تاریخ انتشار:
فرهاد نیلی، اقتصاددانی که ادبیات سیاستگذاری پولی را تغییر داد
استثنای یک قاعده
به نظر میرسد او بیش از آنکه دل در گرو فضاهای آکادمیک داشته باشد به محیطهای سیاستگذاری علاقه دارد. به باور او رشد علم حاصل کنجکاوی نیست بلکه حاصل تعاملی است که با دنیای بیرون شکل گرفته است
ماندگاری اد میلیبند در عرصه سیاست بریتانیا چرا همانند برادرش دیوید نبود؟
«جب بوش» به چه دلیل در مسیری که برادرش «جرج» کامیاب بود، ناکام ماند؟
یا در مثالهای وطنی برادران امینالضرب هر دو تاجر بودند، حاج محمدحسن در این عرصه چهره شد اما برادرش حاج محمد کریم در گمنامی ماند.
یا تجربه برادران رزمآرا؛ علی و منوچهر به دنبال هم وارد عرصه سیاست شدند علی هم به وزارت رسید، هم به صدارت و هم به شهرت اما منوچهر در عرصه سیاست جوانمرگ شد و در تاریخ مهجور. او مدتی کوتاه به وزارت رسید اما همچون آب فواره به زمین بازگشت.
برای این چراها و چهرهها چه پاسخی میتوان داشت؟ باوری وجود دارد که یک اتفاق در خانوادهها دو بار تکرار نمیشود. اگر در خانوادهای چهرهای ابتدا مشهور شود سایه شهرت او بر سر دیگر اعضای خانواده سنگینی میکند. حس سنگینی زمانی که دیگر اعضا راه او را انتخاب کنند، شدیدتر میشود. زیرا همواره شاقول دیگران برای سنجش اطرافیانش است. احتمال دارد مقابل چنین ادعایی، مدعیانی باشند و این باور را به چالش بکشند. اما این نگاه در روانشناسی حامیانی دارد. نظریهای در روانشناسی میگوید: ترتیب تولد یکی از عوامل تاثیرگذار و مهم در سبک زندگی افراد به شمار میآید. خالق این شاخص تشخیصی، «آلفرد آدلر» است. او به گونهای در کاربرد این شاخص چیرهدست شده بود که از روی رفتـار افـراد در مهمانیها حدس میزد که آنها فرزند چندم خانواده هسـتند!
اما این داستان کجا و سوژه گزارش ما کجا؟
تمامی این صغرا و کبراها چیده شد تا قبل از نکتهسنجان و خردهگیران یک کلام گفته شود؛ «فرهاد نیلی» اقتصاددان و برادر دکتر مسعود نیلی اقتصاددان شهیر ایرانی یکی از مثالهای نقض این ادعاست. برای آنکه روشن شود چرا مدعی ادعای خود شدهایم بد نیست به سابقه برادر بزرگتر اشارهای کرد. مسعود نیلی از چهرهای اصلی اقتصاد ایران در سه دهه گذشته است. به نظر میرسد موافق و منتقد بر این گزاره اشتراک داشته باشند. شاهد آنکه جریان فکری مقابل او، در مناظرههای مستقیم و غیرمستقیم، او را در تیررس قرار میدهد. موافقانش نیز تلاش دارند در هر حرکت جدیدی همراهی یا حمایت او را با خود داشته باشند. اگر کلیشههای مطبوعاتی اجازه دهد پربیراه نیست نیلی را از چهرههای مرجع یک جریان فکری در اقتصاد ایران بدانیم. بنابراین تملق و غلو نخواهد بود اگر گفته شود در سپهر اقتصاد ایران، مسعود نیلی یک «نشان» است. به استناد تجربههای مورد اشاره و اشاره نشده و با تکیه بر نظریه ترتیب تولد، میتوان حدس زد قدم برداشتن زیر سایه چنین برادری «سهل و دشوار» است. سهل است چون که امکان دارد نشان برادر در کسب شهرت به کار آید اما دشوار است چون دیگران با ذرهبین به داوری
خواهند نشست و خودآگاه یا ناخودآگاه فرد را با برادر بزرگتر مقایسه میکنند. اگر داوری میان نگارش، نکوهش نشود تا همین جای کار، فرهاد نیلی کارستان کرده است زیرا میان چندین چهره اقتصادی او سوژه نوشتن چنین مطلبی شده است!!! اما ورای چنین تفسیری میتوان از زاویه دیگر نیز نشان داد، چرا فرهاد نیلی خود و به اعتبار خود از نامداران اقتصاد ایران است.
فرهاد نیلی متخصص چیدمان پازلهای پیچیده است. پازلهایی که آنچنان کنار هم جور میشوند که تصویر نهایی، پوستری قابل تامل میشود. فرهاد نیلی این ویژگیها را بهواسطه علاقه وافر به محیط سیاستگذاری کسب کرده است. به نظر میرسد او بیش از آنکه دل در گرو فضاهای آکادمیک داشته باشد به محیطهای سیاستگذاری علاقه دارد. به باور او رشد علم حاصل کنجکاوی نیست بلکه حاصل تعاملی است که با دنیای بیرون شکل گرفته است.
فرهاد نیلی در سال 1389 از مدیرکلی اقتصادی بانک مرکزی به ریاست پژوهشکده پولی و بانکی نقل مکان کرد. کوچ اجباری فرهاد نیلی از «میرداماد» به «سهروردی» را برخی حرکت منفی در طول میدانند. پژوهشکده پولی و بانکی در آن زمان نه به لحاظ سختافزاری و نه به لحاظ نرمافزاری وضع مطلوبی نداشت. ساختمان قدیمی در کوچه پسکوچههای محله اندیشه (بین سهروردی و شریعتی) گواهی بر مهجوریت این نهاد بود. در سطح نرمافزاری نیز همایشهای سالانه این نهاد کمجان و کمرمق بود. نجواهای پشتسر میگفت او از متن به حاشیه تبعید شده است. شاید طبیعیترین واکنش تحمل انزوا و تمرین انتظار باشد اما انسانهای با اراده یا راهی خواهند یافت یا راهی خواهند ساخت. حرکت پژوهشکده از آن پس محسوس شد. دو گروه حسابهای کلان و مدلسازی به گروههای موجود اضافه شد. ویترین این نهاد پژوهشی تغییر کرد. این نهاد از یک خانه کلنگی به یک ساختمان 9 طبقه هجرت کرد که در آن انواع و اقسام کارگاههای آموزشی برگزار میشد. مدل و رویکرد همایش تغییر کرد. متغیر زمان وارد انتخاب عناوین همایش شد تا این فستیوال اقتصادی با تبدیل شدن به یک محل تصمیمسازی رابط تصمیمگیران با
کارشناسان باشد.اما سوای این دستاورد ترویج ادبیات تولیدشده از سوی پژوهشکده میتواند یکی از بزرگترین دستاوردها معرفی شود. در آخرین روزهای ماموریت فرهاد نیلی در پژوهشکده ادبیات پولی این نهاد در فضای رسانهای و کارشناسی مسلط شده بود. بحث تنگنای اعتباری، قاعدهمندی سیاستهای پولی، انتشار مدلهای آماری با زبان عمومی و... مشتی نمونه خروار است. پژوهشکده فرصتی شد که راه ناتمام نیلی در مدیرکلی اقتصادی بانک مرکزی تکمیل شود. ادبیات تولیدشده در خصوص هدفگذاری تورمی در بانک مرکزی که با محوریت نیلی صورت گرفت در پژوهشکده بسط یافت. هدفگذاری تورمی موضوع نوین در سیاستهای پولی است. نیلی و همکارانش در بخش اقتصادی بانک مرکزی این دستاورد را برای اولین بار و به صورت منسجم به ادبیات سیاستگذاری پولی ایران اضافه کردند. این رویکرد بانکهای مرکزی را قادر میسازد علاوه بر مدیریت نوسانات اقتصادی، قدرت خرید مردم را حفظ کنند. برخی از نزدیکان مسعود و فرهاد نیلی در توصیف دو بردار میگویند؛ مسعود نیلی در حوزه اقتصادی همانند عکاس زبردستی است که میتواند تصویر مشخص از اقتصاد ایران ارائه کند. در مقابل فرهاد نیلی متخصص چیدمان پازلهای پیچیده است.
پازلهایی که آنچنان کنار هم جور میشوند که تصویر نهایی، پوستری قابل تامل میشود. فرهاد نیلی این ویژگیها را بهواسطه علاقه وافر به محیط سیاستگذاری کسب کرده است. به نظر میرسد او بیش از آنکه دل در گرو فضاهای آکادمیک داشته باشد به محیطهای سیاستگذاری علاقه دارد. به باور او رشد علم حاصل کنجکاوی نیست بلکه حاصل تعاملی است که با دنیای بیرون شکل گرفته است. سیاستگذاری پولی و بانک مرکزی با زندگی او عجین شده است. بنابراین عجیب نبود دو پست کلیدی در دو وزارتخانه مختلف را در ابتدای دولت یازدهم قبول نکند. مازلو از این گونه افراد به عنوان خودشکوفا یاد میکند، چهرههایی که کارشان بخشی از هویتشان میشود و در بسیاری از موارد، راهی که در اهداف دنبال میکنند، خود یک هدف است. البته این روحیه بعضاً برای برخی از همکاران این گونه شخصیتها گران میآید. نکتهای که به نظر میرسد فرهاد نیلی نیز از آن باخبر است. چون که در مراسم تودیع از پژوهشکده از همکارانش طلب حلالیت کرد و گفت: «هیچوقت نباید مدیری خوشحال باشد که درباره دیگران تصمیم میگیرد.
اما مدیری که نتواند تصمیم بگیرد، نباید مدیر شود. تصمیمگیری در مدیریت گریزناپذیر بوده و بخش تلخ مدیریت است و در روز پایان، انسان بار این تصمیمها را بر دوش دارد.» او چند روز پس از این سخنان به واشنگتن رفت تا نمایندگی ایران در بانک جهانی را بر عهده بگیرد. فارغ از عنوان پرطمطراقش اما مسوولیت جدید نیز دستکمی از تجربه پژوهشکده ندارد. شاهد آنکه کمتر کسی حتی در فضای رسانهای نماینده قبلی ایران در این نهاد را میشناخت. بنابراین این نهاد نیز با وجود اهمیت در متن اقتصاد ایران نبوده است. شاید پیشگویی محسوب شود اما زمان میتواند قاضی مطلوب برای فرهاد نیلی در پایان ماموریتش باشد. اقتصاددانی که با خروج از سایه نامهای بزرگ ایدههای فراوان دارد و برای شکوفایی آن تلاش میکند. با این منطق است که میتوان گفت: در برخی خانوادهها میتوان شاهد ظهور دو پدیده در یک حوزه بود و نظریه ترتیب تولد را نقض کرد.
دیدگاه تان را بنویسید