بازدهی بازار بورس
بازوی بلند فدرالرزرو
سفتهبازان همواره در تلاش هستند راههایی را برای پیشبینی تغییرات قیمتی در بازار بیابند.
سفتهبازان همواره در تلاش هستند راههایی را برای پیشبینی تغییرات قیمتی در بازار بیابند. زمانی آنها میزان حمل و نقل ریلی را به دقت بررسی میکردند تا بتوانند خود را در مسیر تجارت نگه دارند چرا که این حجم حمل و نقل نشانگری از فعالیت تجاری بود. بهتازگی مقالهای نشان میدهد که از سال 1994 یکی از رویکردهای زیرکانه سفتهبازان آن بوده است که بر عملکرد فدرالرزرو متمرکز شوند.
تعجبی ندارد که جلسات کمیته بازار باز فدرال (FOMC) که در آن روسای کل فدرالرزرو و روسای منطقهای نرخ بهره را تعیین میکنند میتوانند به افزایش یا کاهش شاخصها در بازار بورس منجر شوند. این مطالعه رابطه همبستگی محکمی را تحلیل میکند. معمولاً در دو هفته بین جلسات FOMC روسای کل اطلاعات تازه را در جلسه خود به بحث و گفتوگو میگذارند. نتیجه مطالعات نشان میدهد که به طور میانگین کلیه سودهای به دستآمده در بازار بورس در هفتههایی که جلسات FOMC و جلسات روسای کل برگزار میشوند محقق میشوند. هر دلاری که در طول این هفتهها سرمایهگذاری شود در طول زمان 12 برابر میشود. در حالی که هر دلار سرمایهگذاری در دیگر هفتهها نیمی از ارزش خود را از دست میدهد.
نویسندگان پژوهش برای بررسی نتایج خود به روابط همبستگی بالقوه از قبیل درآمدهای شرکت و دادههای اقتصادی روی آوردند. آنها هیچ رابطه همبستگی معناداری پیدا نکردند. آنها گمان میکنند یک رابطه علی و افشاسازی گزینشی وجود دارد که عادلانه نیست. افرادی که در جلسات حضور پیدا میکنند ارتباط غیررسمی با رسانهها، شرکتهای مشاوره و بنگاههای مالی دارند و محتویات آن جلسات سرانجام به بازار بورس درز میکند. برخی از این اطلاعات ارزشی بالقوه دارند. روسای کل گزارشهای مربوط به اقتصاد، بانکها و بازارهای مالی را دریافت میکنند و اغلب تصمیم میگیرند که FOMC چه چیزی را باید اعلام کند.
در سال 2012، درز اخبار از درون فدرالرزرو به نشریه مشاوران جهانی مدلی (Medley) باعث شد پای وزارت دادگستری و کنگره به تحقیقاتی کشیده شود که هنوز هم به نتیجه نرسیدهاند. در مطالعه اخیر چندین دلیل بدون ضرر برای ارتباطات غیررسمی آورده شدهاند: استخراج اطلاعات از مشارکتکنندگان در بازار، شرح فرآیند تصمیمگیری در فدرالرزرو و تبادل دیدگاههای رقیب در بانک مرکزی (اعضای هیاتمدیره اغلب دیدگاههای خود را از طریق سخنرانی و مصاحبه بیان میکنند). در مورد معناداری این رابطه همبستگی سوالاتی وجود دارد. چرا این رابطه قبل از سال 1994 شروع نشد؟ چرا این موضوع درباره بازار اوراق قرضه کاربرد ندارد که باید حداقل نسبت به سیاستهای فدرالرزرو حساس باشد؟ چرا شاخص بازار بورس همیشه در طول هفتههای ذکرشده بالا میرود در حالی که اظهارات فدرالرزرو ممکن است عامل تحریک فروش سهام در بازار باشد؟ پاسخ این سوالات هر چه که باشد نشان میدهد بررسی دادهها ممکن است چه الگوهای پیچیدهای را آشکار سازد. علاوه بر این ممکن است بر نیاز بیشتر به تحقیق و تفحص از فدرالرزرو تاکید کند.
منبع: اکونومیست
دیدگاه تان را بنویسید