دلیل افزایش تعداد زنان بیخانمان چیست؟
زنهایی که چراغ هیچ خانهای نیستند
کارتنخوابی زن و مرد ندارد، رنجی است که انسان شهرنشین امروزی را اسیر خود کرده است.
کارتنخوابی زن و مرد ندارد، رنجی است که انسان شهرنشین امروزی را اسیر خود کرده است. این رنج اما در سالهای اخیر زنان بیشتری را دربر گرفته است. چندی پیش به یکی از «سرا»هایی که هم مردان کارتنخواب و هم زنان کارتنخواب در آنجا ساماندهی شده بودند رفته بودم. باورم نمیشد که تنها در یکی از این «سرا»ها این تعداد زن بیخانمان وجود داشته باشند. دردآور بود اما تعداد زیاد زنهایی که در آن «سرا» ساماندهی شده بودند واقعیت داشت، واقعیتی که هر روز آن را در شهر میبینیم و گویی در حال عادت کردن به آن هستیم.
هرچند آمار دقیقی نه از زنان کارتنخواب و نه از سایر آسیبهای اجتماعی وجود ندارد و آمار در کشور ما جنبهای محرمانه و دور از دسترس پیدا کرده، اما چهارراهها، پارکها و خیابانهای شهر خود به خوبی تاییدگر افزایش نسبی تعداد زنان بیخانمان هستند. اما چه اتفاقی رخ داده است که هر روز شاهد افزایش تعداد زنهای کارتنخواب و بیخانمان هستیم؟
در مورد پدیده کارتنخوابی، خصوصاً در میان زنان در سالهای متمادی با پدیدهای به عنوان فرار دختران از خانه روبهرو بودیم. این دخترها عموماً از مناطق محروم و به دلیل فشارهایی که به نسل جوان وارد میشود و همچنین وجود سنتهای بسیار سختی که هنوز در این مناطق وجود دارند و تا حد زیادی آزادی جوانها را محدود میکند، اقدام به فرار از خانه میکردند. البته ما با پدیده فرار پسران نیز مواجه هستیم اما فرار دختران نیز طی سالهای گذشته بسیار چشمگیر بوده است. احتمالاً بسیاری از این دخترهایی که ماندن در خانه را فراموش میکنند، شهرهای بزرگ خصوصاً تهران را به عنوان مقصد انتخاب میکنند، زیرا در چنین شهرهایی کمتر دیده میشوند. بعد از اقدام به فرار طبیعتاً خطرهای زیادی این دختران را تهدید میکند، مسائلی مانند تجاوز به عنف، آوارگی، اعتیاد، روسپیگری، از این خانه به آن خانه شدن و در نهایت دربهدر خیابانها شدن هم سرنوشت برخی از این زنان میشود.
دلیل دیگری که میتوان برای شیوع پدیده کارتنخوابی در میان زنان برشمرد فقر بیش از اندازه است. برای مثال برخی از دخترانی که در حاشیه شهرها زندگی میکنند به دلیل فقر و اضطرارهایی که در زندگی دارند ناچار در سر چهارراهها مشغول به کارهایی مانند تکدیگری یا از این قبیل مشاغل میشوند که یک فرد معمولی از پس آن برنمیآید. خواهناخواه این مدل خیابانگردیها، میتواند پیامدهایی برای این دختران و زنان داشته باشد که یکی از آنها به هم خوردن معیارهای زندگی آنهاست. ممکن است آنها هویتی خیابانی پیدا کنند و زندگی در خیابان دیگر منعی برای آنها نداشته باشد.
در کنار این دو عامل، احتمالاً بخشی از زنان کارتنخواب دچار مشکلات روانی سختی هستند و درمان نشدهاند و به دلیل فقر امکان درمان نیز نداشتهاند. برخی از اینها ممکن است به دلیل نداشتن متولی راهی خیابانها شوند و کارتنخوابی سرنوشت تلخ آنها شود.
مواردی را که نام بردم، میشد با یک نگاه در «سرا»یی که زنهای بیخانمان در آنجا ساماندهی شده بودند، مشاهده کرد. به عقیده من در رابطه با چرایی رشد تعداد زنان بیخانمان، مسائل اقتصادی در راس مشکلات قرار دارد، اگر خانوادهای از توان مالی کافی برای نگهداری کودک عقبمانده خود برخوردار بود، از او حمایت میکرد و او را در خیابانها رها نمیکرد. میتوان گفت تمام این زنهای بیخانمان از فقر فرهنگی و فقر اقتصادی به چنین روزگاری دچار شدهاند. تعداد محدودی از زنانی که قربانی کارتنخوابی هستند با امکانات کمی که در کشور وجود دارد جمعآوری میشوند و بسیاری از آنها هم که امکان جمعآوری ندارند در فضاهای مخروبه و در گوشهگوشه شهر مشاهده میشوند. کارتنخوابی پدیده شومی است که هر روز باعث تکدر خاطر شهروندان یک جامعه میشود، پدیده شومی که متاسفانه به دلیل گسترش فقر، سوءمدیریتها در مسائل اجتماعی، تبعیض شدید اقتصادی و... در حال عادی شدن است.
روزگاری مشاهده زنی بیخانمان یا معتاد در مخیله کسی نمیگنجید و با عرفهای جامعه همسان نبود و مسالهای غیرعادی محسوب میشد؛ اما حالا شرایط به گونهای رقم خورده که متاسفانه چنین مسائلی در حال عادی شدن در جامعه است. به عبارت دیگر در جامعه امروز ما آسیبهای اجتماعی از هر نوعی، در ارتباط با هر جنس و سنی آنقدر اتفاق افتاده است که در حال عادی شدن و تبدیل شدن به بخشی از زندگی روزمره مردم است. واقعهای که به «خو» گرفتن مردم به چنین آسیبهای مهم اجتماعی تبدیل شده است. تا جایی که از کنار آن به سادگی عبور میشود.
ابعاد امروزی آسیبهای اجتماعی نظیر کارتنخوابی زنان به سطحی از وضعیت هشداردهنده رسیده که هر گونه راهکاری را در این زمینه پیچیده کرده و هر فرد یا سازمانی هر فعالیتی انجام دهد، کم است. در حال حاضر تنها ساز و کاری که ارگانهایی مانند شهرداریها در رابطه با زنان یا مردان بیخانمان انجام میدهند این است که در دوره زمانی کوتاهی که بیشتر در فصول سرد سال است؛ تحت عنوان ساماندهی، آنها را به منظور پنهان کردن از جلوی چشم سایر افراد جمعآوری کنند. این حداکثر کاری است که برای آنها انجام میشود، کاری که به هیچ عنوان تضمینی برای بازنگشتن دوباره آنها به شرایط پیشین نیست.
دیدگاه تان را بنویسید