ایران و توافق هستهای
از دیدگاه اصلاحطلبان ایران، تندروها از آن جهت سر و صدا به راه انداختهاند که خود را در معرض کنار گذاشته شدن میبینند.
از دیدگاه اصلاحطلبان ایران، تندروها از آن جهت سر و صدا به راه انداختهاند که خود را در معرض کنار گذاشته شدن میبینند. به عنوان مثال به تهدید علیاکبر صالحی رئیس سازمان انرژی هستهای ایران توجه کنید: دفن شدن زیر سیمانها در اراک. قرار است نیروگاه اتمی اراک به گونهای تغییر یابد که پلوتونیوم کمتری تولید کند. مجلس ایران توافق هستهای را با 161 رأی موافق در مقابل 59 رای مخالف تصویب و شورای نگهبان هم آن را تایید کرد. این توافقنامه در روز 18 اکتبر به طور رسمی به وسیله کلیه امضاکنندگان بینالمللی آن و شورای امنیت سازمان ملل پذیرفته شد.
اما شاید مذاکرات میان ایران و شش قدرت بزرگ جهانی بخش آسان ماجرا باشد. ایران موظف است از اکنون تا روز اجرا -که احتمالاً در چند ماه آینده خواهد بود- بخش زیادی از برنامه هستهای خود را محدود سازد، دوسوم از سانتریفیوژهای غنیسازی اورانیوم را از چرخه خارج کند و 96 درصد از ذخیره اورانیوم غنیشده خود را به فروش رساند یا غلظت آن را پایین آورد. در مقابل ایالات متحده و اروپا خود را برای تعلیق یا حذف تحریمهای مرتبط با برنامه هستهای ایران آماده میکنند.
ایرانیان اکنون درباره تاثیر توافق هستهای بر کشور مجادله میکنند. اصلاحطلبان که از زمان انتخاب حسن روحانی به ریاستجمهوری در سال 2013 امیدواری بیشتری پیدا کردهاند، میخواهند توافق هستهای گشایش گسترده اقتصاد و تحول اقتصاد سبک سوسیالیستی به اقتصادی نسبتاً آزاد و رقابتی را به همراه داشته باشد. گروههای تجاری که هماکنون به پایتخت ایران سفر میکنند، به زودی سرمایهگذاریها را آغاز میکنند و گردشگران نیز به سمت ایران سرازیر خواهند شد. به استدلال این گروه، تغییرات فرهنگی و اجتماعی نیز به دنبال خواهد آمد. ابراهیم اصغرزاده، اصلاحطلب کنونی که در سال 1979 جزو دانشجویانی بود که دیپلماتهای آمریکایی را به گروگان گرفتند، میگوید: این بزرگترین و برجستهترین رویداد سالهای اخیر است.
از خیابانهای لوکس و پر از کافه شمال تهران گرفته تا مناطق فقیرنشین شهرهای کوچک این استان، همگان از ایده اقتصاد نوین و باز حمایت میکنند. حتی محافظهکاران نیز با باز شدن فروشگاههای اروپایی و آسیایی (و نه شیطان بزرگ) مخالفتی ندارند. ناصر هادیان که استاد دانشگاه است، میگوید: اروپا در برابر کشورهای دیگر مزیت دارد و آن هم کشش فرهنگی آنهاست. اما برخی که از کم شدن قدرت خود هراس دارند، سد راه شدهاند. حسین شیخالاسلام مشاور رئیس مجلس ایران عقیده دارد: «از نظر اقتصادی و سایر جنبهها تغییر زیادی روی نمیدهد.» یکی از تحلیلگران میگوید. فرهنگ آمریکایی خیلی بیشتر از آنچه انقلابیون انتظار دارند حاوی رفتارهای بیبندوبار است.
اما بیشتر مقاومتها از جانب افرادی است که بیشتر نگران منافع تجاری خود هستند تا ایدئولوژی دولت. تحریمها به نفع کسانی بود که کالاها را به کشور قاچاق میکردند. هماکنون کالاهای قاچاق زیادی را میتوان در قفسههای فروشگاهی مشاهده کرد. برخی با این اعتقاد که آمریکا قصد دارد در موضوعات داخلی ایران مداخله کند، مخالفتهای خود را تشدید کردهاند. آنها به گفته خود هیچ اعتمادی به آمریکا ندارند.
یکی از استدلالهایی که تندروها برای جلب طرفداری مردم مطرح کردهاند، آن است که آمریکا در واقعیت هیچگاه تحریمها را بر نمیدارد. واقعیت آن است که تحریمهای حقوق بشری و تحریمهای مرتبط با ادعای حمایت ایران از گروههای تروریستی منطقه همچنان بر جای میمانند. حمیدرضا ترقی، محافظهکاری که گفته میشود با بزرگان کشور رابطه نزدیکی دارد، ادعا میکند توافقنامه در عمل به این منظور به دست آمد تا به مردم ایران ثابت کند زندگی آنها بهتر نخواهد شد. مردم ایران صرفاً به خاطر تبلیغات گسترده غربیها از توافقنامه حمایت میکنند.
اما همان دلیلی که امضای توافق را به همراه داشت، میتواند عامل اجرای آن نیز باشد. اقتصاد ایران در وضعیتی نامناسب است و جمعیت عمدتاً جوان این کشور منتظر تحول هستند. یکی از تحلیلگران ایرانی میگوید: من به آینده ایران در درازمدت اعتماد دارم؛ اما نمیتوانم در مورد میانمدت نظری بدهم.
منبع:اکونومیست
دیدگاه تان را بنویسید