بلای بلایای طبیعی
سیل و خشکسالی چگونه فقر میآفرینند؟
بخش بزرگی از جمعیت جهان در برابر شوکهای خارجی شامل شوکهای ناشی از مصائب طبیعی مانند سیل و خشکسالی قرار دارند. بهطوری که بلایای یادشده میتوانند درآمد خانوار را کاهش داده و به از بین رفتن خانهها و سرمایههای تولیدی آنها منجر شوند. بهطور مثال بعد از وقوع سیل ۲۰۱۴ در بنگلادش، افراد فقیر در حدود دو برابر افرادی که در فقر زندگی نمیکردند، کل درآمد خود را از دست دادند (برور و همکاران، ۲۰۰۷). این اتفاق مطابق با یافتههایی است که فقرا را در برابر حوادث فاجعهبار آسیبپذیرتر ارزیابی میکند (کارتر و همکاران، ۲۰۰۷). با توجه به آسیبپذیری فقرا میتوان به این واقعیت که افراد فقیر نسبت به پدیده سیل حساستر هستند استناد کرد. چراکه آنها در مواجهه با خطرات طبیعی سهم بزرگتری از ثروت خود را از دست میدهند، احتمال مرگومیر بالاتری را تجربه میکنند و همچنین در برخورد با بلایای طبیعی با مشکلات و موانع بیشتری برخورد خواهند کرد. با توجه به محدودیت دسترسی خانوادههای فقیر به پسانداز، دریافت قرض و وام و نیز سیاستهای حمایت اجتماعی، این افراد ظرفیت پایینتری در برخورد با حوادث غیرمترقبه از خود نشان میدهند. در این مقاله مواجهه جهانی افراد فقیر و غیرفقیر را با سیل و خشکسالی در شرایط فعلی و آتیِ آب و هوایی مورد تحلیل قرار خواهیم داد. برای این منظور دادههای نقشه بلایای طبیعی مربوط به سیل رودخانهها و مدلهای خشکسالی هیدرولوژیکال را با جزئیات ثروت و درآمد خانوارها برای ۵۲ کشور در جهان ترکیب کردهایم. خشکسالیهای هیدرولوژیک به ناهنجاریهای آب و هوایی مشاهدهشده در جریان رودخانهها اطلاق میشود. دادههای مربوط به فقر نیز با استفاده از توزیع ثروت بین خانوادهها در یک کشور منحصربهفرد تعریف شده است. مقاله حاضر به دنبال پاسخ به این پرسش بوده که آیا بین مواجهه افراد فقیر و غیرفقیر با بلایایی همچون سیل و خشکسالی اختلاف معناداری وجود دارد یا خیر.
ارتباط فقر و بلایای طبیعی
ارتباط پیچیده بین فقر و مواجهه با خطرات طبیعی رابطهای دوطرفه است. اول اینکه مردمان فقیر به احتمال بیشتری نسبت به بقیه افراد خانههای خود را در مناطقی با احتمال بیشتر بلایای طبیعی برپا میکنند. دوم اینکه، این افراد بعد از مواجهه با بلایای یادشده به احتمال بیشتری در فقر و تنگدستی گرفتار خواهند شد. انتخاب و ساخت محلهها در عرض مناطق و شهرها در مرحله اول بیشتر با توجه به محدودیتهای اقتصادی اجتماعی (قیمت ساختوساز، نزدیکی به مشاغل، امکانات) صورت میگیرد تا توجه به خطرات و بلایای طبیعی (هلگات، ۲۰۱۲). به بیان دیگر ممکن است که خانوادهها با پذیرش خطر احتمالی ناشی از بلایای طبیعی، سعی در دسترسی هر چه بیشتر به امکانات و فرصتها داشته باشند. به عنوان مثال، در مومیایی، خانوادههایی که در معرض خطر سیل قرار داشتند، با آگاهی از این خطرات، ترجیح داده بودند که به مشاغل مختلف، مدارس و مراکز سلامت نزدیک باشند (پاتانکار، ۲۰۱۶). در بعضی مناطق روستایی نزدیکی به منابع آب میتواند ابزار حملونقل ارزانتری را در اختیار افراد قرار داده و حتی سیلابهای منظم در این مناطق حاصلخیزی زمینهای کشاورزی را افزایش دهد (لوآیزا و همکاران، ۲۰۱۲). مردم ممکن است در مناطق پرمخاطره سکنی گزینند تا از صنایعی که مربوط به صادرات کالا در مناطق ساحلی است بهره ببرند (فلیشر و چن، ۱۹۹۷). این فرصتها میتواند برای مردمان فقیر و حتی غیرفقیر برای انتخاب مناطق پرمخاطره به عنوان محل زندگی جذاب باشد. با وجود این، در شرایطی که عوامل دسترسی به فرصتها در مناطق مختلف یکسان است، عامل سیلخیزی مناطق میتواند قیمت منازل را در سطح وسیعی دچار تغییر کند. افراد فقیرتر با منابع مالی کمتر برای صرف ساختوساز و نیز تمایل و توانایی کمتر برای امنیت بیشتر، با احتمال بیشتری به سکونت در مناطق پرخطر روی میآورند. این عامل در مورد پدیده سیل بیش از خشکسالی نمود پیدا میکند. زیرا تغییرات خطر سیل در مقیاسهای کوچک بیش از خشکسالی دیده میشود. به عنوان مثال، خطرات سیل در یک فاصله ۱۰۰متری میتواند بسیار متفاوت باشد.
متناوباً، جهت ارتباط علی پدیدهها میتواند از سمت مواجهه با سیل و خشکسالی به سمت فقر شکل بگیرد. مشاهدات نشان میدهد که سیل میتواند بر وضعیت معیشت و چشمانداز اقتصادی خانوارها تاثیر گذاشته و سطح فقر در محله مورد وقوع را از طریق از بین بردن درآمد و داراییهای افراد، افزایش دهد (رودریگز-اورجا و همکاران، ۲۰۱۳، تحقیقی انجامشده در مکزیک). همچنین مواجهه با خشکسالی نیز به بروز فقر پس از آن منجر شده است (درکون، ۲۰۰۴؛ کارتر و همکاران، ۲۰۰۷). ارتباط علی بین مواجهه با بلایای طبیعی و فقر میتواند یک حلقه بازخوردی را شکل دهد. بهطوری که خانوادهای فقیر انتخابی بهجز سکونت در مناطق پرخطر و بنابراین رویارویی با چالشهای فزاینده در جهت رهایی از فقر ندارند.
دادهها و روش
برای بررسی میزان مواجهه جهانی افراد فقیر با سیل و خشکسالی نسبتی به نام انحراف مواجهه فقر (PEB) تعریف شد که میزان افراد فقیر در معرض خطرات طبیعی را نسبت به کل افرادی که در داخل یک کشور در معرض این خطرات قرار میگیرند محاسبه میکند. به بیان دقیقتر نسبت PEB را میتوان با استفاده از فرمول زیر
محاسبه کرد که در آن Ip همان نسبت PEB بوده و fp بیانگر ضعیفترین پنجک (یکپنجم) اقتصادی و f بیانگر کل جمعیت داخل کشور هستند که با سیل و خشکسالی روبهرو میشوند. در صورتی که Ip کمتر از صفر باشد، به معنای آن است افراد فقیر نسبت به میانگین جامعه کمتر در معرض بلایای طبیعی قرار دارند و بالعکس چنانچه این نسبت بیشتر از صفر باشد، به معنای آن است که افراد فقیر در جامعه نسبت به بلایای طبیعی آسیبپذیرترند. از آنجا که شاخص ثروت تنها برای مردمانی که داخل یک کشور زندگی میکنند قابل مقایسه است، و برای مردمانی که در کشورهای متفاوت هستند قابل بهکارگیری نیست، نسبت PEB میتواند بررسی کند که آیا مردمانی فقیر در داخل یک کشور خاص نسبت به کل جمعیت کشور در معرض بیشتری از خطرات طبیعی قرار دارند یا خیر.
توزیع جغرافیایی PEB تحت شرایط آب و هوایی فعلی
سیل
برای سیل در سطح ملی تحت شرایط فعلی آب و هوایی، ۳۴ کشور از بین ۵۲ کشور نتایج معناداری را با استفاده از میانگینهای بهدستآمده از روش نمونهگیری جایگزینی به دست دادند. از بین ۳۴ کشور مذکور، نصفشان (۱۷ مورد) مواجهه بیشتر افراد فقیر نسبت به بلایای طبیعی را نشان دادند. نتیجه یادشده این تصور را که ارتباط بین فقر و مواجهه با مصائب طبیعی متاثر از کانالهای متعدد بوده و بنابراین بسیار پیچیده است، تقویت میکند. برای مثال، در جایی که افراد غیرفقیر بیش از فقرا تحت تاثیر سیل قرار میگیرند به معنای آن است که مناطق مورد بررسی دارای امکانات بیشتری برای خانوادههای ثروتمند بوده و اینکه این مناطق مجهز به تجهیزات حفاظتی در برابر سیل برای خانوارها بوده است.
خشکسالی
سطح PEB هر کشور در مورد خشکسالی در دوره بازگشتی صدساله ارائه شده است. مجدداً باید اشاره کرد که دورههای زمانی کوتاهتر نتایج مشابهی را به دست دادند. از بین ۳۰ کشور با نتایج معنادار، ۲۴ مورد آنها مقدار غیرمتناسبی از PEB را در مورد افراد فقیر ارائه دادند. این عدم تناسب جمعیتی در حدود ۸۵ درصد کل جمعیت مورد بررسی را شامل میشود. در بسیاری از کشورهای آسیایی و نیز برخی از کشورهای غرب و جنوب آفریقا شواهد آشکاری از مواجهه بیشتر افراد فقیر با خشکسالی دیده شده است.
برای مثال، غنا، توگو، بنین، نیجریه و کامرون در یک سطح میزان مواجهه افراد فقیر نسبت به میانگین جامعه را بیشتر نشان دادهاند. کشورهای دیگر در غرب و شمال آفریقا نتایج معکوسی را به دست دادهاند. یعنی افراد غیرفقیر بیشتر در معرض خطرات خشکسالی قرار دارند. در آمریکای مرکزی و جنوبی افراد فقیر در کشورهای بولیوی و پرو کمتر از میانگین جامعه در معرض خشکسالی هستند، در حالی که کشورهایی همچون کلمبیا، گوآنا و هندوراس بیشتر افراد فقیر را در مواجهه با خشکسالی قرار دادهاند.
تاثیر تغییر شرایط آب و هوایی
تغییرات آب و هوایی بهطور کلی میتواند تعداد افرادی را که در معرض سیل و خشکسالی قرار میگیرند افزایش دهد. برای پیشبینی این میزان از افزایش، تراکم جمعیت فعلی با توجه به مقدار افزایش پیشبینیشده در نقشه خطرات سیل و خشکسالیهای آتی پوشش داده شد. با بهکارگیری مسیر افزایش آلایندگی در سطح بالا، افزایش چهار درجه سلسیوس در دمای هوا، معادل 5 /8 درجه تغییر در RCP، برآورد برای پنج مدل آب و هوایی جهانی (GCM) انجام شد. با بهکارگیری GCMهای مختلف در مورد خشکسالی، میزان افزایش افرادی که در معرض این بلای طبیعی قرار خواهند گرفت، بین ۹ تا ۱۷ درصد در سال ۲۰۳۰ و بین ۵۰ تا ۹۰ درصد در سال ۲۰۸۰ خواهد بود. این مقادیر در مورد سیل به شکل ۴ تا ۱۵ درصد در سال ۲۰۳۰ و نیز ۱۲ تا ۲۹ درصد در سال ۲۰۸۰ خواهد بود.برای دستیابی به میزان واقعی تاثیر تغییرات آتی آب و هوا بر مواجهه بیشتر فقرا با بلایای طبیعی، مقدار PEB برای آلایندگی نسبتاً پایین در سطح 6 /2 RCP و نیز آلایندگی نسبتاً بالا در سطح 5 /8 RCP برای هر پنج مدل GCM محاسبه شد.مقادیر PEB تحت دو سناریو متفاوت آب و هوایی دچار تغییر معناداری نشدند. البته واضح است که خطرات طبیعی به تنهایی به انحراف بیشتر مقدار مواجهه منجر نمیشوند، بلکه انتظار میرود که مقادیر PEB در آینده از طریق مکانیسمهای دیگری که در این مقاله به آنها پرداخته نشده، تغییر یابند. مکانیسمهایی همچون مهاجرت، توزیع فضایی فقر و افزایش کلی درآمدها در سطح یک کشور. همچنین کشورهایی با نرخ سریع شهرنشینی، بدون در نظر گرفتن تغییرات آب و هوایی و تغییرات دیگر در خطرات طبیعی، میتوانند تغییرات عمدهای در الگوهای مواجهه با سیل را در دهههای پیشرو به نمایش گذارند.مناطقی که در آنها تغییرات آب و هوایی باعث افزایش شمار انتظاری افراد مواجه با سیل و خشکسالی میشود و نیز مناطقی که در حال حاضر نیز مقدار PEB مثبت بوده و افراد فقیر بیش از میانگین جامعه در معرض خطرات طبیعی هستند، باید به عنوان مناطق به شدت حساس به آب و هوا برای مردمان فقیر در نظر گرفته شوند.تحت مقدار 5 /8 RCP در سال ۲۰۵۰، کشورهای یادشده عبارتاند از: مصر، گینه، کنیا، نیجریه، سیرالئون، اوگاندا و بنگلادش.در مورد مواجهه با خشکسالی، کشورهای تعیینشده در این بخش عبارتاند از: نیجریه، غنا و توگو. کشورهای یادشده عمدتاً کشورهای آفریقایی هستند که بالاتر از خط استوا قرار دارند.
نتیجهگیری
نتیجهگیری کلی در این بررسی حاکی از آن است که تعداد زیادی از کشورها دارای مقدار غیرمتناسبی از مواجهه افراد فقیر در برابر سیل و خشکسالی مناطق شهری هستند. گرچه، الگوهای جغرافیایی مشخصی در این زمینه کشف شد، اما وضعیت یادشده، در بین کشورها، داخل کشورها و نیز نوع خطر طبیعی متفاوت است. بهطوری که قویترین سوگیری مواجهه افراد فقیر نسبت به میانگین جامعه بیشتر در قاره آفریقا و نسبت به دو خطر مورد بررسی (سیل و خشکسالی) دیده شد. نتیجه حاکی از آن بود که اغلب ۱۳ کشور از ۲۳ کشور مورد تحقیق در آفریقا که مقادیر مثبت PEB معناداری را به دست دادند، در زیر عرض جغرافیایی ۱۰ درجه واقع شدهاند. در مورد خشکسالی نتایج معنادار تنها در ۳۰ کشور از ۵۲ کشور مورد بررسی، به دست آمد. وضعیت مذکور بیشتر به خاطر کمبود دادههای نمونهگیری برای تخمین PEB حاصل شد. با وجود این، ۲۴ کشور از ۳۰ کشور (که شامل ۸۵ درصد از جمعیت مورد بررسی در داخل کشورهایی با نتایج معنادار بودهاند)، مقادیر مثبت PEB را به دست دادند.
نتیجه دیگر بهدستآمده این است که در مناطق شهری، افراد فقیر به شکلی نامتناسب نسبت به بقیه افراد در معرض خطر سیل قرار دارند. در حالی که نتیجه یادشده در مناطق روستایی به دست نیامد. این وضعیت بهخصوص در آفریقا (به جز برخی کشورها در قسمت غربی) قابل توجه است. در برخی از کشورها، نبود میزان غیرمتناسب PEB میتواند ناشی از تفاوت زیاد ثروت بین شهرها و مناطق روستایی باشد، در ترکیب با این واقعیت که خطرات سیل اغلب در شهرها بیشتر است. به بیان دیگر، فاصله درآمدی بین شهرها و روستاها و نیز خطرات حاصل از سیل میتواند این واقعیت را که فقرا در معرض بیشتر سیل قرار دارند، پنهان کند. نگرانی جدی دیگر این واقعیت است که برخی از کشورها با نسبت PEB بالا، به علت تغییرات آب و هوایی همچنین در معرض بیشتر سیل و خشکسالی در سالهای آینده قرار خواهند گرفت.
این مطلب در مورد خطر سیل شامل کشورهای بورکینافاسو، بوروندی، مصر، اتیوپی، گینه، کنیا، نیجریه، سیرالئون و اوگاندا میشد. در مورد خشکسالی نیز کشورهای نیجریه و غنا در این وضعیت قرار دارند (نتایج در مورد کشور غنا از استواری کمتری برخوردار است).
میزان مواجهه، یعنی عنوان این مقاله، تنها یکی از اجزای خطر در مورد بلایای طبیعی است. تقریباً در هر جایی اجزای دیگر خطر، همچون مقدار حفاظت در موارد آسیبپذیر و نیز توانایی در مواجهه و بهبود دوباره پس از وقوع این حوادث، در مورد فقرا دارای سوگیری معنیداری است (هالی گت و همکاران، ۲۰۱۶)؛ که به معنای آن است که حتی در مناطقی بدون سوگیری در جهت فقر (مناطقی که فقر به شکل آشکار مشاهده نمیشود)، افراد فقیر هنوز خطرات بالاتری را تجربه میکنند.
میزان خدمات حفاظتی از افراد در برابر خطرات احتمالی و نیز کیفیت این خدمات در کشورهای فقیرتر و نیز مناطق مسکونی فقیرتر پایینتر دیده میشود. فقرا در این کشورها در منازلی با کیفیت پایین مصالح سکونت دارند، اموالشان عمدتاً به شکل وسایل و لوازم بوده است که این امر آنان را در برابر خطر پدیدهای همچون سیل بسیار آسیبپذیر میسازد. و در آخر اینکه آنها پس از وقوع بلایای طبیعی، دسترسی محدودی به خدماتی دارند که به بهبود سریعتر آنان منجر شده و نیز خدمات اجتماعی برای ارائه اعتبارهای لازم برای بازسازی زندگی دوبارهشان کافی نیست.
تحقیق اخیر انجامشده توسط هالی گت و همکارانش در سال ۲۰۱۷، به بررسی تاثیرات رفاهی حاصل از مصائب طبیعی پرداخته و بیاندارنده آن است که با در نظر گرفتن تمامی ابعاد مورد بررسی -میزان مواجهه، آسیبپذیری، و نیز توانایی بهبود بخشیدن به اوضاع- تاثیر آب و هوای بد بر فقر بسیار بیشتر از آنچه پیشتر شناخته شده، است. بهطوری که این پدیده مسوول زیان مصرف سالانه در حدود ۲۵۰ میلیون دلار آمریکا و نیز کشاندن حدود ۲۶ میلیون نفر به سمت فقر در سال بوده است.
مدیریت خطرات بلایای طبیعی و کاهش فقر هماهنگ با یکدیگر پیش میروند. به بیان دیگر در کشورهایی که فقرا در مواجهه بیشتری با سیل و خشکسالی قرار میگیرند، بسیار مهم است که با توجه به زمینههای اصلی موثر بر مواجهه فقرا با بلایای طبیعی، و تصحیح آنها از طریق مقررات درست در مورد کاربری زمین و اراضی و نیز دیگر سیاستهای حمایتی، برنامههای مدیریت خطر با استراتژیهای کاهش فقر بهطور همزمان پیادهسازی شوند. در مناطقی که خطرات طبیعی تناوب و تکرار بیشتری دارند و نیز شدیدتر ظاهر میشوند. بهکارگیری سیاستهای کاربری اراضی حساس به خطر، همچون محاسبه سطح در معرض سیل و واگذاری استحقاقی زمین که در جهت حفاظت از فقرا اعمال میشود، باید در اولویت قرار گیرند.