پشتوانه هیلاری چیست؟
هیلاری کلینتون در سال ۲۰۱۶
هر روز این احتمال میرود که هیلاری کلینتون نامزدی خود را برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری اعلام کند.[چند روز پس از نوشته شدن این مقاله خانم کلینتون رسماً نامزدی خود را اعلام کرد.]
هر روز این احتمال میرود که هیلاری کلینتون نامزدی خود را برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری اعلام کند. [چند روز پس از نوشته شدن این مقاله خانم کلینتون رسماً نامزدی خود را اعلام کرد.] این به همان اندازه برای مردم آمریکا تعجبآور است که در اخبار اعلام شود مراسم Cinco de Mayo بار دیگر در پنجم می برگزار میشود. خانم کلینتون مدتها به دنبال این منصب عالی بوده است. او تقریباً انتخابات سال 2008 را برنده شده بود و از بسیاری جهات هماکنون کاندیدای قویتری است. او و همسرش ماشین تبلیغاتی گستردهای به راه انداختهاند. لحظهای که خانم کلینتون کلید آن را بزند، این ماشین شروع به جذب کمکها میکند، تکههای بزرگی را به بیرون پرتاب میکند و رقبا را در هم میپیچد. بعضی او را توقفناپذیر میدانند: پدی پاور، یک مامور شرطبندی اسب از ایرلند، 19 درصد شانس میدهد که او در سال 2016 وارد کاخ سفید شود.
او باید مواظب باشد. آخرین بار پیروزی او حتمی به نظر رسید، اما در پایان موفق نشد. یک ماه پیش از جلسه سران حزب آیوا در سال 2008، او در نظرسنجی ملی 20 امتیاز از دیگر دموکراتها جلوتر بود، اما باز هم انتخابات را به یک سناتور جوان از ایلینویز باخت. او مبارزی بیشور، اما منضبط و کوشاست. این بار، تاکنون هیچ کاندیدای کارکشتهای وارد کارزار نشده تا برای نامزدی حزب دموکرات با او دست و پنجه نرم کند، اما هنوز وقت هست. رایدهندگان اولیه به دنبال انتخاب هستند، نه وراثت و تاجگذاری. و نمیتوان گفت او چگونه با نامزد نهایی جمهوریخواهان رقابت خواهد کرد، به خصوص اینکه هنوز هیچ کس نمیداند آن فرد چه کسی خواهد بود. کارزار انتخابات متنوع میشود، از تد کروز که شدیداً در معرض افکار عمومی قرار میگیرد تا جِب بوشِ خشک و عبوس. رند پاول که منتقد جنگهای خارجی و دولت جاسوس باراک اوباماست در هفتم آوریل به این مبارزه پیوست. اما اکنون که خانم کلینتون دوستداشتنی کار را شروع میکند، این پرسش ارزش مطرح شدن را دارد که پشتوانه او چیست؟
سفرها و جلسات
پاسخ حامیان او این است: توانایی و تجربه. او در مقام وزیر امور خارجه نزدیک به یک میلیون مایل سفر و از 112 کشور بازدید کرده است. اگر در دوره او بحران خارجی رخ دهد، این شانس وجود دارد که او قبلاً سفری به آن کشور داشته، کتاب توصیهها را خوانده و همراه با واسطههای مقامات محلی چای صرف کرده است. هیچ کاندیدای دیگری از این دو حزب نمیتواند به داشتن چنین تجربیاتی افتخار کند.
او مانند دیگران واشنگتن را درک میکند. او به مدت هشت سال مشاور نزدیک رئیسجمهور (همسرش) بود که بودجه را تنظیم و انجام توافقات دوحزبی را برای اصلاح رفاه و گشودن راه تجارت به آمریکای شمالی تضمین میکرد. از آن زمان به بعد، خانم کلینتون به عنوان سناتور عادت کرد به حرفهای سناتورهای هر دو حزب گوش دهد و با آنها همکاری کند، و رهبری بعضی از جمهوریخواهانی را بر عهده داشته باشد که افسوس میخوردند چرا در گذشته او را دوست نداشتند. هیلاری کلینتون در نقش رئیسجمهور بهتر از رئیسجمهور اوباما میتواند در ایجاد توافق با قانونگذارانی از هر دو حزب نقش داشته باشد. او حتی سختتر نیز تلاش خواهد کرد.
اما تا کجا؟ برای کسی که ربع قرن در صحنه ملی حضور داشته، سر در آوردن از عقاید او دشوار است. در مورد سیاست خارجی میگوید که نه واقعگرا و نه ایدهآلگرا بلکه «واقعگرای ایدهآلگرا» است. در گزارش شخصی اخیر «مدل آمریکایی بازار آزاد برای مردم آزاد» را گرامی میدارد. او در سخنرانی برای گروهی از حزب چپ میگوید: «به هیچ کس اجازه ندهید به شما بگوید این شرکتها و تجارتها هستند که شغل ایجاد میکنند.» (بعداً یکی از مشاوران گفت منظور او معافیتهای مالیاتی برای شرکتها بوده است.) دیدگاههای بعضی کاندیداها را میتوان از اظهارات مشاوران آنها استنباط کرد، اما خانم کلینتون صدها چهره برجسته از هر جناح دموکرات را در اختیار دارد. چارلز شومر، همکار سابق او در سنا از شهر نیویورک، او را «پیچیدهترین شخصی میداند که تاکنون در زندگی خود دیده است». منتقدان خانم کلینتون در جناح راست احساس نگرانی میکنند که او یک آمارگر تشنه قدرت است. یک سمبل مبارزاتی هشدار میدهد که «یک اینچ به او بدهید و او خطکش شما میشود». جناح چپ نگران نزدیک بودن او به وال استریت (پیشبینی میشود مبارزه انتخاباتی او یک میلیارد دلار درآمد داشه باشد)، و دور شدن
او از زندگی مردم عادی آمریکا (او ابتدا در سال 1979 وارد عمارت فرمانداری شد) و جنگطلبان (او از حمله به عراق دفاع کرد) است. احتمالاً او میانه اینهاست: میانهگرای معقول؟ او از الیزابت وارِن یا مارتین اُمالی، دو رقیب دموکرات احتمالی که منتقد تجارت و بانکداری هستند، برای این شغل مناسبتر است.
آخرین باری که خانم کلینتون یک طرح اقتصادی مفصل تنظیم کرد طی مبارزه انتخاباتی سال 2008 بود که نشان داد اندکی نسبت به موضع همسرش در دهه 90 متمایل به چپ است و تقریباً به موضعی که آقای اوباما در پایان ریاست جمهوری به آن رسیده نزدیک است (در حقیقت، شباهت اوباماکر به طرح او بیش از اینهاست). دنیا از آن زمان تغییر کرده است، و دموکراتها درباره چگونگی متوازن کردن نابرابری بدون محدود کردن رشد شدیداً دچار اختلاف شدهاند. مرکز رشد آمریکا، یکی از اتاق فکرهایی که خانم کلینتون به سخنان آنها گوش میدهد، به تازگی فهرستی از سیاستهایی منتشر کرده که آنچه را «سرمایهداری کلی» نامیده میشود ارتقا میدهد. این فهرست موارد زیر را دربر میگیرد: موارد خردمندانه مانند افزایش سرمایهگذاری در زیرساخت و سوبسیدهای دستمزد برای کارگران نیازمند؛ بعضی ایدههای چشمگیر، مانند تشویق «شوراهای کارگری» برای گردهم آوردن کارگران و مدیران؛ و بعضی ایدههای قابل تردید، مانند افزایش سوبسیدهای غیرصریح برای رهنها و تهیه طرحهای عملی برای جوانان. خانم کلینتون تا چه حد موافق این است؟ برخی جزییات جالب توجه است.
منتهی درجه خانم کلینتون در سیاست خارجی این است که از آقای اوباما سختگیرتر خواهد بود. او از حمله نیروها به افغانستان در دولت اوباما طرفداری کرد اما از تاریخی که او برای پایان بخشیدن به آن تعیین کرد اظهار افسوس کرد. او از آقای اوباما تقاضا کرد تا شورشیان غیراسلامی در سوریه را مسلح کند؛ اما آقای اوباما در این امر تردید کرد. او آقای اوباما را برای ناتوانی در یافتن یک اصل سازماندهی بهتر نسبت به «کارهای احمقانه نکن» در سیاست خارجی سرزنش کرد. با این وجود جزییات بسیاری درباره او کشف نشده باقیمانده است. مثلاً، آیا او میتوانست به توافق هستهای بهتری با ایران برسد؟ با این وجود، بسیاری از خارجیها از یک فرمانده نظامی آمریکایی که واقعاً درگیر جهان خارج از آمریکاست استقبال خواهند کرد.
رازداری و مزیت
شکاکان دو نگرانی درباره خانم کلینتون مطرح میکنند. بعضی میگویند او غیرقابل اعتماد است- مفهومی که تنها به این دلیل قوت گرفت که وقتی وزیر امور خارجه بود کارمندی شخصی داشت که ای میلهای او را بررسی و مواردی را که مرتبط به نظر میرسید به اطلاع وی میرساند و سایر موارد را حذف میکرد. نگرانی دیگر، که واقعاً نمیتواند برای کاستن از آن کاری بکند، این است که سلسله پادشاهان ناسالماند، و اینکه این امر هرگونه مزیتی را که ممکن است آمریکا از رهاورد انتخاب نخستین رئیسجمهور زن به دست آورد کمرنگ کند. گِرِی هارت، نامزد پیشین ریاست جمهوری، در گفتوگو با پولیتیکو گفت با وجود بیش از 300 میلیون نفر جمعیت در آمریکا، «نباید تنها محدود به دو کاندیدا که صلاحیت اداره کشور را دارند باشیم». این مبارزه انتخاباتی هنوز آغاز نشده، اما اگر خانم کلینتون بخواهد شایستگی منصبی را که خواهانش است داشته باشد، باید به پرسشهایی پاسخ بدهد.
منبع: اکونومیست
دیدگاه تان را بنویسید