تاریخ انتشار:
تعداد ایستگاهها را کم کنیم
گمرکات در هر کشوری به عنوان دروازههای ورود به کشور تلقی میشوند و تبعات سیاستهای تجاری در دو بخش واردات و صادرات در عملکرد گمرک نمود مییابد.
بنابراین روان سازی گمرک در کاهش خواب سرمایه و خواب کالا موثر است. حال اگر کالایی وارد گمرک شود و به سرعت ترخیص شود، این امکان برای فعالان اقتصادی فراهم میشود که بتوانند از بهرهوری بالایی برخوردار شوند. اما اگر کالایی که وارد گمرک شده است، به دلیل عدم شفافیت سیاستها پنج تا شش ماه در انبار گمرکات دپو شود، چه خسارتی به صاحب کالا تحمیل میشود؟ مسلم است که روان سازی در رویهها منجر به افزایش بهرهوری و دستیابی به سود و منافع بالاتر میشود؛ به نحوی که مصرفکنندگان نیز از منافع آن بهرهمند شوند.
وقتی هرج و مرج حاکم میشود
در ابتدای انقلاب نیز، مرجع صدور بخشنامهها به گمرکات، اداره کل مقررات واردات و صادرات بود. روند ابلاغ مصوبات چنین بود که ابتدا به اداره مقررات صادرات و واردات ارائه میشد و این نهاد ابعاد حقوقی بخشنامهها را مورد بررسی قرار میداد و مغایرتهای این بخشنامه را با مصوبات قبلی احصا میکرد و پس از رفع این مغایرتها، دستورالعملها به زبان حقوقی به گمرکات ابلاغ میشد. اما بعدها نهادهای دیگری نیز اقدام به تهیه و ابلاغ بخشنامه به گمرکات کردند. اما از آنجا که سیاست واحدی بر این دستورالعملها حاکم نبوده است، گمرکات کشور امروز به چنین هرج و مرجی دچار شدهاند. این آشفتگی در بخش سیاستهای تجاری از حدود چهار سال پیش تشدید شد. برخلاف قواعد بینالمللی، دولت در مقاطعی ورود و خروج برخی کالاها را ممنوع اعلام کرد یا برای مثال، تصمیم میگرفت که برای سود بازرگانی کالایی نرخ مشخصی تعیین کند. اما در طول این سه ماه نیز به مصوبه قبلی خود پایبند نمیماند و سود بازرگانی در این بازه تغییر میکرد. در حالی که بیثباتی در بخشنامهها و بیثباتی در وضع مقررات سود و عوارض گمرکی، منجر به تضییع حقوق گروهی از فعالان اقتصادی میشد و این بیثباتی برای عدهای نیز منبع درآمدهای بیحساب بود. استدلال دولتمردان برای صدور بخشنامههای خلقالساعه و بعضاً متناقض در چهار سال گذشته، تشدید محدودیتهای ارزی بود. اما در پاسخ به این استدلال باید گفت ایران در سالهای نخستین پس از انقلاب و جنگ نیز با محدودیتهایی از همین جنس روبهرو بود. آنگونه که حتی، خریداران نفت ایران با تهدید دولتهای غربی مواجه بودند؛ اما در آن زمان سیاستها به گونهای تنظیم شده بود که این محدودیتها به درستی مدیریت شود. اما در اینکه محدودیتهای ارزی، نظام چندنرخی ارز را به وجود میآورد و نظام چندنرخی، بوروکراسی را تشدید میکند و به میزان پیچیدگی رویههای میافزاید شکی نیست. نظام چندنرخی ارز، زمینه شکلگیری فساد را نیز ایجاد میکند.
به هر روی امروز کارشناسان و صاحب نظران روی این نگرش اتفاق نظر دارند که مشکلات اقتصادی ایران بیش از آنکه ناشی از تحریمها باشد، ریشه در سوءمدیریت داشت. امروز وقتی بخش خصوصی میشنود که افراد صاحب نظر مدیریت اقتصاد را در دست گرفتهاند، احساس آرامش میکند. انتصاب این افراد نیز حاکی از این است که عقلانیت و خرد به تصمیمات حاکمیتی بازگشته است. بخش خصوصی نیازمند بستری است تا بتواند حرکت کند. شاید بتوان وضعیت فعالان بخش خصوصی را به اسبسوارانی تشبیه کرد که میخواهند وارد صحنه رقابت شوند. کسانی که میخواهند وارد میدان رقابت شوند، باید وارد میدانی شوند که دارای زمینی هموار است. این زمین هموار را دولت تامین میکند. بنابراین دولتها بسترسازند. امروز بخش خصوصی شاهد این است که دولتها به جای آمادهسازی بستر رقابت، دستاندازهای مسیر حرکت آنان را بیشتر میکنند. در چنین فضایی بخش خصوصی قادر به رقابت نخواهد بود.
دیدگاه تان را بنویسید