تاریخ انتشار:
نبرد محرکهای مالی و ریسک بازارها
رالی ۲۰۱۴ بازار طلا
در ابتدا لازم است بررسی شود که چرا طلا برخلاف پیشبینیها در دوماهه ابتدای سال ۲۰۱۴ رشد داشته است و از این طریق تصویر بهتری برای روند قیمتی طلا در آینده خواهیم داشت.
سال 2014 با امیدهای زیادی برای اقتصاد آمریکا آغاز شد. بسیاری با توجه به اعداد اقتصادی آمریکا در سال 2013 به خصوص کاهش شدید آماری بیکاری و نیز افزایش رشد اقتصادی در حالی که حتی تعطیلی 17روزه دولت آمریکا نیز نتوانسته بود بر آن اثر بگذارد، اقتصاد آمریکا را شتاب گرفته میدانستند و چشم به بهبود بیشتر اعداد اقتصادی آمریکا در سال 2014 داشتند. در همین راستا به خصوص تصمیم فدرالرزرو برای کاهش میزان خرید اوراق قرضه در آخرین جلسه این بانک در سال 2013 و همینطور در اولین جلسه در سال 2014، حاکی از برداشت این بانک از بهبود اقتصاد آمریکا بود و در ضمن عزم این بانک برای کاهش بیشتر این برنامه انبساطی و حتی قطع کامل آن در آینده نزدیک را نشان میداد. همین اتفاق یعنی قطع سیاست خرید اوراق قرضه پیامد مهم دیگری نیز دارد و آن شروع جدی انتظارات برای افزایش نرخ بهره است. مجموع این اتفاقات و احتمالات هیچ نتیجهای جز چشمانداز صعود برای دلار و در مقابل جز سقوط برای بازار طلا نداشت. اما با گذشت دو ماه از ابتدای سال 2014، دلار نتوانست روزهای طلایی را رقم بزند و طلا هم برخلاف آن انتظارات اولیه توانست از مرز 1180 دلار در هر اونس به تدریج
رشد کند و در کانال 1300 دلار در هر اونس قرار بگیرد و حتی چشم به 1400 دلار در هر اونس داشته باشد. آیا رفتار قیمت طلا نشاندهنده شروع روند افزایشی بازار طلا در سال 2014 برخلاف سال 2013 است یا پاسخی منطقی در برابر عوامل بازار طلاست و به همین دلیل قیمت طلا ممکن است دوباره با سقوط مواجه شود؟
در ابتدا لازم است بررسی شود که چرا طلا برخلاف پیشبینیها در دوماهه ابتدای سال 2014 رشد داشته است و از این طریق تصویر بهتری برای روند قیمتی طلا در آینده خواهیم داشت. دلیل اصلی سقوط ناگهانی قیمت طلا در سال 2013 انتظار قطع محرکهای اقتصادی و افزایش نرخ بهره توسط فدرالرزرو بوده است. اما رخداد این اتفاق خود مستلزم چند اتفاق دیگر است و مهمترین آن بهبود چشمگیر اعداد اقتصادی مهم آمریکا از جمله آمار بیکاری، رشد اقتصادی و نیز تورم است. به جز تورم، هر دو عدد بیکاری و رشد اقتصادی در سال 2013 بهبود چشمگیری داشتند و همین انتظار برای کاهش سریعتر خرید اوراق قرضه و افزایش نرخ بهره را شکل میداد. اما آنچه در دوماهه اول سال 2014 اتفاق افتاد دقیقاً برعکس این انتظارات از بهبود اقتصاد آمریکا بود. آمار اشتغالزایی منتشرشده کمتر از حد انتظار بود و این زنگ خطری برای توقف روند بهبودی بازار کار آمریکا بود. رشد اقتصادی در فصل چهارم سال 2013 نیز به خوبی فصل سوم نبود و در ضمن عدد رشد اقتصادی فصل چهارم سال 2013 نیز از 1/3 درصد به 4/2 درصد اصلاح شد. با توجه به این دو عدد و به دلیل سرمای شدید در آمریکا انتظار میرود آمارهای کلیدی
لااقل دو ماه اول آمریکا نتواند انتظارات لازم را برآورده کند. همین اعداد ناامیدکننده به معنای طولانیتر شدن برنامه خرید اوراق قرضه و سیاستهای انبساطی است که نیروی افزایشی قیمت طلا به حساب میآید. در کنار این تحولات در اقتصاد آمریکا، اتفاقات بیرون از این کشور به خصوص در بازارهای نوظهور و افزایش ریسک سقوط بازارها نیز در افزایش قیمت طلا بیدلیل نبودهاند.
در حقیقت کاهش خرید اوراق قرضه اثری دوگانه بر قیمت طلا دارد. از یک طرف به دلیل کاهش چاپ دلار و در شرایطی که تورم پایین است، سبب افزایش ارزش دلار و کاهش قیمت طلا میشود و از طرف دیگر به دلیل اینکه این برنامهها نوشداروی رشد بازارها و نیز جذب سرمایه به بازارهای نوظهور بوده است، با قطع آن، سبب افزایش ریسک سقوط بازارها میشود که خود تقاضا برای طلا را بالا میبرد. ریسک سقوط بازار هم در همین دوماهه اول سال 2014 نشان داد که نیروی جدی و قدرتمندی برای افزایش قیمت طلاست. قدرت آن را در زمان اولین جلسه فدرالرزرو در سال 2014 به خوبی میتوان دید؛ وقتی که دومین مرحله از کاهش خرید اوراق قرضه توسط فدرالرزرو اعلام شد ولی تقاضا برای طلا به شدت افزایش یافت که دلیل آن نیز توفانی بود که بازارهای نوظهور و ارزهای آنها را درنوردید تا جایی که مثلاً بانک مرکزی ترکیه برای مقابله با اثرات آن و البته مسائل دیگر، مجبور شد یکشبه نرخ بهره لیر ترکیه را دو برابر کند. دیگر اقتصادهای نوظهور نیز وضعیت بهتری نداشتند. پرواضح است که به دلیل جهانیسازی و نیز پررنگ شدن اقتصادهای نوظهور در تامین رشد اقتصاد جهانی به خصوص بعد از بحران مالی، مساله
سقوط بازارهای نوظهور تا چه حد میتواند برای اقتصاد دنیا و به خصوص آمریکا مهم باشد. البته طلا تنها دارایی محبوب در میانه این اتفاقات نبود. در کل داراییهای امن از جمله فرانک سوئیس و اوراق قرضه بعضی از کشورها نیز با رشد مواجه شدند. حتی ین ژاپن نیز که مدتهاست به دلیل سیاست انبساطی شدید بانک مرکزی ژاپن نقش دارایی امن خود را از دست داده است، توانست در برابر دلار آمریکا رشد کند. پس به طور خلاصه میتوان دوماهه اول سال 2014 را در کل «محبوبیت داراییهای امن» نامید که سبب شد قیمت طلا در کنار دیگر داراییهای امن رشد کند.
حال با این توضیح میتوان تصویر بهتری از قیمت پیش روی طلا در سال 2014 داشت. قیمت طلا در سال 2014 برخلاف سال 2013، اسیر یک مسابقه طنابکشی خواهد بود که از یک طرف کاهش سیاستهای انبساطی و تورم پایین قرار دارند و در طرف دیگر ریسک بازارها هم در آمریکا و هم در اقتصادهای نوظهور و رشد تقاضای داراییهای امن ناشی از آن. اینکه کدام نیرو قویتر است و ممکن است قیمت طلا را به سمت خود بکشد، جای بحث است. در یک سناریو میتوان فرض کرد که فدرالرزرو عقلانیت لازم و ابزار لازم را برای کنترل اقتصاد آمریکا و نیز اقتصادهای نوظهور که اقتصاد آمریکا به آنها وابستگی متقابل دارد، بعد از کاهش و قطع محرکهای مالی دارد. سیاست کاهش تدریجی خرید اوراق قرضه توسط فدرالرزرو و تاکید مداوم ریاست آن بر تداوم سیاستهای انبساطی و عدم افزایش نرخ بهره در همین راستاست که این دوران گذار از اقتصاد دستکاریشده به اقتصادی که روی پای خودش بتواند بایستد بدون شوک و با سنجیدن تمامی جوانب رخ دهد تا اقتصاد آمریکا و دنیا در میانه یک تصمیم اشتباه گرفتار نشوند. اما بهرغم اعلام فدرالرزرو و وابسته بودن محرک مالی به آمار بیکاری مشکل دیگر اقتصاد آمریکا و بسیاری از
شرکای آمریکا در تورم پایین است که خود میتواند رشد اقتصادی و در ادامه بازار کار را متاثر کند. کاهش سیاستهای انبساطی، تورم را نیز متاثر خواهد کرد. بیدلیل نیست که زمزمههایی وجود دارد که حتی با برآورده شدن هدف بیکاری فدرالرزرو، این بانک به اعداد دیگری همچون تورم نگاه میکند و تصمیم نهایی را میگیرد از آن جهت که تورم و آمار بیکاری در راستای هم حرکت نکردهاند. در ضمن حتی این بانک به بازارهای جهانی به خصوص بازارهای نوظهور نیز نگاه خواهد کرد. با همین کاهش تدریجی خرید اوراق قرضه، بازارهای نوظهور نیز تست استرس خود را پس میدهند و کمکم برای مقابله با سقوط احتمالی بازارهای خود آماده میشوند. بعید است که فدرالرزرو بدون توجه به وضعیت آنها تصمیمی بگیرد که به دنبال خود رکودی جهانی را به دنبال داشته باشد که آمریکا نیز از اثرات آن در امان نخواهد بود.
پس با این فرض در مورد درستی روش و تصمیم فدرالرزرو، چه مسالهای وجود عامل ریسک بازارها را برای طلا در سال 2014 مهم میکند؟ ابتدا باید اشاره شود که همین فرض که فدرالرزرو تمامی شرایط را میسنجد و بهترین تصمیم را میگیرد لزوماً درست نیست.
در طول تاریخ، فدرالرزرو تصمیمات غلط کلان متعددی داشته است. مثلاً مدتهای مدیدی این بانک سیاستهای غلط خود را که عامل حباب بازار مسکن و شروع بحران مالی سال 2008 بود، دستاورد معجزهآسای سیاستهای خود برای رشد اقتصادی میدانست و اصلاً تصور نمیکرد که اقتصاد آمریکا و دنیا را در میانه بحران قرار دهد. پس نمیتوان بدون استثنا اقدامات فدرالرزرو را منطقی و بدون اشتباه دانست. در این مورد نیز این احتمال وجود دارد که فدرالرزرو با خطای محاسباتی در اجرای سیاست قطع خرید اوراق قرضه، نتایج معکوسی را به بار آورد. مساله دیگر در این رابطه آن است که اگر شرایط اقتصادی آمریکا به طرز معناداری با دنیا فاصله بگیرد و بهبود یابد مثلاً آمار بیکاری آمریکا به شدت افت کند و نیز تورم آن بالا برود که این اتفاق در کوتاهمدت محتمل است، آنگاه فدرالرزرو چارهای جز این نخواهد داشت که برای «خنک کردن» اقتصاد آمریکا وارد شود و برای همین در این حالت، اقدامات این بانک بیشتر معطوف به اولویت اصلی آن بانک یعنی اقتصاد آمریکا خواهد بود تا لحاظ کردن شرایط اقتصادهای نوظهوری مثل چین، ترکیه یا برزیل. در این صورت نیز میتوان انتظار داشت که بازارهای
نوظهور تحت استرس شدیدی قرار بگیرند. بیدلیل نیست که این روزها مقامات آمریکایی از اقتصادهای نوظهور میخواهند که کمربندهایشان را محکمتر ببندند و خود را برای هر اتفاقی آماده کنند. دقیقاً مشکل اقتصادهای نوظهور نیز از همین جا شروع میشود که فدرالرزرو قرار نیست بهای سوءمدیریت و مشکلات دیگر این کشورها از جمله تنشهای سیاسی داخلی و نیز نارضایتی از فساد سران آنها را در محاسبات خود وارد کند. اینکه دعوای قدرت در ترکیه وجود دارد، یا مردم برزیل از فساد و نابرابری ناراضی هستند یا دولت چین تداوم وضعیت آلودگی محیط زیست این کشور یا وجود بانکداری در سایه این کشور را غیرقابل تحمل میداند مسائلی هستند که به سیاست داخلی این کشورها بستگی دارد و سوءمدیریت در این زمینهها، سقوط بازارهای این کشورها و فرار به سمت طلا و دیگر داراییهای امن را ناگزیر میکند. شاید به همین دلایل بوده است که مثلاً بانک یوبیاس (UBS) پیشبینی سهماهه خود از قیمت طلا را از 1100 دلار در هر اونس به 1350 دلار در هر اونس افزایش داده است. با این تفاسیر میتوان گفت در سال 2014 میتوان انتظار داشت که قیمت طلا در مسابقه طنابکشی قطع محرکهای مالی از یک طرف و
ریسک بازارها از طرف دیگر باشد. مسلماً با روندی که بازار کار آمریکا دارد در سال 2014 باید سیاستهای انبساطی فدرالرزرو به طور کامل متوقف شوند اما اینکه بازارها بتوانند این اتفاق را به خوبی مدیریت کنند با توجه به دوماهه اول سال 2014 جای سوال دارد. مسلماً اگر بازارها بتوانند مدیریت خوبی نشان دهند و بعد از توقف این سیاستها به خوبی روی پای خود بایستند دلیلی وجود ندارد که سرمایهها از بازار سهام که رو به رشد و پرسود هستند، به سمت طلا بیایند که دارایی امن به حساب میآید و در آن زمان بازدهی کمتری خواهد داشت و در این حالت طلا به قیمتهای پایینتر از سطح فعلی خواهد رسید. بانکهای مختلف با همین دیدگاه قیمت طلا را در میانگین محدوده 1050 تا 1200 دلار در هر اونس پیشبینی کردهاند. اما برخلاف این سناریو میتوان به افزایش تقاضا به خصوص در اثر ریسک بازارهای نوظهوری مانند چین و هند و در ادامه افزایش قیمت طلا امید داشت و به همین دلیل موسساتی به میانگین 1300 تا 1400 دلار در هر اونس در سال 2014 امید دارند که البته تعداد آنها کمتر از گروه اول است. اما در کل نزدیکی پیشبینیهای دو سناریو نشان میدهد طلا در سال 2014 روند
آرامتری به نسبت سال 2013 خواهد داشت.
دیدگاه تان را بنویسید