تاریخ انتشار:
آیا کاهش نرخ ارز به تورم منفی منجر میشود؟
در میان مباحثارزی روزهای گذشته اشارههای زیادی از سوی موافقان و مخالفان کاهش قیمت دلار به یکی از نظریههای تعیین قیمت ارز تحت عنوان «برابری قدرت خرید»(Purchasing power parity) شد که به آن روش PPP در محاسبه نرخ ارز نیز گفته میشود.
در میان مباحث ارزی روزهای گذشته اشارههای زیادی از سوی موافقان و مخالفان کاهش قیمت دلار به یکی از نظریههای تعیین قیمت ارز تحت عنوان «برابری قدرت خرید» (Purchasing power parity) شد که به آن روش PPP در محاسبه نرخ ارز نیز گفته میشود. ایده اصلی این نظریه از «قانون قیمت واحد» گرفته شده است. این قانون میگوید در غیاب «هزینههای مبادله» و «موانع تجارت»، قیمت یک کالای یکسان باید در مناطق مختلف، برابر باشد. برهمین اساس، گروه بسیار زیادی از اقتصاددانان ایرانی در چند سال گذشته، دولت را به خاطر «تثبیت مصنوعی قیمت ارز» سرزنش میکردند. به عنوان مثال بررسی وضعیت تغییرات بهای ارز در دهه 80 و مقایسه آن با تغییرات سطح عمومی قیمتها، حاکی از شکاف قابل توجهی در تغییرات قیمتها با تغییرات نرخ ارز است. در مرداد سال 1381، شاخص عمومی مصرفکننده (CPI) در ایران، معادل عدد 4/26 بود، در حالی که این شاخص در مرداد سال 1389، به عدد 9/79 رسید (با استفاده از ارقام سال پایه 1390). این موضوع نشان میداد قیمتها بهطور متوسط در داخل کشور در این فاصله هشتساله، در حدود 0/3 برابر شد. این
در حالی است که در این فاصله زمانی، نرخ دلار در اقتصاد ایران از حدود 800 تومان، به حدود 1040 تومان رسید، یعنی تنها 3/1 برابر شد. این موضوع نشان میدهد در حالی که قیمت کالاها و خدمات ایرانی در یک فاصله هشتساله در حدود 200 درصد افزایش پیدا کرد، قیمت کالاها و خدمات وارداتی تنها 30 درصد افزایش یافت که شکافی 170درصدی را در تعدیل قیمتهای داخل و خارج (به دلیل تثبیت مصنوعی نرخ ارز) نشان میدهد. البته در این مدت شاخص CPI آمریکا (به عنوان نمودی از تورم خارجی) نیز از حدود 181 به 218 رسیده که رشدی تقریباً 20درصدی را نشان میدهد. بنابراین میتوان گفت در این مدت نرخ دلار در اقتصاد ایران، تقریباً 150 درصد باید افزایش پیدا میکرد ولی به دلیل تزریق درآمدهای نفتی، تقریباً ثابت ماند.
البته استفاده از روش PPP برای تعیین نرخ ارز با انتقاداتی از سوی اقتصاددانان همراه شده است. از جمله گفته میشود سبد CPI ممکن است شامل کالاهایی باشد که قابل مبادله نیست و قیمت نسبی برای آن معنایی ندارد یا عوامل تعرفهای و موانع تجاری یا حتی میزان یارانه و مالیات در یک اقتصاد، ممکن است برابری نسبی قیمتها را بدون توجه به نرخ ارز، به هم بزند. اما انتقاد دیگری که از سوی برخی از کارشناسان اقتصادی نسبت به بهکارگیری از روش PPP و محاسبه نرخ بالای سه هزار تومانی به عنوان نرخ مطلوب برای ارز وارد شده، این بوده که «تورم چند سال اخیر خود معلول افزایش نرخ ارز بوده و بنابراین، افزایش نرخ ارز برای تعدیل اثر تورم، یک دور باطل» افزایش قیمت ارز-تورم ایجاد میکند. بر این مبنا گفته میشود نرخ تعادلی ارز در اقتصاد ایران، زیر سه هزار تومان است و در صورتی که بانک مرکزی با کاهش قیمت ارز مخالفت نمیکرد یا حتی به کاهش بیشتر دامن میزد، قیمتها نیز با نرخ ارز تعدیل میشد و بنابراین برابری قدرت خرید نیز حفظ میشد.
دو تجربه از تورم و ارز
با وجود این، بررسی روند قیمتها و ارز در اقتصاد کشور نشان میدهد همواره بخش عمدهای از تورم به دلایلی غیر از افزایش نرخ ارز رخ داده است. یک مثال آن تجربه سالهای دهه 80 بود که همانطور که اشاره شد، هیچگونه همبستگی ویژهای بین رشد قیمتها و نرخ ارز وجود نداشت. مورد دیگر، به تجربه شش ماه نخست سال جدید باز میگردد. همانطور که آمارها نشان میدهد، در اسفندماه سال گذشته نرخ ارز در اقتصاد ایران در سطوح 3400 و 3500 تومان نوسان میکرد. این نرخ حتی در دورههایی از نیمه دوم سال قبل و بهار سال جاری، به سطوح 3700 تومان و 3800 تومان نیز رسیده بود. اما با سقوط بهای دلار بعد از دوره زمانی پایان خرداد و پس از انتخابات و روی کار آمدن دولت جدید به بازههای 3200 تومان و پایینتر، اقتصاد کشور شاهد کاهش قیمتها نبود و تنها تا حدودی از تورم ماهانه کاسته شده است. این موضوع نشان میدهد با وجود اینکه در حدود 15 تا 20 درصد از بهای دلار در اقتصاد ایران کاسته شد، تغییر محسوسی در قیمت کالاها و خدمات رخ نداد. برخی این پدیده را به دلیل چسبندگی قیمتها در اقتصاد کشور عنوان میکنند و میگویند حتی قیمت کالاهای وارداتی نیز به میزان زیادی در برابر افزایش نرخ ارز مقاومت میکند و تاثیر افزایشی نرخ ارز بر تورم، مابهازای مشابهی در کاهش نرخ ارز در کاستن از قیمت کالاها و خدمات ندارد. به عنوان مثال در شش ماه گذشته، با وجود اینکه بهطور متوسط در حدود 400 تا 500 تومان (تقریباً 13 درصد) از بهای دلار کاسته شده، چنان که آمارهای رسمی نشان میدهد، سطح عمومی قیمتها در حدود 11 درصد افزایش یافته است.
البته استفاده از روش PPP برای تعیین نرخ ارز با انتقاداتی از سوی اقتصاددانان همراه شده است. از جمله گفته میشود سبد CPI ممکن است شامل کالاهایی باشد که قابل مبادله نیست و قیمت نسبی برای آن معنایی ندارد یا عوامل تعرفهای و موانع تجاری یا حتی میزان یارانه و مالیات در یک اقتصاد، ممکن است برابری نسبی قیمتها را بدون توجه به نرخ ارز، به هم بزند. اما انتقاد دیگری که از سوی برخی از کارشناسان اقتصادی نسبت به بهکارگیری از روش PPP و محاسبه نرخ بالای سه هزار تومانی به عنوان نرخ مطلوب برای ارز وارد شده، این بوده که «تورم چند سال اخیر خود معلول افزایش نرخ ارز بوده و بنابراین، افزایش نرخ ارز برای تعدیل اثر تورم، یک دور باطل» افزایش قیمت ارز-تورم ایجاد میکند. بر این مبنا گفته میشود نرخ تعادلی ارز در اقتصاد ایران، زیر سه هزار تومان است و در صورتی که بانک مرکزی با کاهش قیمت ارز مخالفت نمیکرد یا حتی به کاهش بیشتر دامن میزد، قیمتها نیز با نرخ ارز تعدیل میشد و بنابراین برابری قدرت خرید نیز حفظ میشد.
دو تجربه از تورم و ارز
با وجود این، بررسی روند قیمتها و ارز در اقتصاد کشور نشان میدهد همواره بخش عمدهای از تورم به دلایلی غیر از افزایش نرخ ارز رخ داده است. یک مثال آن تجربه سالهای دهه 80 بود که همانطور که اشاره شد، هیچگونه همبستگی ویژهای بین رشد قیمتها و نرخ ارز وجود نداشت. مورد دیگر، به تجربه شش ماه نخست سال جدید باز میگردد. همانطور که آمارها نشان میدهد، در اسفندماه سال گذشته نرخ ارز در اقتصاد ایران در سطوح 3400 و 3500 تومان نوسان میکرد. این نرخ حتی در دورههایی از نیمه دوم سال قبل و بهار سال جاری، به سطوح 3700 تومان و 3800 تومان نیز رسیده بود. اما با سقوط بهای دلار بعد از دوره زمانی پایان خرداد و پس از انتخابات و روی کار آمدن دولت جدید به بازههای 3200 تومان و پایینتر، اقتصاد کشور شاهد کاهش قیمتها نبود و تنها تا حدودی از تورم ماهانه کاسته شده است. این موضوع نشان میدهد با وجود اینکه در حدود 15 تا 20 درصد از بهای دلار در اقتصاد ایران کاسته شد، تغییر محسوسی در قیمت کالاها و خدمات رخ نداد. برخی این پدیده را به دلیل چسبندگی قیمتها در اقتصاد کشور عنوان میکنند و میگویند حتی قیمت کالاهای وارداتی نیز به میزان زیادی در برابر افزایش نرخ ارز مقاومت میکند و تاثیر افزایشی نرخ ارز بر تورم، مابهازای مشابهی در کاهش نرخ ارز در کاستن از قیمت کالاها و خدمات ندارد. به عنوان مثال در شش ماه گذشته، با وجود اینکه بهطور متوسط در حدود 400 تا 500 تومان (تقریباً 13 درصد) از بهای دلار کاسته شده، چنان که آمارهای رسمی نشان میدهد، سطح عمومی قیمتها در حدود 11 درصد افزایش یافته است.
دیدگاه تان را بنویسید