نگاهی به تجربه جهانی کاهش مصرف سیگار
کمتر دود کن
برآوردها نشان میدهد مصرف تنباکو سالانه جان حدود پنج میلیون نفر را در جهان میگیرد.
برآوردها نشان میدهد مصرف تنباکو سالانه جان حدود پنج میلیون نفر را در جهان میگیرد. از این عده حدود 6 /1 میلیون نفر سالانه در کشورهای عضو اتحادیه اروپا بر اثر عوارض استفاده از تنباکو میمیرند. البته پیشبینی میشود که این رقم تا سال 2020 به سالانه دو میلیون نفر برسد و حدود نیمی از این پنج میلیون نفر در کشورهای در حال توسعه جهان ساکن هستند. اگرچه، در حال حاضر حدود 80 درصد از جمعیت 2 /1 میلیاردنفری معتاد به نیکوتین، ساکن کشورهای در حال توسعه بوده ولی تنها نیمی از مرگهای مربوطه نیز در این کشورها اتفاق میافتد. اما آمارها نشان میدهد سرعت رشد مرگ و میر بر اثر استفاده از تنباکو در کشورهای در حال توسعه، بسیار سریعتر از کشورهای توسعهیافته است. این سرعت به حدی است که تخمین زده میشود تا سال 2030 تقریباً سالانه هفت میلیون نفر در کشورهای در حال توسعه بر اثر عوارض سرطان جان خود را از دست خواهند داد. تنها موردی که کشورهای در حال توسعه در آن مزیت دارند، مصرف نوجوانان است. در کشورهای در حال توسعه نوجوانان به دلیل محدودیت منابع مالی امکان خرید سیگار ندارند و محدود کردن مصرف آنان آسان است، اما در کشورهای توسعهیافته
امکان منع جوانان چه با اجبار و چه با آموزش موفقیت چندانی ندارد. البته این تنها ضرر و زیانی نیست که مصرف تنباکو یا اعتیاد به نیکوتین به جوامع تحمیل میکند. مصرف تنباکو، بزرگترین دلیل کنترل و پیشگیری بسیاری از بیماریها در سطح جهان است که بار مالی بسیار سنگینی را به کشورها تحمیل میکند. تخمین زده میشود در بازه سالهای 2003 تا 2013 ایالات متحده حدود 133 میلیارد دلار برای هزینههای درمانی بیماریهای ناشی از مصرف تنباکو هزینه کرده باشد. این رقم در فرانسه در همین بازه زمانی 6 /16 میلیارد دلار، در انگلستان 5 /9 و در چین 2 /6 میلیارد دلار، بوده است و تازه این به غیر از هزینهای است که کاهش بهرهوری، مرخصی و... افراد بیمار بر اقتصاد تحمیل میکند. علاوه بر همه این موارد، مخارجی که خانوارها برای هزینه سیگار میپردازند هم باید محاسبه شود. در سال 2014 فردی که روزانه در انگلستان یک بسته سیگار، از یک برند متوسط مصرف کرده، تقریباً سه هزار پوند برای مصرف دخانیات هزینه مستقیم پرداخت کرده است. یعنی بیش از سه هزار پوند پولی که میتوانست برای غذا، تفریح، تحصیل و... هزینه شود یا حتی برای آینده کودکان پسانداز شود به صورت
دود به هوا فرستاده شده است. تخمین زده میشود کل هزینه مستقیمی که شهروندان انگلستان در سال 2013 بابت تنباکو پرداختهاند، حدود 19 میلیارد پوند بوده است. اما خوشبختانه، مصرف سیگار و به طور کلی تنباکو، میتواند با سیاستهای دولتی و آموزش لازم و به موقع کنترل شود. مهمترین اقداماتی که برای کاهش مصرف میتوان انجام داد افزایش مالیات بر محصولات تهیهشده از تنباکو و ممنوعیت تبلیغات این محصولات و محدود کردن مکانهایی است که در آنها افراد سیگاری میتوانند به تفریح کشنده خود بپردازند. محدود کردن تبلیغات و مکانهای استفاده، با این هدف انجام میشود که عوامل محیطی کمتری برای ترغیب افراد به شروع استفاده یا استفاده بیشتر وجود داشته باشد.
اما بررسیها نشان میدهد موثرترین عامل در کاهش مصرف، افزایش قیمت سیگار است. تخمین زده میشود در کشورهای کمدرآمد یا با درآمد متوسط، افزایش 10درصدی قیمت سیگار باعث کاهش هشتدرصدی مصرف شود. همین میزان افزایش قیمت در کشورهای با درآمد بالا، مصرف را چهار درصد کاهش خواهد داد. یکی از موثرترین راههایی که دولت برای افزایش قیمت در اختیار دارد افزایش نرخ مالیات برای سیگار، خصوصاً در بخش خردهفروشی است. در کشورهای پیشرفته، حدود دوسوم قیمت سیگار خردهفروشی را مالیات تشکیل میدهد، این رقم در مورد کشورهای در حال توسعه، کمتر از 50 درصد است. البته اقدامات عملی در مورد این صنعت، مانند هر صنعت پولساز دیگری، به این سادگی نیست. گردانندگان صنعت دخانیات تقریباً در همه موارد، نفوذی شدید در لایههای قدرت و دولت کشورها دارند و از این نفوذ برای جلوگیری از کاهش سود خود استفاده میکنند. صنعت دخانیات، در واقع آنقدر پولساز است که هزینه تبلیغات آن، با وجود تمام محدودیتهای اعمالشده، حدود 10 درصد درآمد این صنعت است در حالی که به طور متوسط در صنایع، تنها پنج درصد درآمد صرف تبلیغات میشود. البته نمیخواهیم ادعا کنیم ممنوعیتها در
واقع تاثیری بر میزان تبلیغات صنعت دخانیات نداشته است، اتفاقاً آمار نشان میدهد میزان کل تبلیغات انواع سیگار، بین سالهای 86 میلادی تا اوایل قرن بیستم، حدود 40 درصد کاهش داشته است و در سالهای پس از آن این روند کاهشی شدیدتر هم شده است. همچنین موضوعات اجتماعی و خصوصاً اقتصادی، هیچگاه به این سادگی و وضوح قابل حل نیستند. مسلماً شکی در مورد ضرر و زیان سیگار و هزینههای اقتصادی و غیراقتصادی آن وجود ندارد، اما جنبه دیگر داستان، افراد و بهتبع آنها خانوادههایی هستند که زندگی آنها وابسته به صنعت دخانیات است. کشاورزانی که تنباکو میکارند و کارگرانی که چه در بخش تولید و چه توزیع این صنعت فعالیت میکنند، ازجمله افرادی هستند که در صورت محدودیت شدید صنعت دخانیات با مشکل بیکاری و معیشت مواجه خواهند شد. افزایش نرخ بیکاری نیز تبعات و اثراتی بر سایر بخشهای اقتصاد خواهد داشت. این موضوع در کنار احتمال کاهش درآمد مالیاتی دولت و در نتیجه افزایش کسری بودجه، بزرگترین دلیل ترس دولتها از کاهش شدید و جدی قیمت سیگار است. اما کم نیستند کارشناسانی که ادعا میکنند این نتایج، بر اساس یک داوری بیطرفانه گرفته نشده است. به عقیده این
دسته کاهش تقاضای سیگار، باعث تغییر مقصد هزینهها خواهد شد. به این معنا که مردم، پولی را که در گذشته صرف سیگار میکردند برای کالاهای دیگر هزینه خواهند کرد و در نتیجه اشتغال در این بخشها افزایش خواهد داشت. در کشوری مانند زیمبابوه که 25 درصد درآمد صادراتاش از راه تنباکو است، حتی اگر تمام کشت یکشبه متوقف شود، تنها 12 درصد مشاغل از بین خواهد رفت. یا در کشوری مانند بنگلادش که عمده سیگار مصرفی، از راه واردات تامین میشود، قطع مصرف سیگار و تخصیص هزینه آن به خریدهای دیگر، 18 درصد تقاضای داخلی را افزایش خواهد داد. علاوه بر این کاهش تقاضای سیگار، معمولاً با عامل افزایش جمعیت خنثیشده و مجموع تقاضا در خوشبینانهترین حالت ثابت میماند. علاوه بر این بررسیهای بیطرفانه حاکی از آن است که افزایش قیمت سیگار نهتنها درآمد مالیاتی دولت را کاهش نمیدهد، که باعث افزایش حدود هفتدرصدی آن هم خواهد شد. اگر همه این دلایل برای باور زیانهای دخانیات هنوز کافی نیست، شاید بهتر باشد بدانید کاشت تنباکو به سه هزار ساعت کار برای هر هکتار زمین نیاز دارد، این رقم برای کاشت لوبیا 298 ساعت و برای کاشت ذرت 265 ساعت کار به ازای هر هکتار
زمین است.
در ادامه به تجربه چند کشور در زمینه کاهش مصرف انواع دخانیات میپردازیم. این کشورها تفاوت زیادی از نظر میزان جمعیت، توسعهیافتگی، امید به زندگی و... دارند. اما در ورای همه این تفاوتها، یک وجه مشترک مهم دارند، همه آنها موفقیت خیرهکنندهای در کنترل استفاده از تنباکو داشتهاند. احتمالاً پس از ارائه این توضیحات، درک اینکه چرا موفقیت در کنترل و کاهش استفاده کالایی تا به این حد زیانبار، کار مهمی تلقی میشود، آسان است.
یکی از موفقترین تجربهها در زمینه کاهش استفاده از سیگار، در مورد کشور برزیل اتفاق افتاد. با توجه به اینکه برزیل یکی از بزرگترین صادرکنندگان و تولیدکنندگان تنباکو در جهان محسوب میشود، کنترل مصرف سیگار در این کشور کار بسیار سختی بود. حدود 165 هزار خانواده با 700 هزار نفر به طور مستقیم و از طریق کشت تنباکو و حدود 5 /1 میلیون نفر در بخشهای دیگر، هزینه زندگی خود را از طریق صنعت دخانیات تامین میکنند. اگرچه روند مبارزه با مصرف سیگار در این کشور در دهه 70 میلادی آغاز شد اما عملاً تا اواخر دهه 80 موفقیت چندانی در این زمینه مشاهده نشد. از اواخر دهه 80 میلادی و با ورود دولت مرکزی به جنبش مبارزه با مصرف دخانیات، نشانههای موفقیت مشاهده شد. جالبترین موضوع در مورد برزیل، این است که روش مبارزه با مصرف دخانیات در این کشور، بیشتر فرهنگی بود. این مبارزه از اقدام شرکتهای خصوصی برای منع مصرف سیگار در ساختمانها، ایجاد محوطه محدود و بسته برای استفاده افراد سیگاری و اقدامات آموزشی برای آگاهسازی پرسنل آغاز شد. گرچه در سالهای ابتدایی شرکتهای خصوصی اندکی عضو برنامه بودند اما طی چند سال استقبال شدیدی از برنامه صورت گرفت،
حتی بانک مرکزی این کشور که پیشرو اجرای برنامه بود، با هدف الگوسازی، امکاناتی برای ورزش نیز برای کارمندانش فراهم کرد. همچنین دولت با همکاری سازمان جهانی بهداشت اقدام به صدور گواهینامههایی برای اشخاص حقیقی و حقوقی حامی کاهش مصرف دخانیات کرد. اعطای این گواهینامهها خصوصاً به اشخاص حقیقی معروف مانند ورزشکاران و هنرپیشگان، باعث پوشش رسانهای شدید این برنامه شد. همچنین اقدامات فرهنگی دیگری مثل چاپ اخطاریه روی پاکتهای سیگار، برنامههای آموزشی برای والدین تا مضرات مصرف سیگار در منزل بر سلامت کودکان توضیح داده شود، طراحی و نصب پوستر در نقاط مختلف شهر با در نظر گرفتن جامعه هدف و... صورت گرفت. این اقدامات در دهه 90 میلادی و ابتدای قرن بیست و یکم نیز با نوساناتی دنبال شد. برزیل در حقیقت موفقترین نمونه اقدامات صرفاً فرهنگی در کاهش مصرف دخانیات است. این کشور تقریباً هیچ اقدام مالی برای کاهش مصرف دخانیات انجام نداد. برای مدتی مقدار بسیار محدودی افزایش مالیات و تعرفه وجود داشت که حتی هدف آن نیز کاهش مصرف نبود و صرفاً بخشی از برنامه کلی دولت برای افزایش درآمد تلقی میشد. اما تاثیرگذاری اقدامات فرهنگی در برزیل به حدی بود
که بهرغم کاهش قیمت واقعی سیگار در سالهای 1990 تا 1991 و 1992 تا 1994، و در حالی که کارشناسان اعتقاد داشتند این وضعیت باعث افزایش مصرف سیگار خواهد شد، مصرف نهتنها افزایش نیافت که کاهش را نیز تجربه کرد. دولت برزیل در اواخر دهه 90 میلادی گزارشی منتشر کرد که در آن برآورد شده بود افزایش 10درصدی قیمت سیگار، باعث کاهش سه تا ششدرصدی مصرف کلی و کاهش 23درصدی مصرف نوجوانان خواهد شد. اما حتی چاپ این گزارش هم باعث افزایش قیمت دخانیات نشد و جالبتر اینکه در سالهایی با محاسبه اثر تورم، قیمت واقعی کاهش را هم تجربه کرد. اما نتیجه این فعالیتها چه بود. مصرف سرانه سیگار در این کشور از 1700 نخ برای هر نفر در سال 1990 به 1175 نخ در سال 2003 رسید. در سال 1995 در شهرهای بزرگ برزیل 34 درصد از خانوادهها حداقل یک عضو سیگاری داشتند، این رقم در سال 2003 به 27 درصد کاهش یافت. درصد هزینه سیگار در بودجه خانوار نیز در همین بازه زمانی از سه درصد به دو درصد کاهش یافت.
کشور دیگری که تجربه موفقی در زمینه کاهش مصرف دخانیات داشته، چین است. چین بزرگترین تولیدکننده و مصرفکننده تنباکو در جهان محسوب میشود. چین بهتنهایی یکسوم محصول تنباکوی جهان و یکسوم کل سیگار جهان را تولید میکند و البته به همین نسبت، یعنی یکسوم استفادهکنندگان سیگار را نیز در خود جای داده است. از طرفی به این علت که کاشت تنباکو منبع اصلی درآمد کشاورزان در مناطق فقیر این کشور است، برخورد با آن باید با احتیاط بیشتری صورت گیرد. چین نیز از اواخر دهه 80 میلادی اقدام برای کاهش مصرف دخانیات را آغاز کرد. آغازی که بیشتر با آگاهیرسانی بهداشتی و سلامتی و بدون قانونگذاری همراه بود. اولین اقدام قانونی دولت چین در این زمینه در سال 1991 صورت گرفت که تا سال 1992 اجرایی نشد. این قانون اول دولت چین را موظف میکرد به عنوان تنها متولی تولید سیگار، از تجهیزات کارآمد و بهروز استفاده کند تا میزان مواد سمی و خطرناک در تولیدات کاهش یابد. این قانون همچنین استعمال دخانیات را توسط دانشآموزان، در وسایل نقلیه و مکانهای عمومی ممنوع اعلام کرد. همچنین تبلیغات سیگار در مجلات، روزنامه و رادیو و تلویزیون ممنوع شد.
اما مورد موفق دیگر کنترل مصرف دخانیات تایلند است. این کشور با اعمال سیاستهای دولتی برای کنترل مصرف سیگار، توانسته میزان مصرف را بسیار کاهش دهد. این کشور برنامه کنترل مصرف خود را از سال 1986 شروع کرده است. این اقدامات توسط دولت در دو بخش اقدامات محدودکننده مصرف سیگار و حمایت از افراد غیرسیگاری بخشبندی شده است. در تایلند فروش سیگار به افراد کمتر از 18 سال منع قانونی دارد و مجازات شدیدی برای خاطی خواهد داشت. هر نوع تبلیغ سیگار در این کشور ممنوع است و امکان تهیه آن از ماشینهای فروش خودکار وجود ندارد. همچنین قوانین سختگیرانهای برای جریمه افرادی که در مکانهای عمومی یا مکانهای مخصوص افراد غیرسیگاری، از دخانیات استفاده میکنند، وجود دارد. همچنین ترکیبات سیگارهای تولیدی یا وارداتی باید در اختیار سازمانهای مسوول قرار گرفته و مجوز ارائه را دریافت کنند. اما تایلند صریحاً تلاش میکند با تعرفه و مالیات دریافتی از سیگار، علاوه بر اقدامات فرهنگی، از طریق افزایش قیمت نیز میزان مصرف را کاهش دهد. مالیات دریافتی از هر پاکت سیگار که در سالهای اولیه 2000 تقریباً 75 درصد قیمت بود در سال 2007 به 79 درصد و در سال 2008 به
80 درصد افزایش یافت. علاوه بر این فروش دانهای یا بستهبندیهای کوچک سیگار با تعداد محدود (که طبیعتاً قیمت کمتری داشته و مصرفکننده راحتتر توان پرداخت بهای آن را خواهد داشت) ممنوع است. همچنین فروش در فروشگاههای نزدیک به مدارس ممنوع است. با وجود تمام این اقدامات پیشگیرانه و حتی تنبیهی، هنوز حدود 24 درصد از جمعیت بزرگسال این کشور سیگار استفاده میکنند و البته تعداد مصرفکنندگان نیکوتین در همه اشکال آن، از این میزان بیشتر است. این اگرچه هنوز درصد نسبتاً بالایی محسوب میشود اما در مقایسه با اینکه در ابتدای دهه 1990 حدود 35 درصد بزرگسالان در این کشور سیگاری بودهاند، بهبود امیدوارکنندهای را نشان میدهد. اگرچه همانند تمام کشورهای جهان درصد افراد سیگاری در شهرهای تایلند بیشتر از مناطق روستایی است، اما این کشور یکی از کمترین تفاوت نرخ را در این زمینه دارد. حدود 21 درصد از جمعیت روستایی و 24 درصد از جمعیت شهری تایلند سیگار استفاده میکنند. همچنین این کشور یکی از نابرابرترین درصد هزینه سیگار به کل مخارج خانوار را در جهان دارد. کمدرآمدترین بخش از شهروندانی که سیگاری هستند تقریباً 14 درصد درآمد خود را صرف خرید
سیگار میکنند در حالی که این رقم برای بخش پردرآمد جامعه حدود سه درصد است. تایلند همچنین در کاهش درصد افراد سیگاری در میان بیسوادان و کمسوادان نیز موفقیت خوبی داشته است در حالی که در اوایل دهه 90 حدود 40 درصد این گروه به طور روزانه سیگار استفاده میکردند، در حال حاضر تنها 25 درصد افراد بیسواد و کمسواد تایلندی سیگاری هستند.
دیدگاه تان را بنویسید