تاریخ انتشار:
پدیده بابک زنجانی نتیجه تحریم و حاکم شدن فضای غیرشفاف است
غریبهای در نفت
از برنامه سوم توسعه که نگاه مثبت نسبت به بخش خصوصی افزایش یافت، تشکلهای بسیاری شکل گرفتند که یکی از آنها اتحادیه صادرکنندگان فرآوردههای نفت، گاز و پتروشیمی بود. در آن زمان اقلام صادراتی اندکی توسط بخش خصوصی صادر میشد. ابتدا بیشتر افرادی که در زمینه ترانزیت و سوآپ فرآوردههای نفتی فعالیت میکردند، هسته اولیه را شکل دادند و زمانی که فضا برای فعالیت بخش خصوصی فراهمتر شد، از سال 1381 اتحادیه شروع به عضوگیری کرد. تقریباً تمام شرکتهای بزرگ فعال در حوزه تولید، صادرات، ترانزیت، واردات و سوآپ عضو اتحادیه یا مورد شناخت آن بودند. اما طی دوران تحریمها و به ویژه از سال 1388 به بعد، افرادی در صحنه تجارت نفت و فرآوردههای نفتی وارد شدند که برای اتحادیه ناشناخته بودند. بازخوردی که از فعالیتهای آنها در منطقه دریافت میشد نیز منفی بود و غیرمنطقی به شمار میرفت. اعضای اتحادیه با مشکلات فراوان سوآپ نفت کوره انجام میدادند؛ یعنی محموله را در نکا تحویل میدادند و پس از تحویل گرفتن در خلیجفارس، با پرمیوم مثبت پنج دلار نسبت به قیمت پلاتس خلیجفارس به فروش میرساندند. همان زمان در مواردی نفت کوره با پرمیوم منفی 50 دلار در
دوبی به فروش میرسید. بازار نفت کوره بین منفی تا مثبت هشت دلار نوسان داشت؛ اما هیچ موقع تخفیفها دورقمی نشده بود. بعد از بررسیها مشخص شد که بیش از یک میلیون تن نفت کوره در مخازن فال تخلیه شده و با قیمتهای زیر نُرم بازار در حال فروش است. آنجا همه متوجه شدند که این معامله نمیتواند درست باشد و پیگیر عملکرد او شدند که در نهایت کار به اینجا رسید.
موفق در انتقال پول
بابک زنجانی در بسیاری موارد عملکرد خوبی داشت که نمیتوان منکر آن شد. بر اساس شنیدهها او 16، 17 میلیارد دلار پول برای کشور جابهجا کرده و بعضاً تا 80 میلیارد دلار هم اعلام شده است. او برای بانکهایی مثل ملت و مسکن اقدام به نقل و انتقال پول به صورتی موفقیتآمیز کرد و شاید همین باعث شد او مورد پذیرش قرار گیرد و در نهایت به او محموله تحویل دهند. برخی بر همین اساس تصور کردند که او توانایی فروش نفت را هم دارد و شاید حتی او را تشویق کردند که به عرصه تجارت فرآوردههای نفتی وارد شود. درباره نیت واقعی او نمیتوان قضاوتی کرد، ولی این امکان وجود دارد که او نقل و انتقال پول را انجام داده باشد تا از روابط و بستر ایجادشده برای ورود به عرصه صادرات نفت بهره بگیرد. بر همین اساس میتوان گفت کار او در نقل و انتقال پول نسبتاً موفق و شاید حتی قابلتقدیر بوده است، اما در زمینه نفت اینگونه نبود و باید پاسخگوی مراجع ذیصلاح باشد. اگر طبق توافق باید کارمزدی بابت نقلوانتقال پول به او پرداخت میشد، نباید حق او تضییع شود و در عین حال زنجانی باید بابت ورود به عرصه صادرات نفت و اقداماتی که انجام داد به دادگاه پاسخ دهد.
ناموفق در عرصه نفت
بخشی از ماجرای بابک زنجانی به تحریمها مربوط میشود. این فضای غیرشفاف و بسته تحمیل شده بر اقتصاد کشور در آن زمان، عواقبی داشته و خسارتهایی را بر کشور وارد کرده است. تخلفات صورتگرفته در آن زمان، از عوارض تحریم بوده است و در نتیجه باید تلاش کرد که دوباره چنان فضایی بر اقتصاد کشور حاکم نشود.
در این حوزه هیچ تخصصی نداشت و همراهانش نیز اینگونه بودند. ورود او به این عرصه هم به خودش، هم به همکارانش، هم به شرکت و هم به بخش خصوصی صدمه زد. همکاران زنجانی در ایران و دوبی اغلب در حال محاکمه هستند یا باید جریمههایی بپردازند. رابط مجموعه آنها در چین به دلیل تخلفاتی که در آنجا انجام داد، در زندان است. با وجود این هیچ اسمی از عضو مجموعه آنها در مالزی مطرح نشده است و معلوم نیست چرا. لذا خوشبختانه وضعیت مجموعه بابک زنجانی در حال رسیدگی است. اما در سوی دیگر تیمی از وزرا و بانک مرکزی نیز در آن زمان بودند که به وزارت نفت اجازه دادند بدون دریافت تضمینهای لازم، پول و فرآوردههای نفتی را در اختیار بابک زنجانی قرار دهند. آنها نیز باید پاسخگو باشند که بر چه مبنایی این کار را انجام دادند. البته باید شرایط آن زمان کشور را در نظر گرفت، ولی باید دید که چرا و بر اساس کدام منطق در چنین حجم و گسترهای وارد معامله با بابک زنجانی شدند؟ این امکان وجود داشت که در ابتدا در مقیاس و حجم کوچک به او اجازه فعالیت داد، نه اینکه به صورت ناگهانی و در مقیاسی گسترده با او وارد مبادله شد. باید LCها و سوئیفتها به درستی کنترل
میشد و پیگیری صورت میگرفته که فرآوردهها چگونه، با چه قیمتی و در کدام بازار به فروش میرسند. امور بینالملل شرکت ملی نفت ایران میتوانست به سادگی ردیابی و پایش را انجام دهد تا متوجه وضعیت شود. هرچند این امکان هم وجود دارد که امور بینالملل خیلی زود متوجه شده باشد وضعیت در چه حالی است ولی دیگر نهادها توجه کافی نکرده باشند. اینها به طور دقیق مشخص نیست و باید مراجعی که به اطلاعات کامل دسترسی دارند موضوع را بررسی کنند تا مشخص شود داستان چیست.
پول زنجانی کجاست؟
باوجود همه مواردی که تاکنون گفته شده است، با توجه به حجم نقل و انتقالاتی که توسط بابک زنجانی صورت گرفته و بعضاً تا بیش از 80 میلیارد دلار هم عنوان شده، او آنقدر سود به دست آورده است که بتوان بخشی از زیان خود را جبران کند. در عین حال زنجانی فعالیتهای دیگری هم داشته و حتی اگر برخی املاک و داراییها را با قیمت بالا خریداری کرده باشد، درآمدهایی داشته است. پولی که او بابت نقل و انتقال نفت به دست آورده نمیتواند ناپدید شده باشد. این پولها احتمالاً در جایی محفوظ هستند و با قدری پیگیری بازگشت آنها دور از ذهن نیست.
گرفتاریهای تحریم
بخشی از ماجرای بابک زنجانی به تحریمها مربوط میشود. این فضای غیرشفاف و بسته تحمیل شده بر اقتصاد کشور در آن زمان، عواقبی داشته و خسارتهایی را بر کشور وارد کرده است. تخلفات صورتگرفته در آن زمان، از عوارض تحریم بوده است و در نتیجه باید تلاش کرد که دوباره چنان فضایی بر اقتصاد کشور حاکم نشود. وقتی روابط کشوری با دنیا قطع میشود، نتیجه آن ظهور تخلف و فساد است که فقط هم به نفت منحصر نیست، بسیاری از شرکتهای دیگر هم با مشکل بلوکه شدن پول و انتقال وجه حاصل از صادرات به داخل مواجه شدند. خسارتهای دیگری هم بوده که علنی نشده است. بابک زنجانی، نیمهآشکار ماجرای تحریمهاست و داستان نیمه به مراتب تاریکتری هم دارد.
علاوه بر این به طور معمول در کشورهای در حال توسعهای که اقتصاد نفتی و دولتی است، ادراک فساد بالاست. جامعه چندان اعتقادی به کارآفرینی ندارد و بر این باور است که هر فرد موفقی، قاعدتاً بر مبنای روابط و زد و بندها به اینجا رسیده است. اصولاً در این کشورها به هر فردی که کسبوکار موفقی دارد، با دیده تردید نگریسته میشود و حتی در میان فعالان اقتصادی هم این فضا وجود دارد. دلیل این است که کارآفرینها نتوانستهاند آثار فعالیت خود را به جامعه نشان دهند، آحاد جامعه هم آنها را باور ندارند. در نقطه مقابل کارآفرینهایی مثل بیل گیتس یا استیو جابز هستند که آثار تلاشهایشان بر زندگی مردم نمایان است. این ماجرا نیز مزید بر علت است که به تمامی چهرههای اقتصادی فارغ از اینکه تخلفی داشتهاند یا نه، نگاه منفی وجود دارد.
دیدگاه تان را بنویسید