تاریخ انتشار:
نگاه جامعهشناختی به بازار اجناس دستدوم
این بازار نشانه فقر نیست
در مورد گسترش بازار اجناس دستدوم یک دیدگاه، بررسی این موضوع از بعد اقتصادی است که در آن میتوان همبستگی مسائل مختلف اقتصادی به این موضوع را بررسی کرد اما یک دیدگاه دیگر بررسی جامعهشناختی اقتصادی این موضوع است. از این منظر به نظر نمیرسد خریدوفروش در این بازارها ناشی از منفعتطلبی باشد و نباید بازار دستدوم را تنها از دید منفعت بررسی کرد بلکه ممکن است عوامل دیگری هم در کار باشند.
در مورد گسترش بازار اجناس دستدوم یک دیدگاه، بررسی این موضوع از بعد اقتصادی است که در آن میتوان همبستگی مسائل مختلف اقتصادی به این موضوع را بررسی کرد اما یک دیدگاه دیگر بررسی جامعهشناختی اقتصادی این موضوع است. از این منظر به نظر نمیرسد خریدوفروش در این بازارها ناشی از منفعتطلبی باشد و نباید بازار دستدوم را تنها از دید منفعت بررسی کرد بلکه ممکن است عوامل دیگری هم در کار باشند. در این شکل نگاه، میتوان اشاره کرد که در این بازارها مبادلهای بین گروههای متوسط بالا با طبقات پایین در رابطه است و به لحاظ جامعهشناختی یک چرخه کالا در جامعه مصرفی در حال رخ دادن است که در آن ارزش کالاها متفاوت هستند. برای اینکه این جنس محصولات یک بار خریده و از بازار خارج شدهاند و پس از مدتی دوباره کالایی شده و در بازار عرضه میشوند.
در این مورد باید توجه کرد که در این بازارها تنها کالا نیست که خریدوفروش میشود بلکه در این روند برآیندی وجود دارد که طبقات متوسط با یک نوع دوستی در آن شرکت میکنند. از نگاه من، عقلانیت ابزاری در این کنشها وجود ندارد و کنشها منفعتطلبانه نیست بلکه تا حدی برای مطلوبیت و گرفتن تشخص و نوعی تمایزگذاری و بیان خود از طریق خرید کالای نو و فروش کالای کهنه هم است.
با این حال با شکلگیری این بازار، یک چرخه اجتماعی هم رخ میدهد که در آن فرهنگ مصرفی از طریق ارزشهای لوکسگرایی طبقات بالا به طبقات پایین میرسد. یعنی درست است که طبقات پایین مبل فرسوده میخرند اما مقداری ارزشهای فرهنگ مصرفی هم به آنها منتقل میشود. البته این پدیده در کشورهای دیگر هم وجود دارد. مثلاً در کشور صنعتی انگلستان دو هزار بازار دستدوم وجود دارد که در آن ظاهراً افراد کالاهایی را که دیگر استفاده نمیکنند به وسیله خودروهای شخصی خود به این بازار آورده و در آن عرضه میکنند. این در حالی است که در گذشته در انگلستان وضعیت اینطور نبود و علتش به این برمیگشت که یک پدیده زنگار بود که مثلاً کالاهای قدیمی افراد هرچه قدیمیتر میشد آن را نگه میداشتند تا اصالت و هویت خانوادگی خود را با آن کالاها نشان دهند. اما بعد از گذشت آن دوره دیگر به نظر میرسد تشخص طبقاتی از طریق نشان دادن کالاهای قدیم نیست بلکه از طریق مصرفگرایی تظاهری است. در عین حال باید تاکید کنم بازار دستدوم رشد مصرف و ارزشهای مصرفی را هم تشدید میکند و به همین دلیل نشاندهنده فقر نیست. با این حال شاید در مورد خریداران این اجناس این وضعیت نشانگر
فقر باشد، چون برخی از این خانوارها توان خرید محصولات جدید ندارند مجبور هستند به این بازارها مراجعه کنند.
دیدگاه تان را بنویسید