آمار و ارقام خندهدار
دادههای اقتصادی
آمار مربوط به تولید ناخالص داخلی آمریکا معتبر نیستند. در این هفته متخصصان آمار دولتی در آمریکا و بریتانیا آخرین برآوردهای خود را از رشد اقتصادی فصل سوم سال ارائه میدهند.
آمار مربوط به تولید ناخالص داخلی آمریکا معتبر نیستند. در این هفته متخصصان آمار دولتی در آمریکا و بریتانیا آخرین برآوردهای خود را از رشد اقتصادی فصل سوم سال ارائه میدهند. بازارها با توجه به این اخبار جهش یا افت خواهند داشت. اما اگر سرمایهگذاران این ارقام و آمار را به عنوان ابزاری برای تعیین چشماندازها تلقی کنند، اشتباه بزرگی مرتکب خواهند شد. این ارقام تنها اولین دور از بازی «نعل کردن الاغ» است.
اگر به عنوان مثال به دوره ماههای ژانویه تا مارس در آمریکا نگاه کنیم که زمستان سرد باعث شد خریداران کمتر از منزل خارج شوند، میبینیم برآورد اولیه رشد تولید ناخالص داخلی به وسیله دفتر تحلیلهای اقتصادی 1 /0 درصد سالانه بود. این رقم ناامیدکننده است اما فاجعهبار نیست. در برآورد دوم که کاهش یکدرصدی را اعلام میکرد، چشماندازها تاریکتر شد. زمانی که آخرین برآورد به میزان منفی 9 /2 درصد اعلام شد، مشخص شد که در آن فصل اوضاع به بدترین حالت خود از زمان بحران مالی رسیده بود.
سالهاست که برآوردها بازبینی و اصلاح میشوند؛ اما به زودی معنادار بودن آنها نیز کمرنگ خواهد شد. دفتر تحلیلهای اقتصادی به تازگی دادههای مربوط به سالهای 2012 تا 2014 خود را بازبینی کرد و متوجه شد رشد اقتصادی آمریکا بسیار کندتر از میزانی بود که قبلاً تصور میشد. این دفتر در یک مورد بازبینی 70 میلیارد دلار (معادل کل تولید کشور سریلانکا) را از آمار خود خارج کرد. هیچکس متوجه نشد. فقط تغییر در برآوردهای اولیه است که میتواند بر بازارها تاثیر گذارد و سیاستها را تغییر دهد.
با وجود این ایجاد توازن بین قابلیت اعتبار و به موقع بودن از نظر زمانی امری دشوار است. دفتر تحلیلهای اقتصادی آمارهای اولیه خود را حدود یک ماه پس از پایان فصل منتشر میکند. این دفتر خود اذعان دارد که به منظور رعایت این مهلت زمانی مجبور است به دادهها و پیشبینیهای ناقص روندها اتکا کند. برآوردهای دوم و سوم با فاصله زمانی یک ماه ارائه میشوند. ادارههای مشابه دیگر ممکن است از این هم کندتر عمل کنند: دفتر آمار استرالیا برای انتشار اولین ارقام خود سه ماه صبر میکند و معمولاً پس از آن بازبینیهای منظم ندارد.
مطالعهای که اخیراً توسط زوینبرگ از سازمان همکاریهای اقتصادی و توسعه انجام شده به مقایسه اندازه بازبینیها در برآورد تولید ناخالص داخلی در 18 کشور ثروتمند طی سالهای 1994 و 2013 پرداخت. این مطالعه نشان داد که برآوردهای اولیه آژانسهای دیگر بسیار پایین هستند؛ در حالی که دفتر تحلیلهای اقتصادی برآوردهای اولیه بسیار بالایی دارد. با وجود این میزان بازبینیها در دفتر تحلیلهای اقتصادی آمریکا در حد وسط است: بیشتر از میزان بازبینیها در کانادا و اسپانیا و کمتر از مقادیر فنلاند، ژاپن و نروژ.
اما به نظر میرسد اخیراً اطلاعات دفتر تحلیلهای اقتصادی به میزان هشداردهندهای غلط باشد. در سالهای 1993 تا 2013 میانگین اصلاح ارقام از اولین تا سومین برآورد 6 /0 واحد درصد بود اما از آغاز سال 2014 این رقم به 3 /1 رسیده است. این تغییر میتواند خود نشانه تلاطم زیاد در اقتصاد باشد. در شش فصل گذشته رشد اقتصادی فراز و نشیبهای زیاد و قابل ملاحظهای داشته است به طوری که سه بار تا حد 9 /3 درصد بالا رفت و دو بار نیز به زیر صفر رسید.
مشکلات دیگری نیز ممکن است پدیدار شوند. طی سالهای 2010 و 2014 میانگین تولید ناخالص داخلی فصل اول 6 /0 درصد بود که دو واحد درصد از سایر فصلها کمتر میشد. دفتر تحلیلهای اقتصادی اذعان دارد که تاثیرات فصلی تعطیلات و شرایط آب و هوایی را به طور کامل در نظر نگرفته است. این دفتر وعده داد برنامه اقدام چندجانبهای را به اجرا گذارد تا این مشکل برطرف شود.
دفتر تحلیلهای اقتصادی تنها نهادی نیست که به تغییرات توجه میکند. در بریتانیا بازبینی مستقلی از آمارهای اقتصادی کشور در حال انجام است که هم روش ماورای دادهها و هم برنامههای زمانی انتشار آنها را دربر میگیرد. اما تاخیر در انتشار آمار به منظور افزایش صحت آن میتواند شکایت و نارضایتی بخش تجارت و سیاستگذاران را به دنبال داشته باشد.
یک حالت جایگزین آن است که دادههای بیشتری انتشار یابند، با این امید که تصویر کلی آن صحیحتر باشد. به عنوان مثال علاوه بر آمار تولید ناخالص داخلی، دفتر تحلیلهای اقتصادی ارقام مربوط به درآمد ناخالص داخلی را نیز منتشر میسازد. این ارقام نیز مقیاس بزرگی برای فعالیتهای اقتصادی هستند اما به جای هزینه، درآمد را رهگیری میکنند. درآمد ناخالص داخلی و تولید ناخالص داخلی با یکدیگر انطباق و همخوانی ندارند. هر چند از دیدگاه نظری باید چنین امری اتفاق بیفتد. در دوره ماه ژانویه تا مارس امسال در ایالات متحده تولید ناخالص داخلی 2 /0 درصد کاهش یافت. اما درآمد ناخالص داخلی 9 /1 درصد بالا رفت. برای حل این موضوع دفتر تحلیلهای اقتصادی تصمیم گرفت میانگین این دو رقم را به دادههای فصلی خود اضافه کند. این میانگین میتواند تاثیر خطاها را کاهش دهد و همزمان اطلاعات دیگری در اختیار سرمایهگذاران قرار دهد تا در آن تعمق کنند.
منبع:اکونومیست
دیدگاه تان را بنویسید