معروفترین اقتصاددانانی که به ایران سفر کردهاند
غولها در ایران
پل میلگرام اقتصاددانی سرشناس و پیشرو است که بسیاری او را شایسته دریافت جایزه نوبل میدانند. او هفته گذشته به تهران آمد و در چند مرکز علمی سخنرانی کرد.
پل میلگرام اقتصاددانی سرشناس و پیشرو است که بسیاری او را شایسته دریافت جایزه نوبل میدانند. او هفته گذشته به تهران آمد و در چند مرکز علمی سخنرانی کرد. سفر اخیر میلگرام به تهران این پرسش را در ذهن ما مطرح کرد که به جز او، چند اقتصاددان و نظریهپرداز مطرح در سطح او به ایران سفر کردهاند. پرس و جوی ما به نتایج جالبی منجر شد از جمله اینکه متوجه شدیم میلتون فریدمن، گری بکر و حتی توماس پیکتی هم به ایران سفر کردهاند در حالی که اطلاعات بسیار کمی از سفر آنها به ایران منتشر شده یا درباره این سفرها اطلاعرسانی نشده است. میلتون فریدمن در کتاب خاطراتش درباره سفر به تهران نوشته اما به مسائل کاری اشاره نکرده است. درباره سفر گری بکر به ایران نیز آنچه اطلاع داریم برگرفته از اظهاراتی است که خانم گیتی نشأت، همسر ایرانی او به اطلاع ما رسانده و توماس پیکتی هم در پاسخ به ایمیل یک اقتصاددان ایرانی اشاره کرده که به تهران سفری داشته اما از جزییات این سفر چیزی منتشر نکرده است. با این حال اقتصاددانان سرشناس دیگری همچون دیوید لیمپتون معاون صندوق بینالمللی پول، جانلوکا بنینو استاد اقتصاد بینالملل مدرسه اقتصاد لندن، فابیو کانوا
متخصص اقتصادسنجی و پییرپائولو بنینو متخصص اقتصاد کلان پیشرفته هم در سالهای گذشته به ایران سفر کردهاند اما هیچکدام شهرت یالمار شاخت، میلتون فریدمن، گری بکر، توماس شلینگ، توماس پیکتی و در نهایت، پل میلگرام را نداشتهاند.
یالمار شاخت
«یالمار هوراسه گریلی شاخت» معروف به یالمار شاخت یکی از نظریهپردازان اقتصاد آلمان و هواداران حزب نازی بود که تا مقام ریاست رایش بانک آلمان پیش رفت. از او به عنوان یکی از نظریهپردازان اقتصادی آلمان نازی نام میبرند که سرانجام به دلیل برخی مخالفتها به زندان محکوم شد. یالمار شاخت در بیستم آبان 1314 (11 نوامبر 1935) به دعوت مقامات حکومتی و برای دادن مشاوره به دولت ایران وارد تهران شد و با مقامات ارشد حکومت از جمله رضاشاه پهلوی ملاقات کرد. روزنامههای لندن از این سفر ابراز ناخرسندی کردند و نوشتند که دکتر شاخت به توصیه هیتلر به ایران سفر کرده است. از زمان دیدار شاخت از ایران بود که انگلیسیها یقین حاصل کردند که رضاشاه در جستوجوی مفری است تا نفوذ و مداخله آنان در امور ایران را به حداقل برساند. دکتر «یالمار شاخت» در آن سال پس از انجام بررسیها و با توجه به وضعیت ایران، چند طرح مالیاتی، گمرکی و راه صنعتی شدن را به رضاشاه داده بود. بعدها محمد مصدق نیز از دکتر شاخت خواست که «طرح اقتصاد بدون نفت» را برای ایران بنویسد و با خود به تهران بیاورد که او در سپتامبر 1952 (مهر
1331) با طرح خود به تهران آمد. تابستان سال بعد مصدق راهحل مسائل دیگری را از دکتر شاخت خواست که پیش از اتمام کار، حکومت او سرنگون شد. با وجود این، دکتر شاخت در فوریه 1954 (بهمن 1332) با راهحلهای خود به تهران آمد که به آن توجه نشد. یالمار شاخت در آن دوران شاید سرشناسترین اقتصاددانی بود که به ایران سفر میکرد.
میلتون و رز فریدمن
میلتون فریدمن نوبلیست اقتصاد که تاثیرگذارترین اقتصاددان قرن اخیر شناخته میشود به همراه همسرش رز فریدمن در سال 1970 به ایران سفر کردهاند. او در کتاب خاطراتش به این سفر اشاره کرده و نوشته است: «در سپتامبر 1970 به دعوت بانک مرکزی ایران سفری یکهفتهای به این کشور داشتیم. در ایران یک سخنرانی با عنوان «سیاستهای پولی در یک جامعه در حال توسعه» ایراد کردم که بانک مرکزی هم متعاقباً آن را در نشریه خود چاپ کرد. همچنین در چندین نشست بحث و بررسی در مورد سیاست پولی و طرحهای توسعه اقتصادی با حضور مدیران دولتی شرکت کردم. با این همه بیشتر اوقات را در سفر و گردش به اطراف ایران بودیم. آن زمان هنوز شاه در قدرت بود و احتمالاً در اوج قدرت. در آن شرایط، به ویژه از نگاه یک گردشگر در یک سفر کوتاه، همه چیز منظم و آرام بود. یک کنسرسیوم خارجی مهمترین منابع ایران، یعنی نفت را با همکاری یک شرکت دولتی مدیریت میکرد. این مشارکت تحت قراردادی بود که بر اساس آن، ایران 50 درصد از سود حاصله را دریافت میکرد. اغلب بخشهای اقتصاد در اختیار دولت بود اما بازارهای خصوصی در صنایع کوچک و
خردهفروشی رونق گرفته بود.» رز فریدمن از این سفر خاطره جالبی را بازگو کرده است: «ما را از تهران با ماشین به اصفهان بردند. شهری که معروف بود مرکز فرش و قالی است. مانند تمامی گردشگران ما هم از یک کارگاه فرشبافی بازدید کردیم. از آنچه میدیدیم شوکه شده بودیم. دستگاههای بافندگی بسیار بزرگی به طور عمودی کار گذاشته شده بود که احتمالاً شش یا هشت فوت و شاید هم بیشتر ارتفاع داشت. روی یک داربست مرتفع در بالای دستگاه، دخترانی مشغول به کار بودند که حتی به سن نوجوانی هم نرسیده بودند و به چشم من حدود هشتساله میآمدند. به ما گفتند که این دختران در زدن گرههای ظریف بسیار ماهرند و ساعتها روی آن داربست کار میکنند. از اصفهان به شیراز رفتیم. شهری که ویرانههای پرسپولیس را در خود دارد. برای رفتن به محل ویرانههای پرسپولیس یک تاکسی اجاره کردیم، یک مرسدس بسیار قدیمی که البته بسیار خوب نگهداری شده بود. وقتی میلتون از راننده قیمت آن ماشین در بازار را پرسید، راننده عددی را گفت که با آن میشد همان موقع در آلمان یک مرسدس نو خرید. مثل این را قبلاً در هند هم دیده بودیم. ایران برای توسعه صنعت خودرو داخلی خود، تعرفهای بازدارنده روی
واردات خودروهای خارجی وضع، و واردات خودروهای کارکرده را هم به شدت محدود کرده بود.» میلتون فریدمن در سال ۱۹۷۶، نوبل اقتصاد را به دلیل پژوهش بر تحلیل مصرف، نظریه و تاریخچه پولی و پیچیدگی سیاست پایدارسازی از آن خود کرد.
گری استنلی بکر
«بکر ایران را بسیار دوست داشت و یک بار در سال 1976 هم به ایران آمده بود. اتفاقاً در مورد اقتصاد ایران و ظرفیتهای آن هم نظر بسیار خوبی داشت. در سال 2014 هم قرار بود ما سفری به ایران داشته باشیم. بانک مرکزی ایران از شوهرم دعوت کرده بود و ما هم به این دعوت پاسخ مثبت داده بودیم اما متاسفانه بکر درگذشت و این سفر انجام نشد.» اینها را خانم دکتر گیتی نشأت همسر ایرانی گری بکر به تجارت فردا گفته است. هرچند تجارت فردا زمانی که پروفسور بکر زنده بود، با او گفتوگو کرد. گری استنلی بکر، برنده جایزه نوبل، دارای مدرک دکترای اقتصاد در سال 1955 میلادی از دانشگاه شیکاگو بود. او از جمله سرشناسترین شاگردان میلتون فریدمن بود. بکر در پاتسویل پنسیلوانیا متولد شد. در سال 1951 میلادی مدرک کارشناسیاش را از دانشگاه پرینستون دریافت کرد و در سال 1955 میلادی نیز مدرک دکترایش را با ارائه تز «اقتصاد تبعیض نژادی» دریافت کرد. از لحاظ سیاسی بکر یک محافظهکار به شمار میآمد که از سال 1985 تا 2004 میلادی، هر هفته ستونی را در هفتهنامه بیزینسویک منتشر میکرد. او تغییراتی تاریخی را در زمینه
مطالعه علم اقتصاد و علوم اجتماعی ایجاد کرد و با ترکیب این دو رشته، درصدد فهم تصمیمگیریها در زندگی روزمره برآمد و در عین حال سوالاتی ارزشمند را برای اندیشمندان رشتههای متنوع جهت پاسخگویی به آنها بر جای گذاشت. بکر، استادتمام اقتصاد و جامعهشناسی در دانشگاه شیکاگو، در روز 3 می و در حالی که 83 سال داشت، پس از پشتسر گذاشتن سختیهای ناشی از عمل جراحی اخیرش، جان به جانآفرین تسلیم کرد. بکر در زمینه مطالعه در حوزههای سرمایه انسانی، اقتصاد خانواده و تحلیل اقتصادی جرم، تبعیض، اعتیاد و جمعیت، دانشمندی پیشتاز محسوب میشد. اگر گری بکر دو سال پیش فوت نمیکرد، احتمال سفر دوبارهاش به ایران بسیار زیاد بود.
توماس شلینگ
خبر حضور توماس شلینگ نوبلیست اقتصاد در ایران را نخستین بار مسعود نیلی در دیماه 1386 در یک برنامه تلویزیونی اعلام کرد. دکتر نیلی که آن روزها رئیس دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه شریف بود، در برنامه تلویزیونی صبح تهران گفت: پروفسور توماس شلینگ که برنده جایزه نوبل اقتصاد در سال 2005 ا ست به دعوت دانشگاه شریف به تهران میآید و قرار است در این دانشگاه سخنرانی داشته باشد. چند روز بعد او به همراه همسرش وارد تهران شد و در هتل استقلال اقامت گزید. صدها دانشجو و اقتصاددان ایرانی روز سخنرانیاش در دانشگاه شریف حاضر شدند تا آنجا که در سالن آمفیتئاتر جابرابنحیان دانشگاه صنعتی شریف جای خالی وجود نداشت و بسیاری از علاقهمندانش، ایستاده سخنان او را گوش دادند. توماس شلینگ پس از آن، گفتوگوی مفصلی با هفتهنامه شهروند امروز داشت. گفتوگویی که در آن توماس شلینگ با سیاست تحریمها علیه ایران مخالفت جدی کرد. دکتر ابوالحسن وفایی معاون پژوهشی وقت دانشگاه صنعتی شریف، چگونگی دعوت از این نوبلیست اقتصاد را اینگونه روایت کرده است: «از طریق یکی از دانشجویان نزدیک به دکتر «توماس شلینگ» با
ایشان آشنا شدم و در واشنگتن با ایشان ملاقات کردم. نکتهای که در این ملاقات من را ترغیب به دعوت از دکتر شلینگ به ایران کرد، اطلاعات جالب ایشان و به خصوص خانم «آلیس شلینگ» در مورد فرهنگ ایران بود. اظهارات مهرآمیز و بااهمیت خانم و آقای شلینگ در مورد ایران، آنقدر غرورآمیز بود که من بیدرنگ از ایشان برای حضور در ایران دعوت کردم.» دکتر وفایی میگوید: «مدت زمان زیادی نگذشت که دکتر شلینگ با من تماس گرفت و ضمن اینکه از فعالیتهای علمی ایران باخبر شده بود از من خواست اطلاعات بیشتری در مورد نحوه حضور و مسائل حاشیهای سفر به ایشان ارائه کنم. گذشته از تلاش زیادی که من و دیگر همکارانم برای جلب نظر موافق ایشان برای سفر به ایران داشتیم، موضوعی که به نظر من تاثیر زیادی در جلب موافقت دکتر شلینگ برای سفر به ایران داشت، خوشنامی دانشجویان ایرانی در دانشگاههای آمریکا بود. ایشان در دانشگاه مریلند، با دانشجویان ممتاز ایرانی برخورد کرده بودند و در جریان سطح علمی دانشجویان ایرانی قرار داشتند که مجموعه این عوامل باعث شد تا دکتر شلینگ، دعوت دانشگاه شریف را جدی بگیرند.» توماس شلینگ یکبار هم با هفتهنامه تجارت فردا گفتوگو کرده
است.
توماس پیکتی
زمانی که مهدی فیضی عضو هیاتعلمی دانشکده اقتصاد دانشگاه فردوسی برای توماس پیکتی دعوتنامهای برای حضور در ایران ارسال میکند، اقتصاددان فرانسوی اینگونه پاسخ میدهد: «مهدی عزیز من پیش از این یکبار به ایران سفر کردهام و بسیار علاقهمندم که در آینده سفر دیگری به این کشور داشته باشم. متاسفانه در حال حاضر تعهدات انباشته زیادی دارم و بنابراین در این مرحله نمیتوانم برنامه چنین سفری را تنظیم کنم. علاوه بر این، درباره ترجمه کتابم در ایران تا حدودی گیج شدهام: به نظر میرسد چند ترجمه غیررسمی از این کتاب وجود دارد که هیچیک از آنها مجوز لازم برای ترجمه را نداشتهاند. با احترام، توماس» توماس پیکتی در آوریل 2014، کتابی با عنوان «سرمایه در قرن بیست و یکم» به زبان انگلیسی منتشر کرد که به سرعت به پرفروشترین کتاب غیرداستانی فهرست نیویورکتایمز بدل شد و سر و صدای زیادی به پا کرد. البته اصل کتاب در آگوست 2013 به زبان فرانسوی منتشر شده بود. توماس پیکتی در هفتم می 1971، در حومه پاریس به دنیا آمد. در 22سالگی، با ارائه رسالهای درباره بازتوزیع ثروت، موفق به دریافت مدرک دکترا شد.
پیکتی پس از اخذ مدرک دکترا، از 1993 تا 1995 استادیار دپارتمان اقتصاد دانشگاه امآیتی بود. در سال 2000، استادتمام «مدرسه مطالعات عالی در علوم اجتماعی» شد. او در سال 2002 جایزه بهترین اقتصاددان جوان فرانسه را از آن خود کرد. در سال 2006، پیکتی نخستین مدیر «مدرسه اقتصاد پاریس» شد که در تاسیس آن نیز نقش داشت. کمی بعد، این پست را ترک کرد تا به عنوان مشاور اقتصادی نامزد حزب سوسیالیست در انتخابات ریاستجمهوری فرانسه، خانم سگولن رویال، فعالیت کند. در سال 2007 تدریس در «مدرسه مطالعات عالی» و «مدرسه اقتصاد» را از سر گرفت. پیکتی ستوننویس روزنامه فرانسوی «لیبراسیون»، روزنامهای با رویکرد چپ رادیکال است و گاهی نیز برای روزنامه سوسیالدموکرات «لوموند» یادداشت مینویسد. پیکتی در آوریل 2012، به همراه 42 تن از همکارانش، نامهای در حمایت نامزد حزب سوسیالیست فرانسه در انتخابات ریاستجمهوری آن سال، فرانسوا اولاند، نوشت. در سال 2015، پیکتی از پذیرش مدال لژیون دونور سر باز زد، زیرا به نظر او، دولت حق ندارد تعیین کند چه کسی باافتخار است. مهمترین اثر پیکتی در این زمینه، همان کتاب مشهور «سرمایه در قرن بیست و یکم» است.
جفری ساکس
حضور جفری ساکس، اقتصاددان مطرح توسعه و مشاور دبیرکل سازمان ملل، در تهران با اندکی حاشیه مواجه شد. حاشیههای خارج از متنی که خود جفری ساکس را هم به تعجب واداشت. او که برای مبارزه با فقر و توسعه پایدار تا دل دورافتادهترین روستاهای آفریقا هم سفر کرده است، در دانشگاه امیرکبیر و در پایان سفرش با معدود منتقدانی مواجه شد که در پلاکاردهایشان میخواستند دست از سر کشورهای جهان سوم بردارد و او را همکار جرج سوروس و دستنشانده آمریکا و سازمان سیا خواندند. جفری دیوید ساکس، اقتصاددان آمریکایی و استاد توسعه پایدار، اقتصاد و مدیریت و سیاستگذاری در دانشگاه کلمبیاست. او در پنجم نوامبر سال 1954 در شهر دیترویت ایالت میشیگان به دنیا آمده است. ساکس لیسانس ریاضی خود را از کالج هاروارد دریافت کرد. سپس دوره فوق لیسانس و دکترای اقتصاد خود را نیز در همین دانشگاه گذراند. عنوان رساله دکترای او «عوامل هزینه و تعدیلات کلان در یک اقتصاد باز: نظریه و شواهد» بود. او به قدری تلاشگر و مستعد بود که پیش از فارغالتحصیلی و هنگامی که دانشجوی دکترا بود به تدریس در هاروارد مشغول شد. او در سال 1980 به
عضویت هیاتعلمی هاروارد درآمد و سه سال بعد، در آستانه 28سالگی، به مرتبه استادتمامی رسید. ساکس طی 19 سال تدریس در هاروارد، به عنوان مدیر موسسه توسعه بینالملل هاروارد و مرکز توسعه بینالملل نیز بوده است. ساکس از سال 2002 میلادی رئیس موسسه ارث در کلمبیای آمریکاست. همچنین نویسنده کتابهای پرفروشی همچون «پایان فقر» و «منافع مشترک» و «بهای تمدن» است. او یکی از متخصصان برجسته توسعه پایدار محسوب میشود، آخرین کتاب او به همین نام یعنی «عصر توسعه پایدار» در سال گذشته میلادی به چاپ رسیده است. از دیگر عناوین و منصبهای مهمی که جفری ساکس در آنها مشغول بوده است، میتوان به مدیریت موسسه زمین، مشاور اقتصادی دولتهای آمریکای لاتین و اروپای شرقی در دهههای 80 و 90 میلادی و مشاور ویژه کوفی عنان و مدیر پروژه اهداف هزاره سازمان ملل اشاره کرد. او هماکنون مشاور ارشد بان کی مون، دبیرکل سازمان ملل نیز هست. در سال 2004 در فهرست 100 شخصیت پرنفوذ مجله تایم قرار گرفت و در سال 2014 نیز جزو 15 اقتصاددان تاثیرگذار، از سوی اکونومیست انتخاب شد.
پل میلگرام
محمد اکبرپور که بیشک یکی از موفقترین اقتصاددانان جوان ایرانی است، توانست نظر موافق پل میلگرام را برای سفر به ایران جلب کند. محمد اکبرپور که در دبیرستان علامهحلی تهران درسخوانده با کسب رتبه ۱۸ کنکور ریاضی در رشته مهندسی برق دانشگاه صنعتی شریف به تحصیل پرداخته و پس از آن برای ادامه تحصیل به دانشگاه استنفورد رفت و پس از اخذ مدرک دکترا، در این دانشگاه معتبر به مقام استادی رسید. الوین راث برنده جایزه نوبل 2012 در گفتوگویی با تجارت فردا، به تمجید از محمد اکبرپور پرداخته و او را اقتصاددانی آیندهدار توصیف کرده است. از محمد اکبرپور نوشتههای زیادی در تجارت فردا منتشر کردهایم. با این وعده که در شمارههای آتی، گفتوگوی مفصلی از اقتصاددان جوان ایرانی و استاد سرشناس دانشگاه استنفورد منتشر خواهیم کرد، در صفحات پیش رو نیز به معرفی پل میلگرام و بازخوانی دیدگاههای او پرداختهایم.
دیدگاه تان را بنویسید