تاریخ انتشار:
سهامداران بورس تهران نگران چه هستند؟
طعم اضطراب
از آغاز معاملات روزانه بورس نیمساعت گذشته وارد تالار میشوم؛ روز دوم معاملات در آن هفته است. جمعیت چندانی در وسط سالن ورودی آن برخلاف چند ماه پیش که تالار مملو از افراد پیر و جوان بود، دیده نمیشود. تعدادی روی صندلیها روبهروی تابلوهایی که اعداد و ارقام معاملات در حال انجام را به نمایش گذاشته در سمت راست تالار نشستهاند.
از آغاز معاملات روزانه بورس نیمساعت گذشته وارد تالار میشوم؛ روز دوم معاملات در آن هفته است. جمعیت چندانی در وسط سالن ورودی آن برخلاف چند ماه پیش که تالار مملو از افراد پیر و جوان بود، دیده نمیشود. تعدادی روی صندلیها روبهروی تابلوهایی که اعداد و ارقام معاملات در حال انجام را به نمایش گذاشته در سمت راست تالار نشستهاند. برخی کاملاً به تابلوها زل زدهاند و تمام هوش و حواسشان به روند معاملات است. تابلوها بیشتر اعداد قرمز را نشان میدهند. گاهی بعضی از آنها زیر لب چیزی میگویند و گویی نگران هستند. این را میتوان از فشار دادن شدید دستهایشان یا گزیدن لبهایشان فهمید. عده دیگری نیز بر روی صندلیها نشستهاند و با یکدیگر در حال صحبت هستند. مرد میانسالی با بغلدستی خود که به نظر میرسد از او مسنتر است درباره روند مذاکرات ژنو حرف میزند و یکی از خبرهای روزنامهای را که در دستش قرار دارد نشان میدهد که جملهای به نقل از عباس عراقچی عضو ارشد تیم مذاکرهکننده هستهای درباره روند مذاکرات را تیتر یک خود کرده است، و میگوید خدا کند مذاکرات خوب پیش برود تا بتواند ضررهای چند ماه گذشته خود را جبران کند. پیرمرد مقابل او
نیز با گفتن: «انشاءالله»، روزنامه را از دست آن فرد میگیرد و مشغول خواندن آن میشود. برخی دیگر ایستادهاند و سه چهارنفری با هم درباره مذاکرات، ریزش دوباره شاخص، وضعیت سهمهایشان و دیگر مسائل سیاسی و اقتصادی در حال صحبت کردن هستند. بعضی از افراد ایستاده در تالار هم سکوت کردهاند، رژه اسامی و اعداد و ارقامی را که بیشتر کاهش قیمت صدها سهم را بر روی تابلوها نشان میدهد تماشا میکنند. تعدادی هم با رایانههای نصبشده در اطراف تالار که به اینترنت متصل است وضعیت بازار را از طریق سامانه معاملات بورس رصد میکنند.
برخی نیز با تبلت و لپتاپ در حال رفت و آمد در سالن هستند. البته بیشتر آنها معاملهگران کارگزاریها هستند که جایگاهشان در طبقه بالا قرار دارد. تعداد آنها حالا بسیار بیشتر از افراد معمولی است که این روزها به تالار سر میزنند. در حالی که در تابستان سال گذشته در همین روزها پس از پیروزی دولت یازدهم در انتخابات و خوشبینی بسیار نسبت به برداشتن تحریمها و خروج از بحران اقتصادی شاخص بورس در مسیر طلایی قرار گرفت و جمعیت انبوهی از مردم را دستهدسته به تالار حافظ کشاند. جاذبه بورس آن روزها با رکوردهای شگفتانگیزی که به ثبت میرساند تا سودهای کلانی را نصیب فعالان این بازار کند موج انبوهی را از بازارهای دلالی ارز و سکه از سبزهمیدان و فردوسی به سمت حافظ سوق داده بود. حالا ورق برگشته؛ نهتنها تالار شیشهای از روزهای طلایی خود فاصله گرفته بلکه تعداد بسیاری از فعالان بورس نیز ضررهای باورنکردنی را متحمل شدهاند. خلوت بودن تالار گویای این حکایت است. عدهای که عمدتاً از آماتورهای بورس بودند و با موج هیجانی وارد بازار شدند از اواخر سال گذشته به تدریج با مشاهده ریزشهای سنگین شاخص و افت قیمت سهام برخی شرکتهای بزرگ و کوچک و
ضررهای چندمیلیونی از این بازار خارج شدند. اما عدهای از این تازهواردان همچنان در بازار باقی ماندهاند. بهرغم زیانی که دیدهاند امیدوارند تا شاید روزهای طلایی به تالار شیشهای بازگردد و بازهم بخت یار آنها شود.
یا جبران میکنم یا بدتر میشود
مرد میانسالی که حدود 50 سال دارد بر روی صندلی نشسته و چشم دوخته به یکی از تابلوها که اغلب ارقام با نمایش رنگ قرمز از ادامه ریزش بازار حکایت دارد. او میگوید: با 20 میلیون تومان پساندازی که داشتم در تیرماه سال گذشته وارد بورس شدم حالا در حدود 35 درصد از سرمایه خود را از دست دادهام. مرد آهی میکشد و ادامه میدهد: کاش زمستان سال گذشته به حرف یکی از دوستانم که باهم وارد بورس شده بودیم و تازه افت بازار شروع شده بود گوش میکردم و تمام سهمهایم را میفروختم. طمع کردم در بازار ماندم؛ حالا باختهام.
مرد که قبلاً در کار لوازم خانگی بوده، میگوید: تعدادی از دوستانم گفتند اگر پولت را سهام بخری سود خوبی میبری. من هم وسوسه شدم و تصمیم گرفتم سهام بخرم. در چند ماه اول همه چیز خوب بود و سود بالایی بردم اما حالا وضع بسیار خراب شده است. به او میگویم چرا با وجود اینکه میداند ضرر کرده است از این بازار خارج نمیشود؟ سرش را با حالت تاسف تکان میدهد و میگوید: چارهای ندارم، گرفتار شدهام. اگر جوانی وارد بورس شود و ضرر کند فرصت دارد تا جای دیگری برود و جبران کند اما من دیگر سن و سالی گذراندهام، همین جا نشستهام؛ یا جبران میکنم یا بدتر میشود.
معتاد بورس شدهام
به فاصله دو صندلی، مرد دیگری نشسته است، مسنتر از فرد قبلی به نظر میرسد، 65 سال دارد و بازنشسته است. اضطراب و نگرانی در چشمانش موج میزند. پیرمرد میگوید: متاسفانه از دیماه سال قبل تاکنون ضرر بالایی کردهام. سه واحد آپارتمان داشتم در سال 84؛ با 200 میلیون تومان وارد بورس شدم. آن زمان قیمت آپارتمانم متری 800 هزار تومان بود اما اکنون قیمت همان آپارتمان متری چهار میلیون تومان است. اگر آنها را نمیفروختم اکنون سرمایه میلیاردی داشتم. حالا بیش از 40 درصد از سرمایهام را از دست دادهام. بیشترین ضرر را هم در چند ماه گذشته متحمل شدهام. او میگوید: امیدی ندارم روند بازار مانند گذشته خیلی خوب شود. تا حالا اینقدر بازار را خراب ندیده بودم و اینقدر نباخته بودم. او ادامه میدهد: چارهای ندارم، باید بمانم تا شاید بتوانم ضررهایم را با خرید برخی سهمها در قیمتهای پایین جبران کنم. پیرمرد با ابراز تاسف از وضعیت این روزهای بورس میگوید: با اینکه از فروش آپارتمانهایم پشیمانم ولی فکر نمیکنم حالا حالاها از بازار خارج شوم. شاید هم معتاد بورس شدهام. صبر میکنم شاید خدا خواست بتوانم ضررهایم را جبران کنم.
حقوقیهای بازار مقصرند
مرد 39 سالهای در کنار یکی از رایانههای اطراف تالار در حال رصد بازار است. او میگوید، با سرمایه اندکی وارد بورس شده است و پس از هشت سال حضور در این بازار بالغ بر 200 میلیون تومان سرمایه جمع کرده است. اما در چهار ماه گذشته حدود 30 تا 40 درصد از سرمایه خود را از دست داده است. او همچنان امیدوار است تا بتواند با نوسانگیری و خرید برخی سهمها در قیمتهای بسیار پایین بخشی از سرمایهای را که از دست داده دوباره بازگرداند. او حقوقیهای بازار را در ایجاد شرایط متلاطم بازار مقصر میداند و معتقد است اگر حقوقیها در بازار فروشنده نبودند اکنون بورس به این حال و روز نمیافتاد. مردی که به نظر میرسد بیشتر از 50 سال دارد، میگوید: از سال 73 وارد بورس شدهام. به یاد دارم در سال 83 زیان سنگینی دیدم. آن روزها بازار خیلی وحشتناک ریزش داشت. همه از حباب ترسیده بودند. به نظرم شرایط سالهای اخیر بورس نسبت به گذشته بسیار تغییر کرده است. درست است که در چند ماه گذشته ضرر کردیم اما این ضرر بیشتر از سودمان نبوده است. برخی طمع دارند و فکر میکنند باید همیشه برنده باشند و اگر ببازند دولت و مسوولان را مقصر میدانند.
جذابیت بورس از سال گذشته تاکنون مردم طیفهای مختلف با شغلهای متفاوتی را به بورس کشانده است. در این بین مردی که حدود 40 سال دارد، میگوید: قبلاً پیک موتوری بوده اما از وقتی وارد بورس شده است دیگر کارش خرید و فروش سهام شده است. او اعتقاد دارد اگر ضرر کرد بیشتر خودش مقصر است و میگوید: متاسفانه خوب عمل نکردم و جا ماندم. در زمان مناسب از بازار خارج نشدم تا بتوانم در شرایط مناسب برگردم. در مقابل او فرد دیگری ایستاده است. میگوید: من این حرفها را قبول ندارم. در این بازار کسانی سودهای کلان بردهاند که رانت اطلاعاتی داشتهاند. از طرفی بازار نیز دستکاری میشود. در شش ماه گذشته بیشتر مردم عادی باختهاند. او میگوید: لحظهشماری میکنم تا کمی شرایط بهتر شود و با ضرر کمتری از این بازار خارج شوم. دیگر هم هوس نمیکنم باز به بورس بیایم. شک ندارم بازاری که یک روز همه اعداد آن قرمز میشود و فردای آن روز به یکباره همه اعداد سبز میشود مصنوعی است.
ساعت تابلوها از پایان معاملات روزانه خبر میدهد. معاملهگران و مردم نیز بهتدریج از سالن خارج میشوند. برخی ناراحت و غمگیناند و نگران که در روزهای آینده چه سرنوشتی در انتظارشان است اما برخی دیگر همچنان امیدوارند تا شاید ورق برگردد و بتوانند حداقل ضررها را جبران کنند و در شرایط بهتری از بورس خارج شوند. اما عدهای هم هستند که حاضرند به هر قیمتی در بورس بمانند چرا که تنها دلخوشی آنها بورس و گپ زدن در تالار حافظ شده است.
دیدگاه تان را بنویسید