شناسه خبر : 24620 لینک کوتاه

جهل رسانه‌ای

چرا افکار عمومی ظرفیت پذیرش محتوای جعلی را دارد؟

تا همین چند سال پیش اعتماد به محتوای رسانه‌ای امری معقول و منطقی به نظر می‌رسید. افراد عادی و حتی فرهیختگان به‌راحتی به آنچه در روزنامه خوانده‌اند یا در تلویزیون و رادیو دیده و شنیده‌اند، اعتماد و استناد می‌کردند. تعداد رسانه‌ها محدود بود و محتوای آنها با سرعت پایین‌تر و دقت بالاتری تهیه می‌شد.

فاطمه شیرزادی: تا همین چند سال پیش اعتماد به محتوای رسانه‌ای امری معقول و منطقی به نظر می‌رسید. افراد عادی و حتی فرهیختگان به‌راحتی به آنچه در روزنامه خوانده‌اند یا در تلویزیون و رادیو دیده و شنیده‌اند، اعتماد و استناد می‌کردند. تعداد رسانه‌ها محدود بود و محتوای آنها با سرعت پایین‌تر و دقت بالاتری تهیه می‌شد. تکلیف مخاطب رسانه‌ها هم تقریباً روشن بود؛ تعداد شبکه‌های تلویزیونی و رادیویی و نشریات چاپی چنان محدود بود که انتخاب از میان آنها چندان دشوار نمی‌نمود. هر مخاطبی می‌دانست کدام برنامه‌ها و کدام نشریه‌ها را انتخاب کند هرچند حق انتخاب هم چندان گسترده نبود. تعداد محدودی برنامه‌ساز در رادیو و تلویزیون فعالیت می‌کردند و روزنامه‌نگاران معدودی در نشریات چاپی کار می‌کردند. اغلب تولیدکنندگان محتوا پس از سال‌ها آموزش و کارآموزی موفق به تولید و انتشار آثار خود می‌شدند. جای اخبار رسمی، گزارش‌های خبری، یادداشت‌ها، مصاحبه‌ها و مقالات تحلیلی در روزنامه‌های حرفه‌ای و جای داستان‌های عامه‌پسند در مجلات زرد مشخص بود و مخاطب می‌دانست هر کدام را باید کجا جست‌وجو کند. پیشتر پاورقی‌نویسی نیز رواج داشت. داستان‌های پاورقی در روزنامه‌های حرفه‌ای جای خود را داشتند و مثل جدول‌های اعداد و کلمات متقاطع، مخاطبان را سرگرم و پایبند به خرید مداوم نشریات می‌کردند. اما ورق رسانه‌ها بسیار سریع‌تر از حد انتظار برگشت؛ شبکه‌های تلویزیونی و رادیویی داخلی و خارجی   قارچ‌گونه رشد کردند و با برنامه‌های شبانه‌روزی مختلف، در کنار فضای مجازی و سایت‌های خبری، گستره وسیعی از انتخاب‌ها را برای مخاطب شکل دادند، اما آموزشی برای تشخیص درست از غلط رسانه‌ها و استفاده انتقادی از آنها در کار نبود و مخاطبان در تشخیص محتوای رسانه‌ای سرگردان باقی ماندند. این مخاطبان سرگردان با رشد شبکه‌های اجتماعی و گسترش تلفن‌های هوشمند با سرریز محتوای رسانه‌ای مواجه شدند،‌ خود را از خرید نشریات چاپی بی‌نیاز دانستند و با کمترین آموزش و آمادگی ممکن، در دریای انواع اطلاعات و اخبار درست و نادرست، جعلیات، شایعات و واقعیات غرق شدند. امروز از سویی هر شهروند با در دست داشتن یک گوشی تلفن هوشمند به یک خبرنگار تبدیل شده و از سوی دیگر کمتر شهروندی می‌داند چگونه باید از میان پیام‌های رسانه‌ای بی‌پایانی که هر لحظه با آنها مواجه می‌شود، محتوای مورد نیاز خود را گزینش کند. حتی بعضی رسانه‌های رسمی خود نیز در این میان سرگردان شده‌اند و بسیاری اوقات دنباله‌رو مخاطبان خود در شبکه‌های اجتماعی می‌شوند؛ از تلویزیون و رادیو که ساعت‌های مختلفی از برنامه‌های خود را صرف پرداختن به شایعات فضای مجازی و حاشیه‌های سلبریتی‌های آن می‌کنند تا روزنامه‌هایی که گاهی صفحات اول آنها با یک صفحه اینستاگرامی یا کانال تلگرامی چندان تفاوتی ندارد. نشریات چاپی اگرچه متعدد و متنوع به نظر می‌رسند، اما شمارگان واقعی آنها بسیار محدود شده و با افت درآمد و مشکلات مختلف دیگر از جذب روزنامه‌نگاران حرفه‌ای عاجز مانده‌اند. در این میان مخاطب سرگردان‌تر از هر زمانی در شبکه‌های اجتماعی به جست‌وجوی خبر و تحلیل می‌پردازد، اما هرچه بیشتر جست‌وجو می‌کند کمتر موفق به یافتن واقعیت‌ها و اطلاعات مورد نیاز خود می‌شود.  

دراین پرونده بخوانید ...