شناسه خبر : 18375 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

جواد نوروز‌بیگی مصائب جذب سرمایه در سینمای ایران را بررسی می‌کند

چرا سرمایه‌گذار از سینما فرار می‌کند؟

جواد نوروز‌بیگی معتقد است: سرمایه‌گذاری بخش خصوصی در سینما به فاکتورهای زیادی وابسته ‌است. بیش از همه این نکته اهمیت دارد که رسانه‌ها با سینما و سرمایه‌گذاران همراه شود و مقابل آنها قرار نگیرد. در مدت اخیر هربار که یک شخص حقوقی یا حقیقی وارد سرمایه‌گذاری برای سینما شد جریان رسانه‌ای هجمه‌ای برای این اشخاص ایجاد کرد که آنها هم ترسیدند و فضا را ترک کردند. هر‌چند وقت یک بار این اتفاقات در سینما می‌افتد.

دنیا عیوضی
می‌گویند اگر بخش خصوصی روی سینما سرمایه‌گذاری کند، این هنر-صنعت بی‌فروغ رونق می‌گیرد؛ این در حالی است که به محض ورود یک سرمایه‌گذار یا نهاد تازه‌وارد به سینما، هجمه‌ها و حرف و حدیث‌ها در رسانه‌ها و میان سینماگران شروع می‌شود، تاجایی که آن سرمایه‌گذار خوش‌خیال که با فکر ثواب به میدان آمده بود، کباب می‌شود و دو پا داشته، دو پای دیگر هم اختیار می‌کند و فرار را به قرار ترجیح می‌دهد، اتفاقی که به گفته جواد نوروز‌بیگی تهیه‌کننده سینما چندی پیش برای یکی از بانک‌های خصوصی افتاد و منجر به قطع همکاری‌اش با سینما شد. تحولات فروش گیشه در سال 95، عوامل جذب سرمایه‌گذار بخش خصوصی به سینما و نسبت هزینه تولید و درآمد حاصل از اکران، مباحثی بود که آنها را با این تهیه‌کننده سینما مطرح کردیم. نوروز‌بیگی همچنان به سرمایه‌گذاری بانک‌ها در بخش تولید فیلم امیدوار است و پیشنهاد می‌دهد سینما در این زمینه با همراهی رسانه‌ها هدفمند جلو رود چون نتیجه حاصل به سود سینما خواهد بود.
به نظر شما فروش بالای 10میلیاردی حاصل از اکران چند فیلم را در سال 95 می‌توان برای سینما رشد و جهش به حساب آورد؟ حالا می‌توان امیدوار بود که سرمایه‌گذاری و تهیه‌کنندگی در سینما مورد توجه قرار گیرد و افراد را به خود جذب کند؟
من فکر نمی‌کنم این سطح از فروش را که سینما امسال تجربه کرد بتوان به کلیت سینما تعمیم داد. فروش امسال چند فیلم را در‌بر می‌گرفت. اگر آمار مشخصی از فیلم‌های امسال منتشر شود، دقیق‌تر می‌توان پاسخ داد، اما آنچه مسلم است نحوه فروش درباره فیلم‌هایی که امسال اکران شدند به این شکل بود که سرمایه‌گذاران فقط سرمایه اولیه‌شان را از گیشه درآوردند. اگر فکر می‌کنیم امسال اکران یک فیلم سودآور بوده باید آن‌را بر اساس سود بانکی و خواب سرمایه محاسبه کنیم، در چنین حالتی متوجه می‌شویم سود حاصل چندان هم چشمگیر و دندان‌گیر نبوده ‌است. در واقع اگرچه در سال 95 سینما فروش قابل توجهی را تجربه کرد اما نباید فکر کرد این سطح از فروش رضایت‌بخش است. گیشه‌ها امسال تجربه خوبی از فروش داشتند و از آن حدی که توقع سینماگران بود بالاتر رفت اما به نظر من نباید نتیجه گرفت اکنون اقتصاد سینما در شرایط رضایت‌بخشی قرار گرفته ‌است و حالا می‌توان گفت تهیه‌کنندگی در سینما سودده است و می‌توان انتظار داشت سرمایه‌گذاران به سرمایه‌گذاری در این بخش جذب شوند. به نظر من سرمایه‌گذاری و سودآوری به معنای درست در این سطح جواب نمی‌دهد. شرایط سینما در حال حاضر به گونه‌ای نیست که نسبت خواب پول با بهره‌برداری نسبت قابل قبولی باشد. اما می‌توان از این میزان فروش نتیجه گرفت که سینما در مسیر رو به رشد قرار گرفته و می‌توان به روزهای آتی سینما از نظر سرمایه‌گذاری امیدوار بود.

یعنی با فروش بالای 10 میلیارد چند تک‌فیلم نمی‌توان نتیجه گرفت سینما به‌طور مشخص در مسیر سوددهی قرار گرفته‌است؟
نه، نمی‌توان این نتیجه را گرفت و احساس رضایت داشت. چون تعداد بیشتری از فیلم‌ها بعد از اکران فقط به سرمایه خود رسیدند و سود چندانی نکردند. با یک نگاه گذرا به فیلم‌هایی که امسال روی پرده رفت متوجه می‌شویم این نوع فروش بیشتر مختص فیلم‌هایی بود که در عید اکران شد یا مثلاً فیلم فروشنده که جوایز جهانی داشت. باقی فیلم‌ها حتی آنهایی که در عید فطر اکران شد چنین فروشی را تجربه نکرد. با این موج فروش که در سینما یک مرتبه وارد شد نمی‌توان نتیجه گرفت همه فیلم‌ها به سودآوری رسیده است. اما باید گفت که سینمای 95 نسبت به سال 94 یا 93 اوضاع بهتری دارد.
من همچنان به بانک‌ها امیدوار هستم. اگر از طرف سازمان سینمایی این کار جهت‌دار جلو رود و بتوانند بانک‌ها را متقاعد کنند که بخشی از بودجه‌شان را صرف تولید فیلم کنند و از فضای تبلیغاتی فیلم استفاده کنند، این انگیزه همچنان در بانک‌ها وجود دارد. اما از آن طرف این امکان وجود ندارد که این مذاکرات پیوسته و سازمان‌دهی‌شده ادامه یابد.


فکر می‌کنید همین تفاوتی که سینما در سال 95 نسبت به سال‌های قبل تجربه کرده بر اساس چه مولفه‌ای است؟ گیشه، تبلیغ یا تغییر ذائقه مردم؟
به نظرم گیشه اثر‌بخش بود. گیشه در شرایط خوب و اثر‌بخش قرار گرفت. به‌طور کلی این شرایط را سینما برای مخاطب ایجاد کرده است. اما به هر حال نباید این نتیجه را گرفت که مثلاً اگر یک میلیارد سرمایه برای تولید فیلم صرف می‌شود یک میلیارد یا بیشتر هم برداشت می‌شود. تجربه ثابت کرده که این اتفاق به راحتی رخ نمی‌دهد و عوامل زیادی در آن دخیل هستند. عواملی مثل فصل اکران، گرایش مخاطب، تعداد سالن، شیوه تبلیغات و... من این حد از فروش را هم برای سینما موفقیت می‌دانم اما اینکه موفقیت ادامه‌داری باشد اهمیت بیشتری دارد.

بر اساس گفته شما اگر این سطح از فروش امسال سینما را صرفاً یک موفقیت موقتی در نظر بگیریم، می‌توان انتظار داشت سرمایه‌گذاری در سینما رونق بگیرد و این بخش توسعه پیدا کند؟
سرمایه‌گذاری بخش خصوصی در سینما به فاکتورهای زیادی وابسته ‌است. بیش از همه این نکته اهمیت دارد که رسانه‌ها با سینما و سرمایه‌گذاران همراه شود و مقابل آنها قرار نگیرد. در مدت اخیر هربار که یک شخص حقوقی یا حقیقی وارد سرمایه‌گذاری برای سینما شد جریان رسانه‌ای هجمه‌ای برای این اشخاص ایجاد کرد که آنها هم ترسیدند و فضا را ترک کردند. هر‌چند وقت یک بار این اتفاقات در سینما می‌افتد. همان‌طور که گفتم برای بخش خصوصی چند فاکتور اهمیت دارد، یکی از آنها امنیت سرمایه است. دیگری فضایی است که رسانه‌ها برای بخش خصوصی فراهم می‌کنند. اگر این فضا منفی باشد سرمایه‌گذار دلزده می‌شود. وقتی مطبوعات سینمایی علیه بخش خصوصی رفتار می‌کنند، مانع جذب سرمایه‌گذاران می‌شوند و سرمایه‌گذاران از کار فاصله می‌گیرند. رسانه باید از این کار پرهیز کند و زاویه نگاهش را تغییر دهند. در مدت اخیر بارها دیده‌ایم که رسانه خود به خود موجی را علیه سرمایه‌گذاران بخش خصوصی سینما ایجاد کرده و من به این کار انتقاد دارم. مطبوعات باید به بخش خصوصی توجه نشان دهند و از آنها حمایت کنند. سرمایه‌گذاری پیدا شده و به جای اینکه پولش را در بخش‌های بی‌دردسرتری سرمایه‌گذاری کند وارد صنعتی شده که چندان هم ایمن نیست و ما به جای حمایت، به او حمله می‌کنیم. رسانه‌ها به شکلی خبر‌سازی می‌کنند که سرمایه‌گذار هم به این نتیجه می‌رسد که از موج منفی فاصله بگیرد و روی بخش‌های دیگر سرمایه بگذارد. اگر رسانه‌های سینمایی با جریان فروش و تولید همسو باشند، قطعاً سرمایه‌گذار جذب می‌شود. در همین چهار سال گذشته کدام یک از سرمایه‌گذارانی که وارد سینما شدند، را حفظ کردیم؟ فکر نمی‌کنم بتوانیم یکی از آنها را نام ببریم. در اخبار سینمایی همه سرمایه‌گذاران را در فواصل مختلف زمانی مورد حمله قرار دادیم و آنها هم کار را گذاشتند و رفتند. تعداد سرمایه‌گذارانی که وارد سینما شده ‌بودند کم هم نبود. من می‌توانم نام ببرم در مدت اخیر چند سرمایه‌گذار به سینما آمدند و رفتند. جریان رسانه‌ای‌ طوری عمل کرد که این سرمایه‌گذاران را فراری داد.
چند سال گذشته یک بانک خصوصی وارد بخش تولید فیلم در سینما شد و اتفاقاً هدفش از این کار تولید فیلم‌های هنری و اجتماعی بود و توجهی به فیلم‌های تجاری نداشت.


فکر می‌کنید فراری دادن سرمایه‌گذار فقط کار مطبوعات سینمایی است؟ خود سینماگران تاثیر ندارند، مثلاً آن طیفی از سینما که اصطلاحاً مستقل و از جیب خود فیلم می‌سازند و دسترسی به جذب سرمایه ندارند در تولید این موج منفی و مانع‌تراشی‌ها تاثیر ندارند؟
جریان مطبوعات به شکلی است که هیاهو ایجاد می‌کند و این افراد ترجیح می‌دهند از کار فاصله بگیرند. البته در بخش تهیه و تولید هم اتفاقاتی افتاد و سرمایه‌گذاران تصمیم گرفتند کار نکنند. من تقصیر را فقط گردن مطبوعات نمی‌اندازم. این طرف در داخل سینما در بخش تولید و پخش هم فضای مناسبی در مواجهه با سرمایه‌گذاران وجود ندارد. این سه بخش هیچ وقت همسو با هم حرکت نمی‌کنند تا سرمایه‌گذار را حفظ کنند و سرمایه‌گذاران از این بخش‌ها آسیب دیده‌اند و کنار کشیده‌اند. به‌طور کلی تولید، پخش و مطبوعات سینمایی سرمایه‌گذار را فراری می‌دهند، در حالی که باید در حفظ سرمایه‌گذار کوشا باشند.

به نظر می‌رسد مطبوعات تحت تاثیر سینماگران هستند، مشکل اصلی خود خانواده سینماست که در مواردی که مرتبط با سرمایه و سرمایه‌گذار است به هم برچسب‌ می‌زنند. مثلاً وقتی یک نفر از خانواده سینما پیدا می‌شود و موضوع پولشویی را مطرح می‌کند بالطبع این خبر به مطبوعات نشت پیدا می‌کند...
بله، این کلمه یکباره در سینما و مطبوعات سینمایی رایج شد. احساس می‌شد که عده‌ای وارد سینما شده‌اند و در پس فیلمسازی پولشویی می‌کنند. به نظر من این تصور اشتباه است و اصلاً نمی‌توان از این ‌کارها پولشویی درآورد. مثلاً یک سرمایه‌دار به سینما بیاید و سرمایه تولید یک فیلم را پرداخت کند که از این طریق امتیازات دولتی و پول کلانی را جابه‌جا کند. به نظر من سینمای ایران چنین قابلیتی ندارد. اگر‌چه در حال حاضر برای دو سرمایه‌گذار سینمایی مشکل پیش آمده و دستگاه قضایی به پرونده آنها رسیدگی می‌کند اما این موضوع ربطی به فیلم ندارد. ماجرای این افراد چیز دیگری است. شاید سوءاستفاده‌ای هم از فیلم شده باشد. البته اگر موضوع را با نگاه کارشناسی و تخصصی بررسی کنیم، سرمایه‌گذارانی که دچار مشکل شدند و به قصد تهیه‌کنندگی آمده بودند، می‌بینیم که فعالیت اقتصادی آنها کلی‌تر بود و نمی‌توان فکر کرد آنها به قصد سوءاستفاده از سینما آمده بودند. اگر این چنین بود که الان همه ما تهیه‌کننده‌ها باید سرمایه‌دار می‌شدیم. در حالی که نگاه کنید صنف تهیه‌کننده‌های سینما در حال حاضر ضعیف‌تر از قبل شده. صنفی که نگاهش به دست دولت است. اگر فضا به این شکل بود که خود ما تهیه‌کننده‌ها خیلی زرنگ‌تر بودیم. اصلاً این‌طور نیست، من فکر می‌کنم ما اشتباه می‌کنیم و کسی به قصد پولشویی نیامده است. شاید قصدشان این بوده که کار دیگری در کنار فعالیت‌های اقتصادی داشته باشند که جنبه فرهنگی داشته باشد، یک موسسه فرهنگی بزنند که فعالیت‌های اقتصادی آنها هم در این موسسه تعریف شود و به عنوان تبلیغات همدیگر را پوشش دهند. اما در سطح کلان بخواهیم فکر کنیم که در پشت این فعالیت‌ها پولشویی شده من حداقل به آن نرسیده‌ام. حالا دیگران که مطرح می‌کنند شاید به آن رسیده‌اند و اسنادی دارند اما من به آن دسترسی ندارم. این مسائل برای این سرمایه‌داران از قبل وجود داشته و ربطی به سینما ندارد.
در هند ۱۵ هزار سینما وجود دارد و فیلم‌ها در بین ۱۵۰۰ تا ۳۰۰۰ سینما اکران می‌شوند. طبیعی است در هفته اول اکران فیلم‌ها به سود‌شان رسیده‌اند و اگر هم ادامه پیدا نکند برایشان مهم نیست.


فکر می‌کنید چگونه می‌توان بخش خصوصی را به سمت سرمایه‌گذاری در سینما راغب کرد؟ گفته می‌شود موانعی هم سر راه آیین‌نامه‌های تولید فیلم وجود دارد که باعث می‌شود سرمایه‌گذار نتواند راحت وارد این فضا شود. مثلاً در صدور پروانه نمایش موانعی برای سرمایه‌گذار وجود دارد؟
ورود بخش خصوصی به سینما ربطی به آیین‌نامه و پروانه نمایش ندارد. به نظر من این مسائل و موانع باعث عدم همکاری بخش خصوصی نمی‌شود. یک سرمایه‌گذار می‌خواهد سرمایه تولید یک فیلم را تقبل کند، بقیه کار تخصص تهیه‌کننده است و کارها را هماهنگ می‌کند. فیلمنامه را می‌خواند و باقی شرایط مهیا می‌شود. این مسائل به سرمایه‌گذار ربطی ندارد. همان‌طور که گفتم مانع اصلی مطبوعات هستند که باعث می‌شوند سرمایه‌گذار به این بخش گرایش پیدا نکند. اگر فکر کنیم دولت باعث فراری دادن این افراد می‌شود هم اشتباه کرده‌ایم. به نظر من مشکل از خود ما سینماگران است.

به‌طور مشخص چه نهاد یا شخصی در چند سال اخیر به عنوان سرمایه‌گذار وارد سینما شد و به دلیل مانع‌تراشی‌هایی که اشاره کردید از این کار فاصله گرفت؟
بخش خصوصی و سرمایه‌گذارانی که وارد سینما می‌شوند، چند دسته هستند. یک دسته افرادی که سرمایه ‌دارند، می‌خواهند درآمد داشته باشند، در نهایت به سرمایه‌شان برسند و این‌کار زمینه‌ساز یک شغل دیگری مثل تهیه‌کنندگی برای آنها شود. این افراد وارد سینما می‌شوند، در میانه راه احساس می‌کنند که آن وعده‌هایی که اول راه به آنها داده شده محقق نشده و با چیزهای دیگری روبه‌رو شده‌اند.
همین موقع است که احساس می‌کنند روند ورودشان صادقانه نبوده است. در واقع صادقانه بوده، اما در سینما آنقدر با متغیر مواجه هستیم که این متغیر‌ها برای سرمایه‌گذاران قابل هضم نیست. دسته دیگر سرمایه‌گذاران هم اشخاص حقوقی هستند. مثلاً چند سال گذشته یک بانک خصوصی وارد بخش تولید فیلم در سینما شد و اتفاقاً هدفش از این کار تولید فیلم‌های هنری و اجتماعی بود و توجهی به فیلم‌های تجاری نداشت. مثلاً طبقه حساس را تولید کرد. اما جریان رسانه‌ای کاری کرد که این بانک از سینما فاصله گرفت و فعالیت‌اش را ادامه نداد. در صورتی که همان موقع قرار بود بانک‌ها وارد تولید فیلم در سینما شوند و هزینه‌های تبلیغاتی‌شان را صرف تولید فیلم کنند. تصمیم درستی هم بود که از فضای تبلیغاتی یک فیلم استفاده کنند و فیلم هم تولید کنند. اما از همان جشنواره دو سه سال پیش جریانی به پا شد که یک مرتبه به آن بانک هجوم آوردند. هجومی که انگار افراد فتنه‌گری آمده‌اند فیلم بسازند. طبیعتاً این اتفاق باعث شد این بخش کنار بکشد و بگوید ما آمده بودیم به سینما و تولید فیلم کمک کنیم، ترجیح می‌دهیم با این رفتارها کنار بکشیم و این هزینه را در بخش‌های دیگر سرمایه‌گذاری کنیم. به این ترتیب سرمایه‌گذاران دیگر هم رفته‌رفته خارج شدند.

چه افراد، بخش‌ها و نهادهایی علاقه‌مند به سرمایه‌گذاری در سینما هستند که می‌توان با برنامه‌ریزی به تولید فیلم هدایت‌شان کرد؟
من همچنان به بانک‌ها امیدوار هستم. اگر از طرف سازمان سینمایی این کار جهت‌دار جلو رود و بتوانند بانک‌ها را متقاعد کنند که بخشی از بودجه‌شان را را صرف تولید فیلم کنند و از فضای تبلیغاتی فیلم استفاده کنند، این انگیزه همچنان در بانک‌ها وجود دارد. اما از آن طرف این امکان وجود ندارد که این مذاکرات پیوسته و سازمان‌دهی‌شده ادامه یابد. از طرف دیگر سرمایه‌دارهایی هم هستند که دوست دارند در سینما حضور داشته باشند، اما چون اقتصاد سینما زیاد مورد توجه نیست، سلیقه‌ای و فردی با آنها برخورد می‌شود. مثلاً یک تهیه‌کننده با یک سرمایه‌گذار مذاکره می‌کند، فیلمی ساخته می‌شود اما جهت‌دار و منسجم نیست. اگر یک شرکت از طرف خانه سینما یا هر جای دیگر تاسیس شود که مورد اطمینان ارگان‌ها و نهادهایی مثل بانک‌ها باشد و جذب سرمایه کند، دیگر بانک‌ها راحت‌تر اعتماد می‌کنند. مثلاً نمی‌گویند که جواد نوروز‌بیگی برای مذاکره آمد می‌گویند یک شرکت سرمایه‌گذاری به قضیه ورود کرده و تاثیرات بیشتری خواهد داشت. اما این ایده‌ها همین‌طور بلاتکلیف مانده‌اند. جذب سرمایه خیلی راحت است اما نگه ‌داشتن آن سخت است. ما هم که این‌ کار را کردیم مطبوعات حمله کردند. من خیلی از این بخش ناراحت هستم. همین حرف‌ها به سینما ضربه می‌زند. در حالی که اگر جهت‌دار شود و هماهنگی ایجاد شود به سینما کمک می‌کند.

به عنوان مثال سرمایه‌گذار از چه انتقاداتی در مطبوعات دلزده می‌شود؟
این انتقادات خیلی سخیف است و قابل بیان نیست. مثلاً در همین فیلم سلام بمبئی تیترهای نادرستی از رسانه‌ها بیرون آمد. برخی نوشتند آقازاده طلا، برخی هم بلیت فیلم را با قیمت طلا یکسان قرار داده بودند و از این قبیل بازی‌های رسانه‌ای کردند. به نظر من اگر انتقادی هم وجود دارد باید مودبانه مطرح شود و حداقل اگر خیرخواهی هم پشت کار مطبوعات است با به کار بردن این الفاظ دیده نمی‌شود.

در حال حاضر مهم‌ترین عامل فروش فیلم‌ها چیست؟
مهم‌ترین عامل تبلیغات است. اگر شرایط تبلیغاتی خوب برای یک فیلم شکل بگیرد و هر جریانی که به تبلیغات فیلم کمک می‌کند در خدمت فیلم باشد، فیلم‌ها خوب می‌فروشند. کشور ما در این زمینه مشکل دارد و هزینه تبلیغات و هزینه تولید خیلی بالاست. به نظر من اگر شبکه‌های مجازی نبود در این حد را هم جلو نمی‌آمدیم. تیزر و بیلبورد گران است و فقط عده‌ای خاص می‌توانند آن را هزینه کنند. مهم‌ترین بخش همین تبلیغات است. زیر‌ساخت‌های سینما هم اثر دارد، شهرستان‌ها که محروم از سالن هستند. فضای اکران گسترده‌تر شود در سود و برگشت سرمایه کمک می‌کند. در هند 15 هزار سینما وجود دارد و فیلم‌ها در بین 1500 تا 3000 سینما اکران می‌شوند. طبیعی است در هفته اول اکران فیلم‌ها به سود‌شان رسیده‌اند و اگر هم ادامه پیدا نکند برایشان مهم نیست. در ایران ما چند تا سالن سینما داریم و به هر فیلم چند تا سالن سینما می‌رسد؟ تازه تولید فیلم هم که در سال 100 تا 150 تا است. میزان پخش هم 50 تا 60 سالن است. وقتی آسیب‌شناسی می‌کنیم این عوامل با هم متعادل جلو نمی‌رود.

برگزاری افتتاحیه‌ها یا فرش قرمزهای فیلم‌ها که به‌تازگی بیش از گذشته رایج شده با هدف درآمدزایی است یا اهداف دیگری دارد؟
جنبه مهم این برنامه‌ها تبلیغ فیلم است، تقدیر و تشکر از عوامل و بازیگران فیلم و دعوت از هم‌صنفان و مسوولان جهت حضور در افتتاحیه فیلم است. حالا حتماً شرایطی هم ایجاد می‌شود که بهره‌برداری و درآمدزایی خواهد داشت. اما عموماً کمتر از این موقعیت استفاده می‌کنند. اما در اصل تقدیر و تشکر هدف اصلی این مراسم است.

با توجه به اینکه فیلم‌های ایرانی از جلوه‌های ویژه و پروداکشن پرخرج برخوردار نیست، بالاترین هزینه فیلمسازی در ایران مربوط به کدام بخش از فیلم است؟
به بازیگر مربوط می‌شود. بیشترین هزینه تولید یک فیلم صرف دستمزد بازیگران می‌شود.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها