سقوط قیمت نفت و گاز فرصتی استثنایی برای ترمیم سیاستهای بد در زمینه انرژی فراهم آورده است
فرصت را غنیمت دان
بیشتر اوقات، سیاستگذاری اقتصادی در حال سرهمبندی حاشیههاست. سیاستمداران دیوانهوار درباره تغییرات اندک در مالیات یا مخارج بحثمیکنند. اما هرازگاهی تغییرات اساسی امکانپذیر است.
بیشتر اوقات، سیاستگذاری اقتصادی در حال سرهمبندی حاشیههاست. سیاستمداران دیوانهوار درباره تغییرات اندک در مالیات یا مخارج بحث میکنند. اما هرازگاهی تغییرات اساسی امکانپذیر است. از زمان گشایش بازار دنگ شیائوپینگ در سال 1978 تا اتخاذ «شوکدرمانی» توسط لهستان در سال 1990، سیاستمداران بیباک شرایط مناسب را غنیمت شمرده و به اصلاحاتی دست زدهاند که کشورهایشان را متحول کرده است. چنین فرصت مغتنمی امروز فراهم است.
قیمت در حال سقوط نفت همراه با پیشرفتهای ایجادشده در انرژی پاک و حفظ محیط زیست، فرصت بهینهسازی سیاستهای انرژی را در اختیار سیاستمداران سراسر جهان قرار داده است. آنها میتوانند از میلیاردها دلار یارانههای نادرست، به ویژه برای سوختهای ناپاک، رهایی یابند، در حالی که مالیاتها را به سمت استفاده از سوختهای کربنی سوق میدهند.
واضحترین دلیل برای خوشبین بودن، سقوط قیمتهای انرژی است. نهتنها قیمت نفت در شش ماه گذشته به نصف کاهش یافته، بلکه گاز طبیعی نیز به پایینترین قیمت خود در دهه گذشته رسیده است، به جز چند ماه پرالتهاب پس از سقوط لمانبرادرز که اقتصاد جهان در حال متلاشی شدن بود. نشانههای فزایندهای مبنی بر پایین ماندن قیمتها وجود دارد: گفتوگوهای فزاینده درباره ادغامهای بزرگ در صنعت نفت نشانهای مطمئن از این است که مردان نفتی با جرات شوک را میپذیرند. این امر نیز کمتر مشهود است که قیمت شکلهای پاکتر انرژی نیز در حال سقوط است، چنانچه گزارش ویژه این هفته ما آن را توضیح میدهد و تکنولوژی جدید اجازه مدیریت بهتر مصرف انرژی به ویژه برق را میدهد. این امر میتواند به ما در کاهش پسماند و در نتیجه کاهش هر چه بیشتر هزینهها کمک کند. دههها پرسش بزرگ درباره انرژی این بود که آیا جهان میتواند به اندازه کافی انرژی از هر نوع و با هر قیمت تولید کند. اکنون به ناگاه چالش مدیریت فراوانی انرژی پیش آمده است.
پاکسازی تجارت کثیف
این فراوانی پتانسیل ایجاد اصلاحات را فراهم میکند. آوارهای سیاستهای ابلهانه در زمینه انرژی، بر مبنای نگرانی برای ذخیره انرژی، تعداد زیادی از اقتصادها را به هم ریخته است. حتی با وجود اینکه فراکینگ (نوعی روش استخراج گاز طبیعی) تولید نفت آمریکا را تنها در چهار سال گذشته تا دوسوم افزایش داده است، این کشور هنوز هم صادرات نفت را ممنوع و صادرات گاز طبیعی را محدود میکند، که این امر میراث شوکهای دهه 70 میلادی و کاری بیارزش و بیاهمیت برای پالایشگاههای آمریکا و شرکتهای پتروشیمی است. کنگره نیز به توزیع پول بین کشاورزانی که قبلاً ذرت کشت میکردند ادامه میدهد تا اتانول تولید کنند و بهرغم فاجعه فوکوشیما و بالا رفتن بیرویه هزینه کارخانههای جدید وسترن، به دادن یارانه سخاوتمندانه به نیروگاههای هستهای نپرداخته است. در عوض، چهار سال را صرف جروبحث درباره این کرده که آیا به پیشنهاد کشیدن خط لوله Keystone XL تا شنهای قیری کانادا مجوز بدهد یا خیر. در اروپا چیزهای ارزان اندکی متفاوت است- میلیاردها دلار برای پروژههای انرژی بادی و خورشیدی هزینه شده- اما همین
دیوانگی اغلب شیوع دارد: خروج شتابان آلمان از نیروگاه هستهای به رونق یافتن زغالسنگ آمریکا و گاز روسیه انجامید.
روشنترین بخش اصلاحات تقریباً در همه جا برداشتن تمام یارانههای تولید یا مصرف سوختهای فسیلی است. سال گذشته دولتهای کشورهای سراسر جهان 550 میلیارد دلار برای هر چیزی از پایین نگه داشتن قیمت بنزین در کشورهای فقیر گرفته تا تشویق شرکتها به اکتشاف نفت هدر دادند. از یک نظر چنین کمکهایی به مصرف بیشتر انجامید که 36 درصد تولید کربن را در فاصله سالهای 1980 تا 2010 تشکیل میدهد.
قیمتهای در حال سقوط فرصتی برای بازاندیشی درباره این رفتار نامعقول فراهم آورده است. کشورهای در حال توسعهای مانند هند و اندونزی که از نظر مالی در مضیقهاند شجاعانه یارانههای سوخت را قطع و این پول را برای خرج در بیمارستانها و مدارس آزاد کردهاند. اما صادرکنندگان بزرگ نفت در کشورهای فقیر که میخواهند بخشندهترین یارانهدهندگان برای قیمت سوخت در داخل کشورهای خود باشند از رهبر خود پیروی نکردهاند. ونزوئلا به نکول نزدیک است اما قیمت یک لیتر بنزین در کاراکاس تنها چند سنت است. و کشورهای ثروتمند نیز همچنان تولید نفت و گاز را تضمین میکنند. چرا مالیاتدهندگان آمریکایی باید هزینه اگزون را برای اکتشاف هیدروکربنها بپردازند؟ تمام این یارانهها باید کنار گذاشته شود.
سیاست بهتر چگونه است
این تازه آغاز راه است. این سیاستمداران بودهاند که بیشتر از همه افزایش مالیات بر سوختهای فسیلی را در سالهای اخیر نپذیرفتهاند، به این دلیل که گرانتر کردن حمل و نقل و گرمایش منازل نهتنها باعث رنجش رایدهندگان میشود بلکه به اقتصاد نیز آسیب میرساند. با ارزانتر شدن بنزین این بهانه از بین رفته است. مالیاتهای بیشتر به حفظ محیط زیست کمک میکند، نوسانات قیمت را در آینده از بین میبرد و راهی معقولانهتر برای دولت برای کسب درآمد ایجاد میکند.
یک نقطه شروع مشخص هدف قرار دادن بنزین است. دولت فدرال آمریکا مالیات 18سنتی در هر گالن (5 سنت در هر لیتر) وضع کرده که از سال 1993 تغییر نکرده است. حتی بهتر است بر سوختهای کربنی نیز مالیات وضع شود. مصرف سوختهای فسیلی هم به سلامت سیاره زمین و هم ساکنان آن آسیب میرساند. وضع مالیات بر سوختهای کربنی، شرکتهای فعال در زمینه انرژی و مصرفکنندگان را به سمت استفاده از سوختهای پاکتر ترغیب میکند. با سقوط قیمتهای سوخت، مالیات بر سوخت کربنی نیز به لحاظ سیاسی کمتر تشویشزا میشود.
این امر به بزرگترین نعمتی اشاره میکند که انرژی ارزان به ارمغان میآورد: یعنی فرصت تزریق کمی انسجام به سیاستهای انرژی جهان. دولتها نقشی موجه در اطمینانبخشی به این امر دارند که آن نوع انرژی فراوان، پاک و ایمن است. اما آنها باید تفاوت بین انتخاب اهداف و تصمیم بر نحوه رسیدن به آنها را بیاموزند. انگیزههای گسترده خوب است؛ پیشبینی دانشمندان و سرمایهگذاران خوب نیست. به عبارت دیگر، مالیات بر سوخت کربنی نسبت به دادن یارانه برای نیروگاههای بادی و هستهای، راه بهتری برای کاهش تولید گازهای گلخانهای است. به همین ترتیب، دولتها به اسم امنیت انرژی باید به رشد بازارهای جهانی به هم پیوسته انرژی کمک کنند. برداشتن موانع غیرمنصفانه بر سر راه سرمایهگذاری در بخش انرژی به اندازه چشم پوشیدن از یارانهها اهمیت دارد. هرچه خطوط لوله انتقال نفت و کابلهای انتقال برق بیشتر باشد، بهتر است. آمریکا باید Keystone XL را بپذیرد و محدودیتهای صادرات را بردارد، در حالی که سیاستمداران اروپا باید بهرهبرداری از نفت و گاز در سرزمین زیر پای خود را آسانتر کنند. این فهرست جاهطلبانه خیل عظیم لابیگران در زمینه انرژی را ناچیز میکند.
اما برای نخستین بار طی سالیان این امر در حوزه سیاست عملی است. و روشن است که به آینده کارآمدتر و سبزتر انرژی میانجامد. بنابراین پیام ما به سیاستمداران روشن است: فرصت را غنیمت بشمارید.
منبع: اکونومیست
دیدگاه تان را بنویسید