تاریخ انتشار:
سهراب اشرفی میگوید: نسخه دولت، بازار طلا را شفا نمیدهد
کاهش مالیات بر ارزش افزوده اثری بر بازار ندارد
سهراب اشرفی عنوان میکند امروز بازار طلا چالشهایی بیش از مالیات بر ارزش افزوده دارد و نمیتوان انتظار داشت که با کاهش چنددرصدی این مدل مالیاتی رونق به بازار طلا بازگردد. اشرفی معتقد است دولت باید اصلاحات بیشتری در قوانین مالیاتی بازار طلا انجام دهد و به جای کاهش درصدی از مالیات معاملات این بازار؛ طلای خام را معاف از مالیات بر ارزش افزوده کند. این کارشناس بازار طلا همچنین معتقد است امروز طلا جایگاه سرمایهپذیری خود را از دست داده و دیگر جایگاه پیشین را در سبد خانوارها ندارد. او کاهش قدرت خرید مردم؛ عدم تناسب بین کارمزد اجرت ساخت و ارزش ذاتی طلای خام را از علل اصلی کاهش مقبولیت مصنوعات طلا برای سرمایهگذاران میداند.
بازار طلا در حالی در انتظار کاهش نرخ مالیات بر مصرف یا مالیات بر ارزش افزوده نشسته که کارشناس این بازار سرمایهای از بیفایده بودن این تصمیم بر احوال این بازار خبر میدهد. سهراب اشرفی عنوان میکند امروز بازار طلا چالشهایی بیش از مالیات بر ارزش افزوده دارد و نمیتوان انتظار داشت که با کاهش چنددرصدی این مدل مالیاتی رونق به بازار طلا بازگردد. اشرفی معتقد است دولت باید اصلاحات بیشتری در قوانین مالیاتی بازار طلا انجام دهد و به جای کاهش درصدی از مالیات معاملات این بازار؛ طلای خام را معاف از مالیات بر ارزش افزوده کند. این کارشناس بازار طلا همچنین معتقد است امروز طلا جایگاه سرمایهپذیری خود را از دست داده و دیگر جایگاه پیشین را در سبد خانوارها ندارد. او کاهش قدرت خرید مردم؛ عدم تناسب بین کارمزد اجرت ساخت و ارزش ذاتی طلای خام را از علل اصلی کاهش مقبولیت مصنوعات طلا برای سرمایهگذاران میداند.
با وجودی که همیشه دولت از قانون مالیات بر ارزش افزوده حمایت میکرد، چرا به یکباره تصمیم گرفت مالیات بر ارزش افزوده بازار طلا را از 9 درصد به سه درصد کاهش دهد؟
بعد از اجرای آزمایشی قانون مالیات بر ارزش افزوده، نواقص، معایب و مشکلات آن مشخص شد و به نظر میرسد دولت هم جهت رفع آنها، اقدام به اجرای اصلاحاتی در این بین کرده است. دولت لایحهای را برای کاهش نرخ مالیات بر ارزش افزوده به مجلس ارائه خواهد کرد. لایحهای که درآن مالیات بر ارزش افزوده طلا از 9 در صد به سه درصد کاهش پیدا کند. اما در این بین موضوع این است که اصلاح و کاهش آن فایدهای هم دارد؟
به نظر شما فایده دارد؟
از دیدگاه کارشناسی باید بگویم که اصلاح این نرخ فایدهای ندارد و اصولاً با اخذ مالیات بر ارزش افزوده از طلا مخالفم. طلا کالای سرمایهای با ماهیت خاص است. از منظری با دلار و ارز برابری میکند و به همین دلیل اخذ مالیات بر ارزش افزوده بر روی طلا کمی متفاوت از سایر کالاهاست. در کشورهای دیگر هم با علم به این مساله تنها مالیات بر ارزش افزوده روی اجرت ساخت و کارمزد ساخت محاسبه میشود و ارزش ذاتی مصنوعات طلا در محاسبات در نظر گرفته نمیشود. به همین دلیل من میگویم کاهش نرخ مالیات بر ارزش افزوده در کشور کارساز نیست و ما هم باید برای بهبود شرایط بازار طلا مانند کشورهای دیگر تنها از کارمزد یا اجرت ساخت مالیات بر ارزش افزوده اخذ کنیم. به نظرم سازمان امور مالیاتی به مشکلات و نواقص اجرای قانون مالیات بر ارزش افزوده پی برده و به همین دلیل اقدام به اصلاحاتی در این باره کرده است. قانون مالیات بر ارزش افزوده با نرخها و محاسباتی که تاکنون داشته ثابت کرده که تناسبی با بازار ندارد. مثلاً میان مالیات بر ارزش افزوده و سود صنف طلافروشان تناسبی وجود ندارد. در حالی که سود عرف بازار هفت درصد است، باید مالیات بر ارزش افزوده 9درصدی
پرداخت کنند. خب این عدم تناسب میطلبید که دولت اصلاحاتی را در این باره انجام دهد. از سوی دیگر قانون مالیات بر ارزش افزودهای که در ایران اجرا میشود با آنچه در دولتهای دیگر به اجرا گذاشته شده تفاوتهای فاحشی دارد و به نظرم این موضوع هم یکی دیگر از دلایلی است که دولت را بر آن داشت تا لایحه اصلاح این قانون را به مجلس تسلیم کند.
یعنی هیچ امیدی نیست که پس از اصلاح و کاهش نرخ مالیات بازار طلا به رونق بیشتری برسد و بازاریان طلا بافروش و درآمد بیشتری مواجه شوند؟
هیچ تفاوتی برای بازار طلا نمیکند. در وضعیت فعلی بازار طلا، عوامل زیادی دخیل هستند. علاوه بر نرخ مالیات بر ارزش افزوده که باعث کاهش تمایل به خرید و مصرف طلا شده است، رکود اقتصادی، تورم، کاهش قدرت خرید و... نیز در این بازار تاثیرگذار بودهاند. به همین دلیل نمیتوان انتظار داشت که تنها با اصلاح نیمهکاره یک عامل که همان کاهش نرخ مالیات بر ارزش افزوده است، رونق چشمگیری در این بازار اتفاق افتد. چرا که تجربه ثابت کرده اجرای این قانون در دوران آزمایشی، با خود قانون تفاوت زیادی داشت. عموماً در تعیین مالیات بر ارزش افزوده طلافروشان، ممیزان روشهای سلیقهای و غیرمتعارفی را به کار گرفتهاند. ماموران مالیاتی عموماً مستندات و دفاتر طلافروشان را فاقد صلاحیت ارجاع میدانند و برای تعیین مالیات طلافروشان به اعداد و ارقام و ترازنامههای طلافروشان استناد نمیکنند. ماموران مالیاتی سعی میکنند از روشهای دیگر که بیشتر به نظرشان نزدیک است، میزان مالیات بر ارزش افزوده واحدهای صنفی طلافروشان را تعیین کنند. آنها به جای استخراج از دفاتر حسابداری واحدها به شاخصههای عینی و فیزیکی آنها استناد و مالیاتشان را مشخص میکنند. مثلاً از
میزان اندوخته و سرمایه طلا؛ متراژ و سایر پارامترهای ظاهری واحد که در قانون اشارهای به آنها نشده است، استفاده میکنند و مالیات واحدها را میبندند. اینگونه عملاً قانون نادیده گرفته میشود. به خاطر این مدل عملکرد ممیزان نمیتوان امیدوار بود که بعد از کاهش نرخ مالیات بر ارزش افزوده، هزینههای واحدهای طلافروش از محل مالیات کاهش پیدا کند و تمایل بیشتری به اشتغال یا توسعه در این رسته صنفی به وجود بیاید.
در وضعیت فعلی بازار طلا، عوامل زیادی دخیل هستند. علاوه بر نرخ مالیات بر ارزش افزوده که باعثکاهش تمایل به خرید و مصرف طلا شده است، رکود اقتصادی، تورم، کاهش قدرت خرید و… نیز در این بازار تاثیرگذار بودهاند. به همین دلیل نمیتوان انتظار داشت که تنها با اصلاح نیمهکاره یک عامل که همان کاهش نرخ مالیات بر ارزش افزوده است، رونق چشمگیری در این بازار اتفاق افتد.
این کاهش نرخ باعث ترغیب به خرید و مصرف نمیشود؟
نه، عموماً امروز مصرفکننده با تورم و کاهش قدرت خرید مواجه است و بیشتر به فکر تامین مایحتاج خود است و خرید کالاهای سرمایهای مانند طلا برایش اولویت ندارد. نکته دوم این است که در سالهای اخیر با کاهش واردات طلا، طلاسازی کشور رشد و بلوغ خوبی داشته و به همین نسبت اجرت ساخت مصنوعات طلا نیز با افزایش همراه بوده است و این موضوع ارزندگی سرمایهگذاری روی طلا را از بین برده است. به عنوان مثال شما در نظر بگیرید که یک زوج جوان ممکن است برای خرید طلا 10 میلیون تومان هزینه کند در حالی که به دلیل بالا بودن اجرت ساخت ارزش ذاتی خریدشان حدود هفت میلیون تومان باشد و این بدان معناست که در زمان معامله تناسبی بین هزینه سرمایهگذاری و ارزش کالاهای سرمایهای برقرار نیست. به همین دلیل مردم کمتر خواهان خرید و سرمایهگذاری روی طلا هستند. از سوی دیگر با توجه به اینکه بازار طلا همچنان سنتی است و رکود و شرایط بازار باعث شده بسیاری از واحدها جهت جذب مشتری این مالیات را روی فروش خود محاسبه نکنند و عملاًدرصدی از بازار از اجرای قانون شانه خالی میکنند. با این حال تناسب بین قیمت طلا، سرمایه و نقدینگی مردم برقرار نیست و تمایل به خرید و
سرمایهگذاری روی طلا کاهش پیدا کرده است.
با وجود این به نظر شما دولت باید چه کند که بازار طلا از این وضعیت خارج شود؟
به نظرم دولت باید برای بازگشت رونق یا حفظ اشتغال در حِرف و صنوف مربوط به طلا، خود طلا را از مالیات معاف و مالیات بر ارزش افزوده را از اجرت ساخت بگیرد. قانونی که در بسیاری از کشورها متداول است. آنها ارزش ذاتی مصنوعات طلا را از مالیات بر ارزش افزوده با مالیات مصرفکننده معاف کرده و تنها از اجرت ساخت مالیات میگیرند؛ چرا که ماده اولیه یا همان طلای خام، در این صنف دائماً در گردش است و اگر بخواهند از هر معاملهای مالیات بر ارزش افزوده بگیرند منطقی نیست. بدین معنی که عموماً طلایی که فروخته میشود، بارها به بازار بازگرداند، ذوب شده؛ دوباره ساخته و فروخته میشود و حجم کالاهای بازار نسبتاً ثابت است. مصداق بارز این مساله، رابطه مالیاتی بین گندم و زمین زراعی است. وقتی میخواهند ارزش مالیاتی معاملات گندم را حساب کنند، ارزش زمین زراعی آن را در نظر نمیگیرند. در معاملات بازار طلا، طلای خام حکم همان زمین زراعی و گندم حکم اجرت یا کارمزد ساخت را دارد. به همین دلیل طلای خام باید معاف از مالیات باشد و تنها مالیات از اجرت ساخت یا کارمزد ساخت محاسبه و اخذ شود.
دولت در اجرای قانون مالیات بر ارزش افزوده عملکرد درستی نداشته و بسیار شتابزده و بدون در نظر گرفتن شرایط اقتصاد کشور این قانون را به اجرا گذاشت به همین دلیل به جای اینکه توفیقاتی در این باره به دست بیاید، اقتصاد کشور، بازار و بازاریان و مصرفکنندگان متضرر شدند.
گفتید نحوه اجرای مالیات بر ارزش افزوده در ایران با سایر کشورها تفاوت عمدهای دارد، اگر میشود بیشتر در مورد این تفاوتها صحبت کنید.
بارزترین و شاید شدیدترین انحرافی که در اجرای این قانون رخ داده است؛ مغایرت قانون مالیات بر ارزش افزوده، با نام خودش است. مالیات بر ارزش افزوده به معنی اخذ مالیات از ارزش افزوده کالاهاست. به همین دلیل در کشورهای دیگر این مالیات تنها مشروط به خرید و فروش یا انجام معاملات نیست. یعنی اگر مادهای به عنوان ماده اولیه فروخته شود؛ در مرحله بعد، اگر روی ماده اولیه فعالیتی انجام شود که منجر به افزایش ارزش آن ماده اولیه شود، باید آن ارزش افزوده محاسبه و مالیات آن پرداخت شود. در اقتصادهای دیگر نحوه محاسبه مالیات بر ارزش افزوده یک کالا از ماده اولیه تا محصول نهایی در نظر گرفته میشود. بدین معنی که براساس پروسه تولیدی که یک کالا میگذارند، ارزش افزوده آن نیز افزایش مییابد؛ ماموران مالیاتی ضمن اینکه تنها ارزش افزوده مراحل زنجیره تولید را در تعیین نرخ مالیات بر ارزش افزوده مدنظر قرار میدهند، مالیات بر ارزش افزوده مرحله قبلی را از مرحله فعلی کسر و به مودی بازمیگردانند. اینگونه از تاثیر افزایش تصاعدی قیمت کالاها جلوگیری میکنند. اما در ایران تمام معاملات زنجیره تولید و فروش از ماده اولیه تا محصول نهایی مشمول پرداخت
مالیات بر ارزش افزوده است.
مدت زمان در نظر گرفتهشده برای پرداخت این مالیات نیز با دول دیگر مغایرت دارد. در کشوری مانند انگلیس، مودیان مالیاتی میتوانند ظرف یک سال مالیات خود را پرداخت کنند. اما در ایران در یک دوره سهماهه باید مالیات به حساب دولت واریز شود. در کشورهای اروپایی نرخ مالیات بر ارزش افزوده کالاها تابعی از سود فروش است. اما در کشور ما همه کالاها را با یک چشم دیده و نرخ مالیاتی تعیین شده است. همانطور که میدانید صادرات از مالیات بر ارزش افزوده معاف است. تفاوت دیگر اجرای قانون مالیات بر ارزش افزوده در ایران و کشورهای بالغ در این زمینه؛ اجرای ناقص معافیت کالاهای صادراتی است. نمونه بارز این تناقض رفتار مالیاتی ما با خریدهای توریستی و مسافران خارجی است که به کشور وارد میشوند. در کشورهای دیگر در سالنهای ترانزیت فرودگاهها، دفاتر سازمانهای امور مالیاتی قرار دارد و مسافران در صورتی که قبوض خرید معتبر داشته باشند، میتوانند مالیات بر ارزش افزودهای را که در خریدهایشان پرداختهاند، بازپس بگیرند. اما آیا ما در ایران هم چنین امکاناتی داریم؟
عدم توجه به نحوه پرداخت در خریدها و جزئیات معاملات یکی دیگر از تفاوتهای اجرای این مدل قانون مالیاتی در ایران و سایر کشورهاست. در ایران مخصوصاً در خریدهای کلان و خریدهای خطوط تولید، خریدها به صورت نقدی انجام نمیشود، به صورت اعتباری یا چکی معاملات در جریان است. به همین دلیل باز هم اخذ مالیات از بسیاری از خریدها و معاملات با مشکلاتی مواجه است. اما متاسفانه در قانون راهکاری برای این مساله دیده نشده است. جرایمی هم که برای مالیات بر ارزش افزوده در ایران در نظر گرفته شده در سایر کشورها مرسوم نیست و بعضی اوقات جرایم مالیاتی یک واحد از سرمایه اولیه یا سرمایه در گردش هم پیشی گرفته؛که قطعاً هم این مساله منطقی و درست نیست. به نظرم سازوکاری هم که سازمان امور مالیاتی و دولت برای اخذ مالیات در نظر گرفتهاند چندان مناسب نیست. یعنی اگر ما بخواهیم مشابه کشورهای دیگر کالا به کالا نرخ مالیات بر ارزش افزوده تعیین کنیم به سازوکار مشابه یک شبکه بانکی و با همان ظرفیت نیروی انسانی؛ سختافزاری و نرمافزاری نیازمندیم.
عملکرد دولت در مورد قانون مالیات بر ارزش افزوده را چگونه ارزیابی میکنید؟
به نظرم دولت در اجرای قانون مالیات بر ارزش افزوده عملکرد درستی نداشته و بسیار شتابزده و بدون در نظر گرفتن شرایط اقتصاد کشور این قانون را به اجرا گذاشت به همین دلیل به جای اینکه توفیقاتی در این باره به دست بیاید، اقتصاد کشور، بازار و بازاریان و مصرفکنندگان متضرر شدند. از سال 87 که قرار شد این قانون به صورت آزمایشی اجرا شود، هیچ زیرساختی اندیشیده نشد و این قانون روی روال سنتی بازار به اجرا درآمد. از سوی دیگر عموماً اقتصاد در شرایطی نبود که توان تحمل این مالیات را در تمام بازارها و کالاها داشته باشد. کما اینکه در بازار سرمایهای مانند طلا این قانون به ورشکستگی و خروج برخی از واحدها از این صنف منجر شد و در صنوف دیگر نیز تاثیرات مشابهی داشت. در عین حال ما در سالیان گذشته همواره با کاهش قدرت خرید مردم مواجه بودیم و به همین دلیل مالیات بر ارزش افزوده جایگاهی در سبد خانوار نداشت و این موضوع باعث کاهش بیشتر قدرت خرید در مردم شد. این روند دال بر این موضوع است که دولت با عدم برنامهریزی در اجرا و عدم ایجاد زیرساختها شوک بزرگی را به اقتصاد کشور وارد کرده و نهتنها به مقاصد خود در این مورد نرسیده بلکه شرایط اقتصادی
را هم برای فعالان و تلاشگران و هم برای مصرفکنندگان سختتر کرده است.
دولت لایحهای را برای کاهش نرخ مالیات بر ارزش افزوده به مجلس ارائه خواهد کرد. لایحهای که درآن مالیات بر ارزش افزوده طلا از ۹ در صد به سه درصد کاهش پیدا کند. اما در این بین موضوع این است که اصلاح و کاهش آن فایدهای هم دارد؟
به نظر شما دولت برای بهبود شرایط و حصول به نتایج مثبت در اجرای قانون مالیات بر ارزش افزوده چه باید بکند؟
باید کارهای تحقیقاتی داخلی و خارجی انجام دهد. دولت باید به آسیبشناسی دقیق تاثیرات اجرای این قانون بپردازد و نواقص را رفع کند. باید قانون مالیات بر ارزش افزوده در ایران نیز مانند کشورهای دیگر جزییتر شود. به گونهای که برای هر کالا متناسب با سود آن، نرخ مالیاتی تعیین کنند. دولت باید برای اجرایی شدن این قانون زیرساختهای مناسبی را فراهم کند. باید اقتصاد سنتی به خصوص در بازار را به سمت اقتصادی سیستماتیک و مدرن سوق دهد. باید به اقتصاد و مردم زمان دهد که خود را با شرایط و قوانین جدید منطبق کنند و در عین حال زیرساختهای مورد نیز باید تهیه و اجرا شوند. از سوی دیگر سازمان امور مالیاتی به عنوان مجری مستقیم این قانون باید عملکرد ممیزان خود را بیش از گذشته تحت کنترل داشته باشد و از آنها بخواهد که عملکرد حرفهای داشته و مطابق قانون با مودیان برخورد کنند.
با این اوصاف، اجرای قانون مالیات بر ارزش افزوده چه تاثیری بر تولید و صادرات کشور گذاشت؟
مالیات بر ارزش افزوده درایران روی بستر اقتصادی متورم و راکد با مشکلات اقتصادی فراوان به اجرا درآمد. در حالی که قیمت تمامشده صنایع تحت تاثیر افزایش قیمتهای مواد اولیه و حاملهای انرژی افزایش یافته بود و با اجرایی شدن قانون مالیات بر ارزش افزوده روند صعودی قیمت کالاها شدت پیدا کرد. همانطور که گفتم نحوه اجرا و محاسبه مالیات بر ارزش افزوده در ایران بسیار متفاوت با سایر کشورهاست و به همین دلیل اثرات معکوسی بر اقتصاد ایران و قیمت تمامشده کالاها گذاشت. این مالیات به خاطر اینکه در تمام داد و ستدهای زنجیرهای یک کالا از ماده اولیه، صنایع تبدیلی، صنایع و بازار اخذ میشود منتج به افزایش غیرواقعی قیمت تمامشده کالاها در صنایع مختلف شد. اینگونه کالاهای ایرانی قدرت رقابت خود را در درون و بیرون مرزها از دست دادند. بازار داخلی بیش از گذشته مهیای حضور مهمانان ناخوانده خارجی شد و کالاهای صادراتی ایران توان رقابتی خود را از دست دادند. به این ترتیب کالاهای ایرانی در بازارهای داخلی و خارجی به حاشیه رانده شد و جایگاه و بازار خود را از دست داد. دولت اگر بخواهد اصلاحاتی واقعی بر روی قانون مالیات بر ارزش افزوده انجام دهد؛
باید بازبینی کلیتری داشته باشد. مثلاً باید از تجربه مثبت کشورهای دیگر در مورد معافیت مالیاتی کالاهایی مثل طلای خام استفاده کند و کالاهای مشابه آن را نیز از مالیات بر ارزش افزوده معاف کند.
دیدگاه تان را بنویسید