تاریخ انتشار:
پیشنهاد ایجاد «کریدور قیمتی» برای هدایت نرخ ارز
رویارویی با چالش تعیین نرخ ارز
مدیریت و تعیین نرخ ارز در اقتصاد ایران همواره یکی از چالشهای عمده سیاستگذاران اقتصاد کشور بوده و در همه دورهها در محافل آکادمیک و سیاستگذاری اقتصاد ایران مباحثچالشبرانگیزی حول نحوه تعیین نرخ ارز در جریان بوده است که در دو سال اخیر و در پی نوسانات شدید در بازار ارز، این مباحثچالشبرانگیزتر نیز شده است.
1-1- اثر تغییر نرخ ارز بر تراز تجاری
تغییر نرخ ارز از طریق تغییر صادرات و واردات، بر تراز تجاری کشور تاثیرگذار است. افزایش نرخ واقعی ارز، قیمت کالاها و خدمات صادراتی تولیدکنندگان داخلی را نسبت به قیمتهای جهانی کاهش داده و منجر به افزایش صادرات کشور خواهد شد. گسترش سریع واردات در مقابل صادرات (غیرنفتی) و تضعیف تراز تجاری (غیرنفتی) در دهه 80، نشانه آشکاری از اثر کاهش نرخ واقعی ارز بر تراز تجاری کشور در این دهه است. این در حالی است که جهش نرخ ارز در دو سال اخیر، این روند را معکوس کرده، به کاهش قابل توجه واردات در مقابل صادرات غیرنفتی و بهبود تراز تجاری غیرنفتی انجامیده است.
2-1- اثر تغییر نرخ ارز بر تولید و اشتغال
تغییر نرخ واقعی ارز از مسیرهای متفاوت، اثرات متضادی بر تولید باقی میگذارد که برآیند این اثرات، بیانگر اثر خالص تغییر نرخ ارز بر تولید است. از یک مسیر کاهش نرخ واقعی ارز از طریق کاهش قیمت کالاهای وارداتی و افزایش قیمت کالاهای صادراتی، قدرت رقابتی تولیدکنندگان داخلی در برابر رقبای خارجی را در بازارهای داخلی و خارجی، کاهش داده و در نتیجه اثر منفی بر میزان درآمد و سود تولیدکنندگان داخلی بر جای میگذارد؛ این امر به ویژه برای تولیدکنندگانی که صادرکننده هستند یا در حال رقابت با کالاهای خارجی در بازار داخلی هستند، محسوس خواهد بود. در مقابل، کاهش نرخ ارز، قیمت کالاهای سرمایهای و واسطهای وارداتی را به طور مستقیم کاهش داده و در نتیجه از مسیر کاهش هزینههای تولید، موجبات افزایش بازدهی تولید و به دنبال آن افزایش تولید را فراهم خواهد کرد. بنابراین در مجموع، برآیند این دو اثر متضاد، اثر خالص تغییر نرخ ارز بر تولید را روشن خواهد کرد. البته برآیند این اثرات مثبت و منفی ناشی از تغییر نرخ ارز بر تولید، در هر صنعت متفاوت است. در صنایعی که صادرکننده خالص هستند (مانند پتروشیمی) یا صنایعی که در رقابت شدید با کالاهای وارداتی هستند (مانند صنعت پوشاک)، اثرات مثبت افزایش نرخ ارز بر اثرات منفی آن غلبه کرده و موجبات تقویت تولید در این صنایع را فراهم خواهد کرد. در مقابل در صنایع ارزبر که در رقابت تنگاتنگی با کالاهای خارجی هم نیستند (مانند خودرو)، اثرات منفی افزایش نرخ ارز بر اثرات مثبت آن غلبه کرده و موجبات تضعیف تولید را فراهم خواهد کرد. با وجود اینکه میزان تاثیرپذیری صنایع مختلف از تغییر نرخ ارز متفاوت است، اما به نظر میرسد اثر خالص افزایش نرخ ارز بر تولید ملی با توجه به ساختار صنایع داخلی، در مجموع مثبت باشد. کاهش قابل توجه نرخ واقعی ارز در دهه80 به صورت آشکاری اتفاق افتاد و در نتیجه آن، تولیدکنندگان داخلی قدرت رقابتی خود نسبت به رقبای خارجی را در بازارهای داخلی و خارجی از دست داده و بر اثر آن تولید ملی از این ناحیه تضعیف شد.
3-1- اثر تغییر نرخ ارز بر تورم
یک تحلیل رایج از تاثیر تغییرات نرخ ارز بر نرخ تورم این است که افزایش نرخ ارز به عنوان یکی از عوامل افزایش تورم شناخته میشود. بر اساس این دیدگاه، افزایش نرخ ارز موجب افزایش قیمت کالاهای وارداتی میشود که یا کالاهای مصرفی هستند که افزایش قیمت آنها به طور مستقیم تورم را افزایش میدهد، یا کالاهای واسطهای و سرمایهای هستند که افزایش قیمت آنها از طریق افزایش هزینههای تولید بر تورم اثر میگذارند. همچنین افزایش نرخ ارز از مسیر تحریک انتظارات تورمی نیز میتواند اثرات تورمی ایجاد کند. برای بررسی اثرات افزایش نرخ ارز بر تورم، باید به علت افزایش نرخ ارز توجه داشته باشیم. زمانی که به دلیل افزایش حجم پول، سطح عمومی قیمتها در حال افزایش است، نرخ ارز نیز به طور طبیعی به صورت کمابیش متناسب با سطح عمومی قیمتها افزایش خواهد یافت (البته به شرط ثبات سایر شرایط به خصوص میزان درآمدهای نفتی). در این شرایط، افزایش نرخ اسمی ارز، خود، معلول تورم است و این افزایش نرخ صرفاً اسمی است و نرخ واقعی ارز تا حدودی ثابت باقی خواهد ماند. اما اگر به دلیل بروز رخدادهای واقعی در بازار ارز مانند کاهش درآمدهای نفتی در اثر کاهش قیمت نفت یا تحریم نفتی، نرخ ارز فراتر از نرخ تورم افزایش یابد (افزایش نرخ واقعی ارز)، آنگاه این افزایش میتواند از مسیر افزایش قیمت کالاهای وارداتی بر نرخ تورم اثرگذار باشد. البته باید توجه داشت که این اثر بر نرخ تورم، صرفاً اثری کوتاهمدت است.
4-1- اثرات نوسانات ارزی بر عملکرد اقتصادی
علاوه بر تغییر نرخ ارز، نوسانات آن نیز دارای پیامدهای اقتصادی است. نوسانات شدید نرخ ارز از مسیر گسترش نااطمینانی در اقتصاد میتواند اثرات منفی قابل ملاحظهای بر تجارت، سرمایهگذاری و تولید بر جایگذارد. بنابراین کنترل و مهار نوسانات ارزی یک نکته کلیدی در مدیریت بازار ارز است.
2- مدیریت بازار ارز
اهداف سیاستگذاران اقتصادی، نقشی تعیینکننده در نحوه مدیریت نرخ ارز دارد. برای مثال اگر سیاستگذاران اقتصادی نرخ ارز را به عنوان یک ابزار کنترل تورم هدف قرار دهند، طبیعی است که کنترل و تثبیت نرخ ارز اسمی و افزایش واردات را در دستور کار قرار خواهند داد. اما در مقابل، اگر سیاستگذاران اقتصادی افزایش تولید و بهبود تراز تجاری و تراز پرداختها را هدف قرار دهند، بر افزایش نرخ ارز اسمی تاکید خواهند کرد. اما مساله مهم این است که اهداف سیاست ارزی باید به نحوی تنظیم شود که اولاً سیاست ارزی را در سازگاری با سایر سیاستهای اقتصاد کلان قرار دهد، دوم اینکه سیاستهای ارزی به صورتی پایدار قابل دوام باشند، سوم اینکه سیاست ارزی باید با توجه به قابلیتهای واقعی سیاست ارزی اعمال شود و در نهایت اینکه اتخاذ سیاست ارزی، سبب ایجاد عدم تعادل در اقتصاد کلان، در بخش داخلی و خارجی نشود. بنابراین حفظ تعادل در اعمال سیاست ارزی، یک نکته کلیدی است. مساله مهم دیگر امکانات و ابزارهای بانک مرکزی در مدیریت بازار ارز است. مهمترین ابزار و امکان بانک مرکزی برای مدیریت بازار ارز، ذخایر ارزی بانک مرکزی است و بانک مرکزی میتواند از مسیر افزایش یا کاهش میزان تزریق ذخایر ارزی به بازار ارز، نرخ ارز را مدیریت کند. در دهه80 سیاستگذاران ارزی سیاست کاهش نرخ واقعی ارز را در راستای کنترل تورم و گسترش واردات پی گرفتند و درآمدهای هنگفت ارزی ناشی از نفت و ذخایر مناسب ارزی عملاً امکان کاهش نرخ واقعی ارز برای یک دوره حدوداً 10ساله را فراهم کرد. اما پیگیری این سیاست از سال90 و به دنبال تشدید تحریمهای اقتصادی و محدودیت ذخایر ارزی عملاً غیرقابل حصول شد و در نتیجه بازار ارز با دورهای از جهش نرخ ارز مواجه شد. هماکنون و پس از یک دوره بیثباتی در بازار ارز، برای مدتی است که نرخ ارز (دلار در برابر ریال) در محدوده30 هزار واحد به تعادل نسبی رسیده است. اما سوالی که هماکنون سیاستگذار ارزی با آن مواجه است این است که در شرایط فعلی، نرخ ارز باید در چه مسیری هدایت شود که هم به حفظ تعادل اقتصادی کمک کند و هم امکانات هدایت نرخ ارز در چنین مسیری را داشته باشد.
2-1- از مدیریت نوسانات ارزی تا پذیرش روندهای ارزی
اخیراً مسوولان بانک مرکزی جلوگیری از نوسانات شدید قیمتی در بازار ارز را به عنوان یکی از اهداف جدید بانک مرکزی طرح کردهاند. قطعاً نوسانات شدید نرخ ارز و نااطمینانیهای گسترده ناشی از آن، یکی از عوامل تضعیف تجارت خارجی، سرمایهگذاری و تولید ملی است. بر این اساس هدفگذاری ثبات در بازار ارز توسط بانک مرکزی، امری کاملاً موجه، منطقی و قابل دفاع است. اما نکته مهم در مسیر تحقق عملی این هدف، توجه به تمایز میان نوسانات و روندها در بازار ارز است. این همان مسالهای است که در دولت قبل به خوبی درک نشد. در واقع در حالی که از سال 90 بازار ارز تحت تاثیر تشدید تحریمهای اقتصادی دچار تغییر روند شده بود، بانک مرکزی مدیریت بازار ارز را تا مدتها چنان به پیش برد که گویا تحولات بازار ارز یک نوسان گذراست و بر این اساس درصدد مدیریت این نوسانات به ظاهر مقطعی برآمد. اما تلاش بانک مرکزی برای کنترل نوسانات بازار ارز، در شرایطی که نرخ ارز دچار روندی صعودی شده بود، به وضوح نتیجه نداد و صرفاً به تخلیه بخش بزرگی از ذخایر ارزی بانک مرکزی منتهی شد. تخلیه سریع ذخایر ارزی خود، مدیریت تحولات آتی بازار ارز را سختتر کرد و عملاً موجب شد تا نرخ ارز از کنترل بانک مرکزی خارج شود. چنین اشتباهی در تمییز میان روندها و نوسانات در بازار ارز، انعکاسی از یک جمله معروف در بازارهای مالی است که «با روند نمیتوان جنگید». بر این اساس میتوان مدیریت نوسانات ارزی و در مقابل پذیرش روندهای ارزی را به عنوان هدف اصلی سیاستگذار ارزی قرار داد.
2-2- مدیریت نوسانات ارزی از مسیر کریدور قیمتی- مقداری ارزی
یک مساله مهم در زمینه مدیریت بازار ارز این است که مدیریت نوسانات ارزی، به معنای تثبیت نرخ ارز نیست، چراکه تثبیت ارز در هر نرخی، به معنای رفتن به جنگ روندهای آینده است. هنگامی که نرخ ارز با روند صعودی یا نزولی مواجه میشود، تلاش برای تثبیت نرخ ارز به منظور جلوگیری از نوسانات ارزی به شکست می انجامد. در روندهای صعودی، تلاش بانک مرکزی برای تثبیت نرخ ارز، به معنای تخلیه سریع ذخایر ارزی است که میتواند به بحران ارزی و افزایش ناگهانی نرخ ارز در آینده نزدیک بینجامد. در مقابل در روندهای نزولی، تلاش برای تثبیت نرخ ارز به معنای انباشت سریع و بیش از حد ذخایر ارزی است که به افزایش شدید نقدینگی انجامیده و در نهایت بانک مرکزی مجبور به کاهش ناگهانی نرخ ارز خواهد شد. بر این اساس مدیریت نوسانات نرخ ارز صرفاً به معنای تلاش برای حرکت هموار نرخ ارز در مسیر و حول روند ارزی است که این روند میتواند روندی ثابت، نزولی یا صعودی طی دورهای از زمان باشد. بنابراین بانک مرکزی در مدیریت نوسانات ارزی صرفاً باید بر انحراف نرخ ارز از روند آن تمرکز کند، نه انحراف نرخ ارز از یک نرخ از پیش تعیینشده (مثلاً 3 هزار تومان در شرایط فعلی). بنابراین درک تمایز میان روندها و نوسانات در بازار ارز یک نکته کلیدی جهت مدیریت نوسانات ارزی توسط بانک مرکزی است. اما مشکل دقیقاً اینجاست که شناسایی دقیق روند نرخ ارز نهتنها کار سادهای نیست، بلکه عملاً غیرقابل حصول است. به لحاظ عملی میتوان از مسیر یک کریدور قیمتی - مقداری ارزی، اطمینان حاصل کرد که مدیریت نوسانات نرخ ارز توسط بانک مرکزی، تنها به مدیریت انحرافات نرخ ارز از روند آن میانجامد و به رویارویی با روندهای ارزی منتهی نمیشود. برای ایجاد این کریدور، یک سقف و کف برای نرخ ارز (برای یک دوره کوتاهمدت) تعیین میشود. نکته کلیدی در مورد این کریدور، ارتباط سقف و کف کریدور با مقدار تزریق ذخایر ارزی به بازار ارز است. در واقع بانک مرکزی باید با توجه به حجم و محدودیت ذخایر ارزی، یک کف و سقف برای حجم تزریق ذخایر ارزی برای یک بازه زمانی معین (مثلاً یک روز یا یک هفته) در کف و سقف کریدور تعیین کند. زمانی که نرخ ارز به سقف کریدور میرسد یا از آن عبور میکند، میزان تزریق ذخایر ارزی به سقف مورد نظر افزایش مییابد. در این شرایط اگر نرخ ارز با وجود افزایش تزریق ارز به بازار برای مدت معینی بالاتر از سقف کریدور قرار گرفت، به منزله این است که تغییر رخ داده در نرخ ارز نه یک نوسان مقطعی، بلکه تغییر در مسیر یک روند صعودی است. این امر سیگنال انتقال کریدور ارزی به سمت بالاست به نحوی که نرخ ارز بازار مجدداً درون کریدور قرار گیرد. در مقابل در صورت کاهش نرخ ارز به کف کریدور یا پایینتر از آن، میزان تزریق ذخایر ارزی به کف مورد نظر کاهش مییابد (یا آنکه خرید ارز توسط بانک مرکزی افزایش خواهد یافت). در این شرایط نیز تداوم حضور نرخ ارز برای یک دوره معین پایینتر از کف کریدور، به منزله کاهش نرخ ارز در مسیر روند نزولی بوده و کریدور ارزی باید به سمت پایین انتقال یابد. پیگیری چنین قاعدهای برای مدیریت نوسانات نرخ ارز از این مزیت برخوردار است که به صورت عملی نوسانات نرخ ارز را حول روند آن مدیریت میکند و از تخلیه ذخایر ارزی در روندهای صعودی یا انباشت بیش از حد ذخایر در روندهای نزولی جلوگیری میکند.
2-3- مدیریت نوسانات ارزی در شرایط فعلی
اخیراً مباحث گستردهای در مورد نرخ ارز و نحوه مدیریت آن توسط سیاستگذاران و کارشناسان اقتصادی طرح شده است. درک تمایز میان نوسانات و روندهای ارزی این امر را روشن میکند که سیاستگذاران ارزی باید از تعیین یک نرخ معین برای ارز خودداری کنند تا از درگیری احتمالی با روندهای ارزی در آینده دور یا نزدیک جلوگیری کنند. در شرایط فعلی، به ویژه تحولات سیاست خارجی و پرونده هستهای میتواند به سرعت روندهای بازار ارز را با تغییرات گسترده مواجه کند. در حالی که از سال 90 و در پی تشدید تحریمهای اقتصادی و عدم دستیابی به توافق در مذاکرات هستهای، روندی صعودی (و در عین حال پرنوسان) بر بازار ارز کشور حاکم شد، اکنون و در پی موفقیتهای اخیر دیپلماسی خارجی دولت روحانی، در شرایط کاملاً معکوسی قرار گرفتهایم. دستیابی به توافق در موضوع هستهای و لغو تحریمهای اقتصادی، اکنون بیش از هر زمانی در دسترس مینماید و همین امر بازار ارز کشور را با نوسانات رو به پایین مواجه کرده است. در چنین شرایطی تعیین نرخ معینی برای ارز (برای مثال 3هزار تومان) و تلاش بانک مرکزی برای جلوگیری از کاهش نرخ ارز نسبت به این نرخ تعیینشده به منظور مدیریت نوسانات نرخ ارز، ممکن است بانک مرکزی را عملاً درگیر جلوگیری از روندی نزولی در بازار ارز کند. چنین سیاستی در شرایطی که دستیابی به توافق در مذاکرات هستهای به مرور قابل حصولتر مینماید، موجب میشود تا بانک مرکزی برای نگه داشتن نرخ ارز در نرخی مانند 3 هزار تومان، نهتنها تزریق ذخایر ارزی به بازار را به صفر برساند، بلکه به مرور به خریدار عمده ارزهای خارجی تبدیل شود. اگرچه امکانات بانک مرکزی در جلوگیری از روند نزولی (کاهش تزریق ارز یا خرید بیشتر ارز) نسبت به جلوگیری از روند صعودی (تزریق بیشتر ارز به بازار) به وضوح بیشتر است، اما در نهایت با روند نمیتوان جنگید و در صورت حاکمیت روند نزولی در بازار ارز، به زودی بانک مرکزی مجبور به توقف خریدهای ارزی و پذیرش کاهش نرخ ارز خواهد شد. در چنین شرایطی است که عمل به کریدور قیمتی- مقداری ارزی میتواند مسیر حرکت هموار نرخ ارز در حول روند نزولی را فراهم کند تا علاوه بر مدیریت نوسانات ارزی، از روندهای ارزی ممانعت نکند و به حفظ تعادل در اقتصاد کمک کند.
دیدگاه تان را بنویسید