تاریخ انتشار:
پرواز بورس در جشن برجام
زنگ خطر در بازارهای جهانی
هفته گذشته تضاد اخبار داخلی و خارجی موجب رفتاری کاملاً معکوس در بازارهای مالی کشورمان و بازارهای جهانی شد. به این ترتیب، در شرایط سقوط بورسهای بینالمللی، بازار سهام کشورمان با ثبت رکوردهای متوالی توانست بهترین بورس از ابتدای سال ۲۰۱۶ لقب گیرد.
هفته گذشته تضاد اخبار داخلی و خارجی موجب رفتاری کاملاً معکوس در بازارهای مالی کشورمان و بازارهای جهانی شد. به این ترتیب، در شرایط سقوط بورسهای بینالمللی، بازار سهام کشورمان با ثبت رکوردهای متوالی توانست بهترین بورس از ابتدای سال 2016 لقب گیرد. همچنین، دلار که به واسطه نگرانی از وضعیت اقتصادهای غیر از آمریکا ارزش بالاتری در بازارهای جهانی پیدا کرده بود، هفته گذشته تحت تاثیر خوشبینی به اجرای برجام تمایل به کاهش بیشتری داشت.
گردش طلا در مدارهای متعارض
هنگامی که در آغاز سال نو میلادی اونس با سرعت مقاومتها را درنوردید و به مواضع کانال 1100دلاری حمله کرد، بسیاری میپنداشتند «شمش زیر هزار دلار» تنها یک خیال از روی «زودباوری» بوده و این فلز گرانبها به آسانی تن به ارزانی نخواهد داد. با وجود این، فروکش کردن عوامل تنشزای موقتی در فضای سیاسی و اقتصادی باعث شد موج تقاضای طلا به عنوان کالای امن در بازارهای جهانی به طور قابل ملاحظهای فروکش کند. در مقابل نیز، نگاه معاملهگران بازارهای کالایی از جمله طلا به وضعیت شاخص دلار آمریکا و چشماندازی که برای افزایش نرخ بهره فدرالرزرو در سال جاری وجود دارد باعث شده کششی به سمت گرفتن موقعیتهای فروش در این بازارها وجود داشته باشد. در تقابل این عوامل کاهنده و افزاینده در بازار، طلا در حصار قیمتی بین 1071 تا 1098 دلار در هر اونس گرفتار شده است و به نظر میرسد فرار از این محدوده میتواند مسیر فلز زرد را ولو به طور کوتاهمدت برای پایشگران بازار و معاملهگران آن تا اندازهای روشن کند.
هفته کاری گذشته بازارهای جهانی در حالی آغاز شد که طلا در آخرین روز هفته پیش از آن توانسته بود مقداری از ارزش از دست رفته خود را بازیافته و از کمترین سطح خود در 10 روز اخیر یعنی 1071 دلار در هر اونس، به بیش از 1097 دلار افزایش یابد. با این حال، در طول روزهای هفته پیش، فلز زرد در فضایی آلوده به بیم و امیدهای مختلف معاملهگران، تنها نوسانهایی محدود بین 1080 تا 1095 دلار در اونس را دنبال کرد و از رقم زدن سطح قیمتی شاخصتر ناتوان بود. این موضوع را میتوان به برهمکنش نیروهای متضاد یا متنافری نسبت داد که در بازار فلز گرانبها وجود داشته و برآیند آنها نتوانسته برای حرکت قیمت در یک جهت همگرا باشد. هفته گذشته، میزان رشد اقتصادی چین در فصل چهارم سال 2015 نیز منتشر شد تا با کامل شدن آمارهای رشد فصلی سال قبل، میزان رشد دومین اقتصاد بزرگ جهان در آن سال 9 /6 درصد محاسبه شود. با وجودی که این میزان رشد برای این غول اقتصادی دنیا کمترین در 25 سال اخیر به حساب میآید، اما فعالان اقتصادی و بازارها انتظار میزان کمتری از این شاخص را میکشیدند و در نتیجه اعلام این آمار، امیدهایی ولو اندک برای بازیابی شتاب رشد اقتصادی چین در
دلها زنده شد. این امر سبب شد شاخصها در بازار سهام چین و کشورهای اروپای شرقی سبزپوش شوند و در این میان، نقدینگی معاملهگران روزانه از بازار طلا به عنوان کالایی امن به بازارهای دارایی سوق داده شود. در اروپا، انتشار آمارهایی از میزان تورم که رشد این شاخص را در حد صفر در طول یک سال اخیر نشان میداد، باعث شد وضعیت اقتصادی حوزه یورو همچنان در غباری از ابهام و عدم اطمینان باشد. صندوق بینالمللی پول نیز در ضمن گزارشی از میزان رشد پیشبینی شده خود برای کل اقتصاد جهان کاست و با 2 /0 درصد کاهش آن را به 4 /3 درصد رساند. در آمریکا، تنها چند شاخص نهچندان مهم از وضعیت اقتصادی منتشر شد که نتوانست تحرک قابل ملاحظهای به خصوص در بازار طلای نیویورک ایجاد کند. در کنار همه اینها اما شاید بیش از هر چیز نگاه معاملهگران و فعالان اقتصادی آمریکا به بازار انرژی و قیمتهای ساقطشده نفت و بنزین دوخته شده باشد که باعث شده سایه «ضدتورم» بر اقتصاد این کشور سنگینی کند. با کاهش قیمت نفت پایه آمریکا به زیر 27 دلار در هر بشکه، نهتنها فعالیت بسیاری از شرکتهای حوزه نفت و گاز این کشور تهدید میشود، بلکه به طور غیرمستقیم سایر بخشهای
اقتصادی نیز از این موضوع تحت تاثیر قرار گرفتهاند. با تداوم افت قیمت سوخت در آمریکا، گمان میرود روند نسبتاً رو به رشد شاخص تورم در این کشور مختل شده و نماگرهای این شاخص با سیاستهای فدرالرزرو در جهت افزایش نرخ بهره در تقابل قرار بگیرند. حالا باید منتظر ماند و دید گزارش هفته آینده فدرالرزرو از شرایط اقتصادی و دیدگاه این نهاد به وضعیت فعلی چگونه خواهد بود و این نهاد با شرایط پیش آمده چه میزان برای بالا بردن نرخ بهره در ماه مارس آینده و ماههای بعد مصمم مانده است.
از نظر تحلیل تکنیکال، شکستهشدن باند نوسانی 1071 تا 1098 دلار اونس میتواند به خصوص برای معاملهگران روزانه انگیزهای برای گرفتن موقعیت در بازار طلا باشد. در صورتی که مقاومت 1113دلاری این بازار بشکند، به طور قطع موجی از خرید در بازار به راه افتاده و قیمت را تا مقاومتهای بعدی که از مهمترین آنها 1135 دلار است، پیش خواهد برد. در سمت مقابل اگر فروشندگان بتوانند از حمایت 1071 دلار عبور کنند، نگاهها به محدوده 1058 تا 1060 دلار معطوف میشود و پس از آن، کمینه اخیر بازار در سطح 1045 تا 1050 دلار مورد تهدید قرار خواهد گرفت. اما از وضعیت نیروهای خرید و فروش در بازار این طور به نظر میرسد که خریداران با حرکتی که در هفتههای پیش به ثبت رساندند، تا اندازهای دست بالاتر را دارند و در صورت تثبیت قیمت در حوالی کانال 1100 دلار یا بالاتر از آن، میتوانند امیدوار باشند ماه ژانویه 2016 برای بازار طلا به ماه آغاز صعود سالانه این بازار پس از چند سال رکود مبدل شود.
رکوردهای چندجانبه در تالار شیشهای
بورس تهران که از اوایل دیماه به دنبال قرار گرفتن قیمتها در سطوح بسیار مناسب و همچنین پررنگ شدن نشانههای رفع عملی تحریمها مسیر نسبتاً مثبتی را در پیش گرفته بود، در هفته پایانی دیماه و با نهایی شدن برجام، صعود پرشتابی را تجربه کرد. به این ترتیب، شاخص کل بورس با رشد 8 /4درصدی بهترین عملکرد هفتگی خود در 10 ماه اخیر را به ثبت رساند. این رکوردها به هفته گذشته محدود نشد و بورس تهران توانست در ماه گذشته، با رشد 2 /8درصدی بهترین عملکرد خود در 25 ماه اخیر (از آذر 92) را تجربه کند. همچنین، از نظر روزهای مثبت و منفی، شاخص کل در 21 روز معاملاتی دی، فقط سه روز منفی بود که بهترین عملکرد در 27 ماه (از مهر 92) محسوب میشد.
صنایع بورسی نیز در طول یک ماه تقریباً مسیر صعودی در پیش گرفتند و از 37 گروه فعال، فقط شش صنعت با کاهش شاخص مواجه شدند. در بررسی عملکرد این صنایع باید به چند نکته توجه کرد. در میان صنایعی که خوشبینی زیادی به دنبال رفع تحریمها به آنها وجود داشت، گروههایی مثل خودرو، لیزینگ، حمل و نقل و بیمه حضور داشتند. اما گروه بانکی که پیش از این در صف اول رشد قیمتها با خوشبینی به رفع تحریمها قرار میگرفتند، طی این مدت، تا حدودی از قافله صعود باز ماندند. به طوری که شاخص این گروه نتوانست چندان متفاوت از شاخص کل عمل کند و در دیماه رشد 3 /8درصدی را تجربه کند. این در حالی است که مثلاً در دوره خوشبینی به لوزان (فروردین) شاخص گروه بانکی رشد حدود 30درصدی را تجربه کرد، در حالی که شاخص کل بورس در اوج خود 13 درصد افزایش یافته بود. این رویکرد تاکید دارد، سهامداران تا حدودی نسبت به وضعیت بنیادی بانکها نگران هستند که حتی اثرات مثبت برجام نیز نتوانست محرکی جدی برای آنها باشد.
در سمت دیگر، گروههای وابسته به کالاها قرار داشتند. به طوری که گروههایی نظیر کانههای فلزی، فلزات اساسی، فرآوردههای نفتی، سیمان و پتروشیمیها که به شدت تحت فشار افت قیمتهای جهانی و مازاد عرضه داخلی و خارجی هستند در میان صنایعی قرار گرفتند که کمترین رشد یا حتی افت شاخص را در مدت یک ماه اخیر تجربه کردند. این موضوع تاکید میکند تجربه تلخ دو سال اخیر و حرکتهای هیجانی به سهامداران درسهای ارزشمندی داده است. بر این اساس، در کنار خوشبینی به گشایشهای هستهای، سهامداران به وضعیت بنیادی و شرایط بینالمللی نیز توجه زیادی دارند. عملکردی که در ادامه و با توجه به نشانههای امکان وقوع بحران در اقتصاد جهانی کاملاً قابل دفاع است.
به هر حال، خوشبینی به فضای اقتصادی در شرایط پسابرجام باعث شد بورس تهران بر خلاف بازارهای سهام جهانی مسیر صعودی پرشتابی را تجربه کند. در وضعیتی که بازارهای سهام جهانی سال 2016 را به شدت ضعیف آغاز کرده و بدترین عملکرد خود را در طول تاریخ تجربه میکنند، بورس تهران یکهتاز بازارها شد. در این شرایط، سهامداران بورس تهران باید انتظارات خود را از نتایج رفع تحریمها تعدیل کرده و نگاه کوتاهمدت به سرمایهگذاری در این بازار نداشته باشند.
در دنیای دلار ساعت چند است؟
شنبه هفته گذشته برای ایران روزی تاریخی در تقویم به ثبت رسید و تحریمهای بینالمللی که بعضی بیش از یک دهه و بعضی حتی در 37 سال اخیر زندگی مردم کشور را مختل کرده بود، به طور عملی و رسمی برداشته شد. برداشته شدن تحریمهای بانکی از جمله این گشایشها در اقتصاد ایران است و همچنین سامانه سوئیفت، که کار نقل و انتقال بینالمللی پول با آن انجام میشود، بعد از 1400 روز به روی ایرانیان باز شد. به طور طبیعی این امور میتوانند هزینه جابهجایی پول بین ایران و خارج از کشور را به طور چشمگیری کاهش دهند و آثارشان در قیمت حوالههای ارزی و نیز قیمت اسکناس در بازار غیررسمی منعکس خواهد شد. در واقعیت اما در طول یک هفته اخیر، جز برای چند ساعت این موضوع ظهوری نداشت. هفته گذشته و در روز شنبه در حالی که در ابتدای روز دلار بیش از 3640 تومان معامله میشد، با نزدیک شدن به پایان روز و جدی شدن اجرایی شدن برجام، نرخ دلار رفتهرفته کاهش یافت تا حتی در ساعتهای پس از کار رسمی بازار ارز به زیر 3600 تومان رسید. آن طور که برخی از کانالهای تلگرامی معاملات و نرخدهی دلار نقل میکنند، قیمت در نیمههای شب به کمتر از 3550 تومان هم رسیده است. اما
معاملهگران غیررسمی و عمده این بازار با داشتن تجربه وقایع دو تا سه سال اخیر، منتظر شناسایی یک کف قیمتی و خرید کردن در قیمتهای تخفیفیافته بودند و در نتیجه، قیمتهای 3550 تا 3560تومانی حتی به بازار رسمی نیز کشیده نشد و روز یکشنبه، دلار با قیمتی بیش از 3590 تومان گشایش یافت. در ادامه هفته انتشار خبرهایی مانند برقراری مجدد سوئیفت، لغو تحریم بانکهای ایرانی از جمله بانک سپه، یا خبر جابهجا شدن چند میلیارد دلار پول ایران در حسابهای خارجی بعد از چند سال بلوکه بودن، نیز نتوانست دلار را از کانال 3600تومانی جدا کند و اسکناس سبز همچنان در قیمتهایی حوالی این کانال خرید و فروش میشود. یکی دیگر از موضوعاتی که هفته گذشته بر بازار غیررسمی ارز تاثیرگذار بود، پلمبشدن چندین صرافی بود که فعالیت آنها از سوی بانک مرکزی غیرمجاز و بدون داشتن مجوز عنوان شده است. این برخوردها همچنین باعث شد فعالیت دلالها در خیابانهای «ارزی» تهران نیز مختل شود و این نیز تا حدی در تثبیت قیمت دلار نقش بازی کند. در این میان سکه طلا، با کاهش قیمت دلار و به موازات آن کاهش نسبی ارزش اونس در بازارهای جهانی، تا کمتر از 920 هزار تومان فروکاسته شد.
به نظر میرسد بازار ارز و به دنبال آن طلا در داخل کشور به طور دقیق وضعیت ورود ارز پس از اجرایی شدن برجام را پایش میکنند و در صورت مشاهده شدن افزایش جریان ورود ارز به بازار، کاهش قیمت دلار و سکه به طور ملموس اتفاق خواهد افتاد. با وجود این، با مسیر فعلی بازار نفت و افت هفته به هفته آن، افزایش درآمدهای ارزی کشور که در پی آن بخواهد تاثیری در تامین ارز بازار داشته باشد امری در مقطع کنونی دور از ذهن خواهد بود.
کابوس نفت 10دلاری
اواخر سال میلادی پیش صحبت از این بود که نفت در 18 ماه اخیر بیش از 60 درصد از ارزش خود را از دست داده و رکوردی کمنظیر ثبت کرده است. اما حالا و ظرف همین چند هفتهای که از ابتدای سال 2016 گذشته، هر بشکه نفت اوپک کمتر از 24 دلار به فروش میرسد و این کاهش قیمت 15 تا 16دلاری در کمتر از 20 روز باعث شده روند چندماهه اخیر در حاشیه قرار بگیرد. برای برخی از کشورهای صادرکننده نفت، اکنون همان قیمتهای 40دلاری به یک «آرزو» تبدیل شده و در مقابل پیش روی خود «کابوس» نفت کمتر از 20 و حتی 10 دلار را میبینند. در هفتهای که گذشت نفت پایه آمریکا اولین بار پس از سال 2003 به زیر 28 دلار در هر بشکه سقوط کرد و نفت برنت دریای شمال نیز با فروش رفتن به قیمتهایی پایینتر از 30 دلار، رکوردی غیرقابل پیشبینی برای سال 2016 میلادی به ثبت رساند. در این میان اما متضررترین نوع نفت، اوپک بود که به کمتر از 24 دلار رسید. در حالی که بازار نفت به شدت از مازاد عرضه رنج میبرد، برداشته شدن تحریمهای صادرات نفت ایران باعث شده موج هراس تازهای در این بازار به راه بیفتد و معاملهگران چوب حراج به قیمت نفت بزنند. بنا به آنچه آژانس بینالمللی انرژی
گزارش داده، ایران میتواند در کوتاهمدت بین 500 تا 600 هزار بشکه در روز به صادرات نفت خود بیفزاید. گرچه پیدا کردن مشتری برای این حجم نفت در بازار آسیبدیده و اشباع فعلی دشوار به نظر میرسد، اما به گفته این نهاد بینالمللی و مقامات ایرانی، این کشور توانسته برای افزایش صادرات خود بازاریابی مناسبی انجام دهد و مشکلی برای یافتن مقصد نفتکشهای خود نخواهد داشت. این موضوع، به طوری که معاملهگران بازار طلای سیاه تجزیه و تحلیل میکنند، نتیجهای جز کاهش هر چه بیشتر قیمت نخواهد داشت و به طور مضاعف بازار را زیر فشار قرار خواهد داد. به گفته تحلیلگران در نتیجه مازاد عرضهای که ایران نیز به آن دامن خواهد زد، بازار نفت حتی کمترین رمق خود را برای بازیابی در کوتاهمدت از دست خواهد داد و نمیتوان برای بازگشت آن در سال 2016 چشماندازی متصور بود.
با وجود این، در نگاه طیف دیگری از تحلیلگران و پایشکنندگان بازار نفت، قیمتهای کنونی در سطحی هستند که نمیتوان کاهشی بیش از این برای آنها متصور شد. در نظر این عده، بازار با در نظر گرفتن عوامل بنیادینی چون کاهش تقاضای چین، انباشت ذخایر در انبارههای نفت خشکی و نفتکشها، و افزایش صادرات نفت از سوی ایران، به برآیندی با قیمتهای فعلی دست یافته و به عبارت دیگر، نتیجه تاثیرات این عوامل کاهنده در قیمتهای فعلی برآورده و به گفته آنها «پیشخور» شده است. چنان که این گروه باور دارند، در فاصله ماههای باقیمانده تا سال 2017 و نیز در ادامه، رفتهرفته آثار کاهش سرمایهگذاری بر بخش نفت و استخراج این ماده به خصوص در آمریکای شمالی آشکار خواهد شد و اقتصادهای نوظهور نیز خواهند توانست موتور آسیبدیده رشد خود را ترمیم کنند. بنابراین، به اعتقاد این طیف بازار نفت به زودی کمینه خود را ثبت خواهد کرد و در مسیر بازگشتی ولو به صورت آهسته و تدریجی قرار خواهد گرفت. غیر از این منظر بنیادین، نگاه تکنیکال به بازار نفت نیز دیدگاه این طیف خوشبین را تا اندازهای تایید میکند. در نمودار بازار نفت، در پنجرههای هفتگی و ماهانه، بین
اندیکاتورها و قیمت واگرایی رخنمایی میکند و همچنین، میتوان از شکل گرفتن الگوهای بازگشتی در این پنجرههای زمانی بزرگتر سراغ گرفت. یکی از مهمترین حمایتهایی که فعلاً چشمهای زیادی به آن دوخته شده، در سطح 6 /88 بازگشتی فیبوناچی میان سقف و کفهای معتبر بازار است که سطحی بین 7 /25 تا 2 /26 دلار در هر بشکه برای نفت پایه آمریکا را نشان میدهد. احتمال فراوانی وجود دارد که بازار به این حمایت واکنش نشان بدهد، و به خصوص با توجه به شرایط اشباعفروشی که بازار در آن فرو رفته، حرکت تند و به یکبارهای در بازار مشاهده شود. با چنین اتفاقی، بعید نیست ترمز کاهش بازار پس از ماهها کشیده شده و کمینه نهایی این بازار ظرف چند روز آینده ثبت شود.
پناهگاه سرمایهگذاران با بوی بحران
همانطور که اشاره شد بازارهای جهانی وضعیت به شدت نامطلوبی از ابتدای 2016 تجربه میکنند. عامل اصلی این وضعیت، نگرانی از اقتصاد چین است که رشد اقتصادی آن در سال 2015 به کمترین مقدار در 25 سال اخیر رسیده و در شرایط بسیار نامطلوبی به سر میبرد. اقتصادی که مدتها موتور اقتصاد جهانی بود، اکنون توانی برای تحرک ندارد و وابستگی بازارهای کالایی و در نتیجه سهام به وضعیت این کشور موجب خروج سرمایهگذاران از بورسهای جهانی شده است.
در این میان، مکانهای امن و کمریسک بار دیگر کانون توجه سرمایهگذاران شدهاند. احتمال وقوع بحران اقتصادی نشانههای قابل توجهی پیدا کرده است که فعالان بازارها نیز به آن توجه زیادی دارند. نخستین نشانه تکنیکی، نسبت قیمت طلا به نفت است که به حدود 40 مرتبه و پیک تاریخی خود رسیده است. به عبارت دقیقتر، خرید هر اونس طلا معادل خرید 40 بشکه نفت خام است که بر افزایش تقاضای طلا و در مقابل کاهش تقاضای نفت تاکید دارد. از آنجا که طلا همواره کالایی امن شناخته میشود، تقویت تقاضای آن نشانهای از نگرانی به فضای اقتصاد جهانی است. از سوی دیگر، کاهش تقاضای نفت عموماً به منزله ضعف اقتصاد جهانی گرفته میشود. بنابراین، در شرایط بحران نسبت طلا به نفت به ارقام بسیار بالایی میرسد. با این حال، برخی کارشناسان مازاد عرضه نفت را عامل اصلی افت قیمتها میدانند و در نتیجه چندان نسبت به وقوع بحران نگران نیستند.
در سمت دیگر، بازارهای اوراق بدهی کماعتبار (junk bonds) در وضعیت نامطلوبی قرار دارند. یعنی نرخ سود تامین مالی از طریق این اوراق به سطوح بالایی رسیده است (تقاضایی برای خرید آنها نیست). این امر نیز تاکید میکند که امیدواری به فضای اقتصادی کاهش پیدا کرده و در نتیجه سرمایهگذاران به دنبال سرمایهگذاریهای پرخطر نیستند. به این ترتیب، مکانهای امن سرمایهگذاری بار دیگر جذابیت پیدا کردهاند که نمونههای اصلی آن را میتوان در طلا و ین ژاپن دانست. کشور ژاپن به عنوان یک اقتصاد کمریسک، همواره در شرایط بحرانی با افزایش ارزش پول ملی مواجه میشود و هفته گذشته نیز شاهد قرار گرفتن ارزش ین ژاپن در برابر دلار آمریکا در بیشترین مقدار خود در یک سال اخیر بودیم. طلای جهانی نیز توانست به دنبال همین خوشبینیها با وجود فشار شاخص دلار، بار دیگر بالای سطح 1100دلاری قرار گیرد.
دیدگاه تان را بنویسید