تاریخ انتشار:
آیا تهیهکنندگی در سینما مقرون به صرفه است؟
مرز باریک سود و زیان
سینما در ایران هم مثل همه جای دنیا وابسته به متغیرها و تحولاتی است که هر سال در آن رخ میدهد. تحولاتی که در همه زمینهها وجود دارد؛ از زیرساخت سینما و تغییر در سالنهای نمایش فیلم گرفته تا بازار فروش و چیدمان جدول اکران. اما این متغیرها تا جایی تعیینکننده هستند که دلسردی و گاهی دلزدگی را میان تهیهکنندهها و سرمایهگذاران سینما به دنبال دارند.
سینما در ایران هم مثل همه جای دنیا وابسته به متغیرها و تحولاتی است که هر سال در آن رخ میدهد. تحولاتی که در همه زمینهها وجود دارد؛ از زیرساخت سینما و تغییر در سالنهای نمایش فیلم گرفته تا بازار فروش و چیدمان جدول اکران. اما این متغیرها تا جایی تعیینکننده هستند که دلسردی و گاهی دلزدگی را میان تهیهکنندهها و سرمایهگذاران سینما به دنبال دارند. سینمای ایران سال 95 را با فروش قابل توجهی آغاز کرد، فروشی که همان ابتدای سال نوید سال پرسودی را برای سینمای ایران داد، نویدی که باعث شد خیلی از کارشناسان هنری پیشبینی کنند تولید فیلم افزایش پیدا میکند و سرمایه بیشتری به سینما تزریق میشود. پیشبینیهایی که انگار حد وسط ندارد؛ یا گفته میشود «سینما رونق دارد» یا اینکه «فیلمها گیشه ندارد»! وقتی به «هنر هفتم»، واژه «صنعت» هم الصاق شده یعنی پای متغیرهای اقتصاد کلان هم وسط کشیده میشود. به همین دلیل روشن است که اغلب اهالی سینما به ویژه سرمایهگذاران به موضوعات کلانتری چون اهمیت خروج اقتصاد ایران از رکود تورمی، بهبود وضعیت درآمدی دهکهای مختلف تا موضوع اثر توافق هستهای بر امید و نشاط و فضای کلی کشور نگاهی گذرا
داشتند.
سرمایهگذاری در سینما
بحث کلان تهیهکنندگی در سینمای ایران به اقتصاد دولتی، سینمای دولتی و بالطبع بخش خصوصی وابسته است. در ایران، افراد، نهادها و صنایع زیادی وجود دارند که علاقهمند به سرمایهگذاری در سینما هستند. یا افرادی در این زمینه سرمایهگذاری میکنند که به ظاهر متعلق به بخش خصوصی هستند اما در اصل با تکیه به همان امکانات دولتی جلو آمدهاند. در این میان تعداد اندکی هم سرمایهدار میماند که با سرمایه شخصی به میدان آمدهاند.
سینمای سودده
سوددهی در سینما به مفهوم عام به این معناست که سرمایهگذار طبیعتاً روی یک فیلم سرمایهگذاری میکند و از طریق اکران فیلمش سود میکند. اما 70 درصد فیلمها را اگر با محاسبات منطقی سود و زیان اقتصادی در نظر بگیریم، به نظر میرسد سوددهی که ندارند هیچ ضررده هم هستند و تنها چیزی که آنها را سرپا نگه داشته علاقه به فعالیت هنری است. در همین حال بعضی از تهیهکنندهها که وابسته به ارگانهای دولتی هستند یا شغلی دارند که از موقعیتهای ویژه برخوردار است، در تولید سود میکنند و کاری با گیشه ندارند. به این معنا که این افراد سرمایه تولید فیلم را از نهاد یا شخصی جذب میکنند و فیلم را طوری میسازند که 30 درصد از این سرمایه نصیب خودشان شود. به این شیوه این تهیهکنندهها در همان مرحله تولید سود خود را برداشت کردهاند و حالا چه فیلم بفروشد چه نفروشد برای آنها فرقی ندارد. به این ترتیب میان سود و زیان در سینمای ایران مرز باریکی وجود دارد.
شرایطی که وضعیت فرهنگی سینمای ایران تاکنون سپری کرده، اکنون تکان خورده و فیلمها فروش خوبی را تجربه کردهاند. این تحول باعث خشنودی است، ولی اگر جزئیتر نگاه کنیم، متوجه میشویم نسبت تولید و فروش فیلم در ایران نسبت سوددهی نیست و در حال حاضر بالای 60 تا 70 درصد فیلمهایی که روی پرده سینماهای کشور میروند بعد از اتمام فصل اکران مینشینند و ضرری را که متقبل شدهاند اندازهگیری میکنند و این اتفاقی است که مختص به یک یا دو فیلم نمیشود و تعداد زیادی از فیلمها را شامل میشود.
مولفههای فروش
سینمای ایران ما با یک روند معمول و مشخصی مواجه نیست که بتوان پارامترها و مولفههایی را که باعث فروش میشود در نظر گرفت و از ضرر جلوگیری کرد. هربار یک عامل به وجود میآید و معادلات را بر هم میزند.
سینما و خوراک فرهنگی در سبد دولت نقشی ندارد، دولت هم هیچ هزینهای در این بخش نمیکند. کل بودجهای که صرف سینما میشود در کلیت اقتصاد ایران شوخی است. یعنی اگر کل هزینه تولید و فروش سینما را در یک سال جمع کنیم شاید معادل با ساخت دو برج در تهران شود. این در حالی است که به نظر میرسد زیانهایی که متوجه سینما و بالطبع اجتماع نیازمند خوراک فرهنگی است تا حدی محسوس شده که این مهم را ایجاب میکند که سینما روی پای خودش بایستد و توسعه پیدا کند. سرمایهگذاری بخش خصوصی در این زمینه بیتردید اثربخش خواهد بود. این سرمایهگذاری فقط در زمینه تولید فیلم خلاصه نمیشود و حتی اگر در زیرساخت هم به مدد سینما بیاید باز اثربخش خواهد بود. تولید سالنهای سینمای استاندارد یکی از مهمترین فعالیتهایی است که تمرکز بخش خصوصی را میطلبد و سینما را با یک تحول جدی مواجه میکند.
البته سرمایهگذاری در سینما هم در چند سال اخیر با محدودیتهای زیادی روبهرو بوده است. عوامل بازدارنده و مانعتراشیها در آییننامههای اجرایی سینما کار را برای ورود بخش خصوصی سخت و پیچیده کرده است. از سوی دیگر ضمانتی برای صدور پروانه نمایش وجود ندارد و برخی در این زمینه با کارهای شبکهای کار خود را پیش میبرند.
بر همین اساس میبینیم که سینمای ایران بر دوش تعداد اندکی از تهیهکنندگان میگردد و باقی به نوعی سیاهی لشگر هستند و در بازی قرار ندارند. این در حالی است که این مسائل مانع توسعه سینما میشود. اما اگر در وضعیت نرمال قرار داشتیم و همه عوامل در یک چرخه عادی و منطقی قرار داشت، قطعاً سرمایهگذاری در این بخش سودده بود و کار اثر بخشی به حساب میآمد.
اکنون در وضعیتی قرار داریم که بخش زیادی از خانواده سینمای ایران گرفتار روزمرگی شدهاند، طبیعتاً از حضور بخش خصوصی استقبال میکنند، ولی این تعارض وجود دارد که سرمایهگذاری بخش خصوصی در سینمای ایران امنیت ندارد. از طرفی میگوییم که بخش خصوصی وارد فعالیت شود، از طرف دیگر موانعی در آییننامهها وجود دارد که از فعالیت این بخش جلوگیری میکند یا پروسه را پیچیده میسازد.
نتیجهگیری
از سال 93 به بعد با وجود رشد بسیار اندک بخش اقتصاد، امیدها برای افزایش فروش تا حدی زنده شد. با اینکه برخی اهالی سینما، این اتفاق را نه حاصل یک «فرآیند برنامهریزیشده» که متکی بر فروش تکفیلمهایی چون شهر موشهای2، آتشبس2 و طبقه حساس میدانستند اما نباید فراموش کرد نظم و انضباط تا حدی به حوزه سینما بازگشت و فضای سوءتفاهم و خاص پیش از دولت یازدهم، تا حدی کمرنگتر شده است. آمارها نشان میدهد فروش و تعداد مخاطب سینمای ایران در شش ماه نخست امسال، به اندازه کل سال قبل بوده است و هنوز اندکی دیگر از سال باقی مانده است. نصف بیشتر فیلمهای اکرانشده در این مدت، میلیاردی شدهاند و آمار و ارقام نسبتاً امیدوارکننده بودند. البته در سوی مقابل باید به گران شدن تولید فیلم و افزایش هزینههای همه عوامل هم اشاره کرد و «سود» و «منفعت» را با در نظر داشتن این فاکتور محاسبه کرد. در عین حال، «دخل» امسال سینمای ایران در شرایطی بیشتر شد که سال گذشته در همین روزها، پیشبینی مثبتی پیرامون آن وجود نداشت. سال 92 و پس از پایان جشنواره فیلم فجر جمعی از سینماگران، سینماداران و کارشناسان، سال 93 را سالی ناامیدکننده برای گیشه پیشبینی
کردند. تحلیل آنان این بود که احتمالاً روند نزولی کاهش مخاطب از سالهای گذشته در سال 93 هم ادامه مییابد. اکنون بررسیها نشان میدهد فروش گیشه سینماها در نیمه اول سال 93 به بعد به اندازه کل فروش سالهای قبل خود بود و این روند همچنان ادامه پیدا کرد و به سال 95 و فروش قابل توجه ابتدای سال رسید. به این ترتیب شاید بتوان نتیجه گرفت سینما در وضعیت امیدوارکنندهای قرار دارد که با تحریک چند متغیر بتوان این شرایط را در بستر بهتری قرار داد.
دیدگاه تان را بنویسید