ضرورتی همیشگی
مدارس تجارت
کارشناسی ارشد مدیریت بازرگانی(MBA) رشتهای است که همواره در معرض انتقاد بوده است.
کارشناسی ارشد مدیریت بازرگانی (MBA) رشتهای است که همواره در معرض انتقاد بوده است. گزارش تاثیرگذاری که در دهه 1950به هزینه بنیاد فورد تهیه شد این رشته را ضعیف و بیربط میخواند. در دهه 1980 نشریه بیزینسویک گزارش داد بنگاهها از این امر شکایت دارند که دارندگان مدرک MBA اغلب در برقراری ارتباط ناتوان هستند، اتکای بیش از حدی به تکنیکهای ریاضیاتی در مدیریت دارند و انتظار دارند ظرف چهار هفته به مقام مدیریت برسند. در دهه 2000، بنگاههایی همانند انرون و لمانبرادرز که با بحران مواجه شده بودند اغلب تحت مدیریت افرادی بودند که مدارکی از بهترین مدارس تجارت گرفته بودند.
اما MBA هنوز پرطرفدار است. آمار کسانی که در سطح جهان برای کسب این مدرک درس میخوانند مشخص نیست اما فقط در سال 2012 در ایالات متحده 102 هزار مدرک صادر شد و این رشته را به سادهترین رشته کارشناسی ارشد تبدیل کرد. در سال 2014 حدود 688 هزار نفر در سطح جهان در آزمون GMAT شرکت کردند که پیشنیاز ورود به MBA به شمار میرود هرچند این رقم در مقایسه با رقم 745 هزار نفر در سال 2008 کاهش چشمگیری داشته است.
دلیل این افت حالتی چرخهای دارد: افراد در زمان رکود اقتصادی به سمت مدارس تجارت روی میآورند تا بتوانند از خود در مقابل توفانهای اقتصادی محافظت کنند. اما MBA با مشکلات درازمدت متعددی مواجه است. بزرگترین مشکل، کسب ویزا در کشورهای ثروتمند جهان است. بدیهی است که کشورها به دنبال جذب و حفظ بهترین و بااستعدادترین جوانان هستند. اما در کمال ناامیدی روسای دانشکدههای تجارت در آمریکا و بریتانیا -که دو مقصد پرطرفدار برای دانشجویان خارجی هستند- اکنون محدودیتهای بیشتری برای آن دانشجویان خارجی وضع کردهاند که قصد دارند پس از اتمام تحصیل در آن کشورها اقامت کنند و به کار مشغول شوند. در آمریکا فارغالتحصیلان خارجی رشته MBA باید بنگاهی پیدا کنند که برای دریافت ویزای نوع H-IB از آنها پشتیبانی مالی به عمل آورد. این ویزا به آنها اجازه میدهد سه سال در آمریکا کار کنند و امکان تمدید آن تا شش سال وجود دارد. اما تقاضا برای این نوع ویزا به مراتب از عرضه بیشتر است. سقف ویزاهای H-IB در آمریکا 85 هزار است که 20 هزار اولیه آن به دانشجویان دارای مدرک کارشناسی ارشد اختصاص یافته است. این ویزاها ظرف چند روز تمام میشوند. در
بریتانیا، اگر دانشجویان بخواهند بعد از فارغالتحصیلی در کشور بمانند باید قبل از اتمام ویزای تحصیلی خود شغل پیدا کنند.
برخی محدودیتها مشکلات خاصی را برای برنامههای MBA پیش میآورند چرا که دانشجویان دانشکده محل تحصیل خود را بر اساس مکانی که مایلند پس از فارغالتحصیلی در آن کار کنند انتخاب میکنند. قابل پیشبینی است که کشورهای مهاجرپذیری مانند کانادا شاهد افزایش شمار درخواستها از دیگر کشورها هستند. در مقابل بر اساس مطالعات دانشکده تجارت GMAC شمار متقاضیان علاقهمند به دانشکدههای آمریکایی از 83 درصد در سال 2007 به 73 درصد در سال 2015 کاهش یافته است.
کانادا و سایر کشورها صرفاً بر تصمیم خارجیانی که متقاضی دانشکدههای آمریکایی هستند تاثیر نمیگذارند. دولت کانادا بیلبوردهای بزرگی در سیلیکون ولی نصب کرده که روی آن نوشته شده است «مشکل ویزای H-IB دارید؟ به کانادا بیایید» تا بتواند فارغالتحصیلان خارجی ناراضی را جذب کند. به گفته مکاسلوتر رئیس دانشکده تجارت دارتموث «اگر بنگاههای آمریکایی نتوانند استعدادها را وارد کنند، شغلها را صادر خواهند کرد. برخلاف رشتههای وکالت یا پزشکی، مدارک MBA از مرزها قابل انتقال هستند».
این نگرانیها دلیلی بر آن است که فارغالتحصیلان MBA هنوز در میان کارفرمایان طرفدارانی دارند. در مواردی که در آخرین رتبهبندی مدارس تجارت از سوی نشریه اکونومیست به عنوان دانشکدههای برتر معرفی شدند 89 درصد از فارغالتحصیلان ظرف سه سال پس از اتمام تحصیل موفق به پیدا کردن شغل میشدند. میانه حقوق پایه آنها 100 هزار دلار در سال است که در مقایسه با حقوق قبل از تحصیل 88 درصد افزایش مییابد. اما برخی چیزها تغییر کردهاند: به عنوان مثال از زمان بحران مالی جهانی بانکها علاقه کمتری به دارندگان مدرک MBA نشان میدهند. شاید به آن دلیل که دانشآموختگان مدارس تجارت مهمترین مقصران این بحران بودند.
علاوه بر این، دانشکدههای تجارت کشورهای غربی رقابت را به دانشکدههای کشورهای نوظهور باختهاند. از سال 2007 سهم دانشجویانی که نمرات GMAT خود را به مدارس تجارت آسیایی و اقیانوسیه میفرستند تقریباً دو برابر شده و به 1 /8 درصد رسیده است. هشت و نیم دانشکده تجارت (اینسید در فرانسه و سنگاپور شعبه ندارد) هماکنون در زمره رتبههای برتر فهرست اکونومیست قرار دارند. این ارقام کوچک هستند اما احتمال افزایش دارند. چین به ویژه قصد دارد دانشکدههای تجارت خود را ارتقا دهد تا بتواند پاسخگوی تقاضای مدیران داخلی باشد. مدارس پرسابقه نیز به خود آسیب زدهاند. در پنج سال گذشته شمار مدارک کارشناسی ارشد مدیریت (MiM) افزایش یافته است که برخلاف MBA، دانشجویان را بدون سابقه کاری از همان دانشگاه جذب میکنند. در آمریکا دانشکدههایی مانند میشیگان، دوک و نوتردام مدارک اروپایی را با سختگیری کمتری نسبت به گذشته میپذیرند. برنامههای MiM با وجود اینکه بخشی بزرگ از مطالب درسی MBA را شامل میشوند باز هم ارزانتر هستند. هر دانشجویی که از این رشته فارغالتحصیل شود دیگر به رشته MBA فکر نخواهد کرد.
اما همه دانشکدههای تجارت به یک اندازه تحت تاثیر قرار نگرفتهاند. دانشجویان همیشه خواستار مدارک دانشگاههای هاروارد، شیکاگو یا مدرسه تجارت لندن هستند. دانشکدههایی که شهرت کمتری دارند با بیشترین مشکلات مواجه هستند. طبق گزارش GMAC بیش از دوسوم از رشتههای تماموقت با هزینه کمتر از 40 هزار دلار در سال گزارش دادند در سال 2015 شمار متقاضیان آنها بدون تغییر بوده یا کاهش یافته است. در مقابل بیشتر دانشکدههایی که هزینه تحصیل آنها بیش از 40 هزار دلار است اعلام کردند متقاضیان بیشتری داشتهاند.
این کار به معنای عرضه بیش از حد برنامههای MBA است. آن رشتههایی که کلاس اقتصاد را نیز در برنامه خود بگنجانند تحول زیادی را شاهد خواهند بود. هرچند در دنیای دانشکدههای تجارت این قواعد کاربردی ندارند. با وجود کاهش جذابیت MBA، دانشکدهها قصد ندارند آن را حذف کنند. یک دانشکده تجارت صرفاً با رشته MBA آن شناخته میشود. به گفته استفان هاجز رئیس دانشکده بینالمللی هالت (Hult) «یک دانشکده تجارت واقعاً دانشکده تجارت نیست اگر رشته MBA ارائه نکند».
منبع:اکونومیست
دیدگاه تان را بنویسید