آغاز نابرابر
سلامت والدین و نتایج آن
نیمقرن پیش دکترها جنین را به عنوان انگل بدون عیب و نقص میدیدند که هرچه را مورد نیازش باشد جذب میکند اما در رحم مادر از هرگونه آسیبی مصون میماند. تقریباً نیمی از زنان آمریکایی در دوران بارداری سیگار میکشیدند.
نیمقرن پیش دکترها جنین را به عنوان انگل بدون عیب و نقص میدیدند که هرچه را مورد نیازش باشد جذب میکند اما در رحم مادر از هرگونه آسیبی مصون میماند. تقریباً نیمی از زنان آمریکایی در دوران بارداری سیگار میکشیدند. هنگامی که کودکان با آسیبهایی که امروزه به سندرم جنین الکلی مشهور است متولد میشدند وراثت مقصر شناخته میشد.
از آن زمان به بعد این نظریه رواج یافت که عادت سالم و تغذیه مناسب در دوران بارداری احتمال تولد نوزادان نارس، کموزن یا بیمار را کاهش میدهد. در حال حاضر انبوهی از پژوهشها هستند که نشان میدهند مشکلات ناشی از وضعیت والدین ممکن است در همان ابتدای تولد آشکار نباشند اما در طول زندگی بارها خود را نشان دهند. عفونتها، گرسنگی، اضطراب و هوای آلوده تاثیرات درازمدتی بر افرادی میگذارد که در دوران جنینی در معرض آنها قرار گرفته بودند. ضعف سلامت، نتایج ضعیف در مدرسه و درآمد کمتر از جمله این تاثیرات هستند. حتی قرار گرفتن اندک در معرض این شرایط میتواند نتایج وخیمی مانند بیماریهای مزمن یا معلولیت را به همراه داشته باشد.
طبق تعریف عواقب درازمدت آنهایی هستند که با گذشت زمان آشکار میشوند. نمیتوان زنان باردار را بهطور تصادفی در معرض هیچکدام از این شرایط نامطلوب قرار داد تا در آینده عواقب را به شرایط یا وراثت نسبت داد. بنابراین قویترین شواهد را باید از مقایسه کسانی که در دوران جنینی در معرض فجایعی مانند قحطی، حوادث طبیعی و رخدادهای زیستمحیطی قرار گرفتهاند با کسانی که قبل یا پس از این فجایع متولد شدهاند، به دست آورد. در این رویکرد میتوان تاثیرات شرایط جنین را از تاثیرات ژنی و موروثی جدا کرد.
مقایسه بین کلیه گروهها باید بدان معنا باشد که افرادی که در معرض فجایع قرار گرفتهاند از سایر شرایط با افراد مصون از فجایع یکسان باشند. این کار به متخصصان اجازه میدهد تا درباره تاثیر آسیبهای واردشده به جنین به صورت فردی نتیجهگیری کنند.
شیوع آنفلوآنزا در سال 1918 تقریباًَ یکسوم از زنان را که در سن بارداری بودند در ایالات متحده مبتلا کرد. 50 سال بعد کسانی که در آن زمان در رحم مادر قرار داشتند عملکرد بدی در مدرسه از خود نشان دادند و نسبت به همان افراد جوانتر یا پیرتر از خود درآمد کمتری داشتند. احتمال معلولیت این گروه مردان 20 درصد بیشتر بود. به همین ترتیب افرادی که مادرانشان در سالهای 1945-1944 در هلند «زمستان گرسنگی» را با بارداری پشت سر گذاشته بودند در دوران بزرگسالی آسیبپذیری بیشتری در برابر مشکلات سلامتی داشتند. زمستان گرسنگی زمانی بود که نازیها جلوی انتقال مواد غذایی به استانهای اشغالشده غرب هلند را گرفته بودند. متولدین آن دوران عوارضی از قبیل چاقی مفرط، بیماریهای قلبی، دیابت، اسکیزوفرنی و افسردگی را نشان میدادند. سوئدیهایی که چند ماه پس از حادثه هستهای چرنوبیل در سال 1989 به دنیا آمدند نسبت به متولدین قبل یا پس از آن حادثه 40 درصد بیشتر در امتحانات دبیرستان مردود میشدند، هرچند آنها در معرض میزان اندکی از تشعشع قرار گرفتند که بیخطر خوانده میشود و سلامتی جسمی آنها نیز آسیب ندیده بود.
رویدادهای با شدت کمتر نیز میتوانند عواقب درازمدت داشته باشند. مطالعهای که در سوئد انجام گرفت نشان داد نوزادان زنانی که در دوران بارداری یکی از اقوام خود را از دست داده بودند در بزرگسالی بیشتر به آشفتگی کمبود توجه، اضطراب و افسردگی مبتلا میشدند. مطالعه دیگری که در مورد بنگلادشیها و پاکستانیهای مقیم لندن انجام گرفت نشان داد کودکانی که دوران جنینی آنها در ماه رمضان بوده است در هفتسالگی در تحصیل عقب میماندند هرچند که زنان باردار مسلمان الزامی برای روزه گرفتن در ماه رمضان ندارند.
یک دلیل برای توجیه این اثرات آن است که ضعف سلامت آن است که ضعف مادر رشد جنین را کند میسازد یا تولد پیش از موعد را به همراه دارد. زنان بارداری که در مناطق دارای هوای آلوده زندگی میکنند با احتمال بیشتری کودکان نارس به دنیا میآورند یا اینکه فرزندانشان بهطور متوسط کوچکتر از دیگران هستند. نوزادان کموزن بیشتر در معرض بیماریها قرار میگیرند و آسیبپذیری بیشتری دارند.
مراقبت و طبیعت
اما نمیتوان کلیه اثرات منفی درازمدت ناشی از وضعیت مادر را به وزن اندک کودک ربط داد. یعنی عاملی دیگر نیز وجود دارد. یک نظریه آن است که مشکلات دوران بارداری ژنهایی را فعال میسازد که نوزاد را برای بیماریهای مزمن مستعد میسازد. بنابراین به گفته جنت کوری از مرکز بهداشت و سلامت کودک دانشگاه پرینستون تمایز بین طبیعت و مراقبت دیگر معنادار نیست. مراقبت ضعیف در دوران بارداری میتواند شرایط بد حاصل از طبیعت را ناگوارتر سازد.
یکی از نتایج هشداردهنده این بحث آن است که کودکانی که از مادران ضعیف متولد میشوند بیشتر از آنچه از قبل تصور میشد دچار کوتاهی عمر میشوند. گرسنگی در میان مردم فقیر رایجتر است و اغلب آنها نمیدانند زنان باردار چه غذایی باید بخورند. در آمریکا تقریباً یکسوم از زنان سیاهپوستی که در دوران دبیرستان و بدون ازدواج مادر شدهاند مدرسه را ترک میکنند و هیچگونه آگاهی از وزن مناسب برای زن باردار ندارند. تعداد این افراد دو برابر شمار زنان سفیدپوست متاهل دارای تحصیلات دانشگاهی است. زندگی در فقر سرشار و همراه با اضطرابهای مزمن است. زنان آمریکایی که سالانه 25 هزار دلار درآمد دارند در مقایسه با کسانی که درآمد بیشتری دارند دو برابر و نیم بیشتر در معرض خشونت قرار میگیرند.
نوزادان تازه متولدشده در کشورهای در حال توسعه در معرض آسیبهایی قرار میگیرند که دوران جنینی در حدی در مقابل آنها محافظت میشدند. این آسیبها شامل آب آلوده، سوءتغذیه شدید و بیماریهای مسری میشوند. به همین دلیل است که متخصصان توسعه بر اهمیت هزار روز اول تاکید میکنند که شامل 9 ماه در رحم و دو سال پس از تولد میشود. کودکان جهان ثروتمند با خطرات نسبتاً کمتری مواجه میشوند بنابراین برای آنها دوران رشد در رحم اهمیت بیشتری دارد. اما در مجموع فرضیه تاثیر دوران جنینی میتواند تاثیرات مثبتی در سیاستگذاری داشته باشد. بسیاری از مواردی را که به جنین آسیب میرسانند میتوان از طریق آموزش بهداشت، مکملهای غذایی و یارانههای هدفمند برطرف کرد. ثابت شده است که توزیع کوپنهای غذا نقش مهمی در کاهش تعداد تولد نوزادان کموزن در میان زنان فقیر دارد. آن دست از کودکان تانزانیایی که در طول برنامه تامین یُد در رحم مادر بودند عملکرد بهتری در مدرسه داشتند، به طوری که این بهبود معادل شش ماه آموزش فوق برنامه بود. برنامه ویزیت پرستاران برای زنان ازدواجنکردهای که برای اولین بار حامله شده بودند و مراقبت از آنها تا سن دوسالگی نوزاد در
ایالات متحده باعث شد تعداد نوجوانان ضعیف و ناسالم منطقه کاهش یابد.
زمان زیادی لازم است تا سیاستهای زیستمحیطی تاثیر خود را نشان دهند اما ارائه یارانه مسکن به زنان باردار و انتقال آنها به مکانهایی دور از آلودگی هوا میتواند به سرعت موثر باشد. حتی استرسهای دوران بارداری را میتوان کاهش داد. در آمریکا و کانادا اعطای پول نقد به خانوادههای فقیر دارای فرزندان خردسال باعث شد سلامت روانی مادران بهبود یابد. قانون آمریکایی اعطای اجباری 12 هفته مرخصی زایمان به زنان شاغل میزان تولد کودکان نارس را کاهش داد. از بین بردن خشونتهای محلی و افزایش امکانات جوامع و کمک به قربانیان خشونت نیز به تولد کودکان دارای وزن مناسب منجر شد.
اطمینان از اینکه مادران از همان مراحل اولیه از بارداری خود مطلع میشوند به کاهش خطرات کمک میکند. تقریباً نیمی از بارداریها در بریتانیا بدون برنامهریزی صورت میگیرد و مادران بدون آگاهی از بارداری خود در مصرف مشروبات الکلی زیادهروی میکنند. در آلاسکا تستهای بارداری رایگان انجام میگیرد تا میزان سندرم جنین الکلی مهار شود. افزایش دسترسی به روشهای تنظیم خانواده میتواند بارداریهای ناخواسته را کمتر کند. باید توجه داشت که دوران بارداری فقط 9 ماه است اما آسیبهای ناشی از شرایط بد دوران جنینی میتواند بسیار درازمدت باشد.
منبع: اکونومیست
دیدگاه تان را بنویسید