تشریح کارنامه اعزام رسمی نیروی کار ایرانی
صدور قصاب ایرانی به کانادا
مهرداد ایوبی، رئیس هیات مدیره انجمن صنفی دفاتر مشاوره شغلی و کاریابیهای بینالملل میگوید: «طبق بررسیهای ما یک نفر که بخواهد غیرقانونی از طریق اندونزی به کشور استرالیا برود مجموع هزینههای سفرش به اندونزی و تعلل یکماههای که در اندونزی باید داشته باشد و از آن طرف ۱۰ هزاردلاری که به قاچاقچی انسان میدهد هزینه بیشتری نسبت به اعزام رسمی به استرالیا دارد.
مهرداد ایوبی، رئیس هیات مدیره انجمن صنفی دفاتر مشاوره شغلی و کاریابیهای بینالملل میگوید: «طبق بررسیهای ما یک نفر که بخواهد غیرقانونی از طریق اندونزی به کشور استرالیا برود مجموع هزینههای سفرش به اندونزی و تعلل یکماههای که در اندونزی باید داشته باشد و از آن طرف 10 هزاردلاری که به قاچاقچی انسان میدهد هزینه بیشتری نسبت به اعزام رسمی به استرالیا دارد. اگر چنین فردی به یک کاریابی مراجعه کند به صورت قانونی با هزینه کمتری میتواند به استرالیا اعزام شود.» او در گفتوگویی با تجارت فردا پس از ارائه توضیحاتی در مورد اینکه هزینه اعزام رسمی نیروی کار به خارج از کشور از مهاجرتهای غیرقانونی کمتر هم میشود کارنامه عملکرد کاریابیها در زمینه اعزام نیروی کار را تشریح میکند. او به اعزام 1320 نفر در سال گذشته و از جمله 100 قصاب ایرانی اشاره و در عین حال تاکید میکند که هدف و ظرفیت بیش از این بود. به همین دلیل او در این گفتوگو از علت کاهش نیروهای اعزامی به خارج از کشور نیز سخن میگوید و تاثیر دولت و برنامههایش در اعزام نیروی کار را مورد توجه قرار میدهد.
اعزام نیروی کار ایرانی به خارج از کشور، برای اقتصاد ایران چه مزیتی میتواند داشته باشد؟
با توجه به تعداد زیاد فارغالتحصیلانی که در کشور ما وجود دارد و فراهم بودن این بستر که ما استانداردهای خود را با استانداردهای بینالمللی تطبیق دهیم میتوانیم از فرصت اعزام نیروی کار استفاده کنیم. در این خصوص مشکل عمده ما این است که برخی اعزام نیروی کار را با فرار مغزها یکی میدانند و مطرح میکنند ما برای کسانی از سطح ابتدایی تا مقطع مهندسی مبالغی هزینه کردیم و به همین دلیل بهتر است به جای استفاده در کشورهای دیگر خودمان از آن نیروها بهره ببریم. در صورتی که مثلاً در بخش پزشکی هماکنون ما 30 هزار بیکار داریم که از دانشگاه فارغالتحصیل شدهاند اما فرصت شغلی برای آنها فراهم نیست. طبق آمارهای رسمی طی چهار سال گذشته برای ایجاد یک شغل حداقل باید 20 میلیون تومان هزینه صرف میشد. حالا بعد از گذشت چهار سال و با احتساب تورم طی این سالها احتمالاً این مبلغ خیلی هم بیشتر شده است و به دلیل همین بالا بودن این هزینه، با توجه به مسائل اقتصادی که ما با آن روبهرو هستیم میتوان گفت برای ما میسر نیست که این
میزان هزینه کنیم تا فرصتهای شغلی جدیدی ایجاد کنیم. بنابراین به همین دلیل بحث اعزام نیروی کار حتی در سند چشمانداز هم مدنظر قرار گرفت و مسوولان هم پیشزمینه و ساختارها را تقریباً فراهم کردند.
به صورت خاص منظورتان از پیشزمینهای که اشاره کردید دولت فراهم کرده، چیست؟
مثلاً سازمان فنی و حرفهای تفاهمنامهای با کاریابیها منعقد کرد که در آموزشهای خود استانداردهای بینالمللی را رعایت کنند. طبق این تفاهمنامه قرار شده رشتههای آموزشی که استاندارد بینالمللی نداشتیم هم پس از تعریف استاندارد آن، آموزش داده شوند که با این کار میتوان نیروهای با مدرک استاندارد بیشتری داشت. اما در مورد مزیت اعزام نیروی کار شاید مهمترین مزیت، ارزآوری آن باشد و دومین نفع آن انتقال تکنولوژی است. البته برخی میگویند اعزام نیروی کار به خارج از کشور بیکاری را کاهش نمیدهد اما مثلاً یک نیروی کار ایرانی که مکانیک خودرو بوده پس از اعزام به استرالیا با درآمدی که از آن طرف فرستاده خانواده او توانستند در ایران یک سوله راهاندازی کنند و حداقل 20 نفر را مشغول به کار کنند.
پیش از این اعلام شده بود برخی از کشورها از جمله ترکیه و عراق حق مجوز کار از خارجیها دریافت میکنند که این رقم حدود هزار تا 1500 دلار است. آیا کاریابیها یا حتی دولت میتواند در زمینه دریافت این مجوز کار اقدام یا حمایتی کند؟
ببینید، هر کشوری تعاریف خاص خودش را دارد. حتی در ایران هم ما این مجوز کار را داریم که متقاضیان غیرایرانی باید مبلغی را پرداخت کنند تا مدت زمانی بتوانند در ایران کار کنند. این مبلغ با توجه به نوع شغل، میزان دریافتی، مدت زمان حضور نیروی کار و مولفههای دیگر در کشورهای مختلف متفاوت است و این مبلغ را خود شخص ملزم است پرداخت کند.
این درست است اما مثلاً همان پزشک بیکار مورد اشاره شما آیا میتواند چنین مبلغی را برای شروع کارش در کشوری دیگر پرداخت کند؟
ببینید، الان برای اعزام یک پزشک هزینههای دیگری هم وجود دارد که این هزینهها باعث شده تا اعزام یک پزشک نسبت به شاغلان دیگر هزینه بیشتری داشته باشد. مثلاً یک پزشک بابت امتحانهای پیش از اعزام هم هزینههایی باید صرف کند اما برای اعزام یک پزشک به استرالیا کارفرمای استرالیایی برخی از این مبالغ و هزینهها را خودش پرداخت میکند. با وجود این، برای اعزام یک پزشک به کشورهای دیگر باید هزینههایی صرف مراحل مختلف اعزام کند که به طور معمول برای اعزام او حداقل سه یا چهار هزار دلار باید پرداخت شود. این در حالی است که حداقل درآمد یک پزشک در استرالیا سالانه 80 هزار دلار است. یعنی یک پزشک اعزامشده به استرالیا در همان حقوق اول میتواند هزینه مبالغ اولیه اعزام خود را پرداخت کند.
شاید یکی از علل پایین بودن تعداد نیروهای کار اعزامشده این هزینهها و از سویی بوروکراسیهای اداری باشد. آیا ما تاکنون چنین تجربهای داشتهایم که دولت بخواهد حمایت خاصی از اعزام نیروی کار داشته باشد؟
الان ما در بخش اعزام نیروی کار دو تفاهمنامه داریم. یکی تفاهمنامه کاریابیهای بینالمللی با کمیته امداد است که کمیته امداد هزینه افراد تحت پوشش خود را که میخواهند به خارج از کشور اعزام شوند به صورت وام و البته بخشی هم به صورت کمک بلاعوض پرداخت میکند. یک تفاهمنامه هم با سازمان توسعه تجارت داریم که این سازمان مکلف شده در هیاتهای اقتصادی و تجاری که از کشورهای دیگر به ایران میآیند و در هیاتهای اقتصادی و تجاری که از ایران به خارج از کشور اعزام میشوند حتماً یک نماینده از کاریابیهای بینالملل وجود داشته باشد. همچنین در قراردادهایی مانند صدور خدمات فنی و مهندسی یا رشتههای شغلی دیگر حتماً بحث اعزام نیروی کار را هم لحاظ کنند.
در مقطع فعلی فکر میکنید کدام کشورها میتوانند مقصد خوبی برای نیروهای کار متقاضی اعزام باشند؟
ابتدا باید توضیح دهم در کنار کاریابیها دفاتر مهاجرتی هستند که بعضاً تخلف هم میکنند و حتی گاهی کاری میکنند که این متقاضیان نمیتوانند دیگر پول اولیه خود را هم پس بگیرند. افرادی که برای اعزام نیروی کار میخواهند اقدام کنند میتوانند به لیست کاریابیهای مجاز در وزارت کار و کاریابیهای بینالملل مراجعه کنند و سپس با توجه به داشته و نیاز و خواسته خود میتوانند به هرکدام از کاریابیهای مورد تایید وزارت کار مراجعه کنند. در این حالت حداقل با مشکل مالی مواجه نمیشوند که مثلاً پول آنها برنگردد. ما طبق جلساتی که با وزارتخانههای امور خارجه، صنعت، معدن و تجارت و کار و تعاون اجتماعی داشتیم کشورهایی را به عنوان کشور هدف انتخاب کردیم که این کشورها شامل کشورهای اروپایی، آسیای میانه و آمریکای شمالی و اقیانوسیه میشوند. اولین نکته این است که کارجو میخواهد به کدام کشور اعزام شود. اگر کشور مقصد کشورهای آسیای میانه مانند تاجیکستان یا قزاقستان باشد، نیازی به مدرک خاصی به جز مدرک تحصیلی و سابقه کاری نیست و اگر
متقاضی بخواهد به کشورهایی مانند استرالیا و کانادا اعزام شود، حتماً باید از نظر دانش زبانی در یک سطح معینی قرار داشته باشد. در این کشورها پس از ارائه مدارک و بررسی آن امکان اعزام نیروی کار فراهم میشود. کاریابی از ثبت نام و بررسی مدارک تا اعزام نیروی کار و استقرار او در کشور مقصد به کارجو کمک میکند. این پروسه با توجه به نوع ویزا و رشته تحصیلی فرد و کشور هدف، از سه ماه تا 5/1 سال طول میکشد.
پس از اعزام نیروی کار، آیا کاریابی میتواند حمایت دیگری هم داشته باشد؟
یکی دیگر از کارهایی که کاریابیها به دنبال آن هستند که انجام بدهند انتقال سوابق بیمهای نیروهای اعزامشده به خارج از کشور است. در صورت اجرایی شدن این طرح نیروهای کار اعزامشده میتوانند سوابق بیمهای خود را از خارج از کشور به داخل برگردانند و از مزایای بازنشستگی و دیگر مزایای بیمهای بهرهمند شوند. اما در مجموع وقتی کاریابیها افراد را اعزام میکنند دیگر این کارجوها عملاً تحت قوانین کشور مقصد خواهند بود و اگر مشکل خاصی داشته باشند میتوانند به سفارتخانهها و کنسولگریهای ایران در خارج از کشور مراجعه و مشکل خود را در آنجا حل کنند.
فکر میکنید اعزام هر نیروی کار ایرانی چه میزان منفعت ارزی میتواند برای کشور ما داشته باشد؟
طبق آماری که ما برای سال گذشته داشتیم سهم ما نسبت به کشورهای دیگر در بازار کار جهانی کم بوده است. در آخرین آمار سالانه ما چهار میلیون و 500 هزار دلار از طریق اعزام نیروی کار به خارج از کشور درآمد ارزی داشتیم. در واقع به ازای هر نیروی اعزامشده میتوانیم سالانه 48 هزار دلار ارزآوری داشته باشیم. بهترین فایده اعزام نیروی کار همین ارزآوری است و علاوه بر این، انتقال تکنولوژی که به آن اشاره کردم.
در سال گذشته چه میزان نیروی کار ایرانی به صورت رسمی به کشورهای دیگر اعزام شدند؟
در سال گذشته متاسفانه نتوانستیم بیشتر از 1320 نفر اعزام کنیم. امسال هم اعزام شش هزار نیروی کار را هدفگذاری کردیم که امیدوارم در سال 92 حداقل بتوانیم شش هزار نفر را اعزام و این هدف را محقق کنیم. البته باید توجه داشت که در مقاطعی چون دولت تفاهمنامهای با کشورهای دیگر منعقد میکرد کاریابیها برای اجرای این تفاهمنامهها تلاش میکردند و در نهایت با اجرای این تفاهمنامه رقم قابل توجهی نیروی کار ایرانی به خارج از کشور اعزام میشد. در آن تفاهمنامهها کشورهای مقصد مشخص بود اما اکنون خود کاریابیهای خصوصی فرصتهای شغلی را در کشورهای مختلف پیدا کرده و خودشان برای اعزام کارجو اقدام میکنند. با وجود این، در هدفگذاری اعزام شش هزار نیروی کار ایرانی به خارج از کشور در امسال، مشخص نشده که به کدام کشورها نیروی کار اعزام کنیم بلکه فقط به هدف کمی آن اشاره شده است.
اشاره کردید که در سال گذشته 1320 نفر به خارج از کشور اعزام شدند، آیا ظرفیت کشور ما در این بخش همین میزان است؟
ببینید ما در ظرفیت اعزام نیروی کار مشکل خاصی نداریم. همین الان برای کشورهای اقیانوسیه و کشور کانادا امکان اعزام نیرو فراهم است و محدودیت خاصی وجود ندارد. یعنی اگر 10 هزار نیروی کار استاندارد هم داشته باشیم میتوانیم آنها را به کانادا اعزام کنیم. نکته جالب این است که بهرغم بالا بودن نرخ بیکاری در کشورهای اروپایی، برای اعزام نیرو به آن کشورها هم مشکلی وجود ندارد. به عنوان مثال در کشورهای اروپایی برای اعزام نیروی کار در مشاغل پرستاری و آیتی از نظر تعداد ظرفیت خاصی وجود ندارد اما متقاضیان باید از نظر زبان در سطح قابل قبولی باشند.
شما ظرفیت اعزام نیروی کار ایران را بیشتر از آن 1320 نفر اعزامشده میدانید و علاوه بر این طبق برنامه چهارم ما باید طی چهار سال برنامه چهارم 100 هزار نیرو را اعزام میکردیم. به نظر شما چه شد که این هدف محقق نشد؟
یکی از علل این موضوع بحث تعامل دستگاههای دولتی ماست که باید سفیرهای ما در کشورهای دیگر در این زمینه کمی فعالتر شوند. البته ما 11 پست وابسته به کار در کشورهای دیگر داریم که متاسفانه هشت پست ما خالی است. در حالی که اگر این وابستهها فعال باشند میتوانیم اعزام نیروی کار بیشتری داشته باشیم. اما از سوی دیگر ما وابستههای بازرگانی هم داریم که تعداد آنها بیش از 30 نفر است. این وابستههای بازرگانی هماکنون در کشورهای مختلف دارند فعالیت میکنند و در تفاهمنامه امسال ما با سازمان توسعه تجارت مقرر شد که این وابستههای بازرگانی هم در بازاریابی شغلی فعالیت داشته باشند. فکر میکنم اگر وابستههای بازرگانی ما هم فعال باشند امسال میتوانیم در زمینه اعزام نیروی کار موفقتر عمل کنیم.
فکر میکنید تفاهمنامههایی که دولت برای اعزام نیروی کار منعقد میکند چقدر در میزان نیروهای اعزامی تاثیر دارد؟ آیا علت کاهش اعزام نیروی کار ایرانی به این موضوع برنمیگردد؟
وقتی روابط سیاسی دولت خوب باشد این نوع تفاهمنامهها میتوانند خیلی از مشکلات را رفع کنند. ما در سالهای گذشته تفاهمنامهای با یکی از کشورهای اقیانوسیه داشتیم که علاوه بر اینکه بابت صدور ویزا و چنین مواردی، مبالغی از متقاضی دریافت نکردند بلکه کشور مقصد رقمی را بابت ارائه آموزش به متقاضیان کار به ایران پرداخت کرد که ما آن مبلغ را صرف آموزش نیروهای متقاضی اعزام کردیم. پس از ارائه آموزش به این نیروهای متقاضی کار در خارج از کشور، آنها را اعزام میکردیم. در آن مرحله ما دو هزار نفر را باید اعزام میکردیم که این هدف در عمل هم محقق شد. حتی آن زمان مقامات دولتی استرالیا به صراحت اعلام کردند بهترین نیروهای کاری که کشور استرالیا پذیرش کرده از ایران بوده است، چرا که حتی یک نفر از این دو هزار نفر هم با کارفرمای خود مشکلی پیدا نکرد.
طی سالهای اخیر با توجه به نوسانهای ارزی که داشتیم به نظر میرسید میل به اعزام نیروی کار بیشتر هم شده باشد اما در عمل حداقل در بخش رسمی این طور نبوده است. به نظر شما علت چه بوده است؟
به نظر من انگیزه وجود داشته و افراد هم میل به رفتن داشتند و دارند، اما یکی از دلایل اینکه اعزام رسمی به خارج از کشور با کاهش مواجه بوده، اطلاعرسانی نکردن است. شما اگر اخبار را پیگیری کنید میبینید چه تعداد از افراد میخواستند از کشور خارج شوند اما چون از طریق غیرقانونی اقدام کردند مشکلاتی برای آنها پیش آمد.
به نظر شما چه میشود که افراد خروج غیررسمی را بر خروج رسمی ترجیح میدهند؟
طبق بررسیهای ما یک نفر که بخواهد غیرقانونی از طریق اندونزی به کشور استرالیا برود مجموع هزینههای سفرش به اندونزی و تعلل یکماههای که در اندونزی باید داشته باشد و از آن طرف 10 هزار دلاری که به قاچاقچی انسان میدهد هزینه بیشتری نسبت به اعزام رسمی به استرالیا دارد. اگر چنین فردی به یک کاریابی مراجعه کند به صورت قانونی با هزینه کمتری میتواند به استرالیا اعزام شود.
شاید پروسههای اداری باعث میشود افراد کمتر سراغ کاریابیها بروند.
اما در هر صورت انگیزه اعزام به خارج وجود دارد اما استانداردهای کشورهای هدف هم شاید سخت باشد. در کنار این معمولاً متقاضیان از نظر زبان هم مشکل دارند. ما برای مساله استاندارد بودن آموزشهای مهارتی هم راهکارهایی در نظر گرفتیم و با سازمان فنیوحرفهای تفاهمنامه منعقد کردیم. یعنی اگر الان نیروی کار سادهای هم به کاریابی مراجعه کند ما او را به سازمان فنی و حرفهای معرفی میکنیم و متقاضی میتواند با هزینه خیلی جزیی آموزش ببیند که حالا شاید مدت زمان این آموزش طولانی و مثلاً شش ماه باشد. ما در کنار اعزامهایی در رشتههای پزشکی، متقاضیانی را هم در رشتههای مهندسی و فنی اعزام میکنیم. مثلاً ما در رشتههای آموزشی فنی و حرفهای چیزی تحت عنوان قصابی نداشتیم اما این رشته را تعریف کردیم و پس از آموزش دادن آنها 100 نفر را به کانادا اعزام کردیم. البته این آموزشها هزینهبر بود و مثلاً یکی از کاریابیها برای آموزش دادن در هر دوره شش گوساله میخرید و همزمان زبان انگلیسی هم به آنها آموزش میداد. یا مثلاً در رشته برق، آشپزی، مکانیکی،
لولهکشی، نجاری و کابینتسازی هم متقاضیانی را به کشورهای دیگر اعزام کردیم اما در مجموع این روند رضایتبخش نبود. در مورد علت آن شاید بتوان گفت حتی دلار اثر معکوس هم بر این روند گذاشت. چرا که هزینههای اعزام به خارج از کشور افزایش یافته است. در کنار اینها مثلاً در مورد استرالیا هزینه خروج رسمی کمتر هم هست اما چون اطلاعرسانی صورت نگرفته افراد مطلع نیستند. چون اطلاعرسانیها شفاف نیست برخی مبادیهای رسمی را نمیشناسند.
پس میتوان گفت علت دیگر کاهش اعزام نیروی کار اطلاعرسانی نکردن بخش خصوصی است؟
چون این کار برای بخش خصوصی هزینه داشته، این اطلاعرسانیها صورت نگرفته است. اما مراکز مهاجرفرست غیرقانونی از طریق شبکههای ماهوارهای به راحتی با دو، سه هزار دلار تبلیغ میکنند. علاوه بر این، طی دو، سه سال اخیر خیلی از بودجههایی که مختص کاریابیها بوده و باید به کاریابیها پرداخت میشد، نشده است. البته در مورد وضعیت کاریابیها ما هرچند در مقاطعی با کاهش تعداد کاریابیها مواجه شدیم اما اکنون این تعداد رو به زیاد شدن است. کاریابیهایی که غیرفعال بودند حذف شده و کاریابیهای فعالتر که امکان کار بیشتری را دارند جایگزین کاریابیهای غیرفعال شدند.
به جز کاریابیها، بخش دیگری هم در زمینه اعزام نیروی کار فعالیت دارد؟
انجمن صنفی خدمات فنی و مهندسی نیز در این زمینه فعالیتهایی دارد. برای اینکه هماهنگی با این بخش داشته باشیم قرار بوده یک دفترچه اشتغال طراحی شود که سه سالی میشود بحث آن مسکوت مانده است. با وجود این اخیراً دوباره این طرح مطرح شده است و طبق هماهنگیهای به عملآمده با مسوولان مربوطه قرار است از ماه آینده دفترچههای اشتغال برای افراد صادر شود که این امکان را به آنها میدهد تا در سال هرچند بار که میخواهند به خارج از کشور اعزام شوند و از پرداخت عوارض خروج از کشور معاف باشند. همچنین این افراد در سال برای یک بار از یکسری معافیتهای گمرکی بدون انتقال ارز از محل ارزی که با شغل خود در خارج از کشور به دست میآورند بهرهمند میشوند. این اقدام که انجام شود دیگر آن نیروهایی که از طریق انجمن صنفی خدمات فنی و مهندسی هم اعزام میشوند میتوانند تحت پوشش این بخش قرار بگیرند و آنها نیز از این مزایا بهرهمند شوند. در این شرایط تنها خواستهای که ما از دولت داریم بسترسازی است و هرچند نمیخواهیم دولت مستقیم وارد این بحث شود اما فراهم کردن این
بستر از طریق اجرای قانون مربوط به بودجه کاریابیها میتواند بخشی از مشکلات ما را حل کند. ما اکنون دستورالعملهایی داریم که اجرا نشده و به همین دلیل از دولت یازدهم میخواهیم به تعهداتی که میدهند عمل کنند.
دیدگاه تان را بنویسید