تاریخ انتشار:
بازار مواد غذایی ایران همچنان روی شایعات سوار است
آیا این ماجراها واقعی است؟
شایعات در بازار مصرفی ایران کم نیست. اگر تا همین دو دهه پیش، گفته میشد که بخاریهای گازی ساخت یک شرکت داخلی کشنده است و این شایعه تولیدکننده بخش خصوصی را تا مرز ورشکستگی نیز برد
شایعات در بازار مصرفی ایران کم نیست. اگر تا همین دو دهه پیش، گفته میشد که بخاریهای گازی ساخت یک شرکت داخلی کشنده است و این شایعه تولیدکننده بخش خصوصی را تا مرز ورشکستگی نیز برد، یا آنکه آدامس تولیدی یک شرکت باسابقه ایرانی، از ضایعات لاستیکی ساخته میشود و مدیران آن مجبور شدند برای رفع این شائبه همیشه آدامس برای جویدن در جیب داشته باشند، امروز دامنه شایعات و شائبههای ساخته و پرداخته ذهن ایرانیان، تقریباً همه بخشهای کسبوکار و فعالیتهای اقتصادی را در برگرفته است. اینکه برخی فرآوردههای گوشتی تولید داخل مثل انواع کالباس و سوسیس، از گوشت گربه یا دورریختنیهای مرغ و احشام تهیه میشود یا فلان نوع از میوه وارداتی سرطانزاست و مصرف آن عواقب ناگواری در پی خواهد داشت، همه و همه شنیدهها و گفتههایی است که ممکن است دیر یا زود به سراغ دیگر بخشهای تولیدی و کسبوکار در ایران هم برود. رفتنی که بعضاً ویرانکننده نیز هست و به طور واقعی یک کسبوکار را تهدید هم میکند. تا چه حد میتوان به اخبار این چنینی اعتماد کرد؟ منبع و منشاء این شایعات کجاست؟ آیا در پس اینگونه اخبار و ماجراها، چماق رقابت منفی خوابیده است یا
آنکه واقعیتی پنهان در دل آن وجود دارد؟ در این گزارش بیآنکه در مقام تایید یا تکذیب برآییم، به شرح برخی از ماجراها و حواشی پیشآمده در حوالی تولیدات داخلی و نیز واردات برخی محصولات خارجی پرداختهایم.
گربهای با یک تکه سوسیس
کانتینرهای یخچالدار یکی پس از دیگری وارد محوطه کارگاه کوچک و نامتعارفی میشوند که با مرکز شهر قم فاصله چندانی ندارد. آخرین محموله که وارد میشود، نگهبان چاق و کمسن و سال درهای ورودی را میبندد. شماره پلاک خودروها همگی متعلق به غیر از تهران است، پس باید از راهی دور آمده باشند. مرد جوانی که کلاه لبهداری بر سر دارد و پاشنههای کفشش را خوابانده، به سرعت عرق نشسته بر پیشانیاش را با دستمال ابریشمی چاکخوردهای که در دست دارد پاک میکند. محوطه کارگاه خیلی هم عریض و طویل نیست، از این رو اولین کانتینر یخچالدار که بارش را خالی میکند از همان در که وارد شده بود خارج میشود تا نوبت به تخلیه کانتینر بعدی برسد. آخرین محموله که خالی میشود، مرد جوان کلاه لبهدار که حالا دستمال ابریشمی را دور گردن انداخته، با اشاره دست به مردی که بالای سکو ایستاده حالی میکند که پنجمین کانتینر هم خالی شد. سبدهای زرد و قرمز رنگی که تا چند دقیقه پیش خالی بودند، حالا پر از تکههای خردشده گوشت و پوست مرغ شده که لابهلای انبوهی از استخوان و غضروف مخفی شده است. کف قسمتی از محوطه کارگاه را ملغمهای از خون و آب و پسماندههای چربی فراگرفته. با هر بار بلند کردن سبدها توسط چند کارگر، چکههای خونابه سکوی بلندی را که راه ورودی به داخل کارگاه است کثیفتر میکند. حالا وقت تولید و تهیه نوعی از مواد غذایی است که این روزها طرفداران زیادی در جامعه دارد. دستگاههای تهیه کالباس و سوسیس با اشاره انگشت شروع به کار میکنند. سبدهای زرد و قرمز یکی پس از دیگری خالی میشود. ماجرای استفاده از گوشت گربه در سوسیس و کالباس بدجور در تهران سر و صدا به پا کرده است. عده ای از مردم خرید و مصرف فرآوردههای گوشتی را تحریم کردهاند. تولیدکنندگان اما باور نمیکنند این شایعات واقعی باشند. مسوولان سکوت را ترجیح میدهند. کانتینرهای یخچالدار از راه میرسند تا آنچه که در کارگاه نمور و تاریک از لابه لای دستگاههای آهنی بیرون آمده بار کنند. مرد جوان کلاه لبهدار، تکهای از سوسیس را در دست دارد. گربه با خالهای سفید و سیاهی که سر و کلهاش زیاد در محوطه کارگاه پیدا میشود بدجور دم میجنباند. آخرین کانتینر یخچالدار در سراشیبی جاده منتهی به کارگاه تولید فرآوردههای گوشتی... گم میشود. چند نفری با سطلهای پرآب، خونابههای جمعشده روی سیمان محوطه را پاک میکنند. گربه با خالهای سفید و سیاه، با تکه سوسیس غنیمتی سرگرم است.
آیا چنین کارگاههای تولیدی فرآوردههای گوشتی در اطراف تهران و سایر شهرهای کشور وجود دارد؟
افلاکی دبیر انجمن تولیدکنندگان فرآوردههای گوشتی: فعالان رسمی این صنعت از شائبه تخلفات به دور هستند.
واکسزدههای سرطانی
باغداران ارومیه دور هم جمع میشوند تا راهی برای بازگشایی گره افتاده به جانشان بیابند. درختانی که حالا از سنگینی بار میوه سر خم کردهاند، دیگر طاقت تحمل این بار را ندارند. چیدن آنها نیز دردی را دوا نمیکند. بازار تهران و دیگر شهرهای بزرگ، پر شده از میوههای خوش بر و روی خارجی. یکی از باغداران پیشنهاد میکند همگی باهم راهی استانداری و اداره وزارت جهاد کشاورزی شوند تا مسوولان راه چارهای بیابند. چنین راهی را دیگر مزرعهداران استانهای شمالی هم رفته بودند اما دست خالی بازگشته بودند. دیگری چاره دیگری میاندیشد؛ محصول سیب و گلابی و گیلاس را بار چندین کامیون کنند و با هم راهی تهران شوند. مستقیم هم به مقابل دفتر نهاد ریاستجمهوری در تهران بروند و بار میوهها را همان جا وسط خیابان خالی کنند. خیلیها با این پیشنهاد موافق نیستند. در تهران اما خبرهای دیگری به گوش میرسد. بازار میوه چند ماهی است که به قرق خارجیها درآمده و در هر کوی و برزن از پایتخت به راحتی میتوان خوشرنگ و لعابها را به چشم دید. میوهفروش دو بر خیابان مولوی، فقط این را میداند که سبدهای سیب چیدهشده در مغازهاش، از اوکراین آمده؛ یا انارهای درشت و سرخفام گوشه مغازه، متعلق به باغات ترکیه است، نه ساوه و سمیرم. قفسههای مرتبشده میوه زیر نور چند لامپ دو هزار وات بیشتر خود را به رخ میکشند. یکی از رهگذران تعبیر جالبی دارد: «سالن زیبایی میوهها». همه اخبار میوههای خارجی در مغازههای لوکس مولوی و چهارراه عباسآباد یا تجریش و دربند پیدا نمیشود. برخی سایتها و خبرگزاریها خبرهای تازهای از میوههای خارجی مخابره میکنند. «شهرداری تهران: میوههای وارداتی سرطانزا هستند.» روزنامه همشهری از جمله رسانههای نوشتاری است که پیگیر این ماجرا میشود. خبرنگار این نشریه در گفتوگو با یک کارشناس تغذیه، این تیتر را منتشر میکند: «میوههای واکسدار سرطانزا هستند.» ماجرا از آنجا آغاز میشود که اخباری در جامعه منتشر شده است مبنی بر اینکه میوههای وارداتی برای آنکه تازه بمانند و جلوه خوشرنگ و لعابی داشته باشند با نوعی واکس یا موم چرب میشوند که این ماده سرطانزاست و مصرف این نوع از میوههای وارداتی خطرناک بوده و منجر به مسمومیت در انسان میشود. از آن طرف، کارشناسان اقتصادی و فعالان تولیدات کشاورزی به شدت منتقد واردات میوه شدهاند و بازار تولیدات داخلی را در خطر میبینند. هشدارهای آنها نیز در رسانهها مبنی بر تهدید تولیدات کشاورزی از سوی واردات گسترده میوه، ظاهراً از سوی مسوولان جدی گرفته نمیشود. باید دست به کار شد. شاید بتوان مصرفکنندگان را با تدابیری که میتواند رسانهای هم باشد، از میوههای وارداتی رویگردان کرده و جای تولیدات داخلی را در بازار باز کرد. بازار مصرف میوههای وارداتی پس از جنجال رسانهای سرطانزا بودن آن، ادامه پیدا کرد. اما این بازار برای همیشه جمع نشد اگرچه طی دو سال اخیر تدابیر ارزی و البته ممنوعیتهای وارداتی منجر به آن شد تا باغداران ارومیه و گیلان و مازندران، جایی برای عرضه محصولات خود پیدا کنند.
ماجرای سرطانزا بودن میوههای وارداتی تا چه اندازه واقعیت داشت؟
محمدهادی حیدرزاده، رئیس سازمان محیطزیست و توسعه پایدار شهرداری: میوههای وارداتی استاندارد نبوده و سم موجود در آنها حتی در میوههای وارداتی اروپایی سرطانزاست.
حل مناقشه شیر با وایتکس
دولت و کارخانههای تولید شیر چند هفتهای است که مقابل هم ایستادهاند. آن یکی زبان تهدید را به کار انداخته و افزایش قیمت را بهانهای بیش از این نمیداند که کارخانهداران در پس آن به دنبال راه فرار از تعزیرات و کنترل بازار میگردند، دیگری اما تصمیمات دولت و دستگاههای متولی تولید را در خشک شدن پستانهای دامها مقصر میداند. دانهها و علوفه تولید داخل کفاف دامداران و واحدهای تولیدی شیر را نمیدهد، واردات نیز به قدری در پیچ و خم تحریمها گیر افتاده که کشتیهای کنجاله و علوفه ماههاست جرات ورود به بنادر ایران را پیدا نمیکنند و ترجیح میدهند همچنان روی آب بمانند. تنش میان دولت و تولیدکنندگان شیر به بالاترین حد خود میرسد. بازار هم به دنبال این تنش در برابر قیمتها سر خم کرده و نابسامانی دیگری این بار در کالایی به نام شیر سر باز میکند. نشست و برخاستهای میان دو طرف نیز راه به جایی نمیبرد. هر یک راهکاری برای پایان دادن به مناقشه شیر در ایران ارائه میدهد اما هیچیک از راهحلها در شیر جوشیده اختلافات میان دو طرف حل نمیشود. در چنین گیروداری و در بیرون از زمین جدال دولت و کارخانهداران، یک خبر به مانند بمب سروصدای زیادی به راه میاندازد. «شیرهای تولیدی برخی کارخانههای لبنی آلوده به وایتکس است.» جنجال این خبر در عرض مدت زمان کوتاهی تمام ایران را درمینوردد و حتی در خارج از مرزها نیز دهان به دهان میگردد. آلودگی شیرهای تولیدی در ایران به وایتکس، اتفاق تازهای است که تاکنون سابقه نداشته. همه از هم میپرسند ماجرا چیست؟ آیا شیرهای لبنی که تاکنون خورده شده، آلوده به ماده شوینده خطرناک آب ژاول بوده است؟ ترس و دلهره در جامعه به یکباره دهان باز میکند. تولیدکنندگان شیر و مواد لبنی که تا پیش از این تنش طاقتفرسایی بر سر قیمت نهایی شیر با دولت داشتند، خود را در ماجرای تازهای درگیر میدیدند که این بار انگشت اتهام جامعه به سمت آنها نشانه میرفت. شایعه وجود وایتکس در شیر، از آنجا شدت یافت که برخی شیرهای تولید ایران بر اساس شایعات منتشرشده میان مردم، حتی پس از گذشت تاریخ مصرف فاسد نشده و به حالت عادی باقی میمانند و برخی دیگر از مردم نیز از تغییر مزه برخی شیرها ابراز نگرانی کردند. یک کارشناس آزمایشگاهی نیز از احتمال دادن آنتیبیوتیک به گاوها سخن گفته که میتواند از وایتکس خطرناکتر باشد. با این وجود، عدهای از کارشناسان تایید میکنند برخی دامداران برای کاهش بار میکروبی تولیدات خود، از وایتکس استفاده میکنند.
ماجرای وجود ماده شیمیایی وایتکس در شیر تا چه اندازه میتواند به واقعیت نزدیک باشد؟
رضا باکری، دبیر انجمن صنایع لبنی: استفاده از وایتکس در شیر امکانپذیر نیست و انجمن صنایع لبنی به نمایندگی از کارخانههای تولیدی، از مدعیان به دادگاه شکایت میکند.
شالیهای سمی خاور نزدیک
شالیزارهای شمال ایران تا همین چند سال پیش میان شالیکاران رهن و اجاره میشد، پیش از آنکه حجم بالایی از آنها در فایلهای فروش مشاوران املاک قرار بگیرد. یک فصل را «مشهدی ابراهیم» برنجکاری میکرد، فصل دیگر «حاج رحمت علی» و پسرانش نان یک سال خود را از شالیزار به دست میآوردند. برخی برنجکاران نیز بدون آنکه تغییر شغل دهند و مانند بسیاری دیگر از همصنفان خود راهی کسبوکار دیگری شوند، نان به دست آمده از شالیزار را همچنان ترجیح میدادند. بازار برنج اما راه دیگری در پیش گرفته بود و فاصله خود را با شالیزارهای گیلان و مازندران بیشتر و بیشتر میکرد. حجرههای کوچک و بزرگ بازار گیلان، دیگر کمتر بنکداری را به چشم میدید که خرید چند صد تنی برنج را حواله کنند. سراغ خریداران عمده بازار را که میگرفتند، گوششان با انواع برنجهای خارجی پر میشد. تایلندی، هندی، پاکستانی و این اواخر، برنج انگلستانی و اسکاتلندی. واردات انبوه کالا که طی سالهای اخیر به سرعت کنتور میانداخت، به سراغ برنج نیز رفته بود و کشتیهای زیادی در بنادر خلیج فارس پهلو میگرفتند که بارشان برنج از امارات و جنوب آسیا بود. در چنین فضایی، ماجرای سمی بودن برنجهای وارداتی نقل محافل شد. اخباری که دهان به دهان میگشت حاکی از آن بود که برنجهای وارداتی که غالباً هندی است، آغشته به سم آرسنیک است و مصرف آن انسان را به راه بیبازگشت سرطان وارد میکند. موضوع آلودگی برنجهای وارداتی نخستین بار در شهریور سال 88 مطرح شد. در این زمان، یکی از مسوولان موسسه استاندارد از احتمال آلودگی برنجهای وارداتی به فلزات سنگین و آرسنیک خبر داد. اما این موضوع خیلی زود از سوی وزیر وقت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و نیز رئیس سابق موسسه استاندارد تکذیب شد. ماجرای شائبه آلودگی برنجهای وارداتی به همین افشاگری و تکذیب زودهنگام ختم نشد چرا که اواخر شهریور 88 بود که مدیرکل استاندارد استان تهران 13 نوع برنج خارجی وارداتی را غیراستاندارد و غیرقابل مصرف اعلام کرد. به گفته این مسوول، کارشناسان این اداره با جمعآوری نمونههایی از چند نوع برنج خارجی وارداتی، به آزمایش آنها از نظر میزان سم مایکوتوکسین، سرب، آرسنیک و کادمیوم پرداختند. پس از این آزمایشها مشخص شد 13 نوع از برنجهای خارجی وارداتی مشکل دارند و مصرف آنها برای مردم زیانآور است. تقابل برنجهای وارداتی که در مظان آلودگی بود و شالیزارهای از رونقافتاده شمال ایران، کار را به جایی رساند که نمایندهای از خطه برنجخیز کشور، پرونده برنجهای آلوده وارداتی را بار دیگر باز کرد. خردادماه امسال بود که نماینده مردم لنگرود در مجلس، اذعان داشت آلودگی برنجهای وارداتی به تایید کارشناسان رسیده است. «مهرداد بائوجلاهوتی» که سخنان وی در روزنامه همشهری انعکاس یافت، اشارهای به منابعی که از آنها به عنوان کارشناس یاد میکند، نکرد اما این هشدار را داد که «ادامه روند بیتوجهی مسوولان به واردات برنجهای آلوده و تهدید سلامت افراد موجب این شد که این بار نمایندگان به جای تذکر دادن به مسوولان کشور به مردم هشدار داده و خواهان توجه بیشتر آنان حین خرید برنج شوند». این نماینده مردم شمال ایران که تولیدات برنجشان روی زمین مانده، تلاش کرد تا با هشدار برنجهای آلوده، توجه مردم را به مصرف برنج تولید داخل جلب کند. در واکنش به این شایعات و شائبهها، وزیر بهداشت دولت دهم، آلودگی برخی از انواع برنجهای آلوده وارداتی را تایید یا تکذیب نکرد. با این حال، فروش و مصرف برنجهای مورد مظان آلودگی همچنان در کشور ادامه دارد به گونهای که حتی یک نوع از برنجهای وارداتی که طی سال 88 از سوی مدیرکل استاندارد تهران در ردیف برنجهای آلوده قرار گرفت، این روزها به صورت گسترده در شبکههای تلویزیونی صدا و سیما تبلیغ شده و آنگونه که در شوهای تبلیغاتی تلقی میشود، خریداران این نوع از برنج با جوایز گرانقیمت سورپرایز میشوند. پرونده برنجهای آلوده به نظر میرسد همچنان باز است و دولت یازدهم نیز باید با ماجراهای آن دست و پنجه نرم کند.
آیا برنجهای هندی و پاکستانی و غیرایرانی که به اعتراف گمرک ایران، طی پنج ماه نخست امسال، جایگاه اول واردات را به خود اختصاص داد، آلوده است یا آنکه شایعهسازی بیش نیست؟
بهمن محمدیاری، عضو کمیسیون صنایع مجلس: بر اساس پیگیریهای کمیسیون کشاورزی مجلس، آلودگی برنجها به علت بالا بودن درصد آرسنیک، سرب و کادمیوم مسجل شده است.
شایعات در بطریهای آب
آبهای معدنی ساخت داخل نیز برای خود داستانی دارد. برخی میگویند بطریهای آب معدنی با آب چاه پر میشود و برخلاف آنچه روی بطریها نوشته شده، نشانی از کلسیم و منیزیم و نیترات در این بطریها نیست. هنوز هم پس از سالها که از تولید نخستین بطری آب معدنی در ایران میگذرد، بسیاری باور ندارند که مایع درون این بطریها از چشمههای معدنی پر شود. این شایعات همچنان بر بالای سر واحدهای تولیدی آب معدنی در گردش است که آنها بطریهای نیملیتری و یک و نیملیتری را با آب معمولی و حتی از شیر آب شهری پر میکنند. با این حال، گوش کارخانههای تولید آب معدنی در ایران از این حرفها پر است و آنها بیاعتنا به شایعات همچنان به کار خود ادامه میدهند. بزرگان این صنعت نیز طعم شایعات و حواشی را که پیرامون تولیدکنندگان این بخش قرار دارد، چشیدهاند. یکی از برندهای معروف داخلی چند سال پیش با اتهام آلوده بودن محصولات خود مواجه شد تا آنجا که چندین محموله صادراتی این شرکت به کشور افغانستان، برگشت خورد. این شرکت که با همکاری یکی از کشورهای اروپایی اقدام به تولید آب معدنی میکند، علاوه بر بازار داخل، صادرات چشمگیری نیز به کشورهای منطقه داشت از جمله آنکه بازار آب معدنی کشور افغانستان را نیز در اختیار داشت. بخش عمدهای از تولیدات این شرکت ایرانی به مصرف نیروهای نظامی آمریکا که در افغانستان مستقر بودند، میرسید و ارز قابل توجهی نیز از محل فروش آب معدنی نصیب این شرکت ایرانی میشد. اما به یکباره نیروهای نظامی ایالات متحده در افغانستان اعلام کردند دیگر حاضر نیستند از محصولات این شرکت آب بنوشند و دلیل این واکنش ناگهانی را سرطانزا بودن تولیدات شرکت ایرانی عنوان کردند. پس از پخش این اخبار، مدیران این برند ایرانی اعلام کردند از بدو آغاز به این فعالیت تاکنون هیچ محمولهای از این شرکت از مقاصد صادراتی عودت داده نشده و هیچگونه مدرکی دال بر این مدعا در نهادهای ذیربط وجود ندارد. ماجرای پیشآمده برای این شرکت متمول ایرانی به همین جا ختم نشد. مدتی بعد، دو شرکت زیرمجموعه وزارت نفت یعنی شرکتهای خدمات رفاهی نفت و شرکت ملی حفاری، در گزارشی که نسخهای از آن در رسانهها نیز منتشر شد، فهرستی از «سالم»ها و «ناسالم»های برندهای آب معدنی موجود در بازار را مشخص کردند. بر این اساس، اواسط خردادماه سال 89 صورت جلسهای از یک گردهمایی درون سازمانی در شرکت خدمات رفاهی نفت منتشر شد که واکنشهای بسیاری در پی داشت. در این صورتجلسه، 21 برند آب معدنی مورد بررسی کارشناسان نفتی این شرکت قرار گرفته بود که از میان آنها تنها 9 برند به زعم کارشناسان این شرکت معتبر و تایید شده هستند. در میان آب معدنیهای ناسالم، نام برندهای معتبری آمده بود که سهم زیادی را در بازار ایران دارند. گزارش شرکت خدمات رفاهی نفت نشان میداد 12 برند آب معدنی از دیدگاه کارشناسان نفتی این شرکت تاییدنشده هستند و مسوولان این شرکت به واحدهای زیرمجموعه خود پیشنهاد کردهاند از خریداری آب معدنیهای تایید نشده این شرکت خودداری کنند. این گزارش درونسازمانی که به شکل گستردهای در رسانهها و فضای مجازی نیز انتشار یافت، به شدت از سوی تولیدکنندگان آب معدنی مورد انتقاد قرار گرفت و در واکنش به آن تهدید کردند که دست از کار خواهند کشید. استاندار وقت تهران نیز در واکنش به این شایعات، اینگونه عنوان کرد که برخی شرکتها با اینگونه شایعهپراکنیها به دنبال عرضه و فروش بیشتر آبهای معدنی بستهبندی خود هستند.
بطریهای آب معدنی تا چه اندازه ناخالصی دارند؟ آیا شایعات پیرامونی این محصولات واقعیت دارد یا آن طور که استاندار سابق تهران گفته است، یک نوع رقابت منفی در پس اینگونه شایعهپراکنیها وجود دارد؟
کاظم ندافی، رئیس مرکز سلامت محیط و کار وزارت بهداشت: تا به حال هیچگونه آلودگی در آبهای معدنی دیده نشده است.
گربهای با یک تکه سوسیس
کانتینرهای یخچالدار یکی پس از دیگری وارد محوطه کارگاه کوچک و نامتعارفی میشوند که با مرکز شهر قم فاصله چندانی ندارد. آخرین محموله که وارد میشود، نگهبان چاق و کمسن و سال درهای ورودی را میبندد. شماره پلاک خودروها همگی متعلق به غیر از تهران است، پس باید از راهی دور آمده باشند. مرد جوانی که کلاه لبهداری بر سر دارد و پاشنههای کفشش را خوابانده، به سرعت عرق نشسته بر پیشانیاش را با دستمال ابریشمی چاکخوردهای که در دست دارد پاک میکند. محوطه کارگاه خیلی هم عریض و طویل نیست، از این رو اولین کانتینر یخچالدار که بارش را خالی میکند از همان در که وارد شده بود خارج میشود تا نوبت به تخلیه کانتینر بعدی برسد. آخرین محموله که خالی میشود، مرد جوان کلاه لبهدار که حالا دستمال ابریشمی را دور گردن انداخته، با اشاره دست به مردی که بالای سکو ایستاده حالی میکند که پنجمین کانتینر هم خالی شد. سبدهای زرد و قرمز رنگی که تا چند دقیقه پیش خالی بودند، حالا پر از تکههای خردشده گوشت و پوست مرغ شده که لابهلای انبوهی از استخوان و غضروف مخفی شده است. کف قسمتی از محوطه کارگاه را ملغمهای از خون و آب و پسماندههای چربی فراگرفته. با هر بار بلند کردن سبدها توسط چند کارگر، چکههای خونابه سکوی بلندی را که راه ورودی به داخل کارگاه است کثیفتر میکند. حالا وقت تولید و تهیه نوعی از مواد غذایی است که این روزها طرفداران زیادی در جامعه دارد. دستگاههای تهیه کالباس و سوسیس با اشاره انگشت شروع به کار میکنند. سبدهای زرد و قرمز یکی پس از دیگری خالی میشود. ماجرای استفاده از گوشت گربه در سوسیس و کالباس بدجور در تهران سر و صدا به پا کرده است. عده ای از مردم خرید و مصرف فرآوردههای گوشتی را تحریم کردهاند. تولیدکنندگان اما باور نمیکنند این شایعات واقعی باشند. مسوولان سکوت را ترجیح میدهند. کانتینرهای یخچالدار از راه میرسند تا آنچه که در کارگاه نمور و تاریک از لابه لای دستگاههای آهنی بیرون آمده بار کنند. مرد جوان کلاه لبهدار، تکهای از سوسیس را در دست دارد. گربه با خالهای سفید و سیاهی که سر و کلهاش زیاد در محوطه کارگاه پیدا میشود بدجور دم میجنباند. آخرین کانتینر یخچالدار در سراشیبی جاده منتهی به کارگاه تولید فرآوردههای گوشتی... گم میشود. چند نفری با سطلهای پرآب، خونابههای جمعشده روی سیمان محوطه را پاک میکنند. گربه با خالهای سفید و سیاه، با تکه سوسیس غنیمتی سرگرم است.
آیا چنین کارگاههای تولیدی فرآوردههای گوشتی در اطراف تهران و سایر شهرهای کشور وجود دارد؟
افلاکی دبیر انجمن تولیدکنندگان فرآوردههای گوشتی: فعالان رسمی این صنعت از شائبه تخلفات به دور هستند.
واکسزدههای سرطانی
باغداران ارومیه دور هم جمع میشوند تا راهی برای بازگشایی گره افتاده به جانشان بیابند. درختانی که حالا از سنگینی بار میوه سر خم کردهاند، دیگر طاقت تحمل این بار را ندارند. چیدن آنها نیز دردی را دوا نمیکند. بازار تهران و دیگر شهرهای بزرگ، پر شده از میوههای خوش بر و روی خارجی. یکی از باغداران پیشنهاد میکند همگی باهم راهی استانداری و اداره وزارت جهاد کشاورزی شوند تا مسوولان راه چارهای بیابند. چنین راهی را دیگر مزرعهداران استانهای شمالی هم رفته بودند اما دست خالی بازگشته بودند. دیگری چاره دیگری میاندیشد؛ محصول سیب و گلابی و گیلاس را بار چندین کامیون کنند و با هم راهی تهران شوند. مستقیم هم به مقابل دفتر نهاد ریاستجمهوری در تهران بروند و بار میوهها را همان جا وسط خیابان خالی کنند. خیلیها با این پیشنهاد موافق نیستند. در تهران اما خبرهای دیگری به گوش میرسد. بازار میوه چند ماهی است که به قرق خارجیها درآمده و در هر کوی و برزن از پایتخت به راحتی میتوان خوشرنگ و لعابها را به چشم دید. میوهفروش دو بر خیابان مولوی، فقط این را میداند که سبدهای سیب چیدهشده در مغازهاش، از اوکراین آمده؛ یا انارهای درشت و سرخفام گوشه مغازه، متعلق به باغات ترکیه است، نه ساوه و سمیرم. قفسههای مرتبشده میوه زیر نور چند لامپ دو هزار وات بیشتر خود را به رخ میکشند. یکی از رهگذران تعبیر جالبی دارد: «سالن زیبایی میوهها». همه اخبار میوههای خارجی در مغازههای لوکس مولوی و چهارراه عباسآباد یا تجریش و دربند پیدا نمیشود. برخی سایتها و خبرگزاریها خبرهای تازهای از میوههای خارجی مخابره میکنند. «شهرداری تهران: میوههای وارداتی سرطانزا هستند.» روزنامه همشهری از جمله رسانههای نوشتاری است که پیگیر این ماجرا میشود. خبرنگار این نشریه در گفتوگو با یک کارشناس تغذیه، این تیتر را منتشر میکند: «میوههای واکسدار سرطانزا هستند.» ماجرا از آنجا آغاز میشود که اخباری در جامعه منتشر شده است مبنی بر اینکه میوههای وارداتی برای آنکه تازه بمانند و جلوه خوشرنگ و لعابی داشته باشند با نوعی واکس یا موم چرب میشوند که این ماده سرطانزاست و مصرف این نوع از میوههای وارداتی خطرناک بوده و منجر به مسمومیت در انسان میشود. از آن طرف، کارشناسان اقتصادی و فعالان تولیدات کشاورزی به شدت منتقد واردات میوه شدهاند و بازار تولیدات داخلی را در خطر میبینند. هشدارهای آنها نیز در رسانهها مبنی بر تهدید تولیدات کشاورزی از سوی واردات گسترده میوه، ظاهراً از سوی مسوولان جدی گرفته نمیشود. باید دست به کار شد. شاید بتوان مصرفکنندگان را با تدابیری که میتواند رسانهای هم باشد، از میوههای وارداتی رویگردان کرده و جای تولیدات داخلی را در بازار باز کرد. بازار مصرف میوههای وارداتی پس از جنجال رسانهای سرطانزا بودن آن، ادامه پیدا کرد. اما این بازار برای همیشه جمع نشد اگرچه طی دو سال اخیر تدابیر ارزی و البته ممنوعیتهای وارداتی منجر به آن شد تا باغداران ارومیه و گیلان و مازندران، جایی برای عرضه محصولات خود پیدا کنند.
ماجرای سرطانزا بودن میوههای وارداتی تا چه اندازه واقعیت داشت؟
محمدهادی حیدرزاده، رئیس سازمان محیطزیست و توسعه پایدار شهرداری: میوههای وارداتی استاندارد نبوده و سم موجود در آنها حتی در میوههای وارداتی اروپایی سرطانزاست.
حل مناقشه شیر با وایتکس
دولت و کارخانههای تولید شیر چند هفتهای است که مقابل هم ایستادهاند. آن یکی زبان تهدید را به کار انداخته و افزایش قیمت را بهانهای بیش از این نمیداند که کارخانهداران در پس آن به دنبال راه فرار از تعزیرات و کنترل بازار میگردند، دیگری اما تصمیمات دولت و دستگاههای متولی تولید را در خشک شدن پستانهای دامها مقصر میداند. دانهها و علوفه تولید داخل کفاف دامداران و واحدهای تولیدی شیر را نمیدهد، واردات نیز به قدری در پیچ و خم تحریمها گیر افتاده که کشتیهای کنجاله و علوفه ماههاست جرات ورود به بنادر ایران را پیدا نمیکنند و ترجیح میدهند همچنان روی آب بمانند. تنش میان دولت و تولیدکنندگان شیر به بالاترین حد خود میرسد. بازار هم به دنبال این تنش در برابر قیمتها سر خم کرده و نابسامانی دیگری این بار در کالایی به نام شیر سر باز میکند. نشست و برخاستهای میان دو طرف نیز راه به جایی نمیبرد. هر یک راهکاری برای پایان دادن به مناقشه شیر در ایران ارائه میدهد اما هیچیک از راهحلها در شیر جوشیده اختلافات میان دو طرف حل نمیشود. در چنین گیروداری و در بیرون از زمین جدال دولت و کارخانهداران، یک خبر به مانند بمب سروصدای زیادی به راه میاندازد. «شیرهای تولیدی برخی کارخانههای لبنی آلوده به وایتکس است.» جنجال این خبر در عرض مدت زمان کوتاهی تمام ایران را درمینوردد و حتی در خارج از مرزها نیز دهان به دهان میگردد. آلودگی شیرهای تولیدی در ایران به وایتکس، اتفاق تازهای است که تاکنون سابقه نداشته. همه از هم میپرسند ماجرا چیست؟ آیا شیرهای لبنی که تاکنون خورده شده، آلوده به ماده شوینده خطرناک آب ژاول بوده است؟ ترس و دلهره در جامعه به یکباره دهان باز میکند. تولیدکنندگان شیر و مواد لبنی که تا پیش از این تنش طاقتفرسایی بر سر قیمت نهایی شیر با دولت داشتند، خود را در ماجرای تازهای درگیر میدیدند که این بار انگشت اتهام جامعه به سمت آنها نشانه میرفت. شایعه وجود وایتکس در شیر، از آنجا شدت یافت که برخی شیرهای تولید ایران بر اساس شایعات منتشرشده میان مردم، حتی پس از گذشت تاریخ مصرف فاسد نشده و به حالت عادی باقی میمانند و برخی دیگر از مردم نیز از تغییر مزه برخی شیرها ابراز نگرانی کردند. یک کارشناس آزمایشگاهی نیز از احتمال دادن آنتیبیوتیک به گاوها سخن گفته که میتواند از وایتکس خطرناکتر باشد. با این وجود، عدهای از کارشناسان تایید میکنند برخی دامداران برای کاهش بار میکروبی تولیدات خود، از وایتکس استفاده میکنند.
ماجرای وجود ماده شیمیایی وایتکس در شیر تا چه اندازه میتواند به واقعیت نزدیک باشد؟
رضا باکری، دبیر انجمن صنایع لبنی: استفاده از وایتکس در شیر امکانپذیر نیست و انجمن صنایع لبنی به نمایندگی از کارخانههای تولیدی، از مدعیان به دادگاه شکایت میکند.
شالیهای سمی خاور نزدیک
شالیزارهای شمال ایران تا همین چند سال پیش میان شالیکاران رهن و اجاره میشد، پیش از آنکه حجم بالایی از آنها در فایلهای فروش مشاوران املاک قرار بگیرد. یک فصل را «مشهدی ابراهیم» برنجکاری میکرد، فصل دیگر «حاج رحمت علی» و پسرانش نان یک سال خود را از شالیزار به دست میآوردند. برخی برنجکاران نیز بدون آنکه تغییر شغل دهند و مانند بسیاری دیگر از همصنفان خود راهی کسبوکار دیگری شوند، نان به دست آمده از شالیزار را همچنان ترجیح میدادند. بازار برنج اما راه دیگری در پیش گرفته بود و فاصله خود را با شالیزارهای گیلان و مازندران بیشتر و بیشتر میکرد. حجرههای کوچک و بزرگ بازار گیلان، دیگر کمتر بنکداری را به چشم میدید که خرید چند صد تنی برنج را حواله کنند. سراغ خریداران عمده بازار را که میگرفتند، گوششان با انواع برنجهای خارجی پر میشد. تایلندی، هندی، پاکستانی و این اواخر، برنج انگلستانی و اسکاتلندی. واردات انبوه کالا که طی سالهای اخیر به سرعت کنتور میانداخت، به سراغ برنج نیز رفته بود و کشتیهای زیادی در بنادر خلیج فارس پهلو میگرفتند که بارشان برنج از امارات و جنوب آسیا بود. در چنین فضایی، ماجرای سمی بودن برنجهای وارداتی نقل محافل شد. اخباری که دهان به دهان میگشت حاکی از آن بود که برنجهای وارداتی که غالباً هندی است، آغشته به سم آرسنیک است و مصرف آن انسان را به راه بیبازگشت سرطان وارد میکند. موضوع آلودگی برنجهای وارداتی نخستین بار در شهریور سال 88 مطرح شد. در این زمان، یکی از مسوولان موسسه استاندارد از احتمال آلودگی برنجهای وارداتی به فلزات سنگین و آرسنیک خبر داد. اما این موضوع خیلی زود از سوی وزیر وقت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و نیز رئیس سابق موسسه استاندارد تکذیب شد. ماجرای شائبه آلودگی برنجهای وارداتی به همین افشاگری و تکذیب زودهنگام ختم نشد چرا که اواخر شهریور 88 بود که مدیرکل استاندارد استان تهران 13 نوع برنج خارجی وارداتی را غیراستاندارد و غیرقابل مصرف اعلام کرد. به گفته این مسوول، کارشناسان این اداره با جمعآوری نمونههایی از چند نوع برنج خارجی وارداتی، به آزمایش آنها از نظر میزان سم مایکوتوکسین، سرب، آرسنیک و کادمیوم پرداختند. پس از این آزمایشها مشخص شد 13 نوع از برنجهای خارجی وارداتی مشکل دارند و مصرف آنها برای مردم زیانآور است. تقابل برنجهای وارداتی که در مظان آلودگی بود و شالیزارهای از رونقافتاده شمال ایران، کار را به جایی رساند که نمایندهای از خطه برنجخیز کشور، پرونده برنجهای آلوده وارداتی را بار دیگر باز کرد. خردادماه امسال بود که نماینده مردم لنگرود در مجلس، اذعان داشت آلودگی برنجهای وارداتی به تایید کارشناسان رسیده است. «مهرداد بائوجلاهوتی» که سخنان وی در روزنامه همشهری انعکاس یافت، اشارهای به منابعی که از آنها به عنوان کارشناس یاد میکند، نکرد اما این هشدار را داد که «ادامه روند بیتوجهی مسوولان به واردات برنجهای آلوده و تهدید سلامت افراد موجب این شد که این بار نمایندگان به جای تذکر دادن به مسوولان کشور به مردم هشدار داده و خواهان توجه بیشتر آنان حین خرید برنج شوند». این نماینده مردم شمال ایران که تولیدات برنجشان روی زمین مانده، تلاش کرد تا با هشدار برنجهای آلوده، توجه مردم را به مصرف برنج تولید داخل جلب کند. در واکنش به این شایعات و شائبهها، وزیر بهداشت دولت دهم، آلودگی برخی از انواع برنجهای آلوده وارداتی را تایید یا تکذیب نکرد. با این حال، فروش و مصرف برنجهای مورد مظان آلودگی همچنان در کشور ادامه دارد به گونهای که حتی یک نوع از برنجهای وارداتی که طی سال 88 از سوی مدیرکل استاندارد تهران در ردیف برنجهای آلوده قرار گرفت، این روزها به صورت گسترده در شبکههای تلویزیونی صدا و سیما تبلیغ شده و آنگونه که در شوهای تبلیغاتی تلقی میشود، خریداران این نوع از برنج با جوایز گرانقیمت سورپرایز میشوند. پرونده برنجهای آلوده به نظر میرسد همچنان باز است و دولت یازدهم نیز باید با ماجراهای آن دست و پنجه نرم کند.
آیا برنجهای هندی و پاکستانی و غیرایرانی که به اعتراف گمرک ایران، طی پنج ماه نخست امسال، جایگاه اول واردات را به خود اختصاص داد، آلوده است یا آنکه شایعهسازی بیش نیست؟
بهمن محمدیاری، عضو کمیسیون صنایع مجلس: بر اساس پیگیریهای کمیسیون کشاورزی مجلس، آلودگی برنجها به علت بالا بودن درصد آرسنیک، سرب و کادمیوم مسجل شده است.
شایعات در بطریهای آب
آبهای معدنی ساخت داخل نیز برای خود داستانی دارد. برخی میگویند بطریهای آب معدنی با آب چاه پر میشود و برخلاف آنچه روی بطریها نوشته شده، نشانی از کلسیم و منیزیم و نیترات در این بطریها نیست. هنوز هم پس از سالها که از تولید نخستین بطری آب معدنی در ایران میگذرد، بسیاری باور ندارند که مایع درون این بطریها از چشمههای معدنی پر شود. این شایعات همچنان بر بالای سر واحدهای تولیدی آب معدنی در گردش است که آنها بطریهای نیملیتری و یک و نیملیتری را با آب معمولی و حتی از شیر آب شهری پر میکنند. با این حال، گوش کارخانههای تولید آب معدنی در ایران از این حرفها پر است و آنها بیاعتنا به شایعات همچنان به کار خود ادامه میدهند. بزرگان این صنعت نیز طعم شایعات و حواشی را که پیرامون تولیدکنندگان این بخش قرار دارد، چشیدهاند. یکی از برندهای معروف داخلی چند سال پیش با اتهام آلوده بودن محصولات خود مواجه شد تا آنجا که چندین محموله صادراتی این شرکت به کشور افغانستان، برگشت خورد. این شرکت که با همکاری یکی از کشورهای اروپایی اقدام به تولید آب معدنی میکند، علاوه بر بازار داخل، صادرات چشمگیری نیز به کشورهای منطقه داشت از جمله آنکه بازار آب معدنی کشور افغانستان را نیز در اختیار داشت. بخش عمدهای از تولیدات این شرکت ایرانی به مصرف نیروهای نظامی آمریکا که در افغانستان مستقر بودند، میرسید و ارز قابل توجهی نیز از محل فروش آب معدنی نصیب این شرکت ایرانی میشد. اما به یکباره نیروهای نظامی ایالات متحده در افغانستان اعلام کردند دیگر حاضر نیستند از محصولات این شرکت آب بنوشند و دلیل این واکنش ناگهانی را سرطانزا بودن تولیدات شرکت ایرانی عنوان کردند. پس از پخش این اخبار، مدیران این برند ایرانی اعلام کردند از بدو آغاز به این فعالیت تاکنون هیچ محمولهای از این شرکت از مقاصد صادراتی عودت داده نشده و هیچگونه مدرکی دال بر این مدعا در نهادهای ذیربط وجود ندارد. ماجرای پیشآمده برای این شرکت متمول ایرانی به همین جا ختم نشد. مدتی بعد، دو شرکت زیرمجموعه وزارت نفت یعنی شرکتهای خدمات رفاهی نفت و شرکت ملی حفاری، در گزارشی که نسخهای از آن در رسانهها نیز منتشر شد، فهرستی از «سالم»ها و «ناسالم»های برندهای آب معدنی موجود در بازار را مشخص کردند. بر این اساس، اواسط خردادماه سال 89 صورت جلسهای از یک گردهمایی درون سازمانی در شرکت خدمات رفاهی نفت منتشر شد که واکنشهای بسیاری در پی داشت. در این صورتجلسه، 21 برند آب معدنی مورد بررسی کارشناسان نفتی این شرکت قرار گرفته بود که از میان آنها تنها 9 برند به زعم کارشناسان این شرکت معتبر و تایید شده هستند. در میان آب معدنیهای ناسالم، نام برندهای معتبری آمده بود که سهم زیادی را در بازار ایران دارند. گزارش شرکت خدمات رفاهی نفت نشان میداد 12 برند آب معدنی از دیدگاه کارشناسان نفتی این شرکت تاییدنشده هستند و مسوولان این شرکت به واحدهای زیرمجموعه خود پیشنهاد کردهاند از خریداری آب معدنیهای تایید نشده این شرکت خودداری کنند. این گزارش درونسازمانی که به شکل گستردهای در رسانهها و فضای مجازی نیز انتشار یافت، به شدت از سوی تولیدکنندگان آب معدنی مورد انتقاد قرار گرفت و در واکنش به آن تهدید کردند که دست از کار خواهند کشید. استاندار وقت تهران نیز در واکنش به این شایعات، اینگونه عنوان کرد که برخی شرکتها با اینگونه شایعهپراکنیها به دنبال عرضه و فروش بیشتر آبهای معدنی بستهبندی خود هستند.
بطریهای آب معدنی تا چه اندازه ناخالصی دارند؟ آیا شایعات پیرامونی این محصولات واقعیت دارد یا آن طور که استاندار سابق تهران گفته است، یک نوع رقابت منفی در پس اینگونه شایعهپراکنیها وجود دارد؟
کاظم ندافی، رئیس مرکز سلامت محیط و کار وزارت بهداشت: تا به حال هیچگونه آلودگی در آبهای معدنی دیده نشده است.
دیدگاه تان را بنویسید