بررسی چرایی محدودیت کشت برنج در گفتوگو با عیسی کلانتری
آبی نیست که برنج کشت کنند
عیسی کلانتری، دبیر کل خانه کشاورز با حمایت از سیاست اخیر دولت مبنی بر ممنوعیت کشت برنج در استانهای غیرشمالی کشور میگوید: در حال حاضر کشور تحمل کشت برنج در خارج از استانهای شمالی کشور را ندارد و نهتنها نباید از کشت برنج در استانهای غیرشمالی مانند خوزستان، اصفهان، لرستان، بلوچستان، فارس و سایر استانها حمایت کنیم بلکه باید از این کار جلوگیری کنیم.
عیسی کلانتری، دبیر کل خانه کشاورز با حمایت از سیاست اخیر دولت مبنی بر ممنوعیت کشت برنج در استانهای غیرشمالی کشور میگوید: در حال حاضر کشور تحمل کشت برنج در خارج از استانهای شمالی کشور را ندارد و نهتنها نباید از کشت برنج در استانهای غیرشمالی مانند خوزستان، اصفهان، لرستان، بلوچستان، فارس و سایر استانها حمایت کنیم بلکه باید از این کار جلوگیری کنیم. به همین دلیل او صراحتاً عنوان میکند: واقعاً وضعیت به گونهای است که وزارت جهاد کشاورزی نباید اجازه دهد در استانهایی غیر از استانهای شمالی کشور کشت برنج انجام شود. وزیر اسبق جهاد کشاورزی در ادامه یادآوری میکند که در دوران صدارت خودش بر این وزارتخانه نیز قصد داشته کشت برنج در استانهای غیرشمالی کشور را ممنوع کند اما چون بحران آب به میزان وضعیت فعلی نبود دولتیها زیر بار نرفتند. او متذکر میشود: اما اکنون که بحران آب واضح و عریان شده این سیاستها پذیرفته میشود. کلانتری همچنین در مورد کشاورزان این مناطق که کشت برنج در آنها ممنوع شده است، بیان میکند: این طور نیست که کشاورزان این مناطق تنها کشت برنج کنند. آنها معمولاً در کشت اول از زمین خود گندم برداشت
میکردند و آن وقت که کار برداشت گندم تمام میشد کار و برداشت برنج کشت را هم انجام میدادند اما اکنون دیگر آبی نیست که بتوانند کشت دوم را به کشت برنج اختصاص دهند. او همچنین مطرح میکند که کشت برنج در همه کشور به جز شمال باید در آینده هم ممنوع باشد و این قانون دائمی شود، چرا که مشکل کمآبی کشور مقطعی نیست بلکه این موضوع در آینده نیز ادامه خواهد داشت. متن کامل این گفتوگو را میخوانید.
اخیراً وزارت جهاد کشاورزی اعلام کرده از کشت برنج در استانهای غیرشمالی نهتنها حمایت نمیکند بلکه جلوگیری هم خواهد کرد. اما آمارها را که نگاه میکنیم سهم استانی مانند اصفهان در کشت برنج در کشور در حدود یکی دو درصد است. از نگاه شما این موضوع چقدر در رفع بحران کمآبی کشور با توجه به سهم ناچیز کشت برنج در اصفهان از کل کشور میتواند تاثیر داشته باشد؟
این سیاست، سیاست کاملاً درستی است. ما اصلاً در کشور (حالا منهای مسائل اقتصادی) مزیت اکولوژیک و اکوسیستمی برای کشت برنج نداریم. شما نمیتوانید در کشور خشکی که بارندگی آن در حدود 240 میلیمتر است و تبخیر آن به 2500 میلیمتر میرسد برنج کشت کنید به این بهانه که دولت مجبور است از کشاورزان شمالی حمایت کند و این حمایت شامل همه کشور شود و سوءاستفاده بقیه کشاورزان را در پی داشته باشد. برای اینکه در حال حاضر در کشور ما آب مهمترین مساله است، برنج که مهمترین مساله نیست. اگر اهمیت آب برای کشور ما واحد 100 باشد اهمیت و ارزش برنج در مقطع فعلی برای کشور ما در حد واحد 10 هم نیست.
با این نگاه شما یعنی حتی اگر این اقدام باعث شود ما بخشی از نیاز خود را از طریق واردات تامین کنیم، هیچ ایرادی ندارد. چرا که آخرین آمارها نشان میدهد از دو میلیون و 700 هزار تن نیاز کشور به برنج چیزی حدود یک میلیون و 800 هزار تن تاکنون میتوانستیم از همه شالیزارهای کشور برداشت کنیم که احتمالاً این میزان امسال با توجه به محدودیتهای اخیر اعلامشده کشت کاهش خواهد یافت.
هیچ اشکالی ندارد. ما ناچار هستیم واردات آب مجازی داشته باشیم. واردات برنج هم بخشی از واردات مجازی آب به حساب میآید. مانند انواع غلات دیگر که آنها هم واردات مجازی آب محسوب میشوند. در حال حاضر کشور تحمل کشت برنج در خارج از استانهای شمالی کشور را ندارد و نهتنها نباید از کشت برنج در بقیه استانها؛ چه در خوزستان، اصفهان، لرستان، بلوچستان، فارس و چه در سایر استانهای دیگر غیر از گیلان و مازندران حمایت کنیم بلکه باید جلوگیری کنیم. برای اینکه ما از این آب میتوانیم برای تولید بیشتر ماده خشک در محصولاتی که نیازمند هستیم استفاده کنیم. از طرف دیگر باید اصلاً مصرف آب را در کشور کم کنیم. مصرف آب ما در کشور در مقطع فعلی
بیش از دو برابر میزانی است که باید اکنون در کشور مصرف کنیم. البته منظور من میزان بهرهوری آب نیست بلکه مصرف خود آب است که بیش از دو برابر میزانی است که باید مصرف کنیم. اگر اکنون چیزی در حدود 96 میلیارد مترمکعب آب در کشور ما برداشت میشود، این میزان باید حتماً به کمتر از 50 میلیارد مترمکعب برسد. بنابر این سیاست اخیر دولت را مبنی بر جلوگیری از کشت برنج در استانهایی غیر از گیلان و مازندران یک سیاست خردمندانه میدانم و واقعاً وضعیت به گونهای است که وزارت جهاد کشاورزی نباید اجازه دهد در استانهایی غیر از استانهای شمالی کشور کشت برنج انجام شود. چرا که کشت برنج در این مناطق کمآب به نوعی سوءاستفاده محسوب میشود. مثلاً شما حساب کنید که در شیراز زیر سد دورودزن سالانه بیش از 15 تا 20 هزار هکتار برنج میکارند، در حالی که این آب برای مصرف 50 هزار هکتار محصول کشاورزی دیگر است. البته باید برداشت آب در کشور کم شود. ما سهمیه مصرفی دریاچه بختگان را گرفتهایم و آنقدر مصرف کردهایم که دریاچه را خشکاندهایم و دلمان خوش است که داریم در شیراز برنج میکاریم. در واقع گویی طبیعت را ویران کردهایم که میخواهیم برنج بکاریم. این
سیاستهایی که تاکنون در این مورد اعمال میشد، سیاستهایی کاملاً غلط بوده است.
اما سالهاست که این اتفاق در استانهای دیگر رخ میدهد و حتی در استانهای کمآب هم کشاورزان دست به کشت برنج میزنند.
درست است که سالها انجام شده اما غلط است. آن زمان هم که بنده وزیر جهاد کشاورزی بودم دنبال این مساله بودم که کشت برنج را در استانهای غیرشمالی کشور ممنوع کنم، منتها چون بحران آب به این حد فعلی نبود دولتیها زیر بار نرفتند اما الان که بحران آب واضح و عریان شده این سیاستها پذیرفته میشود. در حال حاضر در استانهای شمالی کشور که آب بسیاری دارند بهرهوری آب اهمیتی ندارد اما مثلاً در استانی مانند خوزستان که وضعیت آب آن بحرانی است تولید برنج کار درستی نیست. با این کار اتفاقهایی مانند شور شدن و از بین رفتن اراضی این استانها رخ خواهد داد. مثلاً برخی کشاورزان برنج میکارند که سود بیشتری ببرند اما توجه نمیکنند که استان خوزستان خودش با کمبود آب مواجه است.
وزارت جهاد کشاورزی همزمان با اعلام محدودیت در کشت برنج در استانهای غیرشمالی کشور توصیهای هم داشته که کشتهای جایگزین در این مناطق انجام شود. با توجه به اینکه این کشاورزان شاید بیشتر در کشت برنج کار کردهاند فکر میکنید چه محصولاتی را میتوانند جایگزین کنند؟
در این مناطق این طور نیست که این کشاورزان تنها کشت برنج کنند. آنها معمولاً در کشت اول از زمین خود گندم برداشت میکردند و آن وقت که کار برداشت گندم تمام میشد کار کشت و برداشت برنج را هم انجام میدادند اما اکنون دیگر آبی نیست که بتوانند کشت دوم را به کشت برنج اختصاص دهند، اگر آبی هست بروند برنج بکارند. مثلاً وضعیت اینگونه است که در سه هکتار زمینی که دارند میخواهند یک هکتار برنج بکارند که این کار واقعاً از نظر عقل و منطق صحیح نیست.
پس به نظر شما اصلاً نیازی نیست که محصولی به عنوان جایگزین کشت برنج به آنها پیشنهاد شود.
ببینید، مساله این است که اصلاً توان کشت وجود ندارد، چون آبی نیست. ما باید توجه کنیم که مصرف آب ما باید کاهش پیدا کند. برای این کار باید بهرهوری آب را افزایش دهیم تا در مصرف آب کاهشی اتفاق بیفتد. در سالهای اخیر ما تمام سفرههای زیرزمینی کشور را ویران کردهایم و تمام دریاچهها را خشکاندهایم و حال میخواهیم مثلاً سالانه 100 هزار یا 200 هزار تن برنج اضافه تولید کنیم؟ یا اینکه طبیعت را نابود کنیم به بهانه اینکه مثلاً 50 هزار تن اضافه میخواهیم شکر تولید کنیم؟ ما باید ببینیم به چه قیمتی میخواهیم طبیعت را ویران کنیم، به این طریق که به بهانه کشت محصولات مختلف به بحران کمآبی کشور دامن بزنیم، روش صحیحی نیست. با این کار، منابع آبی و سفرههای زیرزمینی ویران میشود. در چند سال اخیر تمام تالابهای کشور خشک شدند.
در همین زمان که شما هم به مشکلات متعدد آبی کشور و وضعیت بحرانی آن اشاره کردید ما مشکل چاههای غیرمجاز را داریم. مثلاً اعلام شده 18 هزار حلقه چاه غیرمجاز در شیراز یا 15 هزار حلقه چاه غیرمجاز در گلستان، 15 هزار چاه غیرمجاز در استان آذربایجان شرقی و چندین هزار حلقه چاه غیرمجاز در استانهای دیگر داریم.
در مورد چاههای غیرمجاز در استانهای شمالی کشور باید بگویم ما به منابع آبی در این استانها کاری نداریم. اما در مناطق و استانهای دیگر در دولت سابق مجوزهایی برای چاهها دادند که از نظر من آن کار خطای فاحشی بود که مجلس شورای اسلامی هم آن را تکمیل و اعلام کرد به چاههای غیرمجاز مجوز بدهید تا مجاز شوند. اینها بخشی از کارهای غیرفنی و غیرمنطقی مجلس شورای اسلامی بود اما تا پایان عمرمان که نمیتوانیم یک کار غلط را مکرراً انجام و ادامه بدهیم. کارهای غلطی را زمانی که نمیفهمیدیم و انجام میدادیم نباید تا پایان بشریت ادامه دهیم. بالاخره باید جلو این اقدامات نادرست را زودتر بگیریم.
سوال من این است که آیا بهتر نبود دولت قبل از اینکه کشت برنج در مناطق غیرشمالی را ممنوع کند، جلو برداشت آب از این چاههای غیرمجاز را بگیرد؟
ببینید آن وظیفه وزارت نیرو است که باید جلو این چاههای غیرمجاز را بگیرد که البته من هم موافق شما هستم اما همه کارها که در امتداد هم نیستند، میتوان چند کار را به موازات هم انجام دهیم. هر کاری که لازم است انجام دهیم تا کشور از نابودی و بیآبی نجات پیدا کند باید انجام دهیم. در یک مناطقی نباید سد درست کنند، در مناطقی هم نباید کشت برخی محصولات را انجام دهند. یا اینکه باید در مناطق مختلف جلو برداشت آب از چاههای غیرمجاز را بگیرند و در مناطق دیگر باید میزان محصولات کشتی را کاهش دهند. در حالی ما میگوییم کشاورز ما با کشت نکردن برنج ضرر میکند که مساله اصلی کشور بحران آب است. به هر حال از کشور و منابع آبی کشور نسل حاضر سوءاستفاده کرده و با سوءاستفاده از تکنولوژی، کشور را از نظر منابع آبی به آستانه بحران شدید رسانده است. سیاست غلط را از هر مقطعی که جلو آن را بگیریم مناسب خواهد بود. اصلاً نباید برای این کار تاخیر کرد و جلو سیاست غلط را باید خیلی زود گرفت.
برداشت آب در کشور باید به گونهای باشد که مصرف آب کشور از 96 میلیارد مترمکعب به 50 میلیارد مترمکعب برسد. این اجبار است و هرچه دیرتر این کار را انجام دهیم کشور به آستانه اضمحلال آبی نزدیکتر میشود.
اینها البته برای جلوگیری از تشدید بحران کمآبی است. برای حل مساله چه پیشنهادی دارید؟
ببینید، زمانی است که ما یک مشکل بزرگ و یک مشکل کوچک پیشرو داریم. مثلاً زمانی است که شما بیماری سختی دارید و در کنار آن نوک انگشت شما هم زخمی شده است، کدام را اهمیت میدهید؟ الان کشور در این مرحله است. نباید اصلاً کشت دوم برنج انجام گیرد، باید به علت حفظ آب جلو کشت برنج در همه جای کشور به جز مناطق شمالی (از جمله فارس و خوزستان) گرفته شود. مصرف آب باید کاهش پیدا کند و از 96 میلیارد مترمکعب باید به 50 میلیارد مترمکعب برسد. از کجا باید این صرفهجویی انجام شود؟ همه کارهایی که در کلان غیراقتصادی و غیرپایدار است باید حذف شود. بله، این شروع کار است و باید خیلی کارهای دیگر انجام شود. ممکن است سطح زیر کشت کاهش پیدا کند اما به هر حال فعلاً آب برای ما مهمتر است.
با توجه به اینکه این کشتها کشت دوم محسوب میشوند احتمالاً این زمینها هم بایر نشوند.
الان غیر از شمال کشور برنجکاریهایی که انجام میشود حداکثر 280 تا 300 هزار هکتار است که همه اینها کشت دوم هستند. در واقع این زمینها بایر نمیشوند. البته برای کشت دوم، آبی وجود ندارد که در اختیار آنها قرار بگیرد.
در استانهای گیلان و مازندران چطور؟ آیا اکنون که بحران آب در آن منطقه نداریم نباید اقدام خاصی انجام داد؟
این موضوع مهم نیست، آن کشاورزان هر کاری که میخواهند انجام بدهند، اگر میخواهند کشت دوم، کشت سوم کنند یا هر محصول دیگری بکارند.
واقعاً نیازی نیست که برای بهبود بهرهوری در آب این مناطق فکری کرد؟
چرا این کار هم نیاز است منتها اکنون بحث و تمرکز ما روی مناطق غیرشمالی کشور است. شما شمال البرز را کنار بگذارید، چرا که ما خارج از حوزه شمال البرز بحث میکنیم.
برای افزایش بهرهوری و استفاده بهتر در کشت اول آن مناطق غیر از استانهای شمالی کشور چه پیشنهادهایی دارید؟
میتوان با مکانیزه کردن کار کشاورزی در این منطقهها قیمت تمامشده کالاها را کاهش و بهرهوری آب را ارتقا داد. جز استانهای شمالی در بقیه مناطق کشور اصلاً نباید کشت برنج انجام شود و این برای کوتاهمدت هم نیست. کشت برنج در همه کشور به جز شمال باید در آینده هم ممنوع باشد و این قانون دائمی شود. چرا که مشکل کمآبی ما مقطعی نیست بلکه این موضوع در آینده نیز ادامه خواهد داشت.
برای احیای سفرههای زیرزمینی مورد اشاره شما که اکنون در شرایط مناسبی قرار ندارند چه پیشنهادهایی دارید؟
یکسری از سفرههای زیرزمینی قابلیت احیا دارند و یکسری دیگر قابلیت احیا ندارند. در برخی سفرههای زیرزمینی دیگر جای ذخیره نیست اما آن سفرههایی که قابلیت احیا دارند باید با سرمایهگذاری و کاهش برداشت از آنها حمایت کرد.
در این بخشها میتوان سراغ همکاری با کشورهایی مانند آمریکا هم رفت که تجربههای خوبی داشتند؟
بله، در خیلی از رشتههای فنی ما با کشورهایی مثل آمریکا رابطه داشتیم، چرا نباید در بخش کشاورزی این رابطه برقرار باشد؟ من امیدوارم روزی برسد که همکاریهای ما با آمریکا به حوزه کشاورزی هم برسد. در حوزه کشاورزی، زراعت و باغبانی کشور آمریکا از پیشرفتهترین کشورهاست که پیشرفتهترین تجهیزات و ماشینآلات را در اختیار دارد. وقتی روابط ما با آمریکا خوب شود مشخص است که میتوانیم روابط را بهبود دهیم. الان هم ما در زمینه تولید پسته و خشکبار با آمریکاییها همکاری داریم، چرا که امکانات فنی و تکنولوژی خیلی خوبی دارند. امیدوارم روزی بتوانیم از این پیشرفتهای آنها هم بهره ببریم.
دیدگاه تان را بنویسید