تمایل به داشتن فرزند
خواسته
حاملگیهای ناخواسته بد هستند. اما تمایل تحققنیافته به داشتن فرزند نیز بد است و این مشکل در حال افزایش است.
حاملگیهای ناخواسته بد هستند. اما تمایل تحققنیافته به داشتن فرزند نیز بد است و این مشکل در حال افزایش است.
تنظیم خانواده موفقیت بسیار بزرگی بوده است. نرخ باروری جهانی افت کرده و از 1 /5 کودک به ازای هر زن در سال 1964 به 5 /2 کودک در حال حاضر رسیده است. اکنون انتظار میرود تعداد فرزندان زنان بنگلادشی به تعداد میانگین فرزندان زنان فرانسوی باشد. تنها در کشورهای جنوب صحرای آفریقا همچنان خانوادههای بزرگ رواج دارد اما حتی در آنجا نیز در حال کوچک شدن است. این امر خوشایند است. زیرا نشان میدهد زنان کنترل بیشتری بر بدن خود به دست آوردهاند و اینکه والدین دیگر به دلیل ترس از دست دادن فرزندان خود، دیوانهوار بچهدار نمیشوند. کاهش نرخ موالید همچنین تعداد افراد وابسته به هر کارگر را حداقل برای مدتی کاهش میدهد و آنها را در شرایط بهتری قرار میدهد. اما این پیروزی، مشکل در حال رشد را پنهان میکند. بزرگترین منبع اندوه برای زوجها این است که تعداد فرزندانشان از آنچه میخواهند کمتر است، یا اینکه اصلاً فرزندی ندارند. اکونومیست در همکاری با شرکت مشاوره Globescan در 19 کشور نظرسنجی انجام داد و از مردم پرسید دوست دارند و انتظار دارند چه تعداد فرزند داشته باشند. در هر کشور ثروتمند که ما نظرسنجی انجام دادیم، زوجها انتظار دارند
باروری کمتر از آن چیزی باشد که هست، و زوجهای بسیاری در کشورهای در حال توسعه از همین ناراحتی رنج میبرند. به طور میانگین، یونانیها میگویند خانواده ایدهآل دارای 6 /2 فرزند است اما در نهایت در خانوادههای آنها 7 /1 فرزند وجود دارد.
ناباروری پزشکی بخشی از این مشکل است و نهتنها در کشورهای ثروتمند بلکه در کشورهای فقیر نیز که مراقبتهای بهداشتی ضعیف است، زوجها داشتن فرزند را به تاخیر میاندازند. طبق یک برآورد جهانی، حداقل 48 میلیون زوج در پنج سال گذشته برای داشتن فرزند تلاش کردهاند اما موفق نشدهاند، رقمی که در سال 1990، 42 میلیون بود. اما طبق نظرسنجی ما مهمترین دلیل این کاهش پول است. از بروکلین گرفته تا پکن، هزینه مسکن و تحصیلات به قدری بالاست که بسیاری از جوانان میگویند استطاعت مالی برای داشتن فرزند به هر تعدادی که میخواهند را ندارند.
مالتوسگرایان خوشحال خواهند شد. استدلال آنها این است که رشد جمعیت از پیش به اندازه کافی بالا بوده است. به علاوه، آیا زوجهای نازا نمیتوانند بچههایی را به فرزندی قبول کنند؟ در حقیقت، امروزه رشد جمعیت تا حد زیادی بازتابدهنده عمر طولانیتر است و در نهایت معکوس خواهد شد. مشخص نیست که تعداد این افراد بسیار زیاد است؛ و بیرحمانه است از زوجهایی که خواهان فرزند هستند بخواهیم تا از لذت فرزند داشتن چشمپوشی کنند چون همسایگانشان ترجیح میدهند سیارهای کمجمعیتتر داشته باشند و فرزندخواندگی اگرچه پسندیده است اما نه مسوولیت زوجهای بیفرزند و نه بهترین جایگزین برای زایش است. درد نداشتن فرزند یا داشتن فرزندانی کمتر از آنچه میخواهید اغلب شدید است. این امر میتواند سبب افسردگی و در کشورهای فقیر سبب فاجعه اجتماعی شود. زوجها با دنبال کردن درمانهای بینتیجه خود را فرسوده میکنند؛ زنانی که گمان میرود نازا هستند طلاق داده میشوند، طرد میشوند یا به سرنوشتی بدتر دچار میشوند. هفته پیش یک خیاط کنیایی بدون فرزند به اقدام به قتل متهم شد زیرا گویا با چاقو به همسرش حمله کرده بود.
نوآوریهای باصرفهتر، لطفاً
در کشورهای ثروتمند، که بخش زایمان بیمارستانهای آن تا حدی به دلیل اینکه جوانان امنیت اقتصادی ندارند خلوت است، دولتها میتوانند با انجام کارهایی که به هر حال باید آنها را صورت دهند کمک کنند: آزادسازی بازار کاری که جوانان را از کار اخراج میکند، ساده کردن قوانین، برنامهریزی برای ارزانتر کردن مسکن و ارتقای سیاستهای دوستانه با فرزند در مکان کار. در سراسر جهان، تحصیلات اهمیت دارد: برای هشدار به زنان درباره کاهش باروری با افزایش سن، به خصوص در آفریقا، درباره عفونتهای قابل پیشگیری مانند کلامیدیا و سوزاک. اما مهمتر از همه نوآوری پزشکی است. لقاح مصنوعی (IVF) در چند سال پیش بهتر شده اما همچنان بسیار گران است. برخی زوجها به امید بارداری خانههای خود را بار دیگر در گرو بانک میگذارند. تحقیقات در زمینه فناوریهای بهصرفهتر، بسیار نادر است حتی با اینکه تقاضا برای آن زیاد است. آیا دوزهای کمتر و ارزانتر داروهای IVF برای بعضی افراد خوب است؟ هیچکس نمیداند. آیا یک لابراتوار IVF در اندازه جعبه کفش که در آمریکا ساختهشده واقعاً کار میکند؟ آزمایشات به
تازگی شروع شده است. اگر پول بیشتری صرف تحقیقات شود، که عموماً اینگونه است، کمککننده خواهد بود. اما احتمالاً به اندازه توجه به این امر کمککننده نیست. دولتها و سازمانهای کمککننده، تنظیم خانواده را به یک کمپین یکطرفه تبدیل کردهاند و آن را وقف به حداقل رساندن حاملگی در دروان نوجوانی و تولدهای ناخواسته کردهاند؛ این به معنای محدودیت خانواده است. در عوض، تنظیم خانواده به معنای کمک به افراد برای داشتن فرزندان به هر تعدادی که مایلند است.
منبع: اکونومیست
دیدگاه تان را بنویسید