هر فرد شاغل چند نفر را میتواند تحت تکفل داشته باشد؟
تمایل به کوچک شدن
سرپرست خانوار به کسی اطلاق میشود که مسوولیت تامین معاش خانواده را بر عهده دارد. در جامعه ایرانی، معمولاً پدر و در نبود او پدربزرگ یا مادر به عنوان سرپرست خانوار محسوب میشود. در این صورت کوچکترین نهاد اجتماعی یعنی خانواده با تدبیر سرپرست خانواده نیازهای آنها را مدیریت و رفع میسازد. افراد تحت تکفل نیز در یک خانواده معمول همسر، فرزندان زیر ۱۵ سال یا مردان با سنین بالا، افراد علیل و مریض، دانشجویان و بیکاران ارادی و غیرارادی را شامل میشوند.
سرپرست خانوار به کسی اطلاق میشود که مسوولیت تامین معاش خانواده را بر عهده دارد. در جامعه ایرانی، معمولاً پدر و در نبود او پدربزرگ یا مادر به عنوان سرپرست خانوار محسوب میشود. در این صورت کوچکترین نهاد اجتماعی یعنی خانواده با تدبیر سرپرست خانواده نیازهای آنها را مدیریت و رفع میسازد. افراد تحت تکفل نیز در یک خانواده معمول همسر، فرزندان زیر 15 سال یا مردان با سنین بالا، افراد علیل و مریض، دانشجویان و بیکاران ارادی و غیرارادی را شامل میشوند.
چنانچه در کوچه و خیابان از مردم در خصوص تامین معاش و تعداد افراد تحت تکفل پرسش کنید، اولین مسالهای که به طور عموم و افرادی که بیش از 40 سال از عمرشان گذشته باشد نقل میکنند، شنیدنی است. عموم باور دارند که در گذشته یک نفر میتوانست چند نفر را تحت تکفل داشته باشد، ولیکن در حال حاضر اگر همه افراد هم کار کنند و یک نفر در خانه بیکار و فاقد شغل باشد توان پاسخگویی به نیازهای او بسیار سخت است و کار زمانی گره میخورد که فرد مذکور بیمار یا دانشجو یا جوان افسرده بیکار باشد.
به علت افزایش هزینهها و وجود تورم و رکود طولانیمدت و ساختاری ویژه اقتصاد ایران، قدرت خرید مردم به نسبت سنوات گذشته بسیار کاهش یافته و خانوادهها برای تامین حداقلها با وضعیت معیشتی نامساعد، دست و پنجه نرم میکنند. سیاستهای اقتصادی غیرمنسجم و ناکارآمد و سوءمدیریتها و همچنین ضعفهای مشهود در سیاستهای کلان مرتبط با روابط بینالملل هزینههای شگفتانگیزی را بر تاروپود اقتصاد وطن تحمیل کرده است. حاصل تحریمهای ناجوانمردانه بدخواهان، افزایش سطح فقر و عمیق و ساختاری شدن آن در بین دهکهای بیشتری از جمعیت کشور شده است. همانطور که در نمودار زیر ملاحظه میشود، در سال 1375 متوسط هزینه سالانه یک خانوار شهری برابر با یک میلیون و 106 هزار تومان و در سال 1380 برابر با دو میلیون و 802 هزار تومان و در سال 1390 برابر با 13 میلیون و 271 هزار تومان است.1
به نظر میرسد در شرایط حاضر، فشارهای اقتصادی قبل از هر چیز، توان مالی سرپرست خانوادهها را کاهش داده و دو یا چندشغله بودن، در صورتی که امکان اشتغال متصور باشد، اولین قدم و راهحل پیش رو است که اینگونه فشارهای مضاعف بر سرپرست خانوارها، پیامدهایی را همانند کاهش رابطه عاطفی اعضای خانوادهها به همراه خواهد داشت.
برای بررسی اینکه یک خانواده چند نفر را به عنوان سرپرست خانوار میتواند داشته باشد تا از یک زندگی معمولی برخوردار باشد باید اطلاعات بیشتری از سطح توقعات و محتویات سبد کالای خانواده و میزان انرژی و پروتئین مورد نیاز، درآمد خانوارهای روستایی و شهری و تعداد افراد و عائله تحت تکفل آنها داشته باشیم.
جمعیت قریب به 19 میلیونی کشور در سال 1335 از مرز 75 میلیون نفر در سال 1390 نیز فراتر رفته است و برآورد میشود که در آخرین سرشماری که در سال جاری صورت میگیرد، به 80 میلیون نفر نزدیک شود. همانگونه که از آمارهای موجود کشور قابل استنباط است، نرخ رشد جمعیت و زاد و ولد کاهشی بوده، به طوری که میانگین رشد سالانه جمعیت ایران در سال 1345 برابر با 1 /3 درصد و در سال 1390 برابر با 3 /1 درصد است و این موضوع موجب ایجاد حساسیت در بین عدهای از صاحبنظران و مدیران ارشد کشور در خصوص تغییر ساختار هرم جمعیتی کشور در دهههای آتی و پیرشدن اجتماع شده است. از سوی دیگر «نکته قابل توجه این است که به موازات گسترش نسبت جمعیت بالقوه فعال و تقلیل ضریب جوانی، نرخ وابستگی یا بار تکفل ناخالص جمعیت (وابستگی جمعیت کمتر از 15ساله و بیشتر از 64ساله به جمعیت بالقوه فعال 15 تا 64ساله) از حدود 6 /78 درصد در سال 1375 به 8 /47 درصد در سال 1385 کاستی خواهد گرفت که این خود زمینه تعدیل فوقالعاده شدید ابعاد هزینههای مصرفی خانوار و افزایش نسبی توان پسانداز خانوارها در آینده است، مشروط بر آنکه گسست و اختلال در روند مشارکت و فعالیتهای اقتصادی
اعضای قابل به کار آنان ایجاد نشود».2
برای نمونه«خط فقر زندگی در پایتخت در سال گذشته به دو میلیون و ۷۰۰ هزار تومان برای یک خانوار پنجنفره رسیده است. سهم هر فرد در این بخش ماهانه ۵۴۰ هزار تومان است؛ ولی نمیتوان گفت فرضاً فردی با این میزان درآمد و زندگی مجردی میتواند هزینههای مسکن، خوراک، پوشاک و سایر نیازهای خود را تنها با ۵۴۰ هزار تومان در ماه تامین کند. با وجود این، آمارهای متفاوتی درباره میزان درآمد خانوار ارائه میشود؛ به نحوی که بانک مرکزی معتقد است درآمد هر خانوار ایرانی در سال 13۹۳ به میزان ۳۱ میلیون و ۳۹۳ هزار تومان و هزینهها نیز ۳۲ میلیون و ۸۷۶ هزار تومان بوده و مرکز آمار میگوید درآمدها در سال گذشته ۲۴ میلیون و ۱۳۱ هزار تومان و هزینهها نیز ۲۳ میلیون و ۴۸۶ هزار تومان بود».3
به راحتی میتوان دریافت که خانواده در کوچکترین حالت طبیعی خود در تهران که از دو نفر تشکیل میشود، در سال قبل میبایست بیش از یک میلیون تومان درآمد کسب میکرد و در غیر این صورت به جمعیت فقیران کشور خواهند پیوست و هرگونه افزایش افراد تحت تکفل بر این فقر و درماندگی میافزاید و البته در سال جاری این سطوح مبالغی افزایش داشتهاند.
نکته مهم آن است که ترکیب خانواده از شکل سنتی و پیوسته تغییر و تمایل زیاد به کوچک شدن و کاهش افراد تحت تکفل و تعداد آن مشهود است و آمارها این نکته را ثابت خواهد کرد. به عبارتی خانوادههای یکنفره و دونفره به نسبت گذشته افزایش خیرهکننده خواهند داشت و این نکته که در خانوادههای بزرگ جوانان سنین بین 20 تا 35 سال فاقد شغل یا دارای مشاغل کاذب یا با درآمدهای نازل هستند از دیگر ویژگیهای جدید خانوارهای حال حاضر کشور خواهد بود.
پی نوشتها:
1- http: / /amar2013.persianblog.ir /post /145 /
2- تحلیل عملکرد کمیته امداد امام خمینی، اداره کل آمار و خدمات ماشینی،1378 ص 30
3- http: / /www.seratnews.ir /fa /news کد خبر 268830 مورخ 25 آبان 94 سایت صراط نیوز
دیدگاه تان را بنویسید