تاریخ انتشار:
رابطه با اژدها در ترازوی تحلیل
یک کمربند - یک جاده
به منظور بررسی جایگاه کنونی چین در جامعه بینالملل و واکاوی اینکه در روابط بینالملل چه مقاصدی دارد، لازم است به پیشینه تحولات چند دهه اخیر چینیها پرداخته شود. با توجه به تحولات گستردهای که از سال ۱۹۷۸ در کشور چین رخ داد، اقتصاد این کشور، به سوی آزادی گام برداشت و به نوعی سیاست راه خود را از اقتصاد جدا کرد.
به منظور بررسی جایگاه کنونی چین در جامعه بینالملل و واکاوی اینکه در روابط بینالملل چه مقاصدی دارد، لازم است به پیشینه تحولات چند دهه اخیر چینیها پرداخته شود. با توجه به تحولات گستردهای که از سال 1978 در کشور چین رخ داد، اقتصاد این کشور، به سوی آزادی گام برداشت و به نوعی سیاست راه خود را از اقتصاد جدا کرد. در پی این تحول، آمریکا و اروپا و حتی ژاپن و کره جنوبی اجازه سرمایهگذاریهای کلانی را در این کشور یافتند و طی 37 سال گذشته، چین به غول بزرگ اقتصادی صنعتی دنیا تبدیل شد؛ چنان که رشد متوسط 5 /9درصدی چینیها در هر سال، بهطور حتم مدیون این تغییر نگرش در اقتصاد و دست شستن از سیاستهای سابق مائو، رهبر پیشین چینیها بوده است؛ سیاستهای بلندپروازانهای که با رویای احراز قطب سوم سیاسی دنیا همراه بود. اما چین اکنون به سوداگری تبدیل شده که اولویت نخست خود را استفاده از فرصتهای اقتصادی میداند.
در دوران برقراری تحریمها، چینیها با فرصتطلبی در ایران حضور یافتند و تلاش بر آن داشتند که در غیاب شرکتهای اروپایی، بهطور عمده در قالب تامین کالا برای ایران، منافع خود را دنبال کنند تا اینکه لزوماً سرمایهگذاری مستقیمی در ایران داشته باشند. به دلیل نیاز اساسی چینیها به انرژی، با توجه به الزامات رشد اقتصادی آن، در عین حال ایران یکی از تامینکنندههای اصلی نفت و گاز در خاورمیانه برای این کشور محسوب میشد. بر این اساس چینیها در شرایط تحریم، جانب ایران را گرفتند و با فرصتطلبی، منافع قابل توجهی را تاکنون نصیب خود کردهاند. آنها در موضع قدرت قرار داشتند و ایران حق انتخاب دیگری نداشت، بنابراین چینیها با چاشنی عدم ریسکپذیری بازرگانان ایرانی، کالاهای نامرغوب خود را در ازای خرید نفت به ایران فروختند.
رئیسجمهور چین نیز در این ارتباط عنوان داشته که در کشور متبوعش کالاها با کیفیتهای مختلف تولید میشوند که بخشی از آنها نیز حائز کیفیت مرغوبی هستند، حال اینکه بازرگانان ایرانی با صرف نظر از کالاهای دسته اول، به دنبال ارزانترین کالا هستند که با ریسک کمتر، سود بیشتری را به جیب بزنند. پینگ با این اظهارنظر به نوعی توپ را در زمین ایران انداخت و مقصر را بازرگانان ایرانی قلمداد کرد. شاید تا حدودی این گفته رئیسجمهور چین صحت داشته باشد، چنان که کالاهای چینی به کشورهای اروپایی و آمریکا نیز صادر میشوند و در این کشورها، بازارهای مصرفی گستردهای دارند. بر این اساس شاید بخشی از قصور ورود کالاهای فاقد کیفیت چینی، متوجه بازرگانان کشور نیز باشد که با هدف کسب سود بیشتر، کالاهایی با کیفیت نازل، از چین وارد میکنند، البته سخن گزاف نیست اگر عنوان شود که چینیها نیز با علم به اینکه مصرفکنندگان در ایران، حق انتخاب دیگری ندارند، از موقعیت ایجادشده در زمان تحریم نهایت استفاده را برده و بیشتر مواضع خود را در تجارت با ایران دیکته کردهاند.
از منظر دیپلماسی نیز، اگر این نکته مفروض قرار گیرد که چین در تمامی مناسبات بینالملل خود، رویکردی کاسبکارانه در پیش میگیرد، در موقعیت تحریمها علاوه بر مقاصد سودآور اقتصادی، به نوعی از موقعیت ایران نیز بهرهبرداری سیاسی نیز کرده است. همانگونه که روسیه نیز از این امکان پیش آمده به خوبی استفاده کرده و میکند. بر همین اساس چین با جانبداری از ایران در جامعه بینالملل و گاه با بیاعتنایی به تحریمها به خوبی امتیاز میگرفت و هرگاه که منافع خود را در خطر میدید، اعلام بیطرفی میکرد. بنابراین از رفتار دوگانه چین میتوان چنین استنباط کرد که چین از آب گلآلود فضای بینالملل علیه ایران، برای خود ماهی گرفت و منافع اقتصادی و سیاسی خود را مورد پیگیری قرار داد.
به نظر میرسد در سفر رئیسجمهوری چین به عربستان، ایران و مصر که سه قدرت برتر خاورمیانه هستند، بهطور عمده، مقاصد اقتصادی دنبال میشود؛ بهگونهای که وزن مقاصد اقتصادی سنگینتر از اهداف سیاسی این سفر به نظر میرسد و چندان نمیتوان از چینیها انتظار داشت که در میان تنش دو کشور ایران و عربستان، و نیز ناآرامیها در خاورمیانه، نقش میانجی را ایفا کنند. ضمن اینکه مصر مقصد سومی است که در دستور کار این هیات بلندپایه چینی قرار دارد. سه کشور ایران، عربستان و مصر، بازارهای مناسب و جذابی برای آنها به شمار میروند و در روابط اقتصادی و توسعه تجارت خارجی چین اهمیت دوچندانی دارند. گواه آن نیز، حضور شماری از بازرگانان چینی در معیت رئیسجمهور خود در این سفر است.
در کل چین به دنبال بازارهایی است که در آن از فرصت استفاده کرده و یکهتازی کند. از طرفی چشم خود را نیز بر شراکتهای پرسود تجاری نیز نخواهد بست و تلاش همهجانبه در فتح بازارهای جهانی خواهد داشت؛ چنان که هماکنون چینیها در آفریقا بسیار فعالاند و برنامه سفر آنها به مصر به منظور تعمیق روابط صمیمانه با این کشور، پیامی جز گسترش روابط اقتصادی و تجاری با قاره سیاه نخواهد داشت. ضمن اینکه سفر یادشده بهطور حتم دستاوردی سیاسی نیز برای چینیها حاصل خواهد کرد. میتوان گفت دلیل عمده سفر بالاترین مقام جمهوری خلق چین به خاورمیانه، تحقق مقاصد اقتصادی و نیز تحقق طرح «یک کمربند - یک جاده» است، که مانند جاده ابریشم، کانال تجارت و امنیت وصول انرژی به این کشور از آسیای میانه تا آفریقا خواهد بود. البته طی سالهای باقیمانده از سده بیست و یکم این انتظار میرود که چین به بزرگترین قدرت اقتصادی، سیاسی و حتی نظامی دنیا تبدیل شود، و این مهم میتواند عامل گستردهتر شدن تقابل نرم بین این کشور و آمریکا - قدرت برتر فعلی جهان - باشد؛ گو اینکه هماکنون نیز این دو کشور در منطقه آسیا پاسیفیک تنشهایی دارند. با این حال اما چینیها روابط خود
را با عربستان- متحد نزدیک آمریکا - محدود نکرده و حتی در سالهای اخیر به سعودیها موشک بالستیک فروخته و روابط نظامی خود را با این کشور تداوم بخشیدهاند.
اینک با اجرای برجام و لغو تحریمهای ظالمانه، فضای فعالیت بینالمللی برای ایران گشادهتر شده و دامنه انتخاب آن نیز گستردهتر شده است؛ چنان که ایران میتواند شرکای اقتصادی خود را با فراغ بال بیشتری گزینش کند. ضمن اینکه کشورهای دیگر نیز در قالب هیاتهای تجاری، پس از تفاهمنامههای اولیه در مذاکرات هستهای، رفت و آمدهای بسیاری به کشور داشتهاند که نشان از تمایل آنها به مشارکت اقتصادی با ایران دارد.
اما مسائلی در این میان وجود دارد که برای تداوم روابط اقتصادی به نفع هر دو کشور ایران و چین سودآوری دو کشور باید مورد توجه قرار گیرد. به عنوان مثال چینیها میتوانند از طریق بندر چابهار به بازارهای آسیای میانه دسترسی پیدا کنند و صادرات خود را به این کشورها توسعه دهند و نیز از این مسیر در انتقال انرژی استفاده کنند و این امر برای ایران نیز سودآور خواهد بود. از سوی دیگر گسترش سرمایهگذاریهای مستقیم چین در ایران، باز هم به نفع طرفین خواهد بود و میتوان به واسطه توان و انتقال تکنولوژی از سوی چینیها به توسعه زیرساختهای کشور پرداخت.
جان کلام آنکه، پس از لغو تحریمها -که در کشور امکان استقبال از همکاریهای مختلف اقتصادی با تمامی کشورها وجود دارد - و به دلیل وجود منافع دو طرفه ایران و چین، محتمل است که روابط اقتصادی بین دو کشور حتی توسعه بیشتری پیدا کرده و با کیفیت بالاتری ادامه یابد؛ چنان که شاهد ورود کالای با کیفیت و رقابتپذیر چینی به بازار کشور بود و از طرفی ایران نیز میتواند مقصد ایمن و پرسود سرمایهگذاری مستقیم چینیها در طرحهای زیربنایی باشد.
دیدگاه تان را بنویسید