تاریخ انتشار:
آیا در نیمه دوم امسال تحریمها کمتر میشود؟
آیندهنگری تحریم
توافق ایران و شش قدرت جهانی بر سر برنامه هستهای جمهوری اسلامی در تیرماه سال 1394 در حالی به امضا رسید که بسیاری امضای آن را «دور از ذهن» میپنداشتند. اجرایی شدن توافق وابسته به جلب نظر و اعتماد طرفین توافقنامه از سوی ایران بود که این امر در دیماه سال گذشته محقق و توافقنامه اجرایی شد. امضای توافقنامه هستهای با قدرتهای جهانی برای ایران در فضای داخلی و بینالمللی یک برد استراتژیک تعبیر شد؛ این برد انتظارات از دولت امضاکننده قرارداد یعنی دولت یازدهم را یکشبه بالا برده و همانند شمشیر دولبهای برای آن عمل کرد. از یکسو همگان سرخوش از آشتی با فضای بینالمللی و از سوی دیگر چشمانتظار گشایش بازارها، کاهش نرخ برابری دلار و ریال و... بودند. آنچه در نگاه نخبگان ایرانی نقطه قوت این توافقنامه است خروج ایران از فصل هفتم منشور ملل متحد بود اما همواره معیار سنجش افکار عمومی و نخبگان یکسان نیست چرا که اولویت برای آنان معیشت، ثبات و امنیت برای بهبود اوضاع اقتصادی است و از همین رو، بسیاری از تحریمها علیه ایران معیشت مردم را هدف قرار داده بود.
ایران در ازای پذیرش شرایط این توافقنامه وعده حذف تحریمهای بینالمللی را که به سبب این برنامه علیه ایران اعمالشده و فشار طاقتفرسایی بر ساختار اقتصادی و معیشت مردم وارد آورده بود به جد دنبال کرد. انتظار افکار عمومی و نخبگان میانه تغییر در حوزه اقتصاد و سیاست خارجی در کوتاهمدت است که این امر مستلزم رفع آنی و نه تدریجی تحریمهای اقتصادی علیه جمهوری اسلامی خواهد بود.
برای فهم درست پدیده میبایست چشم واقعبین داشت و نگاه از ابرها برگرفت. افسانهسرایی و ذوقزدگی از سرِ امضای توافق هستهای اگرچه اتفاقی میمون است، تنها و تنها سطح انتظارات مردم از دولت را بالابرده و توان دولت برای پاسخگویی و در نتیجه کسب و جلب رضایت مردم را به حداقل خواهد رساند. انتظار مردم و بازار گشایش قفل بازارها، امکان سهولت مبادلات با بازارهای جهانی، افزایش سرمایهگذاریهای خارجی و بهبود جایگاه ریال در برابر دلار است. حال سوال اینجاست آیا این انتظارات بجاست و امکان تحقق آن تا پایان سال جاری وجود دارد؟
برای پاسخ به این سوال، ابتدا باید به جنس تحریمهایی که علیه ایران اعمالشدهاند، نگریست. این تحریمها از سوی سازمانها و دولتهای مختلف و به دلایل متفاوت ایران را نشانه گرفتهاند. ازاینرو دو دستهبندی مشخص پیش رویمان است.
الف) تحریمها با موضوع برنامه هستهای و غیرهستهای، ب) تحریمها از سوی آمریکا، اتحادیه اروپا و شورای امنیت.
سوال این است، این توافقنامه با موضوع هستهای آیا توان رفع تمامی تحریمها را دارد! و آیا صادرکنندگان تحریمها علیه ایران با اتکا به این امضا حاضر به رفع تحریمهایی که به دلایل دیگری نظیر ادعای حمایت ایران از تروریسم صادرشده، هستند. نکته حائز اهمیت دیگر توان ایران برای بازی در این میدان به چه میزان است!
پرواضح است که ایران برای عبور از سد تحریمها باید از در دیپلماسی وارد آید و با ادبیاتی متفاوت با هر یک از سه طرف داستان وارد گفتوگو تا حصول نتیجه مطمئن شود. ایران برای مانا شدن آشتیاش با فضای بینالمللی میبایست به اثبات برساند که توان گفتوگو، مذاکره و فهم و پذیرش منافع و حساسیتهای طرف مقابل را دارد. این نکته بسیار مهمی است که ایران توان تغییر چهره و بازسازی آن را داشته باشد.
تحریمهای شورای امنیت علیه ایران با تصویب قطعنامه 2231 شورا ملغی شد و تمامی شش قطعنامه پیشین که موجبات تحریم از سوی این سازمان علیه ایران را فراهم میساختند با همین ادبیات از میان رفت و اتفاقی نادر را در تاریخ روابط بینالملل رقم زد. از دیماه گذشته بسیاری از تحریمها نظیر گاز و پتروشیمی، کشتیرانی، فلزات، نرمافزار، افراد و نهادهای تحریم شده بهواسطه برنامه هستهای، مالی، بیمهای، بانکی و مهمترین آن یعنی بهره گرفتن بانکهای ایرانی از سیستم سوئیفت از سوی اتحادیه اروپا ملغی اعلام شد. ایران و ایالاتمتحده نشان دادند بر سر میز مذاکره میتوان روی پروندهها و موضوعات مورد علاقه طرفین بحث کرد و امکان حصول نتیجه را به آزمون گذاشت. آزاد شدن پولهای ضبطشده ایران، رفع تحریمهای مرتبط با فروش، اجاره و انتقال هواپیماهای مسافربری و همچنین واردات فرش، پسته و خاویار ایرانی از آن جمله هستند. مواردی که صرفاً ارتباطی با برنامه هستهای نداشتند و در حاشیه مذاکرات روی آنها بحث و توافق به عمل آمد. همچنین باید میان تحریمها با موضوع هستهای و غیرهستهای تفاوت آشکاری قائل شد. انتظار رفع تحریمهایی که به بهانه حقوق بشر، حمایت از
تروریسم و... علیه ایران اعمال شدهاند، عبث خواهد بود. امکان رفع چند تحریم به عنوان جلب نظر ایران وجود دارد اما توقع لغو تمامی تحریمها با توجه به مستقر بودن ادعا بر ادامه حمایت ایران از تروریسم و بیتوجهی به حقوق بشر راه به بیراهه رفتن است.
بهرغم امضای توافق هستهای و لغو بسیاری از تحریمها، برخی دیگر همچنان به قوت خود باقی هستند. از آن جمله میتوان به تحریمهای باقیمانده از سوی اتحادیه اروپا اشاره داشت. تحریمهای اقتصادی و مبادلات تجاری اشخاص و نهادهای وابسته و مرتبط با سپاه پاسداران و همچنین ممنوعیت ارتباطات مالی با ایران، ممنوعیت استفاده ایران از سیستم مالی آمریکا (استفاده از دلار در مبادلات) به جز چند استثنا که به تازگی اعمال شده، بقیه از سوی آمریکا علیه جمهوری اسلامی همچنان به قوت خود باقی است. تحریم استفاده از دلار یکی از مهمترین دلایل اقبال کم بازارهای بینالمللی برای ارتقای سطح روابط مالی و تجاری با ایران است.
برای جلب نظر بازارهای جهانی برای ورود به ایران پس از تحریمها تجربه یک سال اخیر نشان داده این اقبال ارتباط مستقیمی به رفع تحریمها به تنهایی ندارد. آمریکا و اتحادیه اروپا از یکسو و ایران از سوی دیگر باید اعتماد بازارها برای ورود و استمرار حضور در بازار ایران را جلب کنند. برای نمونه بسیاری از کمپانیهای نفتی حاضر به سرمایهگذاری بلندمدت در ایران نیستند آنهم نه بهواسطه منع ورود بلکه هراس از بازگشت تحریمها یا برهم خوردن روابط میان دو طرف توافق عقلانیت اقتصادی را به سمت تامل و نگاه موشکافانه به شرایط سوق میدهد. بازارهای بینالمللی امروز در دستان دولتها نیست و اشخاص حرف اول را میزنند. در چنین شرایطی نمیتوان دولتهای خارجی را به دلیل عدم حضور شرکتهای تجاریشان مواخذه کرد بلکه باید شرایط باثباتی که توان جلب سرمایههای شناور در سطح بینالمللی را دارد، فراهم آورد. وجود ثبات از منظر اقتصادی وابسته به عوامل چندی نظیر همراهی با بازارهای جهانی، ثبات در منطقه جغرافیایی، نبود تنش سیاسی در داخل و خارج و... است. در میان همسایگان ایران سه کشور بهطور مشخص ناآرام هستند، ایران در جنگ رسمی علیه افراطگرایان در سوریه
همکاری دارد، آمارها نشان از سرمایهگذاری ناچیز بخش خصوصی داخلی در بخش صنعت و تولید دارد، اینها و بسیاری دیگر از دلایل خود میتواند علامت مثبتی برای سرمایهگذاران خارجی ارسال نکند. از سوی دیگر، تامل بازار وابسته به دیدی است که مبنای عمل آنها قرار میگیرد، آمریکا بهعنوان یک ابرقدرت در هیچیک از حوزهها به جز موارد استثنا تصمیم قطعی در شرایطی که انتظار تغییر دولت را میکشد، دست به تصمیم بزرگ نخواهد زد. از اینرو، بازارها همچنان در امید و ناامیدی به سر میبرند و حاضر به پذیرش ریسک نیستند. ورود هیاتهای تجاری اروپایی این مدعا را به اثبات رساند. درصد قابل توجهی از این تجار تنها برای فروش تولیدات خود به ایران آمده بودند، به معنای ساده یعنی هر زمان احساس خطر کردند توان خروج بدون متضرر شدن را داشته باشند. اطمینان بازارهای جهانی را از سرمایهگذاری اصولی و وجود رقابت برای کسب امتیاز میتوان فهمید و مبنا قرار دادن سرمایهگذاریها با شرایط حداقلی به قطع مبنای درستی برای تحلیل نخواهد بود. توجه به این نکته بسیار حائز اهمیت است که رفع تحریمهای اقتصادی اثرات سیاسی و امنیتی بسیاری برای ایران خواهد داشت. گزینه مهار ایران
که از سوی سعودیها به جد پیگیری میشد با توافق هستهای کمرنگ و بهتدریج از میان خواهد رفت و پرونده سیاست خارجی ماجراجویانه عربستان در سالهای اخیر در منطقه در افکار عمومی جهانی بیشازپیش جان خواهد گرفت. ایران موفق باثبات در تفکر سعودیها به قطع بسیار خطرناکتر از ایران در میدان است. عربستان نشان داده پروایی از خرج کردن پولهایش برای تغییر رویکرد دولتها و سازمانهای بینالمللی در جهت اهداف خویش ندارد. در نهایت، انتخابات آمریکا، جنس تحریمها، رقابت منطقهای و شرایط داخلی ایران همگی و هر یک به یک میزان روی بقا یا ملغی شدن تحریم تاثیر دارد و در مرحله بعد روی تغییر چهره ایران و نیز اطمینان بازارها برای ورود و حضور بلندمدت در ایران اثرگذار خواهند بود.
دیدگاه تان را بنویسید