شناسه خبر : 16011 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

تشریح وضعیت بحرانی بازار سرمایه در گفت‌وگو با مدیرعامل سرمایه‌گذاری خوارزمی

کلید خروج از بحران بورس

«تزریق نظام‌مند حداقل ۱۵ هزار میلیارد تومان به بازار سرمایه». این پیشنهاد «کلیدی» حجت‌الله صیدی، مدیرعامل شرکت سرمایه‌گذاری خوارزمی برای خروج سریع از وضعیت بحرانی فعلی بازار سرمایه است. او می‌گوید: این پول را دولت می‌تواند از محل نقدینگی ۶۵۰ هزار میلیارد‌تومانی بدهد. صیدی اگرچه معتقد است وضعیت فعلی بورس همچون شرایط جنگی نیست

ملیحه ابراهیمی
«تزریق نظام‌مند حداقل 15 هزار میلیارد تومان به بازار سرمایه». این پیشنهاد «کلیدی» حجت‌الله صیدی، مدیرعامل شرکت سرمایه‌گذاری خوارزمی برای خروج سریع از وضعیت بحرانی فعلی بازار سرمایه است. او می‌گوید: این پول را دولت می‌تواند از محل نقدینگی 650 هزار میلیارد‌تومانی بدهد. صیدی اگرچه معتقد است وضعیت فعلی بورس همچون شرایط جنگی نیست، اما می‌گوید این وضعیت به مراتب بدتر از شرایط جنگ است چرا که «ابهام» بدتر از «شفافیت منفی» است. او می‌گوید: بورس ایران به‌رغم جوان بودن، در سه مقطع زمانی سال‌های 76-75، 11 سپتامبر و اولین سال انتخاب محمود احمدی‌نژاد، شرایط بد و بحرانی را سپری کرده است که البته در هیچ یک از این سه مقطع وسعت و عمق مساله به شدت شرایط اخیر نبوده است. او در گفت‌وگو با تجارت فردا به تشریح وضعیت فعلی بازار سرمایه پرداخت.
‌ آقای صیدی به اعتقاد شما در وضعیت فعلی بورس، حقوقی‌ها می‌توانند برای بهبود شرایط نقشی ایفا کنند؟
به نظر من خروج از وضعیت فعلی بازار نیاز به یک برنامه جامع دارد که قطعاً حقوقی‌ها می‌توانند نقش موثری در اجرای برنامه داشته باشند. اما نمی‌توان به تنهایی از حقوقی‌ها انتظار داشت بازار را از این وضعیت نجات دهند. این موضوع با همکاری بخش‌های مختلف همچون سازمان خصوصی‌سازی، وزارت دارایی، وزارتخانه‌های اقتصادی، بانک مرکزی و مجلس شورای اسلامی آن هم در یک برنامه مدون و مشخص می‌تواند مرتفع شود.

‌ یعنی حضور حقوقی‌ها به تنهایی مثمرثمر نیست؟
حضور حقوقی‌ها به تنهایی می‌تواند نقش مسکن را داشته باشد حتی اگر موثر هم باشد، موقت است و دوباره ما با همین وضعیت پس از مدت کوتاهی مواجه می‌شویم چون وضعیت کنونی ناشی از رفتار حقوقی‌ها نیست که ما خروج از آن را از حقوقی‌ها انتظار داشته باشیم. فارغ از اقدامات بلندمدتی که بارها تکرار شده است، من فکر می‌کنم یک راهکار مشخص برای برون‌رفت از وضعیت فعلی وجود داشته باشد و آن هم تزریق نظام‌مند و هدف‌دار پول به بازار است که ما را از این وضعیت خارج می‌کند؛ تنها کسانی که می‌توانند در این وضعیت بازار، پول را به درستی خرج کرده و در کوتاه‌مدت موثر واقع شده و در بلندمدت بازار را از منافع این پول منتفع کنند، حقوقی‌ها هستند.

‌ در مقایسه بورس ایران با بورس‌های دیگر کشورهای دنیا آیا با محدودیت‌ها و مشکلاتی مواجه هستیم؟
قطعاً ما تفاوت‌های درونی و بیرونی با بورس‌های فعال دنیا داریم. تفاوت‌های درونی به ضعف تحلیلگری در بورس ایران برمی‌گردد که در بورس‌های پیشرفته دنیا یکی از ارکان مهم بازار است، ضعف بازارگردانی نیز از دیگر مشکلات است چرا که بازارگردانی به عنوان یک کار حرفه‌ای در بورس‌های دنیاست، اما در ایران این‌گونه نیست. کمبود ابزارها از دیگر موانع است، هر چند که در سال‌های اخیر ابزارهای نوین در بازار سرمایه ما توسعه پیدا کرده است اما باز هم اختیار معامله با آن حجمی که در بازارهای دنیا معامله می‌شود در اختیار نیست. در نهایت کوچک بودن بازار نیز مساله دیگری است، یعنی نسبت بازار سرمایه ایران به تولید ناخالص داخلی تقریباً نصف همین نسبت در کشورهایی همچون ترکیه است حالا بماند که در کشورهای توسعه‌یافته چند برابر وضعیت ماست.
فرق بیرونی بورس ما با کشورهای دیگر نیز این است که در همه کشورهای پیشرفته فضای سرمایه‌گذاری شفاف است؛ قوانین کارآمد و دقیق هستند، قیمت نهادها و نحوه تعیین نرخ‌ها مشخص است، اما در ایران این موضوعات از شفافیت کمتری برخوردار است و معمولاً دچار نوسان می‌شود و سرمایه‌گذار شفافیت کافی برای برنامه‌ریزی ندارد.
البته وضعیت بورس ایران در مقایسه با 10 سال گذشته در کشور بسیار کارآمدتر و پیشرفته‌تر شده است.

‌ آیا چنین وضعیتی را کشورهای دیگر دنیا نیز تجربه کرده‌اند که دولت به کمک بازار سرمایه بیاید؟
بله، در خیلی از جاهای دنیا تجربه نشان داده است که بازار به این وضعیت می‌رسد حتی در کشورهای پیشرفته دنیا نیز اتفاق افتاده است و در این حالت نهادهای تصمیم‌گیری و سیاستگذاری به کمک بازار آمده‌اند. اما این کمک حساب‌شده است؛ به عنوان مثال در بحران سال 2007 به بعد دولت آمریکا مستقیماً به خودروسازها کمک مالی بزرگی کرد و رقم بسیار بزرگی را تخصیص داد که باعث شد خودروسازها از رکود خارج شوند و به حیات خود ادامه دهند چون اگر خودروسازها سقوط می‌کردند بخش مهمی از اقتصاد آمریکا سقوط می‌کرد. الان نیز سرمایه‌گذاران نهادی که کار تخصصی سرمایه‌گذاری انجام می‌دهند اگر نقدینگی مناسب داشته باشند نقش خوبی می‌توانند در بازار ایفا کنند.

‌ یعنی ما اکنون سهم‌های ارزنده‌ای داریم که با وجود نقدینگی بتوان خریداری کرد؟
بله، اکنون سهم‌های ارزنده و با پتانسیل زیادی در بازار است که می‌توان برای درازمدت خریداری کرد اما متاسفانه حقوقی‌ها اکنون به دلایل مختلفی مثل پرداخت اقساط، پول ندارند.

‌ به طور مشخص چه مبلغی باید کمک شود؟
به اعتقاد من رقم مناسبی حداقل 15 هزار میلیارد تومان باید به حقوقی‌ها به عنوان سرمایه‌گذاران نهادی وام بلندمدت با دوره تنفس مناسب داده شود تا اینها در بازار فعالیت حرفه‌ای خود را توسعه دهند. همزمان شرکت‌هایی که سازمان خصوصی‌سازی باید سهام آنها را عرضه کند، به بازار سرمایه عرضه شوند، با این شرایط بازار جان دوباره‌ای خواهد گرفت و رونق پیدا می‌کند. که دولت می‌تواند از نقدینگی 650 هزار میلیارد‌تومانی این مبلغ را با کمک بانکی تامین کند.

‌ با توجه به اینکه از دی‌ماه سال 1392 تاکنون میانگین قیمت سهام حدود 60 درصد کاهش پیدا کرده است اما شاخص به طور متوسط 30 درصد افت را نشان می‌دهد، نظرتان درباره این ملاک عمل قرار دادن شاخص در زمان حاضر چیست؟ آیا برای سنجش وضعیت می‌توان به این شاخص اعتماد کرد؟
شاخص یک معیار است، بستگی به این دارد که چطور تعریف کرده باشید؛ شاخص به خودی خود نمی‌تواند اشتباه باشد و به اعتقاد من شاخص تنها باید قابل مقایسه باشد. از چند سال پیش که سود نقدی در شاخص محاسبه می‌شود، می‌توان همین سال‌ها را با یکدیگر مقایسه کرد اما شاخص با پیش از آن قابل مقایسه نیست. این موضوع به خودی خود نه مشکلی ایجاد می‌کند و نه منجر به تحلیل اشتباه در افراد می‌شود. اما اگر شاخص سود نقدی را با شاخص بدون سود نقدی که در گذشته روال بوده است مقایسه کنیم، این موضوع می‌تواند منجر به اشتباه شود.
به اعتقاد من شاخص برآیند رفتار بازار است، دستکاری شاخص تنها پیامی را به تحلیلگرها در سطح کلان اقتصاد می‌دهد اما اینکه این موضوع باعث شود رفتار بازار عوض شود، خیلی تاثیر ندارد. حضور شاخص‌های جدید هم بسیار مناسب است چرا که تحلیلگرها از شاخص‌های مختلف تحلیل‌های خود را استخراج می‌کنند، به ویژه برای کسانی که تحلیل تکنیکی انجام می‌دهند، وجود شاخص‌های زیاد قدرت تحلیل در بازار را افزایش می‌دهد.

‌اگر همین الان قیمت‌ها در بازار سهام صفر شود با توجه به ملاک عمل شاخص چند سال اخیر، ما با شاخص 30 هزار واحدی مواجه می‌شویم، آیا این در واقعی نشان دادن فضای بازار تاثیری ندارد؟
به اعتقاد من این موضوع بد نیست و تاثیری در ماهیت یا واقعی بودن ندارد. اشکال موقعی بروز می‌کند که ما ندانیم این شاخص قیمت نیست و شاخص بازده است. کسانی که رفتار تکنیکال در بورس دارند، بیشتر به دنبال موضوع قیمت هستند، آنها باید توجه داشته باشند شاخص برآیند همه فعالیت‌ها در بورس است که شامل فعالیت مدیران، سهامداران، سرمایه‌گذاران و مدیران بورس می‌شود که این شاخص با سود نقدی محاسبه شده است. کسانی که بنیادی عمل می‌کنند می‌دانند که این شاخص بازده است؛ اینکه در یک مقطعی در ایران شاخص بازده تعریف شده است اشکالی ندارد و خللی در بورس ایجاد نمی‌کند، اما تنها اشکالی که در چند سال گذشته هنگام تغییر شاخص به وجود آمد این بود که شاخص قیمت از شاخص بازده جدا نشد و شاخص قیمت تبدیل شد به شاخص بازده.

‌ به اعتقاد شما چه شد یا ما چه کردیم که به وضعیت فعلی در بازار سرمایه دچار شده‌ایم؟ چقدر این اتفاقات حاصل احساسات است؟
متاسفانه ما در کشور تاحدودی over reaction یعنی واکنش بیش از واقع داریم. علت این موضوع نیز این است که تحلیلگری به میزان لازم در بازار وجود ندارد و از عمق لازم برخوردار نیست. بازار به صورت کوتاه‌مدت همیشه نوسان قیمت را به یک مساله خاص ربط می‌دهد و وقتی آن مساله برآورده بشود یا نشود، در هر دو حالت واکنش‌ها چند برابر است. در ماه‌های اخیر موضوعات مختلفی اتفاق افتاد، به عنوان مثال موضوع انرژی هسته‌ای که همه منتظر بودند تا این مذاکرات در آذرماه به نتیجه برسد، هرچند کسانی که در بازار به صورت بنیادی فعالیت می‌کنند و از احساسات هیجانی مبرا هستند تحلیل‌شان این بود که حتی اگر مذاکرات به نتیجه مطلوب برسد و تحریم‌ها کاملاً حذف شود، بلافاصله اتفاقی در بخش حقیقی اقتصاد نمی‌افتد؛ باید مجموعه‌های اقتصادی در گام اول آثار رفع تحریم‌ها را که بسیار زمان‌بر است بررسی و مرتفع کنند.
اما در هر حال در پی مذاکرات انتظاراتی غیرواقعی وجود داشت و چون به نتیجه نرسید بازار عکس‌العمل مضاعف نشان داد. این موضوع با کاهش قیمت نفت و تحریم بودجه دولت به مجلس مصادف شد و هر دو این موضوعات نشان می‌داد که ما سختی‌ها و محدودیت‌هایی را در ماه‌های آینده و سال آینده خواهیم داشت. در بورس نیز همواره بر اساس آینده تصمیم‌گیری می‌شود، بنابراین اینها باعث شد که عکس‌العمل بیش از واقع نشان داده شود، همزمان نیز مسائلی همچون عدم تعیین تکلیف پالایشگاه‌ها، قیمت‌گذاری خودرو و مسائل این‌چنینی موثر واقع شد و دست‌به‌دست هم دادند و موضوع رکود بازار را تشدید کردند.

‌ در 20 سال گذشته با توجه به تجربه فعالیت شما در بازار سرمایه آیا شاهد چنین بحرانی بوده‌اید؟ به ویژه مشابه یک ماه اخیر؟
بله، حداقل سه بار این موضوع را تجربه کرده‌ام؛ یک بار در سال 76-75 بود که خروج از این وضعیت حدود دو سال طول کشید، هر چند در آن زمان بازار بسیار کوچک بود و فعالان بازار محدود بودند. بار دوم در زمان حادثه 11 سپتامبر بود که نکته جالب این بود که در آن روزها هیچ خریدی صورت نمی‌گرفت و حتی کارگزارها حاضر به خرید و فروش نبودند و بازار در شرایط سختی قرار داشت. بار سوم نیز در سال اول ریاست‌جمهوری احمدی‌نژاد بود که بازار واکنش منفی داشت. اما در هیچ یک از این سه مقطع، وسعت بحران هم از نظر زمانی و هم عمق به این اندازه نبود. زیرا اکنون بورس ایران بزرگ شده است؛ 400 هزار میلیارد تومان با فعالیت افراد متعدد و حضور شرکت‌های متنوع در بورس در جریان است. بنابراین طبیعی است که عمق و وسعت ماجرا بیشتر باشد و خروج از آن زمان بیشتری طول بکشد.

‌ خروج از وضعیت بورس در آن سه مقطع هر کدام چه میزان زمان برد؟
سال 76-75 حدود دو سال طول کشید، در مقطع 11 سپتامبر کمتر از یک سال مرتفع شد چون دولت وقت سیاست‌های اقتصادی خوبی اعلام کرد (دوره دوم آقای خاتمی) و کشور رشد اقتصادی مناسبی داشت. بنابراین خوش‌بینی‌ها به بازار افزایش پیدا کرد و وضعیت خوب شد. مقطع سوم نیز که همزمان با انتخاب آقای احمدی‌نژاد به عنوان رئیس‌جمهور نهم بود، حدود شش ماه به طول انجامید چرا که دولت به کمک بازار آمد و موضوع مرتفع شد.

‌ آیا شرکت‌ها گزارش‌های 9ماهه را با توجه به شرایط بازار محافظه‌کارانه ارائه نکرده‌اند؟
اینکه گزارش‌ها محافظه‌کارانه است، درست و طبیعی است. بنابراین شرکت‌ها با محافظه‌کاری گزارش‌های خود را ارائه می‌کنند. در برخی صنایع هم ما با رکود مواجه هستیم. بر این اساس شرکت‌ها نتوانسته‌اند آنقدر که پیش‌بینی کرده‌اند بفروشند، بنابراین مجبور به تعدیل منفی شده‌اند.

‌ تغییرات مدیریتی را تا چه میزان در وضعیت بازار موثر می‌دانید؟ درباره تغییر مدیریتی اخیر، زمان آن و ضرورت آن چه ارزیابی دارید؟
من قبل از تغییر مدیریت بورس، زمان انجام این اقدام را مناسب نمی‌دانستم اما اکنون از این تغییر خوشحالم تا سیاستگذاران بدانند مشکل از سیاست بورس، شخص یا مدیریت نیست؛ بلکه مشکل جای دیگری است.
به اعتقاد من رقم مناسبی حداقل ۱۵ هزار میلیارد تومان باید به حقوقی‌ها به عنوان سرمایه‌گذاران نهادی وام بلندمدت با دوره تنفس مناسب داده شود تا اینها در بازار فعالیت حرفه‌ای خود را توسعه دهند.


‌ آیا بازگشت معاملات «ددد» می‌تواند در بهبود وضعیت فعلی موثر باشد ؟
نه، به اعتقاد من خیلی تاثیری ندارد و اساساً خوب شد که این معاملات برداشته شد چون این‌گونه معاملات در رونق و رکود، مشکلات خاص خود را دارد.

‌ در زمان حاضر با توجه به اینکه اتفاق واقعی در شرایط اقتصادی کشور و حتی مذاکرات نیفتاده است و ما شرایطی مبنی بر بحرانی بودن وضعیت نداریم، واکنش بازار سرمایه به نوعی است که انگار کشور در شرایط جنگی قرار دارد. این در حالی است که اساساً همه چیز درباره حکومت و دولت در ثبات کامل است و روند مذاکرات نیز همچون گذشته در حال انجام است، این وضعیت را چگونه تحلیل می‌کنید؟
درست است که ما در شرایط جنگی نیستیم اما در شرایطی بدتر از وضعیت جنگی قرار داریم، این موضوع را به لحاظ اجتماعی و سیاسی عرض نمی‌کنم از نظر فضای بورس می‌گویم؛ ابهام بدتر از شفافیت منفی است.
البته من خودم بسیار خوش‌بین هستم، اساساً احتمال شکست مذاکرات و احتمال جنگ را نزدیک به صفر می‌دانم. اما چرا این وضعیت در بورس وجود دارد؟ این موضوع ناشی از این ابهام است چرا که این موضوعات را خیلی دقیق و شفاف برای جامعه توضیح نداده‌اند که آثار این مذاکرات چه خواهد بود؟ آیا اگر توافقی انجام شد بلافاصله همه چیز درست می‌شود؟ آیا همه عدم تعادل‌ها و مشکلاتی که در اقتصاد کشور ناشی از بهره‌وری پایین وجود دارد، با حذف تحریم‌ها رفع می‌شود؟ اینها موضوعاتی است که توضیح دادن آنها بسیار موثر واقع می‌شود. البته ما اکنون در شرایط فوق‌العاده‌ای همچون زمان جنگ نیستیم، هر چند که ایران در زمان هشت سال دفاع مقدس نیز در حال تولید بود؛ سیمان، خودرو و محصولات فولادی تولید می‌شد، اگرچه سخت بود اما تولید ادامه داشت.
نگاه کوتاه‌مدت در بورس یکی از مشکلات کشور است و ربط دادن کل بورس به یک اتفاق خاص همچون مذاکرات، قیمت دلار، نرخ سود سپرده و ...(هر کدام به صورت مجزا) اشتباه است. تجربه نشان داده است افرادی که در بازار سرمایه حرکت‌های زیگزاگی دارند همیشه استرس و فشار بیشتری را متحمل می‌شوند، این در حالی است که حتی در صورت منتفع شدن نیز همچون کسانی که حرکت آرام و پیوسته با صبر داشته‌اند، سود می‌برند. هر چقدر تحلیلگری بازار سرمایه را بیشتر کنیم و وزن سرمایه‌گذاران نهادی را افزایش دهیم، آنها می‌توانند سیگنال‌های درست به بازار بدهند، تحلیلگران باید وضعیت بازار را تشریح و روشن کنند که اساساً رفع تحریم‌ها در سطح کل آن چه تاثیری دارد. به اعتقاد من، برای عبور از شرایط فعلی نیاز به صبر و تامل داریم.

‌ چه زمانی را برای عبور از این وضعیت با توجه به تجربه سه مقطع قبلی، پیش‌بینی می‌کنید؟
به استثنای پیشنهاد من مبنی بر تزریق پول از طریق حقوقی‌ها به بازار، برای خروج از این وضعیت، اقدامات دیگر به عنوان مسکن وضعیت فعلی پاسخگو نیست و اگر در مذاکرات هسته‌ای تا خرداد و تیرماه اتفاقی نیفتد، بورس همین وضعیت را خواهد داشت چون قیمت نفت خیلی دچار تغییر نخواهد شد. وضعیت کلیات بودجه نیز تغییر خاصی نخواهد داشت.

‌ و اگر در مذاکرات حتی امیدهای مثبتی مطرح شود، آیا روند بازار تغییر می‌کند؟
قطعاً نسبت به آینده صنایع و نظام پولی و مالی امیدوارتر خواهیم شد و بورس نیز تحت تاثیر این موارد تکانی خواهد خورد.

‌ آینده بازار سرمایه را چطور پیش‌بینی می‌کنید؟
آینده بازار را برای کسانی که صبر و تامل کنند، خیلی خوب ارزیابی می‌کنم و توصیه می‌کنم هر کسی اکنون منابع مالی در اختیار دارد سهم بخرد، چون حداقل 80 سهم خوب در بازار وجود دارد که ارزندگی خرید را دارد. اما این بدان معنی نیست که اگر خرید کردید دو تا سه ماه دیگر این قیمت‌ها افزایش پیدا کند، کسی نمی‌تواند چنین تضمینی بدهد.
من به عنوان کسی که بیش از 23 سال در بورس فعالیت می‌کند، مطمئن هستم با این قیمت‌ها دیگر سهام گیر نمی‌آید.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها