تاریخ انتشار:
آیا سرمایهگذاران حقوقی میتوانند بورس را نجات دهند؟
ایست حقوقی
حقوقیها از بازار حمایت نمیکنند. حقوقیها صفهای فروش را جمع کردند. کدام حقوقی از این سهم حمایت میکند؟ این گونه سوالات از جمله صحبتهای رایج روزانه در بین معاملهگران بورس سهام است. کسانی که سعی دارند با رفتارشناسی بازیگران حقوقی جهت سهام خود و بهطور کل بازار را شناسایی کرده و همراه با آنها تصمیمهای سرمایهگذاری خود را اتخاذ کنند
حقوقیها از بازار حمایت نمیکنند. حقوقیها صفهای فروش را جمع کردند. کدام حقوقی از این سهم حمایت میکند؟ این گونه سوالات از جمله صحبتهای رایج روزانه در بین معاملهگران بورس سهام است. کسانی که سعی دارند با رفتارشناسی بازیگران حقوقی جهت سهام خود و بهطور کل بازار را شناسایی کرده و همراه با آنها تصمیمهای سرمایهگذاری خود را اتخاذ کنند. بازیگران حقوقی بازار یکی از گروههای اصلی فعال در بورس هستند که میتوانند از طریق انجام معاملات عمده، تاثیر شگرفی بر سمت و سوی حرکت بازار داشته باشند. از آنجا که بیشتر تصمیمات سرمایهگذاران نهادی (institutional investor) حاصل همفکریهای تیم تحلیلگران خود است، میتوان ادعا کرد آنها در مقایسه با سرمایهگذاران منفرد یا حقیقی
(individual investor)، طبق تصمیمات منطقیتر و مستدلتری رفتار میکنند که درنهایت وجود سرمایهگذاران حقوقی منسجم و فعال، عملکرد تخصیص بهینه منابع توسط بازار را بهبود میبخشد. از آنجا که بخش عمده سیاست این نهادهای مالی تداوم سودآوری طی سالهای آتی است، پس فعالیت آنها غالباً در شکل استراتژی کوتاهمدت نمود پیدا نمیکند. از اینرو بخش عمده فعالیت حقوقیها در بازار با نگاه بلندمدت صورت میگیرد و بر این اساس آنها را سرمایهگذاران صبور مینامند. این در حالی است که سرمایهگذاران حقیقی به دلیل نگاه اکثراً کوتاهمدت خود به سفتهبازان یا سرمایهگذاران عجول شناخته میشوند. یکی از مواردی که همواره از جانب اشخاص حقیقی بر اشخاص حقوقی بازار خرده گرفته میشود این است که در روزهای منفی بازار معمولاً از سهامداران عمده انتظار میرود از بورس حمایت کنند. بر همین اساس در این روزها که بورس در نوسان منفی بهسر میبرد، انتظارات از حقوقیها بالا گرفته است حقوقیهایی که خود نیز با فرارسیدن روزهای پایانی سال نقدینگی زیادی را نمیتوانند به بازار تزریق کنند. از طرفی حقوقیها را عمدتاً جزو دارندگان اطلاعات نهانی میشناسند. البته با توجه
به سیطره و نفوذ سرمایهگذاران نهادی در هدایت شرکتها، دستیابی به اطلاعات نهانی طبیعی است، منتها کاربرد ناصحیح از آن است که مسالهساز میشود. با توجه به دسترسی اطلاعات در سطوح کارکنان و افراد تهیهکننده اطلاعات مالی و مدیران میانی، احتمال درز اخبار و اطلاعات در این سطوح بسیار زیاد است. بنابراین مدیریت شرکت باید حساسیت لازم در خصوص عدم ارائه اطلاعات قبل از انتشار رسمی را نسبت به کارکنان مربوطه نشان داده و از افراد مورد اعتماد و وثوق استفاده کند و از اهرمهای تشویقی خاصی به منظور حفاظت از اطلاعات و انتشار به موقع آنها استفاده کند و همچنین اطلاعات در کوتاهترین زمان ممکن، قبل از امکان درز غیرقانونی، به بازار ارائه شود یا تصمیمات سرمایهگذاری در کوتاهترین زمان ممکن اجرایی شود. نکته دیگری که در بازار سرمایه مورد توجه بوده این است که آیا ابتدا سرمایهگذاران حقوقی با اقدامات خود بازار را به نوسان وامیدارند یا نوسانات بازار باعث تغییر رفتار سرمایهگذاری آنها میشود. با توجه به حضور کمرنگتر سرمایهگذاران حقیقی در بازارهای سهام کمتر توسعهیافته مثل ایران و در نتیجه سرمایه موثر کمتر آنها در بازار میتوان ادعا داشت
تغییرات بازار بیشتر ناشی از فعالیتهای سرمایهگذاران حقوقی بوده که طبق انتظارات آتی یا دلایل خاص دیگری به معامله میپردازند. هرچند که تمایز ساختار سازمانی اشخاص حقوقی و شیوه اعمال مالکیت در کنار قدرت اعمال نفوذ بالا و توان اتخاذ تصمیمات آگاهانهتر و مبتنی بر تحلیلهای تخصصیتر، اهمیت چنین نهادهایی را در عرصه بهبود عملکردهای تخصیصی بازار سرمایه و رشد رفاه همگانی دوچندان کرده است. اما به نظر میرسد برای ارتقای عملکرد و عمق بازار سرمایه نیاز به جذب سرمایهگذاران حقیقی آگاه بیشتری چه از داخل و چه از خارج ایران میرود تا توازن نیروهای بازار، منجر به شکلگیری بورسی پویا و با حجم معاملات قابل قبولی باشد.
دیدگاه تان را بنویسید