میلگرام چگونه مکانیسم بهرهور برای حراج طیفها ایجاد کرد؟
متخصص حراج
پل میلگرام استاد کُرسی علوم انسانی شیرلی و لئونارد الی در دپارتمان اقتصاد دانشگاه استنفورد است. او عضو آکادمی ملی علوم، عضو پیوسته آکادمی آمریکاییِ علوم و فنون و مدیر برنامه طراحی بازار در موسسه مطالعات سیاست اقتصادی استنفورد(SIEPR) است.
پل میلگرام استاد کُرسی علوم انسانی شیرلی و لئونارد الی در دپارتمان اقتصاد دانشگاه استنفورد است. او عضو آکادمی ملی علوم، عضو پیوسته آکادمی آمریکاییِ علوم و فنون و مدیر برنامه طراحی بازار در موسسه مطالعات سیاست اقتصادی استنفورد (SIEPR) است. پروفسور میلگرام دکترای خود را در مدرسه تحصیلات عالی تجارت در دانشگاه استنفورد گرفت و کارش را در دپارتمان اقتصاد دانشگاه نورثوسترن آغاز کرد.
میلگرام بیش از همه برای دستاوردهایش در نظریه اقتصاد خرد و طراحی مبتکرانهاش از حراجهای معکوس (مناقصه) چندگانه در کشورهای گوناگون شهرت یافته است. بر اساس اعلام کمیته جایزه BBVA در سال 2012: «پل میلگرام دستاوردهای چشمگیری در گستره وسیعی از حوزههای علم اقتصاد داشته است، از جمله در حراجها، طراحی بازار، قراردادها و محرکها، اقتصاد صنعتی، اقتصاد سازمانها، مالیه و نظریه بازیها.» بر اساس دادههای Google Scholar، به کتابها و مقالات پل میلگرام بیش از 74 هزار بار ارجاع داده شده است. فعالیتهای پروفسور میلگرام در حوزه کسب و کار نیز شامل طراحی حراجها و مبادلات، مشاوره دادن به حراجکنندگان، بنیانگذاری Auctionomics (یک شرکت مشاوره و تولید نرمافزار برای حراجها) میشوند. همچنین بر اساس اطلاعات بنیاد ملی علوم، میلگرام مهمترین ارائهدهنده دانشگاهی در طراحی حراج فرکانس -حراج صعودی همزمان- برگزارشده از سوی کمیسیون ارتباطات فدرال (FCC) بود که در سال 1994 برگزار شد. از این طراحی، که میلگرام با همکارانش رابرت ویلسون و پرستون مکآفی انجام داده بود، برای دهها حراج طیفهای رادیویی، برق و گاز طبیعی که شامل صدها میلیارد
دلار دارایی در سرتاسر جهان میشود، استفاده شده است. میلگرام همچنین به شرکت مایکروسافت برای حراجهای تحقیقاتی حمایتشده، به شرکت گوگل برای حراج IPO سهامهایش، به شرکت یاهو برای طراحی یک بازار تبلیغاتی، به کمیسیون خدمات عمومی اورگان (Oregan) برای فروش داراییهای مولد، به مکزیک برای حراج خصوصیسازیِ داراییهای دولتی و به مدیران تنظیم مقررات طیفهای رادیویی در آمریکا، بریتانیا، کانادا، استرالیا، آلمان و مکزیک برای فروش فرکانس در طیفهای رادیویی مشاوره داده است. حراج طیف فرآیندی است که به وسیله آن دولت از نظام حراجی برای فروش مجوز انتقال سیگنال در باندهای خاصی از طیف الکترومغناطیسی و تخصیص منابع طیفی کمیاب استفاده میکند. پیش از 1994، در ایالات متحده، این مجوزها یا بر مبنای استماع دادگاه یا بر مبنای لاتاری تخصیص داده میشد. در سال 1993، کنگره ایالات متحده قانونی را تصویب کرد که به کمیسیون ارتباطات فدرال (FCC) اجازه برگزاری حراج سالانه برای فروش این مجوزها را میداد. در آن لحظه، هیچ ساز و کار آزمونشدهای برای فروش چنین کالای چندواحدی بزرگی وجود نداشت. پیچیدگی چنین حراجی با توجه به همتکمیلیها و جانشینیها بین
گسترههای متفاوتی از طیفهای الکترومغناطیسی در یک موقعیت و در طول موقعیتهای مجاور بیشتر میشود.
دولت آمریکا از حراجهای معکوس (مناقصه) برای قراردادهایی مثل ساختن جادهها، خدمات نظامی، مجوز حفاری و... استفاده میکند. اکثر مناقصاتی که دولت آمریکا اجرا میکند از یک فرمت حراجی با تقاضاهای مهرشده استفاده میکرد. با این حال، در این مورد چنین مناقصاتی ممکن است ناکارآمدیها و نقصهای بسیاری به دنبال داشته باشد. دو بلوک از طیفها را در نظر بگیرید که سه شرکت متفاوت مایل به خرید یکی از آنها هستند، دو شرکت قیمتگذاری بسیار بالایی دارند و دیگری قیمتگذاری پایین. در فرمت با پیشنهادهای مهرشده و همزمان، این احتمال وجود دارد که دو شرکت با قیمتگذاری بالا یک بلوک واحد را تقاضا کنند (در نتیجه شرکتی که قیمت پایینی داده و بلوک دیگر را تقاضا کرده است بدون رقیب برنده میشود) که به تخصیص ناکارآمد و کاهش عواید دولت میانجامد.
یک حراج صعودی باز با ارائه اطلاعات بهتر بر مبنای ارزش کالاهای فروشی از مشکلات مذکور جلوگیری میکند. با این حال، حراجهای صعودی باز میتوانند تبانی میان پیشنهاددهندگان را تسهیل کنند. پیشنهاددهندگان میتوانند از پیشنهادهایشان برای فرستادن سیگنال قیمتگذاریهایشان به رقیبان استفاده کنند و آنها را قادر سازند که بهصورت تلویحی با هم تبانی کنند. این امر میتواند تبانی را تسهیل کند چون پیشنهاددهندگان را قادر میسازد رقیبانشان را تنبیه کنند، به طوری که روی بلوکهایی که رقیبانشان دست گذاشتهاند، پیشنهادات بالاتری میگذارند. پیچیدگی دیگر به تصمیمگیری برای زمانبندی حراجها -اینکه همزمان باشند یا به ترتیب- مربوط میشد. فرمت ترتیبی تبانیها را سختتر میکند، چرا که برای پیشنهاددهندگان تعهد به یک استراتژی در حراج آینده پیچیدهتر میشود. از یکسو، حراجهای ترتیبی نیازمند پیشنهاددهندگانی خواهند بود که درباره قیمتهای حراج آینده پیشبینی داشته باشند. این میتواند به افسوس پیشنهاددهندگانی بینجامد که در حراجهای اول قیمتهای بسیار بالا یا بسیار پایین پیشنهاد کرده بودند. این همچنین بیش از پیش به تخصیصی ناکافی منجر میشود
که با بههمپیوستگیهای میان بلوکها تشدید شدهاند. میلگرام و همکارانش برای پرداختن به بیشتر این دغدغهها پیشنهادی ابتکاری را طرح کردند: حراج صعودیِ همزمان با قاعده فعالیت. حراج شامل دورهای گسسته چندگانهای از حراجهای صعودی میشود. در پایان هر دور، پیشنهادها و برندهها در هر بلوک اعلام میشوند. سپس پیشنهاددهندگان شانس دیگری برای افزایش پیشنهادهایشان در دور بعدی دارند. حراج هنگامی متوقف میشود که در یک دور مفروض هیچ پیشنهادی در هیچ یک از بلوکها جایگزین نشود. یک دغدغه این روش آن است که حراج ممکن است برای مدت طولانی به تعویق بیفتد، چرا که پیشنهاددهندگان باید صبر کنند که رقبایشان واکنش نشان دهند و آنها ممکن است تا مدت زیادی پیشنهادشان را ارائه نکنند. این روش برای ساخت و پاختها مناسب است. راهکار ابتکاری میلگرام و ویلسون استفاده از یک قاعده فعالیت بود. قاعده فعالیت با خواست حفظ سطحی از فعالیت در نسبت با تعداد بلوکهایی که میخواهند در پایان حراج ببرند، پیشنهاددهندگان را مجبور میکند از دورهای آغازین فعال باشند. آنها باید بر مبنای تعداد بلوکهایی که میخواهند در دوره بعدی فعال باشند، پیشنهاد دهند یا بالاترین
پیشنهاددهنده باشند. برای مثال، اگر یک پیشنهاددهنده برای مدتی پیشنهاد ندهد، نمیتواند در دورهای بعد آغازگر پیشنهادها باشد. این ساز و کار به لطف قاعده فعالیت موفق از کار درآمده است. در حراج ابتدایی، فعالیت پیشنهاددهنده پس از 10 دور با کل پیشنهادهای نهایی که تنها به 12 درصد عواید نهایی میرسید، کاهش چشمگیری پیدا کرد. در واکنش، کمیسیون ارتباطات فدرال قاعده فعالیت را با افزایش درصد بلوکهایی که برای فعال بودن مورد نیاز است، زیادتر کرد و فعالیت پیشنهادی چنان افزایش یافت که بیش از هفت میلیارد دلار عواید در پی داشت. از آن زمان، ساز و کارهای مشابهی در بسیاری از حراجهای طیفها به کار بسته شده که بیش از 60 میلیارد دلار برای خزانهداری آمریکا درآمد داشته است. همانطور که پیشتر ذکر شد، پروفسور میلگرام با بسیاری از مسائل مهم طراحی بازار درگیر بوده است. اخیراً، او به کمیسیون ارتباطات فدرال درباره طراحی «حراج محرک» (Incentive Auction) مشاوره داده است. مقصود حراج بازتخصیص طیفهاست که اخیراً از سوی ایستگاههای خبررسانی برای کاربردهای بیسیم پهنباند استفاده شدهاند که انتظار میرود مبادلاتی با حجم 55 میلیارد دلار را شامل
شود.
منابع:
1- Cramton, Peter. "The FCC spectrum auctions: An early assessment." Journal of Economics & Management Strategy 6.3 (1997): 431-495 / 2- Kwerel, Evan (2004), 'Foreword' in Paul Milgrom's Putting Auction Theory to Work,New York: Cambridge University Press, pp.xv-xxii. /3- http: / /www.milgrom.net / 4- http: / /www.fbbva.es /TLFU /tlfu /ing /microsites /premios /fronteras /galardonados /2012 /economia.jsp
دیدگاه تان را بنویسید