سرگردان میان خورشید و گاز
توقف خرید تضمینی برق نیروگاههای تجدیدپذیر سیاست درستی است؟
اولین روز پاییز با یک خبر متفاوت از ساختمان وزارت نیرو همراه بود. به دستور علیاکبر محرابیان وزیر جدید نیرو، خرید تضمینی برق نیروگاههای تجدیدپذیر از اول مهرماه ۱۴۰۰ متوقف شد.
در نگاه اول به نظر میرسد که این تصمیم وزیر نیرو باعث از نفس افتادن تن کمرمق تجدیدپذیرها در کشور خواهد شد اما احتمالاً واقعیت، مساله دیگری است. محرابیان در روز اخذ رای اعتماد در مجلس از برنامهریزی برای تولید 10 هزار مگاوات برق تجدیدپذیر طی چهار سال گفته بود و به نظر میرسد با توجه به تراز منفی گاز کشور در بعضی ماههای سال، او و جواد اوجی چارهای جز همکاری دقیق و برنامهریزیشده با یکدیگر برای رفع مشکل برق و گاز کشور ندارند. وزارت نیرو در تعامل با وزارت نفت به دنبال مسیر جدیدی برای توسعه نیروگاههای تجدیدپذیر است تا از ظرفیتهای ماده 12 قانون رفع موانع تولید در جهت کاهش مسائل و مشکلات مصرف بالای گاز در نیروگاهها و البته قطعی مکرر برق در تابستان و سوزاندن مازوت در زمستان جلوگیری کند. این اتفاق خوبی است اما پرسش اینجاست که چرا توسعه تجدیدپذیرها در کشوری که صاحب دومین منابع گازی و چهارمین ذخایر نفتی دنیاست، ضروری است و دلایل عدم توسعه متناسب آن در ایران چه بوده است؟
برای پاسخ به این پرسشها باید به وضعیت تولید و مصرف نفت و گاز در ایران بپردازیم و از سوی دیگر، روند کنونی وضعیت تولید انرژی در دنیا و چشمانداز آینده و مباحث مرتبط با گذار انرژی را بررسی کنیم. این هفته از منظر اول، موضوع را بررسی میکنیم و هفته آینده، در بخش دوم این مطلب از نظرگاه گذار جهانی انرژی موضوع را بررسی خواهیم کرد.
ضرورتهای توسعه تجدیدپذیرها در ایران
برای دستیابی به اهداف اقلیمی توجه به توسعه انرژیهای پاک برای همه دنیا و از جمله ایران ضروری است. در عین حال باید از منظر اهمیت و مزایای منابع غنی نفت و گاز کشور نیز موضوع را بررسی کرد و این ذخایر عظیم را قدر دانست و به شکل بهینه از این منابع برای افزایش درآمد ارزی کشور بهره گرفت.
مساله مهم کشور ما در حال حاضر که در دوره گذار انرژی هستیم، تولید بیشتر نفت و گاز و تبدیل آن به طرق مختلف به ارز صادراتی است تا بتوانیم سایر زیرساختهای کشور را به مدد آنها توسعه دهیم و برای مردم، رفاه و پیشرفت و برای کشور، توسعه و آبادانی و امنیت به ارمغان آوریم.
برای روشن شدن دلیل اصلی توسعه تجدیدپذیرها و اثرش بر استفاده بهینه از نفت و گاز به جای سوزاندن برای تولید برق و گرما و حملونقل در کشور، مناسب است که وضعیت گازی کشور را به شکل اجمالی مرور کنیم.
وضعیت تخصیص گاز طبیعی کشور
وضعیت مصرف گاز در ایران طی سالهای اخیر با روند افزایشی همراه بوده و اضافه شدن ظرفیت تولید در فازهای جدید پارس جنوبی نیز نتوانسته در فصل اوج مصرف یعنی زمستان، با افزایش میزان مصرف داخلی برابری کند. طی سالهای اخیر، در روزهای سرد زمستان با کاهش فشار گاز، نیروگاهها برای تولید برق ناگزیر به استفاده از مازوت بودهاند که باعث آلودگی شدید هوای کلانشهرها و حتی شهرهای کوچکتر شده است. در تابستان هم با قطعی مکرر برق یا کاهش ظرفیت تولید صنعتی روبهرو بودیم که احتمالاً این روند طی سالهای آینده نیز ادامه خواهد داشت.
از حدود 724 میلیون مترمکعب تولید روزانه و انتقال گاز به پالایشگاههای گازی کشور برای آماده به مصرف شدن، 44 میلیون مترمکعب شامل مصارف اولیه و هدررفت میشود، هفت میلیون مترمکعب ذخیره و 48 میلیون مترمکعب صادر و 16 میلیون مترمکعب صرف تزریق به چاههای نفت برای افزایش فشار برای برداشت بیشتر میشود. 19 میلیون مترمکعب هم هدررفت سوخت و انتقال است. 590 میلیون مترمکعب باقیمانده نیز به مصارف گازرسانی اختصاص مییابد. از این میزان 160 میلیون مترمکعب به نیروگاهها اختصاص مییابد، 310 میلیون مترمکعب صرف مصارف خانگی، تجاری و صنایع کوچک میشود و 115 میلیون مترمکعب هم به صنایع عمده نظیر پتروشیمیها، سیمان، فولاد، پالایشگاهها و ایستگاههای پمپاژ اختصاص مییابد.
چنانکه میدانیم به دلیل قیمت بسیار پایین خوراک گازی تخصیصی به مصارف خانگی و بهویژه به صنایع عمده، بهرهوری بسیار پایین است و عملاً صنایع بزرگ، خوراک تقریباً رایگان دریافت میکنند. در شرایط حمایت از صنایع برای توسعه صادرات، تخصیص این خوراک ارزان، ناگزیر است. بهویژه وقتی در شرایط تحریمی، عمده ارز صادراتی کشور از طریق پتروشیمیها و فولاد تامین میشود، این موضوع قابل اغماض است، اما به هر حال، این یارانه عظیم ابتدا باید تعدیل و روزی باید حذف شود. از سوی دیگر، به زودی موج جدیدی از مجتمعهای پتروشیمی در کشور به بهرهبرداری میرسند که باعث میشود نیاز کشور به گاز طبیعی بیش از قبل شود. با وجود مصارف بسیار بالا و پوشش ندادن مصارف داخلی در نقاط اوج مصرف، این یک معضل بزرگ برای کشور است. مگر اینکه نیاز نیروگاهی و نیازهای خانگی و تجاری در مسیری دیگر همچون توسعه تجدیدپذیرها پوشش داده و از نعمت گاز برای درآمد بیشتر ارزی کشور استفاده شود.
درواقع، با توسعه تجدیدپذیرها میتوان با تولید صدها محصول بهجای سوزاندن منابع هیدروکربوری ارزش چندبرابری ایجاد کرد.
همچنین یکی دیگر از مهمترین فرصتها برای کشور در بخش تجدیدپذیرها، عطش بسیار بالای واردات برق در کشورهای همسایه ایران و بازار صادراتی بزرگی است که در مجاورت ایران وجود دارد. فرصت صادرات بیشتر به همسایگانی که تشنه برق هستند، علاوه بر افزایش درآمد ارزی از صادراتی پاک و بدون آلایندههای مرسوم، باعث بهبود جایگاه کشور در تامین برق همسایگان و نیاز بیشتر آنها در بلندمدت به ایران خواهد شد که اثرات مثبت بینالمللی گستردهای نیز دربر خواهد داشت. بازار بالقوه در مقیاس 30 هزار مگاوات برای صادرات برق ایران به کشورهای همسایه وجود دارد و قیمت خرید برق در کشورهای همسایه میتواند برای سرمایهگذاران جذاب باشد.
سوزاندن گاز به جای صادرات
گاز طبیعی و فرآوردههای نفتی حدود 97 درصد از کل مصرف انرژی کشور را تامین میکنند. تولید برق در ایران نیز به نیروگاههای سوخت فسیلی متکی است که سهم کل آن در سال 2016 حدود 94 درصد بوده است. مطابق سند «تراز تولید و مصرف گاز طبیعی در کشور تا افق 1420» مصوبه شورای عالی انرژی کشور، سهم گاز طبیعی بهتنهایی 70 درصد از سبد مصرف انرژی کشور را تشکیل میدهد. 56 درصد از گاز موردنیاز کشور نیز از میادین گازی پارس جنوبی تامین میشود که میدان مشترک با قطر است و برداشت این حجم بالا و وابستگی کشور به آن، مسائل مهمی را دربر دارد. کشورهای توسعهیافته عموماً از گاز و نفت در صنایع خود بهره میبرند ولی سهم گاز ایران در صنعت در حدود 84 /18 درصد و در سطح پایینی است. این در حالی است که سهم گاز در بخش خانگی 8 /27 درصد است و این فقط مصرف مستقیم گاز است. حال آنکه میدانیم بخش عمدهای از سبد مصرف انرژی خانگی از برق است که آن برق نیز با سوزاندن گاز حاصل میشود. سهم نیروگاهها از گاز تولیدی کشور 41 /32 درصد است. بنابراین سهم واقعی گاز در بخش خانگی و تجاری بسیار بیش از 28 درصد خواهد بود. مطابق آمار ارائهشده در این سند، در کشور 1180 شهر و 32 هزار روستا از گاز برخوردار بوده و چندین هزار روستای دیگر نیز در حال گازرسانی هستند. این در حالی است که بسیاری از روستاهای کشور، کارکرد سابق خود را از دست دادهاند و محیط تولیدی نیستند و صرفاً بهعنوان مناطق ییلاقی و تفریحی مورد استفاده قرار میگیرند. برقرسانی، آبرسانی و گازرسانی نیز به عموم آنها انجام شده است. در حالی که بهراحتی میتوان از حاملهای انرژیهای دیگری همچون انرژیهای تجدیدپذیر برای تولید برق و گرما در این نقاط بهره برد. همه اینها در شرایطی تهدیدآمیز جلوه میکنند که در تابستان با قطعی برق و در زمستان با سوزاندن مازوت به جای گاز طبیعی برای تولید برق روبهرو شدهایم. اینجاست که ضرورت استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر و بهرهوری انرژی بیش از پیش خود را نشان میدهد. همه اینها در شرایطی است که قیمت گاز طبیعی در اروپا و آسیای شرقی بهشدت افزایش یافته و فرصت ارزآوری گستردهای برای تولیدکنندگان گاز طبیعی در دنیا ایجاد شده است. هر میزان صرفهجویی در سوزاندن گاز برای مصارف خانگی، تجاری و نیروگاهی که با توسعه تجدیدپذیرها صورت پذیرد، به معنای باز شدن ظرفیت جدید صادراتی یا تولید محصولات با ارزش افزوده از گاز طبیعی است.
ظرفیتهای شناساییشده تجدیدپذیرها در ایران
ایران همچنان که از ذخایر غنی انرژی فسیلی نظیر نفت و گاز بهرهمند است، از بهترین منابع تجدیدپذیر دنیا نیز برخوردار است. ایران با در اختیار داشتن منابع غنی تجدیدپذیر، دشتهای وسیع و منابع بادی قابل توجه بهویژه در مرز ایران و افغانستان، پتانسیل ایجاد بیش از ۱۲۰ هزار مگاوات ظرفیت جدید در زمینه توسعه انرژیهای تجدیدپذیر را دارد که رقم قابل ملاحظهای است.
ساتبا از سال ۱۳۹۷ تاکنون با انجام مطالعات پتانسیلسنجی تئوری موفق به شناسایی ۱۲۱ هزار و ۵۰۰ مگاوات پتانسیل احداث نیروگاه تجدیدپذیر و پاک در کشور شده است. تاکنون شناسایی مناطق مستعد در حوزههای انرژی تجدیدپذیر شامل خورشیدی، بادی، زمینگرمایی، زیستتوده و برقآبی به تفکیک برای ۳۱ استان و همچنین جزایر کشور صورت پذیرفته است.
در حال حاضر، مجموع پتانسیل نظری یا تئوری شناساییشده در حوزه انرژی خورشیدی، بالغ بر ۷۰ هزار مگاوات، حوزه انرژی بادی بیش از ۴۷ هزار مگاوات، حوزه انرژی زیستتوده حدود هزار مگاوات، حوزه انرژی زمینگرمایی افزون بر هزار مگاوات و نیز انرژی برقآبی کوچک حدود ۲۵۰۰ مگاوات برآورد شده است.
توجه به نقشه پتانسیل انرژی بادی کشور مشخص میکند که یکی از بزرگترین مناطق بادخیز دنیا در مرز ایران و افغانستان واقع شده است که به نام کریدور بادی شرق کشور شناخته میشود. به استناد جزئیات منتشرشده از سوی ساتبا، در شرایط کنونی ظرفیت قابل بهرهبرداری کریدور بادی شرق کشور حدود 15 هزار مگاوات برآورد میشود، این در حالی است که با بهبود شرایط اقتصادی این ظرفیت میتواند به 20 هزار مگاوات نزدیک شود.
همچنین ایران کشوری پهناور است که در منطقه خشک و گرم قرار دارد. از سوی دیگر به خط استوا نزدیک است و به همین دلیل در منطقهای قرار گرفته است که تابش آفتاب نسبتاً خوبی دارد و میتوان گفت در طول سال ۳۰۰ روز آفتابی دارد. بنابراین میتوان نیروگاههای خورشیدی را از جنوبیترین نقطه ایران تا شمالیترین استانها گسترش و توسعه داد. ایران بهعنوان یک کشور خورشیدی هایلند شناخته میشود. متخصصان عرصه تجدیدپذیرها معتقدند که یکی از مزایای دیگر جز تابش خوب آفتاب در ایران، مناطقی که دمای پایینی دارند و ارتفاعات بیشماری است که در کشور وجود دارد. قاعدتاً ارتفاع هر چقدر بیشتر باشد، به خورشید نزدیکتر است. مثلاً تهران بالای هزار متر ارتفاع از سطح دریا دارد، بنابراین نسبت به پنلی که در سطح آبهای آزاد قرار میگیرد، به خورشید نزدیکتر است و ارتفاع، راندمان را افزایش میدهد.
علاوه بر وجود پتانسیلهای غنی بادی و خورشیدی، یکی از مهمترین مزایای کشورمان، برخورداری از زمینهای گسترده برای احداث نیروگاه است. این در حالی است که مثلاً در اروپا که در توسعه تجدیدپذیرها جزو پیشتازان دنیاست، یکی از مهمترین مسائل و معضلات توسعه تجدیدپذیرها همین مساله زمین مناسب است.
درواقع، عناصر چهارگانه طبیعت، آب و باد و خاک و آتش خورشید همه در این سرزمین بهوفور یافت میشود تا با استفاده مناسب از آنها، منابع زیرخاک را به ارزش بیشتر و والاتری تبدیل کنیم و این کشور را بسازیم.
از سوی دیگر، فعالیت دانشگاههای صنعتی متعدد و تربیت مهندسان توانمند نیز طی سالهای اخیر در این بخش بسیار موثر و فرصتساز بوده است. حجم بالای پژوهشها در بخشهای مختلف فنی، اقتصادی، سیاستگذارانه و فناورانه در حوزه تجدیدپذیرها، فرصتهای مناسبی برای پیشرفت در این عرصه فراهم کرده است. زیرساخت صنعتی گسترده در کشور و استعداد بالای اشتغالزایی در توسعه انرژیهای تجدیدپذیر نیز جزو مهمترین مزایای ایران برای توسعه فناوریهای مرتبط است.
موانع توسعه تجدیدپذیرها در ایران
بر اساس قانون پنجساله برنامه ششم توسعه (۱۴۰۰-۱۳۹۶) دولت باید سهم نیروگاههای تجدیدپذیر و پاک را تا پایان اجرای آن به حداقل پنج درصد برساند، اما این سهم اکنون به یک درصد رسیده که با توجه به رسیدن به سال پایانی برنامه، این بخش با عقبماندگی شدیدی روبهرو است.
واقعیت این است که انرژی در ایران بسیار ارزان است و تا وقتی صنایع عمده، صنایع کوچک و مردم، برق و گاز بسیار ارزان در اختیار داشته باشند، استفاده از انرژی تجدیدپذیر برایشان بهصرفه نیست و عملاً بزرگترین سد مقابل توسعه تجدیدپذیرها، ارزان بودن انرژی در ایران است. برای حل این مشکل، خرید تضمینی برق از توسعهدهندگان تجدیدپذیر بهعنوان یک مشوق مهم به مردم ارائه شد که بسیار موثر بود و هم نقدینگی داخلی و هم سرمایههای خارجی را به سوی توسعه تجدیدپذیرها در ایران جذب کرد. اما در پی تحریمهای ترامپ، عملاً همه این برنامهها با اختلال روبهرو شد. در واقع، نوسانات غیرقابل پیشبینی نرخ ارز و تورم بهویژه در سالهای اخیر مهمترین دلیل کاهش جذابیت سرمایهگذاری بهخصوص در بخش سرمایهگذاری خارجی در انرژیهای تجدیدپذیر است. امروز هم که ادامه این خرید تضمینی از سوی وزیر جدید نیرو متوقف شده تا راهی جدید برای توسعه تجدیدپذیرها گشوده شود.
امروزه هزینه راهاندازی یک نیروگاه هزارمگاواتی به همراه تجهیزات خطوط انتقال، خطوط توزیع، پستها و بهرهبرداری حدود 5 /1 میلیارد دلار است. این یعنی اگر یک لامپ ۱۰۰ وات را بخواهیم روشن کنیم باید ۱۵۰ دلار هزینه زیرساخت آن شود. دولت اگر بخواهد سالی پنج هزار مگاوات نیروگاه راهاندازی کند، نیازمند رقمی معادل پنج تا شش میلیارد دلار است، در حالی که عموماً بودجهای برای احداث نیروگاههای تجدیدپذیر تعریف نمیشود.
از سوی دیگر، غیرفعال بودن قوانین بالادستی تامین منابع مالی یکی از مشکلات اساسی عدم توسعه مناسب انرژیهای تجدیدپذیر در کشور است.
بر اساس تبصره ۳ ماده ۶۱ قانون اصلاح الگوی مصرف باید منابع مالی موردنیاز برای خرید تضمینی برق تولیدی از منابع تجدیدپذیر از محل ارزش سوخت صرفهجوییشده بر اساس سوختهای وارداتی تامین شود و در اختیار سازمان متولی قرار گیرد که تاکنون محقق نشده است.
بر اساس تبصره ۲ ماده ۶۱ قانون اصلاح الگوی مصرف نیز منابع مالی مورد نیاز برای خرید تضمینی برق تولیدی از منابع تجدیدپذیر از طریق فروش آن به شبکه برق باید تامین شود که سازمان برنامه و بودجه تاکنون ردیفی اختصاصی برای آن در نظر نگرفته است.
علاوه بر منابع مالی در نظر گرفتهشده برای توسعه تجدیدپذیرها، ماده ۱۲ قانون رفع موانع تولید و عوارض برق برای توسعه برق روستایی و تجدیدپذیرها بهعنوان یکی دیگر از روشهای تامین مالی توسعه تجدیدپذیرهاست که در دولت قبل وزارت نفت از عمل به آن استنکاف کرده بود.
بنا بر ماده 12 قانون رفع موانع تولید رقابتپذیر، منابع مالی ناشی از صرفهجویی در سوختهای فسیلی برای توسعه انرژیهای تجدیدپذیر در نظر گرفته شده است. برای مثال، نصب یک نیروگاه بادی 100مگاواتی میتواند شرایط مصرف نکردن سوخت لازم برای یک نیروگاه 100مگاواتی حرارتی را مهیا کند. در نتیجه به موجب این قانون، هزینه این سوخت صرفهجوییشده باید به حساب متولی انرژی تجدیدپذیر واگذار شود که بنا به گفته محمد ساتکین، رئیس سازمان انرژیهای تجدیدپذیر و بهرهوری انرژی برق، تاکنون حتی یک ریال از وزارت نفت بابت این قانون وارد انرژیهای تجدیدپذیر نشده است ولی ظاهراً قرار است در دولت جدید این روند تغییر کند.
ناگفته پیداست که تحریمها نیز تاثیرات خود را در بخش انرژیهای تجدیدپذیر ایران گذاشتهاند و منابع مالی، تجهیزات و منابع انسانی محدود، توسعه تجدیدپذیرها را تحت تاثیر قرار داده است.