شناسه خبر : 4247 لینک کوتاه

گفت‌وگو با موسس خیریه «طلوع بی‌نشان‌ها»

نگاهمان به کارتن‌خواب‌ها

در ساختمان موسسه نشسته بود و از برنامه‌های سال آینده «طلوع» می‌گفت. می‌خواهد پنج نفر از بچه‌های «پاک» را سال آینده به دانشگاه بفرستد.

مریم کاویانی

در ساختمان موسسه نشسته بود و از برنامه‌های سال آینده «طلوع» می‌گفت. می‌خواهد پنج نفر از بچه‌های «پاک» را سال آینده به دانشگاه بفرستد. از داستان‌های پاکی بچه‌ها می‌گفت، از چگونگی بازگشت‌شان به خانه و خانواده. معتقد بود باید واژه‌ها را تغییر داد و به جای کارتن‌خواب واژه‌ای جدید ابداع کرد. از تغییر باورهای اجتماعی حرف می‌زد و می‌گفت «من نان گدایی به بچه‌های موسسه ندادم. نان عشق دادم چون باور دارم نان صدقه شخم نمی‌زند و چیزی را تغییر نمی‌دهد.» اکبر رجبی رئیس موسسه طلوع اولین موسسه مردم‌نهادی است که از سال 1384 فعالیت خود را آغاز کرده و برای حمایت از کارتن‌خواب‌های شهر هر هفته سه‌شنبه با حامیان خود راهی مناطق ‌جنوبی شهر می‌شود تا مرهمی باشد بر درد گرسنگی کارتن‌خواب‌ها.
لابه لای صحبت‌هایش با یکی از حامیان موسسه من را به پرسیدن سوال‌هایم دعوت کرد.



آقای رجبی نان صدقه یعنی چی؟
یعنی نان دلسوزی. من از مردم هیچ وقت نان دلسوزی نگرفته‌ام. من همیشه گفته‌ام که به من باور بدهید پول نمی‌خواهم.

 موسسه چند سال است فعالیت می‌کند؟
من اولین غذایی که در اختیار کارتن‌خواب‌ها قرار دادم مهر سال 1384 بود. مهمانی خواهرم بود که کلی از شام اضافه آمده بود. به سرم زد به کارتن‌ خواب‌ها غذا بدهم و نمی‌دانم چه اتفاقی افتاد که ماشینم به سمت دروازه غار رفت. دنبال چیز خاصی می‌گشتم که از غرب تهران به جنوب شرقی شهر رسیدم.

 موسسه چطور شکل گرفت؟
من بعد از آن شب تصمیم گرفتم ماهی یک‌بار غذا بدهم و پنجشنبه‌ها را انتخاب کردم. مدتی به خاطر تنبلی خودم پنجشنبه‌ها غذا ندادم تا اینکه سه‌شنبه‌ها را برای غذا دادن انتخاب کردم و الان چند سال است که این رویه ادامه دارد.

 با هزینه خودتان غذا می‌دهید؟
بله، من کارم تولید است. 40 درصد از سهام شرکت «تمیزگستراندیشان» برای من است. البته قبل از اینکه اینجا مستقر شویم کارتن‌خواب‌هایی را که اعتیاد داشتند به کمپ‌های ترک اعتیاد معرفی می‌کردیم. بعد از اینکه اینجا مستقر شدیم روند جذب و درمان و... شروع شد.

چتر حمایت طلوع چطور عمل می‌کند؟ این جذب و درمان و بازگشت به خانواده چگونه اتفاق می‌افتد؟
جذب، درمان، سرپناه، اشتغال، حمایت از خانواده، تهیه اوراق هویتی، بازگشت به خانواده و بازگشت به اجتماع مجموعه مراحلی است که برای بچه‌های «طلوع» طی می‌شود. بخشی از این مراحل «اشتغال» بچه‌ها در «سرا» است. ما فضایی در یاخچی‌آباد داریم که هم سرپناه است، هم روند درمان آنجا اتفاق می‌افتد و به تازگی فضای آموزش هم آنجا فراهم شده است.

 منبع درآمد طلوع کجاست؟ به دولت وابستگی دارد؟
من با شهرداری تفاهمنامه دارم و فضایی را برای اسکان کارتن‌خواب‌ها از شهرداری گرفته‌ام. یک‌بار هم معاون شهردار، آقای جهانگیرفر به من پیشنهاد دادند که «طلوع» تمام گرمخانه‌های تهران را با سالی سه میلیارد بودجه در اختیار بگیرد که من قبول نکردم. من گفتم رسالتم رسیدگی به وضعیت کارتن‌خواب‌هاست. در عوض فضایی را از ایشان درخواست کردیم که کارتن‌خواب‌ها در آن زندگی کنند. جای تمیزی است که به آن «سرا» می‌گوییم و تفاهمنامه برای آن امضا شد.

 از ارگان خاصی بودجه دریافت نمی‌کنید؟
نه، در حال حاضر ما از هیچ ارگانی بودجه دریافت نمی‌کنیم. منبع مالی کمک‌های مردمی است. البته بخش عمده‌ای از هزینه‌های موسسه از سرمایه خودآورده صرف می‌شود.

 در حال حاضر چند نفر تحت پوشش سرا هستند؟
در حال حاضر، بالای 100 نفر هستند.

 طلوع به طور مستقل فعالیت اقتصادی دارد؟
بله، دارد. به عنوان مثال اگر بخواهیم طلوع را معرفی کنیم بازارچه می‌زنیم.

 غیر از بازارچه، فعالیت اقتصادی دیگری برای تامین هزینه‌های «سرا» انجام می‌دهید؟
الان کار اقتصادی نمی‌کنیم.

 برخی مدعی‌اند که طلوع، منفک از فعالیت اجتماعی فعالیت اقتصادی می‌کند، این ادعا درست است؟
کار اقتصادی که موسسه طلوع انجام می‌دهد بسته‌بندی پاکت‌هاست. بچه‌ها اینجا کار می‌کنند و بحث کاردرمانی است. اینکه اقدام اقتصادی انجام بگیرد که منبع درآمد برای طلوع باشد فعلاً رخ نداده و ان‌شاءالله رخ خواهد داد.

اگر حمایت‌های مردمی کم شود و پاسخگوی نیازهای بچه‌های سرا نباشد آن وقت چطور؟
ما شرایطی را فراهم می‌کنیم که مردم بیشتر کمک کنند. مردم در جشنی که یکم اسفند برگزار می‌شود بیشتر ما را خواهند شناخت، دولتی‌ها هم بیشتر ما را خواهند شناخت. نمی‌خواهیم به ما کمک مالی کنند ولی حداقل می‌توانند مجوز دهند که ما راحت‌تر کار کنیم. اینجا با عشق اداره می‌شود. ما در این موسسه غذای دوم شهر و لباس دست دوم شهر را جمع می‌کنیم و در اختیار بچه‌های سرا قرار می‌دهیم.

 با توجه به امکانات سرا به نظر می‌رسد تامین هزینه 100 نفر در ماه بسیار بالا باشد؟ بچه‌های سرا بعد از درمان و در شرایطی که مشغول به کار هستند، نباید درآمدشان را در اختیار موسسه بگذارند؟
اسم کاری که بچه‌ها در سرا انجام می‌دهند «سبد عشق» است. تمام پول این کار در اختیار سرا قرار می‌گیرد. با درآمدی که دارند سبزی می‌خرند، سیگارشان را بیشتر می‌کنند. این پول باز به سفره خودشان باز‌می‌گردد.

 تقریباً نزدیک به هشت سال است که با کارتن‌خواب‌ها در تماس هستید. با توجه به این تجربه چندساله ریشه اصلی این آسیب اجتماعی را چه می‌دانید؟
ریشه کارتن‌خوابی در ایران اعتیاد است. می‌پرسی چرا «بچه طلاق است» می‌گوید «بچه اعتیاد است»، می‌پرسی «چرا بچه فقر است» می‌گوید چون «بچه اعتیاد است»، می‌پرسی چرا «بچه اعتیاد است» می‌گوید چون «بچه فقر است». اعتیاد در ایران علت و معلول است. 98 درصد از کارتن‌خواب‌های ایران به مواد مخدر اعتیاد دارند.

 تفاوت این درصدی که عنوان می‌کنید برای زنان و مردان یکسان است؟
نه، نیست. آقایی که از مواد مخدر پاک می‌شود وقتی با خانواده‌اش تماس برقرار می‌کنی به خانواده وصل می‌شود اما خانواده‌ها دختران را به راحتی نمی‌پذیرند. جالب است که ما از سمنان و یزد کارتن‌خواب نداشتیم ولی به عنوان مثال از لرستان، کردستان، ایلام و تبریز کارتن‌خواب زیاد داشتیم. ببینید چه اتفاقی برای افراد می‌افتد که از خانه به خیابان پناه می‌برند؟ اگر بخواهیم ریشه را پیدا کنیم باید در خانه به دنبال آن باشیم. برای هرکس هم یک مساله خاص است و مشترک هم نیست. ریشه در خانه است.

 طلوع با حمایت از کارتن‌خواب‌ها می‌خواهد به چه برسد؟
یک زمانی برای من عشق بود. اما الان عشق نیست رسالت است، وظیفه من است.

شما فکر می‌کنید مصلح اجتماعی هستید؟
من برای خودم نمی‌توانم مصلح باشم چه برسد به اجتماع. یک زمانی نگاه می‌کنید می‌بینید تنها دلیل وجود داشتن صلح درونی است. «طلوع» حتی برای خود من پناه است. من اینجا هویت می‌گیرم. اگر شرکت تمیز‌گستر بودم همچنان شما با من مصاحبه می‌کردید؟

شما فکر می‌کنید شهرت طلوع مترادف «توجه و هرچه پرداختن بیشتر به پدیده کارتن‌خوابی» است؟
زمانی بود که حاضر نبودند به ما مجوز بدهند اما امروز خیلی راحت روزنامه‌ها به موضوع کارتن‌خوابی می‌پردازند. دو سال قبل شما اسمی از کارتن‌خوابی نمی‌توانستید ببرید اما امروز خیلی راحت حرف از تیم فوتبال طلوع است.

پس شما موافق شهرت طلوع هستید؟
دقیقاً... ما باور می‌خواهیم. شهر ما باور می‌خواهد.

باور به چه چیز؟
به نگاه درست.

نگاه درست چیست؟
خیلی‌ها کارتن‌خواب را لگد می‌زنند و خیلی‌ها هم دلسوزی می‌کنند و می‌گویند: طفلکی. دقیقاً دو نگاه در خانواده‌ها که اشتباه می‌کنند و بچه‌شان کارتن‌خواب می‌شود.

به نظرتان با غذا و سرپناه دادن مشکل کارتن‌خواب‌ها حل می‌شود؟ باور اجتماعی چطور در مواجهه با این آسیب اجتماعی تغییر می‌کند؟
من دخترم در خانه تسبیح درست می‌کند و می‌گوید می‌خواهم این تسبیح‌ها را در بازارچه به نفع کارتن‌خواب‌ها بفروشم. یکی از آشناهایمان یکی از این تسبیح‌ها را دید و 500 هزار تومان خرید. این حرکت از خانه من شروع شده است.

این باور قرار است چگونه در حمایت‌های مردمی تغییر کند؟
مردم کار ما را می‌بینند. مردم خیلی زرنگ‌تر از این حرف‌ها هستند. ما از مردم باور می‌خواهیم. ما پیش وزیر کشور رفتیم و همه حرف ما با وزیر این بود که بگذارید ما با مردم کار کنیم.

 همه تاکید شما این است که موسسه مردم‌نهاد بماند؟
من بدم نمی‌آید که کمک مالی بگیرم اما قرار نیست پرچم‌مان زیر پرچم شهرداری، بهزیستی و پلیس برود. متاسفانه این‌گونه فعالیت‌ها در ایران عجیب و غریب است اما خوشبختانه طلوع، امروز یک برند است.

 این برند بودن نشان‌دهنده شکل‌گیری آن باور اجتماعی است که شما به دنبالش هستید؟
بله، هست. متاسفانه ما واژه‌هایی که به کار می‌بریم هم مشکل دارد. من می‌خواستم واژه کارتن‌خواب را تغییر بدهم؛ اما فکر می‌کنم این کار به زمان زیادی نیاز دارد.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها