار دهیم، تنها با مبالغ جمعآوریشده از سوی افراد سرشناس در سطوح ملی و افراد معتمد در شهرهای مختلف، میتوان بین یکچهارم تا نصف این بازسازی را انجام داد؛ به شرط اینکه با کمی صبوری این سرمایه ارزشمند حفظ شده و تنها صرف خرید لوازم مصرفی و روزمره نشود. کسانی که این کمکها را جمعآوری میکنند معمولاً عجله دارند تا آن را به مصرف رسانده و به مخاطبان خود در فضای مجازی گزارشهای جذاب ارائه کنند. اما اگر واقعاً انگیزه این اقدامات کمک به آسیبدیدگان و کاهش آلام و مصائب آنها و افزایش بلندمدت کیفیت زندگیشان است، باید کمی صبور بود.