تاریخ انتشار:
رکود شرطی بورس
ابتدا با بررسی تحلیل فنی(تکنیکال) روند حرکتی شاخص میتوان به این نکته پی برد که بازار سرمایه تماماً در یک کانال پنج هزار واحدی که حد پایین آن ۷۳ هزار و حد بالای آن ۷۸ هزار است در نوسان است که رد شدن و شکسته شدن این مرزها به عوامل متعددی وابسته است که مورد بحثقرار خواهد گرفت.
ابتدا با بررسی تحلیل فنی (تکنیکال) روند حرکتی شاخص میتوان به این نکته پی برد که بازار سرمایه تماماً در یک کانال پنج هزار واحدی که حد پایین آن 73 هزار و حد بالای آن 78 هزار است در نوسان است که رد شدن و شکسته شدن این مرزها به عوامل متعددی وابسته است که مورد بحث قرار خواهد گرفت. بهعنوان اولین مورد که میتوان به آن اشاره کرد، جلوگیری دولت از افزایش قیمت کالاهای اساسی است که باعث کاهش حاشیه سود شرکتهای تولیدی در کوتاهمدت نسبت به سال گذشته شده است. از طرفی به دلیل اجرای فاز دوم هدفمندی و همچنین افزایش حقوق و دستمزد سالانه نیروی کار، بهای تمامشده شرکتهای تولیدی تا حدود 20 درصد افزایش یافته است که موجبات افزایش نرخ فروش محصولات اساسی در بازار را فراهم ساخته است که به دلیل متفاوت بودن سیاستهای اقتصادی دولت مبنی بر ایجاد شرایط انقباضی در بازار و جلوگیری از افزایش قیمت این دست کالاها، این فشار بر صاحبان صنایع بیش از پیش نمایان است. دومین مورد قابل بحث اتفاقات اخیر در منطقه خاورمیانه است که تا چندی پیش شرایط بازار متاثر از وضعیت کشور سوریه بود و اما اکنون درگیریهای داخلی کشور عراق است که به صورت کوتاهمدت در
روند حرکتی اقتصاد کشور اثرگذار خواهد بود. بدین صورت بسیاری از شرکتهای داخلی در صنایع مختلف با این کشور در مراودات تجاری هستند که بدون شک این قبیل مسائل و مشکلات گریبانگیر شرکتهای ایرانی طرف قرارداد میشود و تاثیر منفی بر عملکرد صادرات و فروش آنها خواهد داشت. مورد سوم سیاستهای اقتصادی نامتوازن دولت است به این معنی که دولت با اتخاذ سیاستهای ضدتورمی موجبات ایجاد رکود در بازارهای مهمی چون ارز و سکه، سرمایه و مسکن را فراهم ساخته است. اما نکته اینجاست که نتیجه این سیاستها بزرگ شدن بازار سود سپرده بانکی است که در شرایط کنونی از اقبال بیشتری نسبت به سایر بازارهای مالی برخوردار شده است و در نتیجه با سرازیر شدن نقدینگی بازار به آنسو مواجه شده است. این در شرایطی است که بانکها و موسسات مالی همین نقدینگی را بایستی در بازارهای فوق سرمایهگذاری کنند تا بتوانند پاسخگوی تعهدات خود باشند. مورد چهارم که شاید مهمترین آنها باشد نبود بازارگردانان فعال در بازار سرمایه است تا قدرت نقدشوندگی اوراق در بازار سهام حفظ و تقویت شود. این واسطهگری در حقیقت یک مسوولیت اجتماعی در قبال منفعت سهامداران است تا با واکنش به موقع
بازارگردانها از کاهش ارزش شدید سرمایه کلان سهامداران جلوگیری شود. این در حالی است که کارکرد این واسطهگریها زمانی که قیمت سهامشان بسیار پایین است به یکباره بسیار زیاد میشود و شروع به خرید از بازار میکنند حال آنکه در زمان بالا بودن قیمت سهامشان بسیار گوشهگیر و غیرفعالاند. مورد پنجم که شناختهشدهترین آنهاست مذاکرات هستهای است. با توجه به این گام بزرگ یعنی این اراده سیاسی و حرکت در مسیر تعامل و سازش با مجامع بینالمللی اقتصادی بسیاری از شرکتهای فعال بورسی و غیربورسی توانستهاند شرکای تجاری بزرگی را در سطح دنیا بیابند و چرخ اقتصادی کشور را بیش از پیش به گردش درآورند. گذشته از این مسائل در حال حاضر بنا بر آنچه قابل مشاهده است قیمتها به طور میانگین در کف ارزش خود هستند و فروشندگان این روزهای بازار بدون شک با کمترین ارزش، سهام خود را عرضه میکنند. بر این اساس پیشبینی میشود تا زمانی که شرایط فوق بهبود نسبی نیابد شاخص در این کانال باقی خواهد ماند و این رکود نسبی به قوت خود باقی خواهد ماند. از سویی تحلیلهای مالی و اقتصادی شرکتهای بورسی که نشان از پتانسیل و قدرت سهام آنها دارد و از سوی دیگر
نیمنگاهی به تاریخ بازار سرمایه کشور یادآور این نکته است که شاید این روزها بهترین روزهای خرید سهام ارزشی است و سهامداران بایستی به ردیابی این نوع از سهام پرداخته و در همین شرایط به خرید بپردازند تا از خریدهای هیجانی روزهای پیش رو پیشگیری کنند.
دیدگاه تان را بنویسید