حاشیههای سبز
کارایی انرژی
در گذشته مصرف برق همگام با رشد اقتصادی پیش میرفت. با خروج جهان از بحران مالی این ارتباط اندکی ضعیف شده است. با وجود اینکه ارقام میانگین بسیاری از تحولات را مخفی میسازند در سال ۲۰۱۴ کشورهای پیشرفته صنعتی در مقایسه با سال ۲۰۱۳، معادل ۹ / ۰ درصد کمتر برق مصرف کردند.
در گذشته مصرف برق همگام با رشد اقتصادی پیش میرفت. با خروج جهان از بحران مالی این ارتباط اندکی ضعیف شده است. با وجود اینکه ارقام میانگین بسیاری از تحولات را مخفی میسازند در سال 2014 کشورهای پیشرفته صنعتی در مقایسه با سال 2013، معادل 9 /0 درصد کمتر برق مصرف کردند. این میزان حتی از سال 2007 نیز اندکی کمتر بود؛ زمانی که مجموع اقتصادها رشدی معادل 3 /6 درصد داشتند.
مطالعه جدید برنامه زیستمحیطی سازمان ملل نشان میدهد که دو عامل در این امر دخالت دارند. عامل اول رفتار مقتصدانه است. به خاطر افزایش قیمتها مصرفکنندگان میزان مصرف خود را کاهش دادهاند. بهای برق در بریتانیا 44 درصد افزایش داشت. در این زمان مصرف 12 درصد کمتر شد. عامل دیگر استفاده بیشتر فناوریهای صرفهجویی در انرژی است که شامل عایقبندی بهتر، سامانههای پیشرفته گرمایشی و سرمایشی، و ابزارهای کممصرف به ویژه چراغهای LED میشود که بیشترین میزان برق را به نور تبدیل میکنند.
اما اگر قرار باشد تا سال 2050 گرم شدن جهانی از دو درجه سانتیگراد فراتر نرود (میزانی که بیش از آن دانشمندان خطرناک و غیر قابل بازگشت میدانند) لازم است یک بار و برای همیشه رابطه بین مصرف انرژی و رشد اقتصادی از بین برود. به عقیده متخصصان بهترین امیدواری آن است که کارایی انرژی افزایش یابد. این کار باید هر چه سریعتر اتفاق بیفتد. فناوری مرتب بهتر و ارزانتر میشود و بسیاری از برنامههای صرفهجویی در انرژی به سرعت هزینه خود را جبران میکنند، با وجود این پیشرفت به طور ناامیدکنندهای کند است. سازمان بینالمللی انرژی (IEA) -سازمانی تحقیقاتی برای کشورهای واردکننده سوختهای فسیلی- اعتقاد دارند برای رسیدن به هدف تعیینشده سال 2050 لازم است هزینه جهانی افزایش کارایی انرژی از 300 میلیارد دلار در سال کنونی به سالانه 680 میلیارد دلار برسد. اما با روند کنونی شانس بروز چنین امری بسیار اندک است.
منافع بالقوه بسیار زیاد هستند. حمل و نقل 27 درصد تقاضا برای انرژی جهانی را ایجاد میکند. یکسوم دیگر به مصارفی مانند روشنایی، گرمایش، سرمایش و تهویه ساختمانها میرسد. وسایل نقلیه و ساختمانهای جدید در مقایسه با گذشته کارایی بسیار بیشتری دارند. میانگین مصرف سالانه یک خودرو سبک آمریکایی تولید سال 2010 معادل 5 /1 تن نفت است اما استانداردهای سال 2016 این عدد را به 1 /1 تن میرساند. منزلی 300متری که با استانداردهای سال 2006 آمریکا ساخته شده باشد سالانه معادل 1 /1 تن نفت انرژی مصرف میکند. استانداردهای سال 2012 این مصرف را به 7 /0 تن کاهش میدهد. استانداردهای جدید منازل بدون مصرف را معرفی میکنند که از عایقبندی و سیستم تبادل انرژی بهره میبرند و انرژی گرمایی حاصل از فعالیتهای ساکنان خانه را جذب و مجدداً مورد استفاده قرار میدهند. استفاده از پانلهای خورشیدی و انرژی زمینگرمایی به تولید ساختمانهایی منجر میشود که میتوانند به همان اندازهای که از شبکه برق میگیرند به آن برق بدهند.
وسایل نقلیه هرچند سال یک بار جایگزین میشوند اما نیمی از ساختمانهای امروز در سال 2050 هنوز پابرجا هستند. بنابراین منافع حاصل از کارایی فقط در صورتی تحقق مییابند که اتلاف انرژی در ساختمانها کاهش یابد. سادهترین راه آن است که ساکنان از هدر دادن انرژی - به عنوان مثال، گرم و سرد کردن اتاقهای خالی- اجتناب ورزند. کشف اینگونه موارد اتلاف و کمک به رفع آنها اکنون به تجارتی معتبر تبدیل شده است. بنگاه تحلیل دادههای اوپاور ارقام مربوط به اندازه، میزان اشغالشده ساختمان، موقعیت مکانی و قبضهای انرژی را دریافت میکند و برای 50 میلیون خانوار آمریکایی پیشنهادهایی ارائه میدهد. شرکت برق کالیفرنیا اعلام کرد بنگاه اوپاور در سال 2013 حدود 500 گیگاواتساعت معادل مصرف 75 هزار منزل صرفهجویی ایجاد کرد. مصرفکنندگان نیز 50 میلیون دلار کمتر خرج کردند.
به گفته الکس لاسکی مدیر اجرایی شرکت اوپاورز منافع حاصل از کارایی در سال اول فقط دو درصد است که در مقایسه با 20 درصد اتلاف انرژی در منازل آمریکا ناچیز است. اما زمانی که توجه مصرفکنندگان جلب شود آسانتر میتوان آنها را به تغییرات بیشتر تشویق کرد. به عنوان مثال آنها ترغیب میشوند وسایل منزل غیرکارآمد را جایگزین کنند یا سیستمهای گرمایشی و سرمایشی دارای بهرهوری بالاتری را نصب کنند.
منافع بیشتری را میتوان از طریق مدیریت تقاضا به دست آورد بدون آنکه ضرورتی به افزایش عرضه باشد. در مناطقی که پیوستگی درونی شبکه ضعیف باشد این کار میتواند به صرفهجویی در برق گرانبهای تولیدشده از سوخت گازوئیل منجر شود. اما این روش در هر سامانهای مفید است چراکه تامین تقاضا در زمان اوج نیازمند ایجاد ظرفیت تولید بیشتر با هزینه بالاتر است که در اکثر مواقع بدون استفاده باقی میماند. طبق گزارش سازمان ملل، سرمایهگذاری جهانی بر سیستمهای هوشمند یعنی نرمافزار و سختافزارهایی که مصرف برق را با سیگنالهای قیمتی منطبق میسازند در سال 2014 به میزان پنج درصد افزایش یافت و به رقم بیسابقه 37 میلیارد دلار رسید. این سیستمها شامل ابزارهای هوشمندی مانند آبگرمکنها میشوند که در زمان گران شدن بهای برق به طور خودکار خاموش میشوند یا باتریهای ذخیرهسازی که در زمان تقاضای اندک شارژ میشوند. ذخیره انرژی در زمان کاهش تقاضا به شکل یخ برای سامانههای سرمایشی روشی بسیار مفید است. تهویه هوا در ساختمانهای تجاری پنج درصد از مصرف برق آمریکا را به خود اختصاص میدهد. اما در برخی نقاط کشور در روزهای گرم این مقدار به 30 درصد هم
میرسد. سیستمهای سرمایشی شرکت کالمک در زمان ارزانی انرژی آب را تا حد انجماد خنک و در زمان لازم استفاده میکند. رئیس شرکت این روش را به تهیه قطعات یخ قبل از مهمانی تشبیه میکند بدون آنکه لازم باشد منتظر بمانیم تا مهمان نوشیدنی درخواست کند.
شاید در نگاه اول عجیب به نظر برسد که ببینیم اینگونه اتفاقات کمتر رخ میدهند. آژانس بینالمللی انرژی اعلام کرد تنها یکسوم از فرصتهای صرفهجویی در انرژی که در زمان کوتاه هزینه خود را بازمیگردانند مورد استفاده قرار میگیرند. عواملی مانند ناآگاهی، بیتحرکی و بیانگیزگی در کارخانهها و برای ساکنان ساختمانها دیده میشوند. برخی صرفهجوییها نیز آنقدر اندک هستند که ارزش ندارد مثلاً خرید وسیله جدید برای منزل برای کاهش مصرف برق. علاوه بر این مستاجران تمایلی به سرمایهگذاری در اقدامات صرفهجویی انرژی ساختمان ندارند چراکه منافع آن عمدتاً به ساکنان بعدی میرسد.
اما شرکتهای برق در پشت صحنه خود را برای تحول آماده میکنند. الگوهای تجاری جدید آنها بیشتر مصرفکنندگان را به مصرف کمتر انرژی تشویق میکنند. همزمان برای جایگزینی نیروگاهها و خطوط انتقال قدیمی و ناکارآمد آنها به درآمد حاشیهای پایدار نیاز دارند تا سرمایهگذاری انبوه خود را تامین کنند. برآورد میشود توسعه شبکه برق آمریکا تا سال 2030 به دو تریلیون دلار سرمایهگذاری نیاز داشته باشد. علاوه بر این، در بسیاری کشورها از جمله آمریکا، شرکتهای انرژی باید به مشتریانی خدمات بدهند که خود با استفاده از پانلهای خورشیدی تولیدکننده انرژی هستند و آن را به شبکه میفروشند. این الزام چند سال پیش اهمیتی نداشت اما اکنون موضوعی حیاتی شده است. کسوف خورشید در ماه گذشته در اروپا مشکل را آشکار کرد. در ایتالیا که بهترین صنایع برق خورشیدی فعال هستند تولید متوقف شد و سایر نیروگاهها مجبور شدند کمبود 27 گیگاواتساعتی برق را جبران کنند. این کسوف برای مصرفکنندگان ایتالیایی 10 میلیون یورو هزینه داشت. در مجموع شکوفایی صنعت برق خورشیدی در ایتالیا هزینه متوازنسازی شبکه را بالا برده است. یکی از روشهای حفظ سود حاشیهای برای شرکتهای برق در
شرایط کاهش مصرف آن است که هزینههای ثابت را بدون توجه به میزان مصرف بالا ببرند. تعرفههای مبتنی بر مصرف به مشتریان فقیری که توانایی نصب پانلهای خورشیدی را ندارند آسیب میزند. راه دیگر آن است که هزینه مشتریان بر مبنای ظرفیت اتصال آنها به شبکه محاسبه شود نه بر مبنای میزان برقی که از آن جریان پیدا میکند.
تحول در برق
خبر خوب برای شرکتهای برق آن است که کوچکترین تغییرات میتواند فرصتهای زیادی برای سودآوری خلق کند. مدیریت تقاضا از طریق سیستمهای هوشمند، تولید پراکنده برق و ذخیرهسازی میتواند کسب و کار بزرگی باشد که فقط در اروپا سالانه 40 میلیارد یورو ارزشافزایی میکند. به خاطر بزرگی اندازه، شرکتهای برق میتوانند ظرفیتهای خورشیدی زیادی را با هزینه کمتر ایجاد کنند. ترازنامههای آنها میتواند پشتیبان سرمایهگذاریها باشد. آنها در مورد رفتار مصرفکننده اطلاعات دارند و از فناوری لازم برای هدایت مشتریان به سمت گزینههای مختلف برخوردارند. این همان پیشزمینهای است که برای ایجاد تفاوت واقعی در آینده سیاره زمین لازم است.
منبع: اکونومیست
دیدگاه تان را بنویسید