تاریخ انتشار:
واکنش طراح مسکن مهر به متوقف شدن پروژهاش
تاوان توقف
در کابینه دهم سه نفر بیش از همه، مدافع مسکن مهر بودند؛ رئیسجمهور، وزیر مسکن و مردی که برخی سیاستهای فنی و اقتصادی بخش مسکن در این سالها با مشورتدهی او به اجرا درمیآمد. سامانه مسکن مهر که امروز آمار تکتک ساکنان این واحدها را در اختیار دولت قرار داده است، فکر و ایده او محسوب میشود. لطفیزاده امروز متفاوت از مسوولان مسکن مهر، درباره این طرح سخن میگوید.
دولت نهم با چه منطقی برای کمدرآمدها اقدام به خانهسازی در قالب طرح مسکن مهر کرد؟
همه حکومتها مشروط به اخذ رضایتمندی مردم میتوانند به حکومتشان ادامه دهند. هر حکومتی هم که آسیب دیده از جایی بوده که افرادی در دوره خاصی مسوولیت را پذیرفتند اما به خواسته مردم توجه نکردند و مردم را نسبت به حکومت بدبین کردند. انتظار از حکومتها در همه جای دنیا مشخص است. یکی از این انتظارات بحق، تامین مسکن است. هر چه برنامه تامین مسکن موثر باشد، میزان اعتماد به حکومت هم بالا میرود. در ایران وظیفه دولت برای تامین مسکن، اول در راستای گفتمان حضرت امام (ره) در زمان افتتاح حساب 100 و همچنین مطابق اصول قانون اساسی، واضح و غیرقابل انکار است و داشتن مسکن مناسب برای هر خانوار ایرانی وظیفه اصلی دولت است. فکر میکنم در هیچ دورهای هم نبوده که کسی این موضوع را قبول نداشته باشد. دولتها در هر دورهای برنامهای را برای مسکن مردم طراحی کردند که البته باید دید چقدر توفیق داشتهاند. با این مقدمه باید بپذیریم که هرم جمعیتی ما به بیشترین مسکن نیاز دارد، سن ازدواج به جهت مشکلات اقتصادی به ویژه گرانی مسکن و عدم در دسترس بودن آن بالا رفته، سال 85 سرشماری نفوس و مسکن نشان میدهد قریب به 5/1 میلیون واحد مسکونی کمبود وجود دارد، این را ما نمیگوییم آمار رسمی میگوید. ثبت احوال اعلام میکند سالانه حدود 800 هزار ازدواج در کشور صورت میگیرد یعنی 800 هزار واحد مسکونی جدید نیاز است. پس اصل موضوع تامین مسکن را کسی نمیتواند کتمان کند.
بحث انکار نیاز بازار تقاضا مطرح نیست. معادل همین ازدواجهای سالانه، بسازبفروشها و شرکتهای ساختمانی، ساخت و ساز در داخل شهرها انجام میدهند. شاید نیازی به رقابت دولت با این گروه برای ساخت مسکن نباشد.
مگر به قول شما نه من، بسازبفروشها و انبوهسازان در طول دولت دهم کارشان را تعطیل کرده بودند؟ مگر در این مدت پروانه ساختمانی صادر نشد، مگر بانکها غیر از بانک مسکن وام ساخت با بهره خودشان را نمیدادند، مگر سرمایهگذاری ساختمانی بانکها تعطیل بود؟ پس همه فعال بودند. لذا شما به نظر من باید در سوالتان تجدیدنظر کنید. حرف ما این است که مسکن باید به دست نیازمندان برسد. تجربه نشان داده اگر تولید مسکن در بازار عادی میتوانست پاسخگوی نیاز مسکن محرومان باشد دخالت دولتها ضرورتی نداشت. اینکه ما در سال 85 معادل 5/1 میلیون واحد مسکونی کمبود عرضه داشتیم دلیل بر این نبوده که عُرضه ساخت مسکن وجود نداشته است، بلکه ساز و کاری که برای ساخت و ساز هست به درد کسانی که توان خرید ندارند نمیخورد. سازنده برای بازار خودش میسازد. آقای روحانی، رئیسجمهور محترم در نشست خانه کشاورز به صراحت گفتند سرمایه میرود جایی که سود باشد. پس چگونه انتظار داریم سازندهها برای کسانی ساختمان بسازند که حتی توان تامین سرمایه آن را هم ندارند چه برسد بخواهند سود سرمایه را هم بدهند و حتی چه برسد سرمایهگذاری که بخواهد سودش را از محرومان تامین کند. این کار، کار دولت است. دولتهای قبل تلاش کردند، دولت دهم هم به نوبه خود تلاش مضاعف کرد و در طول دوره خود، سالی 909 هزار واحد مسکونی شهری و روستایی در کشور احداث کرد که در هیچ زمان از انقلاب عزیزمان این اتفاق نیفتاده است. در حالی که در دولتهای قبل، سالانه حداکثر 50 هزار واحد ساخته میشد و این یک رکورد در دولت دهم محسوب میشود که نتایج آن در سرشماری نفوس و مسکن سال 90 هم برای اولین بار با فزونی عرضه بر تقاضا عیان شد.
نقد مسکن مهر، در سه موضوع خلاصه میشود. اول، تدارک این واحدها صرفاً برای دهکهای کمدرآمد و پایین جامعه؛ دوم، استقراض از بانک مرکزی و تحمیل تورم به کل جامعه و سوم، ساخت واحدها در خارج از محدوده شهرها. کدام یک از این نقدها را قبول دارید؟
در مسکن مهر شروطی برای حائز شرایط بودن دریافت واحدها تعیین شده است. طبق قانون ساماندهی مسکن علاوه بر کمدرآمدهای مورد حمایت نهادهای حمایتی همچون کمیته امداد و بهزیستی، کسی که سرپرست خانوار باشد، دارای فرم جیم سبزرنگ باشد و از تسهیلات دولتی شامل زمین و وام مسکن و ملک استفاده نکرده باشد، پنج سال سابقه سکونت در شهر محل تقاضای مسکن مهر داشته باشد و در نهایت از سال 84 تاکنون مالک نبوده باشد، صلاحیت دریافت مسکن مهر را دارد. مشخصات کامل همه کسانی که مسکن مهر به آنها واگذار یا پیشفروش شده، در سایت سامانه مسکن مهر موجود است. در این سایت مشخص است تعداد قابل توجهی از کارکنان دستگاهها با معرفینامه بالاترین مقام آن دستگاه معرفی شدهاند برای مسکن مهر. مدیران حتماً جزو دهکهای اول و دوم و سوم نیستند و وضع معیشتی آنها بهتر از کارمند و کارگر و کمدرآمد است. ضمن اینکه تعداد قابلتوجهی از تعاونیهای کارکنان دولت نیز در این طرح حضور دارند. در عین حال افرادی که در داخل شهرها برای نوسازی واحدهای مسکونی خود از تسهیلات مسکن مهر استفاده کردهاند نیز قابل توجه است. پس این جواب نقد اول که میگویند مسکن مهر فقط به کمدرآمدها و طبقه خاص جامعه تعلق گرفت. که این طور نبوده و هر کسی که چهار شرط اصلی مسکن مهر را داشت، واجد شرایط بود. در مورد بند دوم انتقادها، بالاخره حکومت وظیفه دارد به مردمش رسیدگی کند. دولتها در همه جای دنیا برای گروههای واجد حمایت، حداقل 70 درصد هزینه تامین مسکن را متقبل میشوند. ما در وزارت راه و شهرسازی که وظیفه تامین مالی دولت را نداشتیم ما وظیفه داشتیم بگوییم باید 70 درصد منابع مالی را دولت تامین کند. حالا یک دولت میتواند تامین نکند، خروجی آن هم نارضایتی مردم است. فرمولهای اقتصادی فرمولهای ریاضی خیلی خوبی هستند ولی با فرمول ریاضی که نمیشود کشور را اداره کرد. برای همین است که قانون نوشته میشود و کنار آن تبصره میگذارند، کنار تبصره هم اختیاراتی به اجراکننده قانون داده میشود. اینکه به مردمی که درآمدشان کفاف هزینه زندگیشان را نمیدهد بگوییم بروند پسانداز کنند و اگر نکنند حق خانهدار شدن ندارند، اینها حرفهای غیرحکومتی است و خلاف قانون اساسی است. کجای قانون اساسی گفته حق هر ایرانی داشتن خانه و سرپناه است مشروط به پسانداز؟ بنابراین دولت وظیفه تامین منابع مسکن مهر را به هر شکل ممکن داشت. حالا ممکن است این وظیفه، یک تبعاتی هم داشته باشد. باید مقایسه کنیم این تبعات را با تبعات خانهدار نکردن مردم.
پس وجود عوارض مسکن مهر را تایید میکنید؟
نخیر، شما یک کار مثل مسکن مهر با رضایتمندی و استفاده از توان بخش خصوصی (انبوهساز و پیمانکار) و نوآوری در صنعتیسازی و فعالکردن زیرشاخههای ساختمانی اگر در دنیا پیدا کردید، بفرمایید. البته هستند اما در اشل و اندازه بسیار پایین، در همین سالهای قبل از دولتهای نهم و دهم، سالانه حداکثر 10 هزار واحد روستایی و 50 هزار واحد شهری دولت میساخت اما در چهار سال اخیر به گواه پروانههای ساختمانی، ساخت و ساز در سال به مرز یک میلیون واحد رسید. هر کاری عوارض دارد. برای درمان سرطان هم ابتدا شرط را عمل جراحی و سپس شیمیدرمانی میگذارند، کدام پزشک مدعی این است که این مراحل، عوارض برای بیمار ندارد، ولی برای کنترل و ارکان بیماری فرد، انجام این کارها ضروری است. برای حل مشکل دیرینه مسکن هم اقدامات ضربتی و جدی لازم بوده و هست. بیتوجهی به این نیاز مهم مردم دامن زدن به حاشیهنشینی، ساخت و ساز غیرمجاز، کپرنشینی و به خطر انداختن سلامت جسم و روح مردم و خلاف دستورات اسلام است.
وزیر اقتصاد اعلام کرد مسکن مهردر تورم 40درصدی سهم بالایی دارد.
در این هشت سال، سرجمع حدود 38 هزار میلیارد تومان به مسکن مهر تزریق شد یعنی سالی متوسط 4500 میلیارد تومان. اگر این رقم در اقتصاد ایران تورم 40درصدی دارد، بسیار متعجبم که چطور اقتصاد هفدهم دنیا هستیم. اتفاقاً به نظر من مسکن مهر تورمی ایجاد نکرد و در مهار تورم بسیار موثر بود. اگر این تعداد مسکن با حمایت نظام طی این سالها ساخته نمیشد امروز کسری عرضه در مقابل تقاضا قیمت مسکن را در سبد تورم به گونهای تحریک میکرد که بدون آنکه خانهای ساخته شود و خانوادهای صاحب سرپناه شود، قیمت مسکن بیش از اینها افزایش مییافت. تورم امروز ناشی از افزایش نرخ ارز است و همانگونه که ارز سه برابر شده نرخ سایر کالاها هم به نسبت افزایش یافته است و ارتباط دادن این موضوع به تسهیلات مسکن مهر فرافکنی و دور از واقعیت است. مگر در سال 89 که تورم یکرقمی شد تسهیلات مسکن مهر پرداخت نمیشد؟ جای تاسف است که با ادغام موضوعات متفاوت و غیرمرتبط، نتیجهگیریهای سیاسی میشود.
اما اعتبارات مسکن مهر منجر به رشد پایه پولی شد.
دولت نفت میفروشد و پولش را به بانک مرکزی میدهد و بانک مرکزی برای پروژههای عمرانی و جاری کشور هزینه میکند. آیا این تورم است؟
ولی با فروش نفت که چاپ پول صورت نمیگیرد.
فرقی نمیکند. شما نفت را فروختید، ارز را آوردید داخل کشور و ریال تولید کردید بعد این ریال را توزیع میکنید، غیر از این است؟
این ریال را که بانک مرکزی چاپ نمیکند.
پس از کجا میآورد؟ اگر این نیست، چگونه ذخایر ارزی بانک مرکزی طی سالیان گذشته افزایش یافته است؟
از فروش ارز در بازار.
خب، این ارز را الان داریم یا نداریم؟ به صورت مستتر داریم، میتوانیم ارز را بگوییم محبوس است در بانکهای خارجی، میتوانیم بگوییم محبوس است در چاههای نفت. شما نمیتوانید بگویید در شرایط بحران، همه چیز را با همان فرمول شرایط غیربحران اداره کنید. باید از روشهای مختلف استفاده کرد. این کاری است که خود آمریکا هم انجام داد. مگر کم پول چاپ کرد؟ اصلاً نقدینگی در کشور در سال 88 چقدر بود؟ من که اوایل همان سال آمدم وزارت مسکن گفتند 300 هزار میلیارد تومان نقدینگی داریم. الان شده 460 هزار میلیارد. مگر منشاء همه این نقدینگی مسکن مهر بوده است؟ تازه، مدل نقدینگی مسکن مهر با بقیه نقدینگیها فرق میکند. گلهها به دولت آقای احمدینژاد این بود که در هدفمندی به بخش تولید پول ندادند اما حساب کنید از محل مسکن مهر، چقدر پول نصیب بخش تولید شد. در مسکن مهر پیمانکار، اول کار میکند و بعد پول میگیرد پس هیچ پولی جلوجلو داده نمیشود که وارد بازار شود و بازار را به هم بزند. تسهیلات مسکن مهر صرف خرید مصالح ساختمانی از کارخانهها شده است پس این پول وارد تولید شده. حالا کارخانهدار از این پول، 20 درصد هم سود برده پس اگر بخواهیم بگوییم چیزی به عنوان پول سیار و آزاد تزریق شده ماکزیمم 20 درصد 36 هزار میلیارد تومان بوده است. یعنی هفت هزار میلیارد. اما در ازای آن چه چیزی به دست آمده؟ چهار میلیون خانه (دو میلیون شهری و دو میلیون روستایی) به دست آمده و چهار میلیون خانوار صاحبخانه شدهاند، یعنی 16میلیون نفر از جمعیت و بیش از 20 درصد از جمعیت کمدرآمد یا درآمد متوسط. نقدینگی هر سال بوده و هر سال افزایش پیدا کرده است، نباید سیاهنمایی شود.
از سوال مربوط به انتقادهای سهگانه دور شدیم. درباره بند سوم چه پاسخی دارید؟
مکانیابی شهرهای جدید در دهه 70 و دوره همین افرادی که امروز منتقد شدهاند، انجام شد و بلااستثنا قبل از دولت نهم شکل گرفت. دوستان قبلاً مدلی داشتند که به افراد زمین بدهند تا خودشان در شهر جدید خانه بسازند. اما در 20 سال گذشته فرضاً در پرند فقط 10 هزار واحد ساخته شد چون کمبودی وجود داشت برای شکلگیری شهرهای جدید که دولت نهم آن کسری را جبران کرد. اینکه زیرساخت شهرهای جدید از ابتدای دهه 70 تا قبل از دولت نهم تکمیل نشد نشاندهنده وجود مشکلی در کار بوده است. دولت نهم و دهم اشکال را شناسایی کرد و با حمایت از ساخت مسکن و تعریف مسکن مهر، مشکل را حل کرد و آن پرداخت تسهیلات ارزانقیمت برای ساخت مسکن بود. امروز عمده مسکن مهر به بهرهبرداری رسیده و مسکونی شده است.
چرا بهرغم تورم سالهای 1390 و 1391 قیمت مسکن مهر را فقط 13 درصد افزایش دادید؟
قیمت مسکن مهر در ابتدای کار که مهندس نیکزاد آمدند، همین متری 270 تا 300 هزار تومان را هم کسی حاضر نبود اجرا کند، دلیلش هم فهرستبهاست که سازمان مدیریت منتشر میکند و پیمانکاران هم عادت دارند با آن کار کنند. تولید و انتشار فهرستبها هم مدلی دارد که یکی از اجزای آن، جلب نظر نماینده پیمانکار است. پیمانکار هم من نمیگویم زیادهخواهی میکند اما در زمان تنظیم قیمت همه چیز را ایدهآل میبیند اما موقع اجرا کار دیگری انجام میدهد. مثلاً برای تجهیز کارگاه دریافت چهار تا شش درصد ارزش پروژه را طلب دارد اما در اجرا، با یک کانکس معمولی و با کمترین هزینه، کارگاه تجهیز میکند. مثلاً در زمان محاسبه قیمت تمامشده پیشنهاد خرید یک بولدوزر صفرکیلومتر 800 میلیون تومانی را مبنا قرار میدهد اما در عمل طرف یک بولدوزر فرسوده وارد کارگاه میکند. آن زمان پیمانکاران اصرار بر این مدل داشتند اما طرح ما بابت قیمت مقطوع حداکثر مترمربعی 300 هزار تومان مورد پذیرش قرار گرفت. شما دقیقاً خاطرت هست در همان سال 89 اخطار داده میشد که برخی پیمانکاران از همین متری 300 هزار تومان، رقمی را به عنوان بالاسری برمیداشتند و کار را به پیمانکار دست دو و دست سه میدادند. این یعنی اینکه این قیمت سود قابل توجهی داشت. در حالی که طبق فهرستبها عدد پایینی بود. ما کارمان را سال 88 شروع کردیم و برج سه سال 90 اعلام کردیم قرارداد جدید نمیبندیم. در آن زمان همه قراردادهای ما یکساله بود. شما در جریان هستید، آخرین پروژه مسکن مهر باید در برج سه سال 91 تمام میشد. در حالی که افزایش نرخ ارز از برج هفت یا هشت سال 90 شروع شد، یعنی در شرایطی که آخرین پروژههای ما باید 50 درصد پیشرفت فیزیکی میداشتند پس ما نباید در پروژههای مسکن مهر به اندازه رشد نرخ ارز، افزایش قیمت میداشتیم. ما کل پروژهها را مشمول افزایش 13درصدی قیمت کردیم. در حالی که طبق قرارداد فقط باید مابهالتفاوت قیمت سیمان و آهن را میدادیم. این را هم باز عرض میکنم شما نباید مبنا را 300 هزار تومان قرار دهید چون این همان عددی است که از روی آن برمیداشتند و دست دو و دست سه میدادند. شما اگر مثلاً260 تا 270 هزار حساب کنید، میزان افزایش قیمت زیادتر از 13 درصد بوده است. تازه افزایش قیمت نباید میداشتیم چون باید سر یک سال تمام میکردند اما نکردند.
برای باقیمانده مسکن مهر دولت چه راهحل بدون آزمون و خطا و تضمینشدهای را باید انجام دهد؟
وام 25 میلیون تومانی مسکن مهر را افزایش دهند.
چگونه؟ منظورتان شارژ مجدد خط اعتباری است؟
من میگویم آقای دکتر روحانی همه جا میگویند از انتقاد سازنده حمایت میکنیم اما شخصاً به این روش دولت انتقاد دارم، نه از جایگاه دولتمرد سابق که به عنوان یک شهروند. من میگویم تصمیم عجولانه درباره مسکن مهر گرفتهاند و این طرح را تورمزا توصیف میکنند. به نظر من 50 هزار میلیارد تومان تاکنون خط اعتباری داده شده و دولت جدید هم پذیرفته است لذا به جای تاخیر در تصمیمگیری صحیح پنج هزار میلیارد تومان به خط اعتباری اضافه کنند تا پروژههای نیمهکاره تمام شود در غیر این صورت آورده مردم باید اضافه شود.
از کل دو میلیون و 100 هزار مسکن مهر چه تعداد باقی مانده است؟
حدود یک میلیون و 120 هزار واحد تا پایان دولت دهم تحویل داده شد. برای مابقی لازم است برای هر واحد مسکونی که متوسط 100 مترمربع مساحت دارند، مترمربعی 40 تا 50 هزار تومان به قیمت تمامشده و قرارداد پیمانکار اضافه شود که برای تامین منابع مالی این کار، باید وامها پنج میلیون تومان افزایش یابد، سرجمع این افزایش قیمت، پنج هزار میلیارد تومان منابع بانکی نیاز دارد.
چرا در ماههای پایانی دولت دهم، این افزایش قیمت را اعمال نکردید؟
طبیعی است که اگر افزایش میدادیم، پیمانکار یکبار از دولت دهم درخواست داشت و بار دیگر در دولت یازدهم طلب افزایش دوباره قیمت را مطرح میکرد. شاید هم این احتمال وجود داشت که مصوبه ماههای آخر دولت دهم در خصوص افزایش قیمت مسکن مهر همچون برخی مصوبات دیگر، ابطال شود. پس عملاً هیچ فایدهای برای اصل طرح نداشت.
دولت یازدهم بابت توقف مسکن مهر، به قطعیت رسیده است. به نظر شما کنار گذاشتن این طرح اشتباه است یا خطرناک یا فاقد هرگونه تبعات اجتماعی؟
توصیه برادرانه من این است که عاقلانه تصمیم بگیرند نه احساسی و نه سیاسی. کشور الان در نقطه اوج تقاضای مسکن قرار دارد. سالانه حداقل باید یک میلیون واحد مسکونی شهری ساخته شود، 400 تا 500 هزار واحد از آن معمولاً در شرایط رونق توسط بخش خصوصی ساخته میشود و برای نیم میلیون واحد دیگر باید دولت حمایت کند. از این میزان، ساخت حدود 250 هزار واحد مسکونی نیازمند حمایت کامل دولت از بابت تامین زمین رایگان و تامین 70 تا 80 درصد تسهیلات ساخت است. پس این یعنی اینکه مسکن مهر باید ادامه یابد و به خاطر هر ملاحظهای نمیشود موضوع مسکندار کردن مردم را کنار گذاشت.
دیدگاه تان را بنویسید