تاریخ انتشار:
به همان اندازه که میخورید و میپوشید، به سفر بروید
سفر، داروی روح
حمید زمانی کارشناس گردشگری معتقد است سفر از جمله ضروریات زندگی مردم جامعه است و سفر رفتن برای همه مردم جامعه واجب است، یک سفر چندروزه میتواند بر مثبت شدن روحیه افراد تاثیرگذار باشد و همین امر دلیل بهبود اخلاق و روحیه جامعه شود
حمید زمانی کارشناس گردشگری معتقد است سفر از جمله ضروریات زندگی مردم جامعه است و سفر رفتن برای همه مردم جامعه واجب است، یک سفر چندروزه میتواند بر مثبت شدن روحیه افراد تاثیرگذار باشد و همین امر دلیل بهبود اخلاق و روحیه جامعه شود. به گفته او سالانه مردم زیادی در سراسر دنیا به سفرهای کوتاه و طولانیمدت میروند اما آمار ایران در این بخش نگرانکننده است، آمار موجود از سفرهای تابستانی نشاندهنده این است که در تابستان سال 91 حدود 43 درصد از مردم به سفر نرفتهاند و این امر برای روحیه جامعه بسیار نگرانکننده است.
***
از آنجا که تفریح و گردشگری جزو زندگی روزمره مردم است، دولتها و مسوولان امر باید به این مهم بپردازند، در سالهای اخیر گردشگری در کشور ما به شکل دیگری دیده میشود، به نظر میرسد در سالهای اخیر مدل گردشگری با درآمدها و هزینهها ارتباط تنگاتنگی پیدا کرده است، مردم حتی برای یک روز تعطیلی هم واکنش نشان میدهند و با هر تعطیلی به جادهها میروند، به نظر شما این امر تا چه اندازهای بر محیط زیست و سلامت مردم تاثیرگذار است؟
ابتدا باید این موضوع را از ابعاد مختلف مورد بررسی قرار داد. این موضوع باید قدری کارشناسیتر بررسی شود تا ببینیم که بحث فقط بحث تفریح و اوقات فراغت مردم است یا اینکه ابعاد مختلف و گوناگون اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و موضوعاتی از این دست را برای خانوادهها به همراه دارد. اگر قرار باشد که به صورت جدی و به صورت همهجانبه به این موضوع نگاه شود طبیعتاً سفر برای تمامی جوامع مخصوصاً جوامعی که شهری هستند، نیاز است. این در حالی است که مردم در شرایطی نیاز اساسی دارند تا از زندگی شهرنشینی و دود و دم دور شوند و خود را از این معضلات خلاص کنند. گردشگری تقریباً برای زندگی مردم یک نیاز حیاتی است. این بدین معنی است که گردشگری و تفریح حتماً باید در زندگی مردم گنجانده شود به گونهای که تاثیر اجتماعی و روحی آن نیز بر افکار عمومی دیده میشود.
به نظر شما سفر و گردشگری بر جامعه نیز تاثیرگذار است، اما خب همه مردم توان سفر کردن را ندارند و هزینههای بالای زندگی باعث میشود برخی حتی سالها سفر نروند، بنابراین باید نهاد یا گروهی دست به کار شود، راهکار چیست؟
باید حتماً به سفر کردن و گردشگری به عنوان یک برنامهریزی برای بهبود شیوه زندگی شهری نگاه کرد. این موضوع در کشورهای دیگر طبیعتاً مطالعه میشود. در این زمینه نیز گروههای متولی وارد میدان میشوند و هر کدام در این زمینه نقش خود را ایفا میکنند. در اینباره زیرساختهای فنی به نوعی آماده میشود و به تناسب جمعیت مسافر در ایام تعطیلات زیرساختها نیز در نظر گرفته میشود و برنامهریزیها شکل میگیرد. در این کشورها متناسب با حوزههای مختلف اکثر وزارتخانهها نهتنها وزارت توریسمشان یا سازمانهای بخش گردشگریشان بلکه همه دستگاههای متولی بسیج میشوند که زمینههای مسافرت مردم را فراهم کنند. حالا این مسافرت میتواند جنبه بینالمللی مانند المپیک یا جامجهانی داشته باشد یا در حد سفرهای فصلی و هفتگی باشد، موضوع اینجاست که باید برنامهریزی برای هرگونه سفری انجام شود. البته موضوع سفر و گردشگری برای کشورهای توسعهیافته و در حال توسعه نیز مطرح است، هر کشوری نیز بسته به توانایی اقتصادی خود میتواند امکانات خود را بسنجد و برای آنها برنامهریزی کند. در کشورهای دیگر مانند ژاپن یا کشورهایی از این دست اصلاً سازمان و وزارتی به نام
توریسم و گردشگری ندارند یعنی هر کدام از آن دستگاههای دولتی یا بخش خصوصی یا بخش شهرداری یا هر جایی که برایش مسوولیتی متصور هستند، یک قسمت از کار را بر عهده میگیرند و عملاً وظایف تقسیم میشود. به طور مثال در تمام دستگاهها همچون وزارت راه و شهرسازی بیشتر به ساخت و ساز و توسعه جادهها توجه میشود در صورتی که میتوان به ناوگانها هم توجه ویژه و توسعهای داشت، به نظر میرسد متولیان این امر در کنار توسعه راهها میتوانند با ایجاد اندکی شرایط تسهیلی برای سفرهای مردم اقدامات خوبی انجام دهند.
دولتها چگونه میتوانند در این زمینه وارد شوند یا نقش دولتها تا چه اندازه است؟
در بیشتر کشورها با هر تعطیلی کوچکی در شهرهای بزرگ، شهرداریها خودشان را آماده میکنند. همه اینها در وزارتخانهها و سازمانها به صورت روش ذاتی تعریف شده است. متاسفانه در کشور ما اینطور نیست، در کشور ما نیز در واقع انتظار از یک بخش که آن بخش هم متاسفانه آمادگی لازم برای این کار را ندارد یکسری وظایف ذاتی به وجود میآورد. در برنامه پنجم وظایفی بر عهده سازمان میراث فرهنگی و گردشگری گذاشته شده است اما چون ابزار اجراییاش به آن داده نشده، مسالهساز شده است. به طور مثال این فضا را در اختیار وزارتخانهها یا سازمانهای دیگر مانند مرکز آمار ایران که مسوول احصا و در واقع استخراج آمار هستند قرار دهند برای برنامهریزی صحیحتر ولی درنهایت تکالیفشان را به طور کامل انجام نمیدهند حالا به دلایل مختلفی از جمله اینکه بودجه کافی برای این پروژه یا مثلاً این آمار وجود ندارد و دلایل مختلف دیگری که با آن درگیر هستیم.
آغاز دولت نهم و بعد از آن دولت دهم برای صنعت گردشگری ایران شروع دوران متفاوتی بود. از وعده ساخت هزار هتل در سال ۱۳۸۶ گرفته تا ورود ۵/۷میلیون گردشگر خارجی به ایران در این مدت اعلام شد. در مواردی سیاستهای اعمالشده برای تحقق این وعدهها نیز سیاستهایی نبودند که بتوانند راهگشای رونق این صنعت باشند. به نظر میرسد نبود آمار برای برنامهریزی فعالیتهای بخش خصوصی و دولتی، عدم ساماندهی تاسیسات گردشگری و بسیاری از مشکلات دیگر باعثشد صنعت گردشگری در ایران همچنان ضعیف و کمدرآمد باقی بماند. از سوی دیگر سفرهای داخلی نیز در ایام نوروز و تابستان به حدی رسید که در بسیاری از اوقات برای جامعه میزبان بیشتر خطرناک شد تا سودآور. اینها فقط بخشی از مشکلات صنعت گردشگری است.
چه آماری باید بدهند تا سازمانهای مربوطه در ادامه آن برنامهریزی کنند؟
آماری که باید مرکز آمار ایران در اختیار سازمانها و متولیان قرار دهد هم درباره وضعیت جادهها، ظرفیت راهها و گنجایش هتلها و مسافران است. اینکه آیا مثلاً در ایام عید فطر یا تعطیلاتی از این دست جادههای کشور به ویژه جادههای شمالی کشور که بیشترین مسافران را به خود اختصاص میدهند، گنجایش این تعداد مسافر یا این تعداد ماشین یا این تعداد جابهجایی را دارد یا خیر، مسالهای است که باید مورد توجه بیشتری قرار گیرد. این مشخص است که در طول سالهای اخیر در روزهای پرسفر یا کمسفر، ما چه تعداد مسافر و چه تعداد متقاضی سفر داریم. به طور مثال بهتر است این آمار از سال مبدأ و با شرایط مشخصی بررسی شود. در صورتی که بتوان این کار را انجام داد بسیاری از نقاط قوت و ضعف در همه مجموعهها مشخص میشود و دیگر شاهد شوک و اتفاقات غیرقابلپیشبینی در جریان سفرهای فصلی و مقطعی نمیشویم. به طور مثال برای یک مهمانی نیز باید حتماً ظرفیت محل پذیرایی و نحوه دسترسی به مقصد و همه عوامل در نظر گرفته شود، چه برسد به سفر، مکان تفریح و مسافرانی که قصد سفر دارند و جمعیتشان قابل پیشبینی نیست. سفرهای داخلی کشور ایام تعطیل و زمانی است که مردم تمایل
بیشتری به سفر به شهرهای شمالی کشور دارند. همین عامل باعث میشود تا جادهها آمادگی کامل برای این جمعیت را نداشته باشند. این آماده نبودن راهها و استقبال زیاد مسافران از این مسیرها باعث میشود تا مسافران مسیرهای چندساعته و کوتاه را چندین ساعت طی کنند و به جای اینکه چند روزی را به استراحت بروند و با انرژی مضاعف برگردند خستهتر از گذشته تعطیلاتشان را سپری میکنند، بنابراین وظیفه سازمانهای متولی همچون مرکز آمار ایران این است که ظرفیت راهها را اعلام کنند تا شاهد ترافیکهای چندین ساعته نباشیم. وقتی این آمار نباشد و در اقدام برنامهریزان قرار نگیرد، این وضعیت به وجود میآید. ضمن اینکه لازم است که دولتها بدانند تسهیلات سفر صرفاً جادهسازی نیست. به طور مثال نمیتوان جاده تهران تا تبریز به طول 700 کیلومتر را اتوبانی کرد، اما باید شرایط سفر در مواقع پرتردد مورد توجه قرار گیرد. به طور مثال باید پارکینگ، خدمات بینراهی و جادهای و خدمات رستوران در راهها فراهم شود. اینها 50 درصد از مالیات و از برق، گاز و تلفن معاف هستند. در همین رابطه نیز هیات وزیران مصوبهای دارد و خیلی از استانها زیر بار این قانون نمیروند یعنی
خیلی از دستگاهها این معافیت 50درصدی را به صورت کامل قبول ندارند.
به نظر شما قدرت پایین مسافران برای پرداخت هزینهها باعث افزایش سفرهای کمهزینه و گردشگری آسان در اطراف شهرها نمیشود؟
در بسیاری موارد همه مردم توان پرداخت هزینههای سفر برای گردشگری با تورهای تفریحی و سفر در هتلها و مسافرخانهها را ندارند. حتی برای برخی از خانوارها سفر رفتن با وسیلهای غیر از وسیله شخصیشان مقرون به صرفه نیست. به نظر میرسد این امر نیازمند اراده جمعی و یک بسیج عمومی است. به نظر من این امر نیازمند یک انقلاب همگانی است. انقلابی در بخش فرهنگ، آن هم در بخش تفریح و سازمان یافتن این امر برای بهبود وضعیت روحی مردم و در نهایت جامعه. در حال حاضر نیازمند انقلابی در فرهنگ هستیم، برای هر کار اقتصادی و هر کاری که در اولویت است. مردم کشور ما اهل سفر هستند. به طور کلی همواره به سفر به عنوان راهی برای بهبود روحیه مردم جامعه نگاه شده است، انسانها به سفر به طور مثبت نگاه کردهاند و از هر کسی بپرسید اگر خسته باشد یا مشکلی داشته باشد علاقهمند سفر است و باید به سفر برود. این یک فرهنگ است که مردم باید سفر و فرهنگ مسافرت رفتن را در زندگیشان بگنجانند. همیشه باید سفر را از جمله حقوق اولیه شهروندی در نظر گرفت. در حال حاضر متاسفانه به این پدیده با کملطفی و بیمهری نگاه شده است و به عقیده برخی سفر جزو هزینههای اضافی محسوب
میشود، در صورتی که اینچنین نیست، سفر رفتن جزو ضروریات زندگی است.
آماری که به آن اشاره کردید، در بخش تعداد مسافران هم تاثیرگذار بوده است؟
باید تبعات سفر رفتن یا نرفتن مردم برای جامعه هم مدنظر قرار گیرد. اینکه روحیه مردم پس از سفر رفتن چقدر در زندگی روزمرهشان تاثیرگذار است و میتواند برای روحیه جمعی مثبت باشد. در حال حاضر آمار سال گذشته نشان میدهد که در سهماهه تابستان 91 حدود 43 درصد از مردم کشور سفر نرفتهاند. این آمار بسیار تکاندهنده است. این میزان افرادی هستند که در مدت فصل سفر و مدتی که باید به مسافرت میرفتند به دلایلی از این مهم بیبهره بودند و آثار آن در کل جامعه دیده میشود. در واقع اثرات خوب سفر رفتن مردم در جامعه هم تاثیرگذار است. مشکلات خانوادگی که به تبع آن به وجود میآید، نشانگر این است که برای این موضوع خاص حتماً باید یک اراده و یک عزم و جدیت خاصی اعمال شود تا بتوان از این فرصتها به نحو مطلوب استفاده کرد و حداقل مانند سایر کشورهایی که یک سفر آرام را برای شهروندانشان آماده میکنند این کشور هم این امتیاز را (که البته حق مردم است نه امتیاز) به عنوان حقوق اولیه شهروندی فراهم کند.
بله درست است، سفر رفتن نیز خوراک روحی مردم جامعه است، حال این مهم چگونه باید فراهم شود؟
گاهی اوقات به این فکر میکنم که کاش سفر رفتن هم واجب بود، گاهی اوقات باید با وجود هر مشکلی هم به سفر رفت و به عبارتی سفردرمانی صورت گیرد. اگر همه مردم مزیت سفر را بدانند به طور قطع روی سفر در برنامههای زندگیشان حساب ویژه باز میکنند. اما در حال حاضر این اتفاق نه در بحث فرهنگسازی و نه در بحث اجرایی نیفتاده است.
به نظر شما یکی از دلایلی که مردم کمتر به سفر میروند به مکانهای تفریحی و موقعیت آنها و تسهیلات دولتی مربوط نمیشود؟
طبیعتاً افرادی که امکان سرمایهگذاری دارند، میتوانند وارد این بخش شوند. همانطور که گفته شد این اتفاق در همه جای دنیا میافتد و اصلاً اینطور نیست که همه بتوانند به سفر بروند و اسکان داشته باشند. باید در همه مکانهای تفریحی حداقل بهداشت و ایمنی مردم و مسافران فراهم شود. در این مکانها باید حداقلها و نیازهای ضروری افراد رعایت شود، چرا که سفر رفتن به شکل ویژه و حتی متفاوت با همیشه بسیار هم لذتبخش است. بنابراین متولیان امر خیلی برنامهریزی خاصی ندارند یعنی همه سعی میکنند تا آنجایی که میشود صورتمساله را پاک کنند. امکان دارد که فردا اعتراضی شود و مشکلی به وجود بیاید که بعد پای آن مسوولی که مثلاً موافقت کرده است، به میان بیاید به خاطر همین صورتمساله را پاک میکنند و عملاً قشر غالب جامعه را که قشر متوسط هستند از حداقلهایی که میشود برایشان فراهم کرد محروم میکنند. در حال حاضر اماکنی داریم که میشود برایشان موقعیتهایی را فراهم کرد اما متاسفانه با کوتاهیهایی همراه شده است.
دیدگاه تان را بنویسید